شنبه 10 آذر 1403

روایت عباس کاظمی از "اوضاع نابسامان نویسندگان زندگینامه شهدا" / اکرم گلبان مرتب نمره عینکش بالا می‌رود!

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
روایت عباس کاظمی از "اوضاع نابسامان نویسندگان زندگینامه شهدا" / اکرم گلبان مرتب نمره عینکش بالا می‌رود!

من که هیچ، خانم گلبان این قدر برای این کار زحمت کشیده که کمرش خمیده شده است و مرتب نمره عینکش بالا می‌رود. ایشان شب تا صبح ویراستاری می‌کند و مصاحبه‌ها را کنار هم می‌چیند، تایپ می‌کند، پژوهش می‌کند. چرا کسی نباید او را بشناسد؟

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «پیمان خون» نوشته عباس کاظمی به تازگی درباره زندگی فرمانده شهید محمدباقر آقایی منتشر شده است. این کتاب اثری در خور در حوزه ادبیات دفاع مقدس است، به زندگی این غواص شهید می‌پردازد که نکات و داستان‌های جالبی دارد. به مناسبت انتشار این کتاب با عباس کاظمی نویسنده‌اش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: چه شد که بین همه شهدا شخصیت فرمانده شهید محمدباقر آقایی را انتخاب کردید؟

حقیقت این است که همه شیهدان، شهیدهای شاخصی هستند و همه برای همه ما عزیز و محترم‌اند. ولی بر حسب آن سمت و موقعیتی که این شهید داشته و خاطراتی که از خود به جای گذاشته دیدم که جای پرداخت دارد. گاهی سراغ زندگی بعضی شهدا که می‌رویم و مصاحبه می‌کنیم، شهدای عزیزی هستند اما زندگی‌شان آن قدر فراز و فرود نداشته که تبدیل به کتاب شود. اما این شهید یکی از شهدایی بوده که واقعاً خاطرات شیرین و جالبی داشته است، ضمن اینکه این خاطرات هم در موقعیت جنگ خواندنی است و هم در زندگی شخصی‌اش. واقعاً چیزهایی در قصه زندگی‌اش داشت که خیلی پررنگ بود ومن واقعاً می‌توانستم آنها را تعریف کنم.

تسنیم: یعنی شخصاً این شهید را انتخاب کردید؟

نوشتن در رابطه با این شهیدها در کنگره شهدا تعیین می‌شود و قرار شد کتابی درباره شهید آقایی نوشته شود و نوشته هم شد ولی معلق ماند.

این کتاب واقعا کامل است

تسنیم: چرا؟

گویا بودجه‌ای که برای این کار در نظر گرفته بودند در حدی بود که گفته بودند صد صفحه بیشتر نباشد. خب 100 صفحه نمی‌تواند شاخص‌های این شهید را به تصویر بکشد. این بود که خودم این کتاب را کامل کردم با منابع و عکس و یک مقداری از زندگی نامه‌اش 292 صفحه شد.

تسنیم: پس کتاب نوشتن از زندگی این شهید در کنگره شهدا معین شد اما بعداً خودتان آمدید و برای اینکه حق شهید ادا شود کتاب را کامل کردید؟

بله مثلاً کسانی بودند که حس کردم حرف برای گفتن دارند، مثل همرزمان شهید که قبلاً دیده نشده بودند و این بخش‌ها به کتاب اضافه شد. چند نفر را پیدا و ارتباط برقرار کردیم و کتاب جامع‌تر شد. یعنی یک کتاب تکمیل از عکس‌های شهید گرفته تا زندگینامه و... است این کتاب واقعاً کامل است، حتی نامه‌های شهید را توانستیم پیدا و اضافه کنیم، به‌خاطر همین می‌گویم این کتاب خیلی کامل است.

کتاب «و دریا آتش گرفت» زندگینامه شهید محمد اویسی رونمایی شد

شهدا با ما زندگی می‌کنند

تسنیم: در مورد خود شهید بیشتر می‌گویید؟ بالأخره شهدای ما همگی شاخص‌اند و به مقامی رسیده‌اند که شهادت نصیبشان شده است، اما شما به عنوان نویسنده وقتی مصاحبه و تحقیق می‌کردید به چه نکته‌های برجسته‌ای راجع به زندگی ایشان رسیدید که فکر می‌کنید برای خوانندگان ما هم جذاب باشد؟

ما با شهدا و خانواده‌هایشان زیاد در ارتباطیم، وقتی مصاحبه می‌کنم یا برای تحقیق جایی می‌روم فکر می‌کنم با آن زندگی می‌کنم و اینکه آنها زنده‌اند و با ما زندگی می‌کنند. این زمانی محقق می‌شود که مصاحبه‌هایی که می‌گیریم و نقل‌قول‌هایی که می‌آوریم مستند باشد و دستاورد این کار این می‌شود که واقعاً چیزی را که راجع به این شهید هست، پیدا کنیم. این شهید هم شما و هم ما را می‌بیند که ما رویش حساسیت خرج کردیم و توانستیم یک کتاب راجع به شهید آقایی تألیف کنیم. شهید آقایی مجموعه‌ای از خصوصیات اخلاقی خاص داشته و اینکه خیلی در غواصی حرفه‌ای بوده است. فکرش را بکنید که یک دستش کاملاً بر اثر مصدومیت از کار افتاده بوده، یعنی قطع بودنش با بودنش هیچ فرقی ندارد، اما با این وجود یکی از بهترین غواص‌ها بوده، به بقیه آموزش هم می‌داده، یعنی در عین غواصی در جنگ، مربی غواصی هم بوده است. این یکی از شاخصه‌های این شهید است و یکی دیگر از شاخصه‌هایش این بوده که در زمان شهادتش هم با تمام اعضای مجروح شهید شده است. یعنی بلافاصله بعد از اینکه به بیمارستان انتقال داده شده و مثلاً عمل جراحی مغز استخوان رویش انجام می‌شد اصلاً اجازه نمی‌داد که خوب شود و بعد برود، بلافاصله خودش را به جبهه می‌رساند. خیلی کم به چنین شخصی برخورد کرده‌ام.

شهید انعکاس صفات خداست

تسنیم: او واقعاً عاشق بوده...

بله. یا مثلاً در قسمتی از خاطراتش آمده که وقتی مرخصی می‌آمد و به ایستگاه اتوبوس می‌رفت از جریان عادی زندگی مردم تعجب می‌کرد و با خودش می‌گفت که چه قدر زندگی مردم با او فرق دارد! درحالی که قبل از جنگ، او هم همان زندگی را داشته و از همان مردم بوده است ولی آن زمان از زندگی مردم تعجب می‌کند. یا زمانی که به خاطر از کار افتادن دستش دیگر نمی‌توانسته سوار موتور شود موتورش را می‌فروشد و با پول آن درد دیگری را درمان می‌کند تا بقیه از آن بتواند بهره‌مند شود و استفاده ببرد. می‌گوید من نمی‌توانم سوار موتور شوم ولی می‌توانم یک تلویزیون بخرم و نگاه کنم یا فرش بخرم، به هرحال پول آن را برمی‌دارد و از طریق دوستانش طوری که خودش را هم نشان ندهد یا مردم متوجه نشوند پول را به یک تهیدست می‌رساند. یعنی چنین خصوصیاتی داشته است. ولی من همیشه معتقدم که شهید می‌تواند انعکاس صفات خدا باشد، یعنی اگر خدا حکیم است یا اگر خدا داناست می‌توانند این خصوصیات را انسان‌ها هم داشته باشند. یعنی خصوصیات خدا را آدم‌ها هم داشته باشند، ولی بعضی از خصوصیات خدا هست که واقعاً نادر است مثل بخشنده بودن. بخشندگی بین مردم خیلی کم است اینکه کسی بخواهد با تمام وجود بخشنده باشد یکی از شاخصه‌های این شهید بود که من سعی کردم به آن ییشتر بپردازم و نشانش بدهم.

تسنیم: یعنی این شهید تجلی صفتی از صفات خداوند است؟

بله واقعاً تجلی صفاتی است که خداوند در وجود او نهادینه کرده است.

 وقتی از شهید می‌نویسم انگار خودش کنارم نشسته است

تسنیم: یک نکته کلیدی در صحبت‌های شما بود وآن اینکه این شهید زنده است و با ما زندگی می‌کند، حالا در حین نوشتن آن یا تحقیق درباره ایشان، احساس کردید شهید همراهتان است یا عنایتی از طرف ایشان شامل حال شما شد؟

من همیشه و همیشه سعی کردم که وقتی با شهیدی ارتباط برقرار می‌کنم در کارم به نکته‌هایی برسم و حساسیت نشان بدهم. واقعاً برای نوشتن از شهدا لازم است وقتی که قلم به دست می‌گیرم، شهید را کنارم احساس کنم و اگر آن حس را نداشته باشم و نمی‌توانم چیز خوبی بنویسم. شما وقتی از یک شخص یا منبعی صحبت می‌کنید و می‌خواهید داستانی بنویسید باید ارتباطاتتان را طوری برقرار کنید که به احوالات خودتان غالب باشید. اینکه من آمده‌ام و در مورد شهدا می‌نویسم، وقتی ارتباطی باخانواده‌شان برقرار می‌کنم، من را وامی‌دارد که بتوانم با شهید ارتباط برقرار کنم و وقتی راجع به او صحبت می‌شود این حس طوری به من القا می‌شود که انگار شهید خودش کنارم نشسته است و می‌تواند انتقاد کند و بگوید نه اینطوری نبوده است یا اینجای ماجرا اینجوری بوده است. این احساس کمکم می‌کند که بتوانم کارم را به نحو احسن انجام دهم و واقعاً من این حضور را احساس کردم.

تسنیم: شما که در حوزه دفاع مقدس فعالیت دارید و سه کتاب هم درباره شهدا نوشتید، اهمیت تولید این کتاب‌ها را در چه می‌دانید؟ و انتشار این کتاب‌ها با چه مشکلاتی مواجه است؟

خیلی‌ها به کسانی که می‌خواهند نویسندگی را یاد بگیرند، می‌گویند اول از حوزه ادبیات دفاع مقدس شروع کنند در صورتی که من این را اصلاً قبول ندارم. کار ادبیات حوزه دفاع مقدس واقعاً سخت است و باید از 10 تا فیلتر رد شود. اگر شما یک کتاب تألیف کنید فقط نیاز به این دارید که ویراستاری انجام گیرد، صفحه‌آرایی شود، مجوز بگیرید و چاپ شود. در صورتی که وقتی صحبت از ادبیات دفاع مقدس می‌شود پای یک نهاد وسط است و آن نهاد برای اینکه کتاب شسته و رفته‌ای به جامعه بدهد، 100 درصد روی آن کتاب حساسیت دارد و می‌توانم بگویم 5 یا 6 نفر آن را کارشناسی می‌کنند.

تسنیم: این فیلتر و کارشناسی که اتفاقاً چیز خوبی است.

بله حالا این بماند که بعضی نهادها شاید همکاری هم نکنند.

تسنیم: درباره کارکردن در این حوزه و سختی‌هایی که دارد بیشتر توضیح می‌دهید؟ در مورد شهدا نوشتن چه سختی‌هایی دارد؟

متأسفانه ما سر و کارمان با نهادهای دولتی است. یکی از گله‌هایی که من دارم این است که وقتی من کتاب 250 صفحه‌ای را می‌نویسم، با من قرار داد می‌بندند مثلاً 20 میلیون تومان که 2 یا 3 میلیون تومان آن برای مالیات می‌رود! حالا مابقیش هم هر موقع که شد! هر بار عذر می‌آورند که بودجه نیست. ببخشید. صبر کنید بالأخره واریز می‌کنیم و از این حرف‌ها... پول را 40 تکه می‌کنند تا به دست نویسنده برسد و بعد وقتی آن پول به دستت می‌رسد نگاه می‌کنی که شما چقدر برای مصاحبه در این خیابان و آن خیابان پول ماشین داده‌اید یا اگر ماشین داشتید چقدر پول بنزین دادید و کفش و پاره کردید. این همه رفت و آمد داشتید و در نهایت هیچ چیز هم دستت نیامده است. از این هم بگذریم که بعد از صرف این همه عمر و زمان هیچ درآمد مالی برایم نمی‌ماند، هیچ کسی هم نمی‌گوید آقای نویسنده دردت چیست و چه مشکلی داری؟ از آن بدتر کتابی که با این همه خون دل و صرف وقت نوشته شده، به جامعه شناسانده نمی‌شود. کسی نیست من و کتابم را به جامعه بشناساند. جوان‌ها الان ناباورند چون دهه‌ها گذشته و فضای جنگ را ندیده‌اند و حتی دیگر حرف‌های آن زمان هم زده نمی‌شود. به خاطر مشغله‌های زندگی کسی فرصت نمی‌کند کنار یک جوان بنشیند. این جوان نیاز دارد کتاب بخواند چه اشکالی دارد این کتاب از قالب مستند و روایی و خاطره بیرون بیاید و به سمت این رمان برود؟ چرا ما باید رمان خارجی مطالعه کنیم؟ وقتی که ما از یک شهید صحبت می‌کنیم و با قلمی داستانی به زندگی شهید، شاخ و برگی می‌دهیم و زندگینامه داستانی یا روایی جذاب می‌نویسم ولی کسی آن را نمی‌خواند، این‌ها همه‌اش درد است.

کسی رنج‌های ما را نمی‌بیند

اصلاً من هیچ. خانم اکرم گلبان که کتابش هم‌زمان با من شد، چه؟ ایشان کسی است که 23 کتاب در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارد و خیلی برای این حوزه زحمت کشیده است و می‌توانم بگویم که یک اولویت خیلی خاص و بزرگی در این عرصه دارد. چه کسی تا به حال قدردانی کرده است؟ من هر چه دارم از این خانم دارم و از تجارب ایشان استفاده کرده‌ام و نثر قلمش که واقعاً روان و شیوا است و با مخاطبانش و مردم ارتباط برقرار می‌کند، استفاده کرده‌ام. اما چرا افراد دیگر خبر ندارند که این خانم چه مشکلاتی دارد و چقدر در این حوزه رنج می‌کشد. چرا من نباید حتی یک لب تاب درست حسابی داشته باشم که همیشه دغدغه و نگرانی همراهم باشد که یک دفعه اطلاعاتش نپرد. چرا من نوعی به عنوان یک نویسنده دفاع مقدس که برای آرمان‌های جمهوری اسلامی هرچند قدم کوچک برمی‌دارم حمایت نمی‌شوم؟ می‌دانند من کجا زندگی می‌کنم؟ خبر دارند من چه می‌کشم؟ کسی آمده زندگی من را ببینند و بگوید چه می‌کنی؟ نه که چیزی به من بدهند حداقل اطلاع داشته باشند که در چه وضعی هستم. آینده‌ای دارم؟ بازنشستگی دارم؟ اگر من این شغل را انتخاب نمی‌کردم مثلاً می‌رفتم یک کار دیگری می‌کردم، واقعاً وضعم این نبود.

تسنیم: شما می‌گویید صرفاً به خاطر عشق و علاقه خودتان وارد این عرصه شدید ولی هیچ حمایتی از شما نمی‌شود و آن چیزی که باعث می‌شود راهتان را ادامه بدهید همان انگیزه خودتان است؟

بله این انگیزه من را همچنان در این مسیر نگه داشته است، اما دوست دارم تقویت شود. درحوزه‌های دیگر به عنوان مثال ورزش، ممکن است شما انگیزه ورزش را داشته باشید اگر هم تشویق نشوید به خاطر سلامتی خودتان ورزش را ادامه می‌دهید ولی کاری که ما انجام می‌دهیم کار فرهنگی است، باید حمایت شود تا بتواند جوان‌ها را جذب کند و این خیلی مهم است.

باید برای نویسندگان دوره‌های مختلف گذاشته شود تا نوشته‌ها ارتقا پیدا کند. هم از نظر مالی و هم از نظر نقد آثار و هم اینکه کتاب دیده شود، احتیاج به حمایت داریم و وقتی کتاب دیده شود انگیزه ما هم بیشتر می‌شود و قطعاً می‌توانیم کارهای بیشتر و بهتری بنویسیم. من می‌توانم در یک سال دو کتاب خوب بنویسم اما چون درگیر مشکلات زیادی هستم شاید یک کتاب هم نتوانم بنویسم. من نویسنده حمایتی ندیدم.

کم‌رونقی نشر دفاع مقدس در پی مشکلات کاغذ / وسواس نویسندگان حوزه جنگ بیشتر شده است

می‌خواهم کتاب به دست صاحب اصلی‌اش برسد

تسنیم: شغل اصلی شما نویسندگی است؟ یعنی هیچ شغل دیگری کنارش ندارید؟

اگر فقط بخواهم با نویسندگی زندگی کنم که محتاج دیگران می‌شوم. من مجبورم با کار دیگری زندگی‌ام را بگذرانم ولی می‌خواهم بدانم اگر من برای یک شغل دیگر وقت بگذارم می‌توانم در نویسندگی هم فعالیت مستمری داشته باشم؟ خلاصه اینکه کاش حمایت کنند و از آن مهم‌تر اینکه هر کسی سر جای خودش بنشیند. دغدغه‌های مالی یک بخش قضیه است. اگر به کنگره شهدا بیایید و ساعتی بنشینید می‌بینید که هیچ‌کس سر جای خودش نیست. اگر هرکس واقعاً سر جای خودش باشد همه‌چیز اصلاح می‌شود و کتاب من هم مسیر درستش را طی می‌کند و به دست صاحب اصلی‌اش می‌رسد، واقعاً دوست دارم کتاب‌های من به بیت رهبری راه پیدا کنند.

تسنیم: منظورتان این است که آرزو دارید رهبر انقلاب کتاب‌هایتان را ببیند؟

بله چون واقعاً آن کسی که این چیزها را می‌داند و خودش درد کشیده است، آنجا نشسته است. من هم این را می‌دانم که ایشان درد کشیده است. قلبش بین مردم است، عذاب می‌کشد و ناراحت است. چه اشکالی دارد این کتاب به بیت رهبری برود و یادآور خاطرات ایشان باشد؟ رهبری زمانی رزمنده بوده‌اند. خودش کسی بود که گرما کشیده، گرسنگی و سختی و بی‌خوابی کشیده و 8 سال در دفاع مقدس نقش داشته است. چه اشکالی دارد این کتاب به دست رهبری برسد؟

تسنیم: شما از این بابت ناراحتید که حتی کتاب‌های شما به دست ایشان هم نمی‌رسد؟

بله اصلاً نمی‌رسد. اصلاً تا حالا نشده است. من می‌پرسم چرا کتابم به دست رهبر نمی‌رسد؟ چرا نباید از همین کتاب «پیمان خون» فیلم و سریال تولید کنند؟ به قدری داستانش جذاب است. ولی متأسفانه هیچ کاری انجام نمی‌شود. حتی کسانی که می‌توانند کتاب را ترجمه کنند و برای آمازون بفرستند به سمت این کتاب‌ها نمی‌آیند. چطور کتاب‌های خارجی را بلافاصله ترجمه می‌کنند و به دست مردم می‌رسانند؟ اما این کتاب‌هایی که برای بچه‌های خودمان و برای کسانی است که برای آرمان‌های ما و ناموس ما رفتند و از کشور دفاع کردند و شهید شدند، ترجمه نمی‌شود.

تسنیم: شاید ناشر کتاب‌های شما در این حوزه ضعیف عمل می‌کند که کتاب‌هایتان دیده نمی‌شود، وگرنه بعضی از کتاب‌های دفاع مقدس خیلی خوب دیده می‌شوند.

بالأخره ناشر در دیده شدن کتاب تأثیر می‌گذارد. البته من همیشه گفته‌ام که انصافا آقای رحیم نریمانی مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران برای ما و کتاب‌ها زحمت فراوانی می‌کشد، اما من دو کتاب دیگرم را به ناشران دیگر دادم چاپ کردند و کتاب‌های «رهیافتگان» و «میراث عرشیان» چیزی از «پیمان خون» کم ندارند.

درهای اداره‌ها را به روی خودم بسته می‌بینم

تسنیم: برای آن کتاب‌ها هم اتفاقی نیفتاد و دیده نشدند؟

نه اصلاً من حتی نتوانستم این کتاب را به یک نهاد یا سازمان بدهم. من خیلی رنجور می‌شوم که هیچ اداره‌ای درخواستم را قبول نکرد که کتاب‌ها را به کارمندانشان معرفی کنند و بدهند. هر وزارتخانه و هر اداره‌ای برای خودش یک مجموعه فرهنگی دارد چه اشکالی داشت که کتاب‌های شهدا را بگیرند و به 4 نفر از مدیران یا افرادی که در آنجا فعالیت می‌کنند، بدهند تا با شیوه زندگی شهدا آشنا شوند؟ چطور می‌توانم انگیزه داشته باشم وقتی درها به رویم بسته است؟ تا الان هم به خاطر خدا و خود شهدا این راه را آمده‌ام.

شهید را دوباره شهید نکنیم!

تسنیم: متأسفانه کتاب‌هایی ضعیف‌تر از کتاب‌های شما، به خاطر ارتباطی که با بعضی سازمان‌ها و نهادها وجود دارد، فروخته می‌شود که اتفاقاً باعث می‌شود عیار کتاب‌های دفاع مقدس با انتشار و پخش کتاب‌های ضعیف پایین بیاید.

من همیشه می‌گویم ما نباید کاری کنیم که شهید یک بار دیگر در کتاب ما هم شهید شود. این قدر خوب نوشتن از یک شهید و یک قلم شیوا و جذاب برای روایت از زندگی شهید مهم است. اما من اشکال را جای دیگری می‌بینم. مثلاً در کنگره شهدا پرداختن به بعضی افراد را به ما پیشنهاد می‌دهند که واقعاً آن فرد چیزی برای گفتن ندارد. چرا باید بودجه در اختیارش گذاشته شود و من از زندگی کسی صحبت کنم که حرفی برای گفتن ندارد؟ آن مبلغ را به کسی اختصاص بدهید که شهید شده و زندگی‌اش واقعاً شاخص بوده است. متاسفانه بعضی‌ها خیلی اصرار می‌کنند که از بعضی افراد هم باید کتاب نوشته شود اما این درصورتی است که آن فرد چیزی برای گفتن داشته باشد تا پررنگ شود و حداقل خواندنی باشد. ولی وقتی چیزی برای گفتن نداشته باشد من بودجه را برای یک کتاب هدر داده‌ام و صرفاً چاپ یک کتاب، بدون خوانده شدنش افتخاری نیست.

تسنیم: وقتی می‌خواهید تحقیق و پژوهش کنید از شما حمایت می‌کنند؟

یک بار پیشنهاد نوشتن فرهنگنامه‌ای از زندگی 114 فرمانده استان البرز را به ما دادند و کل مبلغی که برایش در نظر گرفته بودند، 21 میلیون تومان آن هم در چهار قسط بود! 114 نفر که الان خانواده بعضی‌هایشان دیگر در استان هم زندگی نمی‌کنند. ما حساب کردیم که حداقل برای این کار باید 15 میلیون تومان کرایه رفت و آمد بدهیم. کسی که این قانون را وضع کرده و تصمیم می‌گیرد کارش اشتباه است. اصلاً نمی‌داند نوشتن فرهنگنامه از 114 فرمانده یعنی چه و از آن بدتر اینکه می‌گویند بعد از اتمام کتاب باید نام ما به عنوان ناظر کیفی در کتاب بیاید! من خودم نویسنده‌ام و ناظر کیفیت کارم هستم، چرا برای کاری که نکرده‌اید و قدمی که بر نداشته‌اید، می‌خواهید اسمتان هم پایین کتاب بیاید؟

تسنیم: یعنی صلاحیت علمی نظارت بر کیفیت کتاب را ندارند؟

نه که ندارند. آن‌ها به علم من واقف‌اند و من هم به علم شما واقفم. چرا باید زحمت‌های من را زیر سؤال ببرند؟ من سال‌ها زحمت کشیده‌ام بعد آن وقت شخص دیگری بدون هیچ صلاحیت علمی بیاید و کار من را تأیید کند؟ اصلاً 400 میلیارد تومان هم دستمزدش شود من قبول نمی‌کنم، آنها هم خیلی راحت می‌گویند همین است که هست! می‌خواهید بخواهید نمی‌خواهید هم بروید. اگر کسی که آنجا نشسته جانباز است، من هم جانبازم. من یک جانباز معمولی‌ام که حتی دنبال کار خودم هم نرفتم.

تسنیم: یعنی شما گواهی جانبازی‌تان را نگرفتید؟

نه اصلاً دنبالش نرفتم و نمی‌خواهم بگیرم. اما آن آدمی هم که به عنوان ناظر کیفی اسمش می‌آید یک جانباز خیلی معمولی است که یک مقدار سواد دارد. مگر می‌تواند ناظر کیفی فرهنگنامه‌ای از 114 فرمانده استان البرز باشد؟ من نمی‌توانم اینجور کارها را قبول کنم و همه اینها باعث رنج و دردم می‌شود.

کتاب‌ها فقط رونمایی می‌شود و تمام!

تسنیم: این رفتار باعث می‌شود کیفیت کار شما پایین بیاید و سرخورده شوید. یعنی انگیزه برای نوشتن آثار دیگر نداشته باشید و هم اگر کسی به جای شما انجام این کار را قبول کند، کتاب خوبی تهیه نمی‌شود. از سوی دیگر وقتی کتابی در حوزه دفاع مقدس تولید می‌شود چون بخشی از تاریخ ما و فرهنگ ما است و به نوعی نقش الگوسازیِ به‌خصوص نسل جوان را دارد، باید به سمت فیلم و تئاتر و... برود، تا حالا شده برای کتاب‌هایتان از این اتفاق‌ها بیفتد؟

من با سیلی صورتم را سرخ نگه داشته‌ام و اینها همه درد دارد. من که هیچ، خانم گلبان این قدر برای این کار زحمت کشیده که کمرش خمیده شده است و مرتب نمره عینکش بالا می‌رود. ایشان شب تا صبح ویراستاری می‌کند و مصاحبه‌ها را کنار هم می‌چیند، تایپ می‌کند، پژوهش می‌کند. چرا کسی نباید او را بشناسد؟ ما توانستیم طاقت بیاوریم اما خیلی از افراد با استعداد دیگر از این عرصه بیرون رفتند تا زندگی عادی خودشان را داشته باشند. کتاب‌های ما یک رونمایی می‌شود و تمام.

زندگینامه شهیدی که سردار سلیمانی او را به خاک سپرد / "اتوبوس شهدا" به زودی در کتابفروشی‌ها

از همین کتاب «پیمان خون» می‌توان یک فیلمنامه خیلی خوبی نوشت که نتیجه‌اش یک فیلم کوتاه یا بلند داستانی یا حتی سریال باشد. موقعیت‌های بسیار جالب و حتی طنز در این کتاب هست. من می‌دانم که موفق می‌شود. شهید آقایی یک غواص شهید بوده که کتابش پر از ماجراهای جذاب است و به این سبک ماجراها جوان‌ها بسیار علاقه دارند.

تسنیم: اگر چنین آثاری به شکل فیلم و کارتون و... دربیاید قطعاً مخاطب بیشتری دارد و جوانان بیشتر می‌بینند و تاثیرگذارتر خواهد بود کلاً کار کردن در حوزه فرهنگ کار کردن، کار سخت و پر زحمتی است و از سوی دیگر کتاب باید خوانده شود و به دست مخاطبانش برسد. خداوند به شما توفیق روز افزون و به مسئولان ما درک عمیق‌تری از این کار بدهد. نکته‌ای باقی مانده که بخواهید بفرمایید؟

من برای همه کسانی که برای ادبیات دفاع مقدس دلسوزانه قدم برمی دارند آرزوی موفقیت می‌کنم. ما تلاش می‌کنیم که شهدا شناخته شوند و مردم بدانند چه کسانی بودند که برای امنیت ما و آرامش و آسایش خانواده ما شب بیداری و ناراحت‌های فراوان کشیدند. دوم اینکه از شما می‌خواهم به عنوان یک رسانه صدای ما باشید و کمک کنید که این کتاب‌ها به دست صاحب اصلی‌اش یعنی مقام معظم رهبری برسد. همچنین به دست کسانی برسد که درک بالایی دارند و بتوانند این کتاب‌ها را به مردم بشناسانند. ما عمرمان را برای این کار گذاشتیم تا جوان‌ها درس بگیرند و قهرمانان کشورشان را بشناسند.

تنظیم و مصاحبه: مهناز سعیدحسینی