روز کوروش بزرگ چه روزی است؟ چرا روز هفتم آبان روز اختصاصی ایرانیان است
مناسبت نامگذاری هفتم آبان یا 29 اکتبر به سبب آن است که به عنوان روز ورود کورش به بابِل در 539 پیش از میلاد از آن یاد میشود؛ روز آزادی بردگان و نگارش استوانه بابِلی این پادشاه هخامنشی والبته به عنوان شناسه اختصاصی ایرانیان. مناسبت نامگذاری هفتم آبان یا 29 اکتبر به سبب آن است که به عنوان روز ورود کورش به بابِل در 539 پیش از میلاد از آن یاد میشود؛ روز آزادی بردگان و نگارش استوانه بابِلی...
مناسبت نامگذاری هفتم آبان یا 29 اکتبر به سبب آن است که به عنوان روز ورود کورش به بابِل در 539 پیش از میلاد از آن یاد میشود؛ روز آزادی بردگان و نگارش استوانه بابِلی این پادشاه هخامنشی والبته به عنوان شناسه اختصاصی ایرانیان.
هفتم آبان یکی از روزهای مهم در تاریخ کشور است؛ روزی که به پاس تلاش های بزرگترین پادشاه هخامنشی به نام کوروش کبیر نامگذاری شده است.
7 آبان سالروز بزرگداشت بنیان گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است که به مدت سی سال در سال های 559 تا 529 پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا بر قدرت تکیه زده بود.
روز هفتم آبان ماه (28 اکتبر) مصادف با روز بزرگداشت کوروش کبیر، موسس و نخستین پادشاه هخامنشیان است. در این روز دوستداران کوروش به جهت زنده نگه داشتن یاد و نام این پادشاه بزرگ منش در پاسارگاد، آرامگاه کوروش جمع می شوند. از او سخنان گهرباری در منشور کوروش نیز به جا مانده است.
به گزارش ایمنا، کوروش پادشاهی نیک منش و صلح طلب بود. او کسی بود که در اوج قدرت، معنای راستین حقوق بشر را به جهانیان نشان داد. او فردی بسیار عادل و محترم بود و همین موضوع موجب شد که نام کوروش زبانزد همه ملتها شود.
کوروش کیست؟
کوروش دوم بنیان گذار حکومت هخامنشیان در ایران است. هرودت، پدر علم تاریخ معتقد است که کوروش اصل و نسبی شاهانه داشته و حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده است. نام کوروش در منابع مختلف به شکلهای مختلف نوشته شده است. در سنگ نبشتههای هخامنشی به صورت کورو یا کوروش ذکر شده است. در منبع ایلامیها، کوراش و در اروپا به سایروس یا سیروس خوانده میشود. او در چهل سالگی شاه شد و با کاساندان، شاهزاده هخامنشی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای بردیا و کمبوجیه دوم و سه دختر به نامهای آتوسا، آرتیستونه و رکسانا شدند. پس از مرگ کوروش در سال 530 قبل از میلاد، پسرش کمبوجیه دوم با کشتن برادرش بردیا به حکومت رسید.
روز کوروش چه روزی است؟
روز کوروش مصادف با 7 آبان (29 اکتبر) است. او به مدت سی سال در سالهای 529 تا 559 پیش از میلاد بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد.
چرا 7 آبان به نام کوروش نامگذاری شده است؟
در تاریخ 7 آبان 539 قبل از میلاد کوروش اولین پادشاه هخامنشی به شهر بابل میرود و یهودیانی که اسیر شده بودند را آزاد میکند. این روز زادروز کوروش نمیباشد و به دلیل گرامیداشت کوروش به نام این پادشاه هخامنشی نامگذاری شده است. در چنین روزی مردم بابل گمان میکردند که با ورود کوروش و سپاهیانش با کشتار و غارت رو به رو خواهند شد اما با فرمان آزادی و برابری او متوجه شدند موضوع به شکل دیگری است. این فرمان در سال 1971 از سوی سازمان ملل متحد به عنوان نخستین منشور آزادی مردم در جهان شناخته شد. کوروش هرگز کشورهای شکست خورده را وادار به تبعیت نمیکرد. آنان میتوانستند آزادانه فرمانروای خود را انتخاب کنند. کوروش پس از تسخیر بابل ادیان بومی را آزاد اعلام کرد و مردوک بزرگترین خدای بابل را به رسمیت شناخت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت.
منشور کوروش
منشور یا استوانه کوروش لوحی از گل پخته رس است که در سال 538 پیش از میلاد به فرمان کوروش کبیر نوشته شده است. نیمه اول این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی است و در نیمه دوم آن سخنان و دستورهای کوروش به خط میخی و زبان بابلی نو نوشته شده است. این منشور شامل 45 خط میباشد که حدود 20 سطر از آن کاملاً شکسته شده است. متن این استوانه حاوی روایتی از فتح بابل توسط کوروش است و با گفتاری از مردوک ایزد بابلی آغاز میشود.
بزرگداشت روز کوروش
در روز 7 آبان ماه علاقه مندان به کوروش بزرگ و تاریخ و تمدن باشکوه ایران برای پاسداشت فرهنگ ایرانی به مقبره کوروش در پاسارگاد میروند تا یاد و نام این پادشاه را گرامی بدارند.
آرامگاه و مقبره کوروش
آرامگاه مؤسس سلسله هخامنشیان در فاصله یک کیلومتری جنوب غربی پاسارگاد قرار دارد. قسمتهای پایینی مقبره از سنگهایی به شکل مربع بریده تشکیل شده است. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی قرار دارد که دارای یک سقف و یک در است. در داخل این اتاق یک تابوت طلایی قرار داشت که پیکر کوروش را داخل آن گذاشته بودند. این آرامگاه پس از خرابیهای بسیار دو بار در سالهای 1350 و سالهای 1380 تا 1387 شمسی بازسازی شد. این مرمت توسط علی سامی، رئیس وقت مؤسسه باستان شناسی تخت جمشید انجام شد.
سخنان کوروش
مهر بورزید دوستان را و این مهرورزی شما را نیرویی خواهد داد که با آن دشمنانتان را بر اندازید.
فرمانروا، به باور من باید که نشان تفاوتش با مردمان نه در زندگانی آسوده و پر آرایه باشد که در پیشاندیشیها باشد و در خِرَد و در شوق وی به کار
من همه سرزمینها را در صلح و امنیت نشاندم.
ای پسر من نیکو کار باش نه بدکار زیرا زندگانی انسان جاودان نیست و هیچ چیز از کردار نیک لازمتر نمیباشد.
فرمانروایی بر مردمان به شیوهای نیک و والا بزرگتر از هر کار دیگر است.
چون خوشی رسد بسیار خشنود و غره مشو و چون سختی رسد غمگین و افسرده مباش زیرا هر خوشی یک ناخوشی و هر نیکی یک بدی در پی دارد.
عمر شما از زمانی شروع میشود که اختیار سرنوشت خویش را در دست میگیرید.
من یاور یقین و عدالتم من زندگیها خواهم ساخت، من خوشیهای بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند خواهم کرد، زیرا شادمانی آنها شادمانی من است.
وقتی توبیخ را با تمجید پایان میدهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکرمی کنند، نه رفتار و عملکرد شما.
اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید، به دوستان خویش نیکی نمایید.
انسان همان میشود که اغلب به آن فکر میکند.
ای پسر من بشنو تو را میگویم که بهترین بخششها تعلیم و تعلم است زیرا مال و مکنت زوال پذیرد و چهار پایان بمیرند ولی دانش و تربیت باقی ماند.
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است.
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمیدهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواستهاید.
دشوارترین قدم، همان قدم اول است.
زندگی نامه کوروش کبیر
بنا به گفته هرودوت، آستیاگ پدربزرگ کوروش شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که کشور ماد و تمام آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را چنین تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از بزرگان پارس به زناشویی داد. پس از تولد نوهاش، وی خواب دیگری دید که تاکی از بدن ماندانا روییده و تمام آسیا را فراگرفتهاست پس او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند.
هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمه درندگان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مرده فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبره شاهی دفن کرد.
سالها بعد هنگامی که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان بازی میکرد، آن کودکان کوروش کبیر را به عنوان پادشاه برگزیدند. کوروش در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زدهاست. کوروش را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهده کوروش و شباهت وی با افراد خانواده، چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوه خودش باشد.
شاه چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را بیان داشت. پس از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی پرسید: «طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: «پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده مانده، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد.
پس از آن هارپاگ را به بی رحمانهترین شکل تنبیه کرد، بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت نمود و بدون آنکه وی خبردار شود گوشت بدن فرزند هارپاگ را به عنوان غذا، به خورد پدر داد. مدتی بعد آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سؤال کرد که آیا هنوز باید از آن خطر از جانب نوادهاش بترسد یا خیر؟ آنها پاسخ دادند که رؤیای شاه هماکنون تعبیر شدهاست برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی میکرد به عنوان شاه انتخاب شد؛ بنابراین دیگر نیاز نیست از وی بترسد. پس از آن آستیاگ آرام گرفت و نوادهاش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.
آرامگاه کوروش کبیر
کوروش کبیر، به خاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست.
ایرانیان کوروش کبیر را پدر و یونانیان، که وی سرزمینهای ایشان را تسخیر کرده بود، کوروش کبیر را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان کوروش کبیر را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار میآوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد تأیید مردوک میدانستند.
کوروش در استوانه خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نواده کوروش، شاه بزرگ انشان، نواده چیشپیش، شاه بزرگ انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه بودهاست» معرفی میکند.
دوران قدرت کوروش کبیر
کوروش ابتدا علیه شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمکهایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و بهسوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و بهسوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثهتَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگها در تاریخ ثبت نشدهاست و اطلاع کمی درباره جزئیات این نبردها وجود دارد.
در بهار سال 539 پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیده پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بودهاست و توسط یکی از فرماندهان کوروش بهنام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطه عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرتهای درگیر در آسیای غربی شد و زمینه بازگشت یهودیان تبعیدی به میهنشان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستشگاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقرهای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.
با شکست کشور ماد به وسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی 35 ساله ایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به گفته هرودوت کوروش کبیر به ایشتوویگو آسیبی وارد نیاورد و او را نزد خود نگه داشت. کوروش کبیر به این شیوه در 546 پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.
تصویر کوروش کبیر
میراث کوروش کبیر
پس از مرگ کوروش کبیر پسرش کمبوجیه دوم (کامبیز دوم) به پادشاهی برگزیده شد. کمبوجیه دوم قبل از عزیمت به مصر برای تصرف آن کشور، برادرش بردیا را کشت و سپس به مصر لشگر کشید. او پس از تصرف مصر بر تخت شاهی نشست و خود را فرزند خدایان معرفی کرد اما مدتی بعد گاو مقدس مصریان را کشت.
عده ای اعتقاد دارند این کار او به دلیل ابتلا به بیماری جنون و عده ای اعتقاد دارند به دلیل جلوگیری از جهالت مردم و پرستش گاو بوده است زیرا بر اساس اعتقادات کامبیز که یکتا پرست و یزدان پرست بود، گاو موجود مقدسی محسوب نمی شد.
زمانی که او در مصر بود یک مغ که برادرش بسیار به بردیا، برادر مقتول کامبیز شباهت داشت به توسط آن مغ به کاخ شاهی راه یافت. این فرد که گئوماته نام داشت خود را بردیا فرزند کوروش کبیر معرفی نمود و به تخت سلطنت نشست. زمانی که این خبر به کامبیز رسید از مصر به سوی ایران حرکت کرد اما در سوریه کنونی خودکشی نمود.
پس از مرگ کامبیز پسر کوروش کبیر و فاش شدن راز گئوماته یک گروه 7 نفره از شاهزادگان هخامنشی در کاخ شاهی اقدام به قتل گئوماته و برادرش کردند و یکی از این 7 نفر با نام داریوش کبیر بر تخت سلطنت نشست. داریوش که یکی از عمو زادگان کوروش کبیر محسوب می شد پس از رسیدن به قدرت به بسط کشور پارس اقدام نمود و در نبردی به نام ماراتن با ارتش یونان به جنگ پرداخت اما شکست خورد. اگرچه امروزه این مسئله که ارتش ایران در این جنگ شکست خورده باشد توسط تعدادی محل تردید قرار گرفته است.
ارتش پارس در زمان داریوش تا شبه جزیره بالکان پیش روی کرد و پس از مرگ داریوش پسرش خشایار شاه به قدرت رسید. خشایار شاه با لشگری انبوه که تاریخ تا به آن روز نظیرش را ندیده بود به یونان حمله کرد و اگرچه در جنگ سالامین شکست خورد اما موفق شد آتن پایتخت یونان را به تصرف خود درآورد. در جریان این لشگر کشی آتن آتش گرفت و تا به امروزه این کشمکش که ایرانیان به عمد آن را آتش زده اند و یا خیر ادامه دارد.
امپراطوری هخامنشی در سال 331 قبل از میلاد با حمله اسکندر مقدونی سرنگون شد و داریوش سوم آخرین شاه آن بود. اگرچه باز هم عده ای اعتقاد دارند یورش اسکندر به ایران فاقد هرگونه حقیقت تاریخی است.
امپراطوری هخامنشی با تصرف مصر در افریقا و تصرف مناطقی از بالکان عملا تبدیل به تنها امپراطوری دنیا شد که در سه قاره جهان آن روز دارای قلمرو بوده است و اگرچه بعدها رومیان نیز این امکان را به دست آوردند که در هر سه قاره جهان آن روز گسترش قلمرو دهند اما هخامنشیان اولین امپراطوری بودند که در هر سه قاره نفوذ کردند.
داریوش کبیر در زمان حیات خود دستور ساخت تخت جمشید یا پرسپولیس را صادر کرد و با بنای کاخ های با شکوه آن را به عنوان پایتخت هخامنشیان برگزید و خود را شاهنشاه (شاه شاهان) نامید. شکوه این شهر آنچنان بود که سفرای خارجی و بازرگانان دیگر کشورها پس از ورود به آن دچار شگفت زدگی فراوان می شدند.
همچنین داریوش در کتیبه ای برای ایران دعای بسیار جالبی دارد که حتی امروزه نیز توسط ایرانیان بسیار به آن ارجاع داده می شود. او در این کتیبه برای ایران این چنین دعا می کند: خداوند این کشور را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد. در زمان داریوش ساخت بنای پرسپولیس بنیان گذاشته شد که در آن قصرهای متعدد ساخته شد و سربازان گارد جاویدان به محافظت از آن قصرها گمارده شدند.
داریوش همچنین برای گسترش تجارت در زمان خود دستور ساخت راه های متعددی را صادر نمود که یکی از مشهورترین این را هها، راه شاهی است که از شوش به سارد کشیده شد. او برای محافظت از این راه ها قلعه هائی در طول این جاده ها بنا نمود و امنیت بازرگانی را افزایش داد.
با بنا نمودن راه ها تجارت بین شرق و غرب از طریق امپراطوری هخامنشی تسهیل گردید زیرا راه ابریشم که راهی بود که به واسطه آن کالاهائی مانند ابریشم از خاور دور و چین به اروپا (یونان و بعدها روم) صادر می شد، به دلیل ایجاد امنیت و ساخت راه بسیار افزایش یافت و ایران تبدیل به پل ارتباطی بین غرب و شرق گردید و موجب گسترش فرهنگ و تمدن بشری شد. همچنین داریوش اولین سیستم پستی دنیا را ایجاد کرد.
او دستورداد تا در طول مسیر راه ها چاپارخانه هائی احداث شود و پیک هائی که حامل نامه بودند پس از طی مسافتی در این چاپارخانه ها نامه را پیک دیگری که آماده خدمت بود می دادند. این پیک نیز پس از طی مسافتی مجددا در چاپارخانه بعدی نامه را پیک بعدی می داد و به این ترتیب همیشه پیک و اسب خسته با یک پیک و اسب تازه نفس جابجا می شدند. این امر موجب می شد تا داریوش بسیار زودتر از دیگر حاکمان جهان از اخبار مطلع شود.
منشور کوروش کبیر
منشور کوروش کبیر
از کوروش کبیر تنها سند نسبتاً مفصلی که برجای مانده که امروزه با شماره 90920 در اتاق 52 بخش ایران باستان موزه بریتانیا نگهداری میشود.
منشور کوروش هخامنشی نوشته های بیشتری داشته است که بر اثر گذشت زمان بخش هایی از آن از بین رفته و بخش هایی از آن شکسته شده بود که مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
استوانه کوروش پس از شکست دادن نبونید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزله سند و شاهد تاریخی پرارزشیاست. در سال 1971 میلادی، سازمان ملل متحد استوانه کوروش را به همه زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.
تکه اصلی استوانه کوروش کبیر در سال 1879 میلادی توسط هرمزد رسام در حفاری معبد مردوک در بابل پیدا شد، این تکه منشور کوروش حاوی 35 خط بود. تکه دوم منشور کوروش کبیر که شامل خطهای 36 تا 45 میشود، در سال 1975 میلادی در کلکسیون بابل دانشگاه ییل یافت شد و به منشور اصلی پیوست گردید.
بخش های منشور کوروش
بخش اول) کاهنان بابلی گزارشی درباره وضعیت نابسامان شهر بابل و نارضایتی مردم بابل از فرمانروایان بابلی را بازگو می کنند.
بخش دوم) کوروش پیرامون گشایش بابل و پایان بخشیدن به ظلم و ستم و نابسمانی ها شهر سخن می گوید و فرمان خود بر پایه آزادی مردم و حقوق تمام ملل را صادر می کند.
بخش نخست منشور کوروش
1- کوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه توانا شاه بابل شاه سومر و اکد
2-... شاه چهار گوشه جهان
3- چهار... من هستم... به جای بزرگی، ناتوانی برای پادشاهی کشورش شناخته شده بود
4- نبونید تندیس های کهن خدایان را از میان برد... و مانند آنان را به جای آن ها گذاشت.
5- مانند تندیسی از [پرستشگاه] ازاگیلا ساخت... برای " اور " و دیگر شهر ها
6- آیین پرستشی که بر آنان ناروا بود... [آورد]. هر روز با خصمانه ترین روش ستیزه گری می جست.
7- قربانی [پیشکش] روزانه را از میان برداشت... او قوانین ناروایی در شهرها برقرار کرد. او ستایش "مردوک" شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.
8- او همراه به شهر او [مردوک] بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت و بدون سازش همه را به نیستی کشانید.
9- بر اثر دادخواهی آنان "انلیل" خدا [مردوک] خشمگین گشت و او.. مرزهایش. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند جایگاهشان را رها کردند.
10- او [مردوک] در خشم خویش آن ها را به بابل آورد، مردم به مردوک چنین گفتند: بشود که توجه وی به همه ی مردم که خانه های شان ویران شده برگردد.
11- مردم سومر و اکد که مانند مردگان شده بودند او توجه خود را به آن ها بازگرداند. این موجب همدردی او شد. او به همه سرزمین ها نگریست.
12- آن گاه وی جست و جوکنان فروانروای دادگر می یافت کسی که آرزو شده، کسی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان.[انشان: از شهرهای جنوب غربی ایران] پس نام او را بر زبان آورد. نامش را به عنوان فرمانروای سراسر جهان یادآوری کرد.
13- سرزمین "گوتیان" سراسر اقوام "ماندا" را مردوک در پیش پای او به کرنش [تعظیم] وا داشت. مردمان ماد و سپاه سران را که وی به دست او [کوروش] داده بود.
14- با دادگری پذیرفت. مردوک سرور بزرگ پشتیبان مردم خویش کارهای پارسیانه و درون پاک او را با شادی نگریست.
15- به سوی بابل شهر خویش فرمان پیش روی داد و او را وا داشت تا راه بابل پیش گیرد. همچون یک دوست و یاد در کنارش او را همراهی کرد.
16- سپاه بیکرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبود با جنگ افزارهای آماده در کنار هم پیش رفتند.
17- او [مردوک] گذاشت تا بی جنگ و کشمکش وارد شهر بابل شود و شهرهای بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید را که وی [مردوک] را ستایش می کد به دست او [کوروش] تسلیم کرد.
18- مردم بابل همگی سراسر زمین سومر را که فرمانروایان و حاکمان پیش وی سرفرود آوردند و شادمان از پادشاهی کوروش با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.
19- خداوندگار [مردوک] را که به یاریش مردگان به زندگانی بازگشتند [منظور این است که مردم بابل بی روح و بی امید شده بودند] که همگی را از نیاز و رنج به دور داشت به نیکی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.
بخش دوم منشور کوروش
20- من کوروش هستم شاه جهان شاه بزرگ شاه نیرومند شاه بابل شاه سرزمین سومر اکد شاه چهار گوشه ی جهان
21- پسر شاه بزرگ کمبوجیه [پدر کوروش] شاه شهر انشان نوه ی شاه بزرگ کوروش شاه شهر انشان نبیره شاه بزرگ چیش پیش شاه انشان
22- از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است. که فرمانروایی اش را "بعل" و "نبو" گرامی می دارند و پادشاهی اش را برای خشنودی درونی شان خواستارند. آن گاه که من با سازش [صلح] به بابل درآمدم،
23- با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم، آن گاه مردوک سرور بزرگ قلب بزرگوار مردم بابل را به من معطوف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم [کلمه ستایش در این جا به این معنا و مفهوم است که هم گام با اندیشه و باور مردم بابل گام برداشته و آنان را بزرگ داشت و به باورهای آن ها احترام قائل شده است. زیرا بر اساس تمام گزارشات تاریخی کوروش مزدا پرست و دارای باورها و آداب ایرانی بوده]
24- سپاهیان بی شمار من با سازش و آشتی به بابل درآوردند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده دیگری پیدا شود.
25- من در بابل و همه شهرهایش برای نیک بختی ساکنان بابل که خانه هایشان برابر میل خدایان نبود کشویدم... مانند یک یوغ که بر آن ها روا نبود.
26- من ویرانه هایشان را از نو ساختم و دشوارهای آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسیانه ی من خشنود گشت و
27- بر من کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و همچنین بر همه سپاهیان من
28- او توجه و بخش اش را ارزانی ما داشت ما جایگاه بالای او را با شادمانی ستایش کردیم. همه پادشاهان بر تخت نشسته
29- از سراسر گوشه و کنار جهان از دریای زبرین [مدیترانه] تا دریای زیرین [خلیج فارس] شهرهای مسکون و همه پادشاهان "امورو" [بخش هایی از سوریه کنونی] که در چادرها زندگی می کنند.
30- باج های گران بر من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زندند از... "نینوا" تا آشور و نیز شوش
31- اکد " اشنونه " "زمبان" "مه تورنو" "دِر" تا سرزمین "گوتیوم" شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه های شان از دوران کهن ساخته شده بود.
32- خدایانی که در آن ها زندگی می کردند من آن ها را به جایگاهشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه مردمان را گرد آوردم و آن ها را به سرزمین شان برگردانیدم.
33- هم چنین خدایان سومر که نبونید آن ها را به رغم خشم خدای خدایان [مردوک] به بابل آورده بود فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ
34- در جایشان در منزلگاهی که شادی در آن هست برپای دارند. بشود که همه خدایانی که من به شهر های شان بازگردانیدم
35- روزانه در پیشگاه " بعل " و " نبو " درازای زندگی مرا خواستار باشند. بشود که سخنان روزی دهنده برایم بیابند بشود که آن ها به مردوک سرور من بگویند کوروش شاه ستایشگر تو و کمبوجیه پسرش
36- بی گمان باش، بگذار تا آن زمان باز سازنده باشند... با روزهایی پی در پی. همگی مردم بابل پادشاهی را گرامی داشتند و من همه ی سرزمین ها را زیستگاهی آرام ساختم.
37-... یک غاز، دو اردک. ده قمری بیش از غازها، اردک ها و قمریان
38-... بلند بر آن ها بیافزودم. در استوار گردانیدن - بنای باروی ایمگور - انلیل باروی بزرگ شهر بابل کوشیدند و
39-... دیوار کنار خندق شهر را که یکی از شاهان پیشین با آجر ساخته بود را به پایان رساندم.
40- بدان گونه که پیرامون شهر برنیامده بود. آن چه را که هیچ یک از شاهان پیشین با کسانی که به بیگاری گرفته شده بود در بابل نساخته بودند.
41-... از قیر و آجر از نو دوباره ساختم و ساختنش را به پایان رساندم.
42- دروازه های بزرگ آن ها را بنا نهادم... و درهایی از چوب سدر با پوششی از مفرغ با آستانه ها و پاشنه هایی از مس ساخته شده... هر آن جایی که دروازه های شان یافته می شد.
43- استوار گردانیدم... نوشته ای به نام آشوربانی پال شاهی پیش از من در میان آن بدیدم
44-...
45-... تا روز جاویدان
هم اکنون دیگران می خوانند-
حسن یزدانی نابغه کشتی ایران متاهل شد | پست ازدواج حسن یزدانی با لباس دامادی
-
زینب موسوی بازداشت شد
-
اعلام میزان افزایش حقوق و عیدی کارکنان دولت و بازنشستگان درسال 1403
-
فیلم بازسازی صحنه قتل مرحوم مهرجویی و همسرش / هشدار! دارای تصاویر آزار دهنده (+18)
-
ستاره زن سینمای ایران پارکینسون گرفت | روایت تلخ از افسر اسدی و همسرش اصغر همت
-
قیمت ارزانترین و گرانترین گوشیهای محبوب بازار | قیمت جدید گوشیهای سامسونگ، شیائومی و آیفون
-
جزئیات تکاندهنده شب هولناک شهرک زیبادشت / کریم و قاتلین داریوش مهرجویی و همسرش چه گفتند؟+ تصاویر