روز زمین و «شب تار» مسوولیت
امروز روز زمین است.
روز زمین (دوم اردیبهشت) روز یادکرد از زیباییها، شکوه، و بخشش این کرهی خاکی و بیمانند است. خوب است که در این روز، بار دیگر به خود و دیگران چند نکتهی ساده و اجرایی را که میتواند در حفاظت از زمین و زیستمندان آن مؤثر باشد، یادآور شویم:
* هیچ زبالهای را در طبیعت و در مکانهای عمومی رها نکنیم.
* هیچ گیاه وحشی را از کوه و دشت نکنیم.
* هیچ حیوان وحشی را نخوریم.
* تا میتوانیم گیاهخواری کنیم و هرچه کمتر گوشت مصرف کنیم.
* بر هر محیط طبیعی که گام مینهیم، چنان رفتار کنیم که هیچ اثری از ما باقی نماند.
* تا میتوانیم خودروی شخصی به کار نبریم.
* تا حد امکان، از دوچرخه برای آمدورفت استفاده کنیم.
اما، نمیتوان دوستدار زمین بود و رفتار کسانی را که عنوانشان «مسوول» است، و از درآمد و ثروت ملی حقوق میگیرند تا مراقب زمین باشند، نادیده گرفت. این مسوولان، حتما انبوهی از کارهای مفید هم انجام میدهند که حتی اگر وظیفهشان باشد، در خور سپاسگزاری است. اما شهروندان عادی وظیفه ندارند که ادای تکلیفهای مسوولان را فهرست کنند، چرا که ایشان خود دفترهایی برای این کار دارند و هر چند گاه از خود تقدیر هم میکنند! ما باید کار مسوولان را نقد کنیم و ایرادهای ایشان را ببینیم و خواستار رفع این اشکالها شویم. در روز زمین، جا دارد که چند نکته را در این زمینه بیان کنیم.
در ایران، دو سازمان مسوول حفاظت از زمین هستند: سازمان جنگلها و مراتع، و سازمان حفاظت محیط زیست. حدود دوازده درصد از خاک کشور زیر مدیریت مستقیم سازمان محیط زیست است، و حدود هشتاد درصد را هم سازمان جنگلها و مراتع مدیریت میکند. برای آن که کلیگویی نکنم، به چند مورد مشخص در ارتباط با کوهستانها که از مهمترین پهنههای کشور و ضامن تأمین آب ما هستند اشاره میکنم تا به گوشهای از قصورهای مسوولان پی ببریم. چهار کوه بلند و ارزشمند کشور؛ دماوند، علمکوه، ساوالان، و تفتان از سال 1381 بهعنوان «اثر طبیعی ملی» ثبت شده و زیر مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفتهاند، اما سازمان در عمل هیچ گام عملی برای مدیریت چرای دام (در همکاری با سازمان جنگلها و مراتع)، مدیریت ورود گردشگران و کوهنوردان، و مدیریت پسماند و فضولات این کوهها برنداشته است. مورد دیگر، که اخیرا فغان فعالان محیط زیست لرستان را برآورده، کوهستان گرانقدر و حفاظتشدهی اشترانکوه است که مدیریت آن از پنجاه سال پیش با سازمان محیط زیست است. در این منطقه هم نهتنها چرای بیش از ظرفیت صورت میگیرد، بلکه عملیاتی مانند جادهسازی از الیگودرز بهسوی دریاچهی گهر، احداث جادهی مورزین - تاپله، و ساختمانسازی در کنار دریاچهی گهر با توجیه «ایجاد زیرساخت گردشگری» و ورود بیضابطهی انبوه گردشگران، طبیعت منطقه را تهدید میکند.
در مورد سازمان جنگلها و مراتع اگر بخواهیم قصورها را برشماریم، مثنوی هفتاد من کاغذ هم کم میآورد (!) اما فقط به یک نقطه از کشور اشاره میکنم که نزدیکترین منطقهی کوهستانی به مرکز فرماندهی این سازمان در مرکز کشور است؛ این نقطه، ارتفاعات تلو در شمال شرقی پایتخت است. نادر ضرابیان، کنشگر برجستهی محیط زیست که بهویژه در منطقهی لواسان فعالیتهای زیادی داشته است، میگوید طبیعت منطقهی تلو که نقش مهمی در جذب بارشها و تأمین آب شهر تهران دارد، مرتبا و به شکلی فزاینده با حصارکشی از سوی افراد فرصتطلب و دستگاههای قانونگریز مورد تجاوز قرار گرفته و میگیرد. او همچنین میگوید که چند بار با پیگیری نهادهای مردمی، حصارکشیها و بناهای غیرقانونی روی این تپهها که از زمینهای ملی کشور هستند تخریب شده است. اما نبود قاطعیت لازم و اعمال نشدن جریمه و حبس برای متخلفان سبب جری شدن آنان و ساختوسازهای دوباره شده است. خود سازمان جنگلها هم با «شهریسازی» تپههای تلو (با کمک شهرداری تهران) و کاشت غیرضروری نهال بهجای حفاظت و احیای پوشش گیاهی طبیعی، کاشت گسترده و متراکم گونههای غیربومی، تبدیل پارکهای جنگلی به پارکهای شهری، جادهکاشی و تراسبندی و درست کردن «خطهای آتشبر» غیراصولی که موجب فرسایش خاک منطقه شده، تپههای تلو را دستخوش تعدی بسیار ساخته است.
خلاصه آن که مسوولیتپذیری در میان مسوولان، وضعیت تیره و تاری دارد؛ بیاییم با مطالبهگری و اقدامهای مردمی، وظیفهمندی در حفاظت از زمین را به جایگاه شایستهاش برسانیم.
*کنشگر محیطزیست
4747
کد خبر 1379470