روایت گری معاویه ای و مهندسی حافظه جمعی

پخش سریال پرخرج «معاویه» با حمایت مالی دولت عربستان، پرسشهای جدی درباره اهداف سیاسی - فرهنگی این روایت تاریخی برانگیخته است. این اثر که با هزینهای کلان تولید شده، در پی بازتعریف شخصیت معاویه به عنوان الگویی برای حاکمان عصر مدرن است. اما چرا عربستان روی چنین پروژهای سرمایهگذاری میکند؟ پاسخ در مهندسی حافظه جمعی و توجیه اقتدارگرایی مدرن با توسل به تاریخ نهفته است چراکه معاویه بن ابیسفیان، بنیانگذار حکومت امویان، و محمد بن سلمان (بنسلمان)، ولیعهد عربستان سعودی، در نگاهی ژرف، الگوهای مشابهی از "حکمرانی متمرکز"، "تحریف تاریخ"، و "بازتعریف هویت" را نمایش میدهند. این شباهتها نه تصادفی، که ناشی از تکرار استراتژیهای قدرت در بسترهای تاریخی متفاوت است.
1. روایت معاویه در آینه منابع سنی و آکادمیک
الف) نگاه فقهای اربعه:
1. امام ابوحنیفه (موسس فقه حنفی): در کتاب الفقه الأکبر، معاویه را صحابی پیامبر (ص) میداند اما "جنگ صفین" را «فتنهای» توصیف میکند که وحدت امت را تهدید کرد. او بیعت با معاویه را نه از روی رضایت، بلکه نتیجه "غلبه سیاسی" میداند. 2. امام مالک (بنیانگذار فقه مالکی): در کتاب الموطأ، معاویه را "مجتهد اما گمراه" میخواند که تبدیل خلافت به سلطنت را با "بدعتی خطرناک" آغاز کرد.
3. امام شافعی (بنیانگذار فقه شافعی): در کتاب الأم، خطاهای معاویه را ناشی از "اجتهاد نادرست" میداند و مینویسد: «اجتهاد خطا یک پاداش دارد». این نگاه به حاکمان امروز اجازه میدهد اقتدارگرایی را با توجیه «مصلحت قدرت» تبیین کنند.
4. احمد بن حنبل (بنیانگذار فقه حنبلی): در کتاب الرد علی الزنادقه، نقض پیمان صلح با امام حسن (ع) را خیانتی نابخشودنی میشمارد.
ب) مستندات تاریخی:
- ابن خلدون در کتاب مقدمه، معاویه را نماد "گذار از خلافت به مُلک: میداند؛ گذاری که "عدالت علوی" را فدای "عقلانیت دنیوی" کرد.
- دکترطه حسین در کتاب الفتنه الکبری تأکید میکند: «معاویه اسلام را نه به مثابه دین، که ابزاری برای حکمرانی به کار گرفت»
- محمد عابد الجابری در کتاب العقل السیاسی العربی، سیاست اموی را الگویی برای حکومتهای عربی مدرن میداند که بر "قبیلهگرایی" و "ثروتاندوزی" استوار است.
2. معاویه مدرن: بنسلمان و مهندسی هویت.
الف) پروژه 2030 و تاریخسازی:
بنسلمان با هدف تبدیل عربستان از "امالقریی وهابی" به "قطب اقتصادی لیبرال"، نیازمند بازتعریف هویت ملی است:
- تاریخ به مثابه کاتالیزور:
معاویه با جعل حدیث «اذا رأیتم معاویه علی منبری فاقتلوه» (بحارالانوار، جلد 32) مشروعیت ساخت. بنسلمان نیز با "تخریب میراث صدر اسلام"(مانند بقیع) و ساخت شهرهای فانتزی (نئوم) و سرمایه گذاری در حوزه های چون ورزش بخصوص فوتبال برگزاری مسابقات جهانی و بکارگیری ستاره های فوتبال جهان و...، ضمن ارائه یک روایت نو از عربستان درصدد است تا تاریخ را از اسلامی به عربستانی تغییر دهد.
- اقتصاد به جای ایدئولوژی: معاویه با توزیع بیتالمال میان قبایل شام وفاداری خرید؛ بنسلمان نیز با فروش سهام آرامکو و جذب سرمایه خارجی، وفاداری نخبگان جهانی را میخرد.
ب) دیپلماسی ابزاری:
- همپیمانی با دشمنان:
معاویه برای مقابله با امام علی (ع) با مسیحیان شام و یهودیان یمن متحد شد. بنسلمان نیز با "عادیسازی روابط با اسرائیل"، اتحادی منطقهای علیه محور مقاومت شکل میدهد.
- سانسور جنایات: همانگونه که مورخان اموی جنایت "شهادت حجر بن عدی" (صحابی شهیدشده توسط معاویه) و... را کمرنگ کردند، رسانههای سعودی شهادت باقر النمر و قتل خاشقجی و بمباران مردم یمن را نادیده میگیرند.
3. درسهای تاریخ برای آینده
الف) هشدارهای روشنفکران:
- دکتر حسن حنفی (فیلسوف مصری): «تکرار تاریخ معاویه، احیای استبداد است، نه تمدن». - نوام چامسکی (استراتژیست آمریکایی): «بنسلمان با الهام از معاویه، ایدئولوژی را به خدمت سرمایه درآورده است.»
ب) سناریوهای محتمل:
1. افول وهابیت: عربستان با کاهش وابستگی به نفت، مشروعیت خود را بر "تاریخسازی پیشااسلامی"(مانند دستاوردهای عصر جاهلیت و پیش از آن) و دستاوردهای امویان استوار میکند.
2. ائتلاف سکولار - سنی: همپیمانی عربستان، امارات و اسرائیل، بازتولید پیمان شام، معاویه علیه امام علی (ع) است. در پایان باید گفت تاریخ، میدان نبرد روایتهاست.
دکتر علی شریعتی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی هشدار میدهد: «معاویه نماد تبدیل اسلام به ایدئولوژی قدرت است.»
اگر "ابن قیم جوزیه"، عالم سنی، معاویه را «صاحب سیاست اما فاقد تقوا» میخواند، و اگر "سید قطب"، او را «مظهر اسلام بورژوازی» میداند، امروز نیز باید پرسید: آیا بازخوانی معاویه، تلاشی برای «عبور از استبداد به نام دین به استبداد سکولار در جهان اسلام» است؟ امروز نیز بنسلمان با روایتگری معاویهای، در پی توجیه "استبداد سکولار" تحت نقاب مدرنیته است.
پاسخ را باید در کلام امام علی (ع) جست: «اِذَا رَأَیتُمُ الجَورَ قَد تَمَکَنَ، وَ الحَقَ قَد مُنِعَ، فَأَظهِرُوا الاستِغَاثَهَ بِاللهِ»(نهجالبلاغه، خطبه 27) (هرگاه ستم را چیره و حق را محو دیدید، فریاد برآورید و از خدا یاری بخواهید.)
* عضو هیات علمی و استاد دانشگاه