روایت شیخ صدوق از ماجرای شکلگیری "قدمگاه امام رضا" در نیشابور
زمانی که امام به نیشابور وارد شد، در محلهای که آن را فروینی گویند، به حمام رفت و در آن محل، حمامی بود که در این زمان حمامالرضا میگویند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جامعه اسلامی در عصر امام رضا علیهالسلام و همزمان با حکمرانی مأمون عباسی، بر خلاف توطئههای بنیالعباس در راستای منزوی نمایاندن خاندن عترت، گرایش زیادی به این انوار مقدس الهی یافتند؛ پیشینه این گرایش عمومی، به سالهای امامت امام باقر و امام صادق علیهما السلام باز میگشت؛ دو امام بزرگواری که از یک سو درهای علم و معرفت را به روی بشریت گشودند و از دیگر سو با برخوردهای کریمانه خویش زمینه جذب مردم و گرایش آنها بهسوی محبت عترت را فراهم آوردند.
این موج روز به روز گسترش کمی و کیفی مییافت و در دوران امامت امام رضا علیهالسلام به قدری رشد کرد که مأمون برای مشروعیتبخشی برای حکومت غاصبانهاش، مجبور شد از اعتبار معنوی امام رضا علیهالسلام استفاده کند و ایشان را به ولایتعهدی خود برگزیند. امام که به اکراه این سمت را برگزید، با تدابیر خویش که برگرفته از علم لدنی ایشان بود، ماجرا را علیه حکومت عباسیان رقم زد، هرچند این حرکت با شهادتشان همراه بود. در هر صورت هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه به طوس، آغازی برای جریان تمدن اصیل اسلامی یعنی اسلام ناب محمدی (ص) از شبه جزیره عربستان به ایران بود تا به این ترتیب هستههای اولیه تمدن ظهور شکل بگیرد. در نهایت امام در سال 200 هجری قمری از مدینه به سوی مرو حرکت کرد.
کاروان امام پس از عبور از مرز عراق، از اهواز وارد سرزمینمان ایران شد و از آنجا مسیرشان را به سمت طوس یا مشهد فعلی ادامه دادند. زمانی که امام به نیشابور وارد شد، در محلهای که آن را فروینی گویند، به حمام رفت و در آن محل، حمامی بود که در این زمان حمامالرضا میگویند و در کناری از آن محل، چاهی بود که رو به خشکیدن نهاده بود. حضرت کسی را گماشت که آن چاه را لایروبی کرد و آبش فراوان شد و در بیرون درب چاه حوضی ساخت که با پله به آن وارد میشدند و آن را از آب آن چاه پر کردند و امام در آن حوض غسل کرد و بیرون آمد و در پشت آن حوض، نماز خواند و مردم به نوبت در آن داخل شده غسل میکردند و بیرون آمده، نماز میخواندند و از آن آب به قصد تبرک چند قطرهای مینوشیدند و خداوند را حمد میکردند و از درگاه کرمش حاجت میخواستند. آن چشمه امروزه معروف به "چشمه کهلان" است و مردم از هر طرف بهسوی آن (برای تبرک) میآیند. (عیون أخبار الرضا علیه السلام شیخ صدوق، ج2، ص1135) این مکان امروزه با نام "قدمگاه" شناخته میشود.
از دیگر رویداد مهم نیشابور، بیان حدیث مشهور به سلسل الذهب است. این حدیث در کنار خطبه غدیر، یکی از متواتر ترین روایات شناخته میشود، به این معنا که افراد زیادی قلمبه دست آن را کتابت و یا بسیاری آن را نقل کردند. در این باره شخصی به نام "اسحاق بن راهویه" میگوید وقتی امام رضا به نیشابور رسید تا بهسوی طوس رود، یک عده از اصحاب حدیث دور آن حضرت را گرفتند. به ایشان عرض کردند ای فرزند رسول خدا، از نزد ما میروی و حدیثی نمیفرمایی که ما از شما استفاده کنیم؟ حضرت در کجاوه نشسته بود؛ سر خود بیرون آورد و فرمود: شنیدم از پدرم موسی بن جعفر میگفت، شنیدم از پدرم جعفر بن محمد میگفت (تا آنجا که فرمود) شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله میگفت: شنیدم از جبرئیل میگفت شنیدم از خدای عز و جل میفرماید «لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی.» قال فلما مرت الراحل نادانا «بشروطها و أنا من شروطها.» یعنی لا اله الا الله حصن من است؛ هرکه داخل حصنم شود، از عذابم در امان است. هنگامی که مرکب مقداری حرکت کرد، سر مبارک خویش را باز گرداند و فرمود «این ماجرا شروطی دارد و من شرط آن هستم.»
چهارشنبههای امام رضایی؛ دلتنگ صحن و سرای کوی توام از دوردستها یا ضامن آهوانتهایپیام /