رویافروشی به «کودک بلاگرها» در ویترین اینستاگرام + فیلم
خبرگزاری فارس - گروه جامعه؛ طناز اصفهانی: یکی اندام ریزه میزهای دارد و یکی دیگر صورت تپل و با نمک. یکی زبون میریزد و یکی دیگر با پیچو تاپ دادن دستهای کوچک و ظریفش میرقصد. هنرخاصی ندارند. تنها جذابیتشان طبیعت معصومانه شان است. معصومیتی که هر رزوه با گرفتن لایک و کامنتهای مختلف دست کاری میشود.
«کودک بلاگرها» پدیدهای نوین در دنیای رسانه هستند. فرشتههای کوچکی که به جای بازی و لذت بردن از عالم کودکیشان، تمام دنیایشان تبدیل به نمایش شده است. نمایشی طنز و تلخ که خنده و بغض را باهم به تصویر میکشد. جالب اینجاست که آنها هنوز تصویری از زندگی در ذهنشان شکل نگرفته است. هنوز درک درستی از خوب و بد و زشت و زیبا ندارند. فقط به آنها یاد داده شده که در قالب آدم بزرگها نقش بازی کنند و عشوه بریزند.
یک جامعه شناس درباره کودک بلاگرها و رسانه میگوید: «رسانه یک جهان سرمایه داری است که به عنوان ابزار ایجاد تخیل، ابزار فروش و... در جهان سرمایه داری عمل میکند. بنابراین «کودک بلاگرها» وارد فضایی میشوند که «ثروت و قدرت» از طریق رسانه از آنها پول در میآورد و در ازای آن به این کودکان رویا میفروشد.
اما چه چیزی کودکان را به سمت بلاگر شدن ترغیب میکند؟ اینستاگرام چه جذابیتی برای کودکان و نوجوانان دارد؟ رسانه و فضای مجازی چه آسیبی به زندگی و ذهنیت کودکان وارد میکند؟ والدین چگونه میتوانند از کودکانشان در برابر آسیبهای فضای مجازی و رسانه محافظت کنند؟
برای پاسخ به این سؤالات با «سید کمیل حسینی» جامعه شناس و کارشناس رسانه ملی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
چرا کودکان به سمت بلاگر شدن میروند؟
امروزه ما در فضای مجازی و رسانه دارای بلاگرها یا به اصطلاح شاخهای اینستاگرامی هستیم که تمام جزئیات زندگی لاکچری، ثروت زیاد، امکانات زندگی، سفرهای لوکس و... که دارند را به اشتراک میگذارند. این موضوع برای بچهها جذابیت دارد. این بچهها با دیدن این تصاویر پیش خودشان میگویند: «ببین فلان بلاگر چقدر زندگی خوب و خوشی دارد، چقدر موفق است، چقدر طرفدار دارد و...» بنابراین این مسائل برای بچهها که مخاطب این بلاگرها هستند جعل میشود. یعنی این کودکان تصور میکنند که برای داشتن چنین زندگی باید مشهور و بلاگر شوند.
ممکن است این کودکان نتوانند محبوبیت و معروفیت را از هم جدا کنند. برای همین این طرز فکر در ذهن آن کودک و نوجوان شکل میگیرد که شهرت به من سعادتمندی، ثروت، لذت و... میدهد. یک نوجوان با این طرز فکر از خود میپرسد:«وقتی من میتوانم با شهرت به تمام اینها برسم پس چرا من بلاگر نشوم؟»
عبور از خط قرمزها، راه رسیدن به موفقیت
کودکان برای بلاگر شدن چه کاری انجام میدهند؟
وقتی دیده شدن و شهرت برای کودکان جذاب میشود. بسیاری از خط قرمزهای خودش، خانوادش، فرهنگ و ارزشهای کشورش را نادیده میگیرد و دست به هرکاری میزند تا به شهرت برسد. در حال حاضر ما در جهانی زندگی میکنیم که در یک لایهای، موفقیت و قدرت براساس دیده شدن تعریف میشود و امروز اینستاگرام هم دیدنی ترین رسانه است. ما در اینستاگرام میتوانیم تصاویر متفاوتی را پشت سرهم و به سرعت ببینیم و درباره آن نظر بدهیم.
هیچکدام از رسانهها مانند تلگرام، یوتیوب، توییتر و... کارایی اینستاگرام را ندارند. بنابراین فضای دیدن و دیده شدن در میان بچههای کشور ما نقش بازی میکند. اما این فضا دارای آسیبهای بسیاری است که زندگی کودک بلاگرها را تهدید میکند.
«کودک بلاگرها»؛ دغدغه کارشناسان رسانه
بلاگر بودن چه آسیبی به کودکان میرساند؟
یکی از دغدغههایی که امروزه در حوزه رسانه زیاد به چشم میخورد؛ مقوله «کودک بلاگری» است. کودک بلاگر بودن دارای خطراتی است که زندگی کودکان را تهدید میکند. یک دسته از این تهدیدات، تهدیدات سلبی هستند. در این نوع از تهدید، رسانه یک سری از مشخصاتی را که مختص کودک و دوران کودکی است، از کودک سلب میکند.
به عنوان مثال کودکی که فعال حوزه رسانه یا به اصطلاح بلاگر است، به جای اینکه در دوران کودکی خود بازی کند، درس بخواند، ارتباطات اجتماعی یاد بگیرد، سفر کند، کتاب بخواند یا در کل به جای اینکه فعالیت شاخصی داشته باشد؛ فقط در دوران کودکی خود در اینترنت و فضای مجازی گشت زده و به دنبال مد، لباس، شهرت و گرفتن تأیید نظرات دیگران است.
در واقع تمام زندگی این بچهها «کودک بلاگرها» در گوشی و فضای مجازی خلاصه شده و زمانی که بزرگ میشوند فهمی از جهان پیرامون خود نخواهند داشت. این بچه در بزرگسالی به خودش میآید و میبیند که دانش، مهارت، ارتباطات اجتماعی درست و... ندارد.
از همه مهمتر اینکه این کودک در بزرگسالی متوجه میشود که هیچ درکی از معنای زندگی خود ندارد، سردرگم است و هیچ هدف مهمی را برای آینده خود تعریف نکرده است.
عدم توانایی در تعریف کردن مفهوم درست زندگی چه عواقبی برای این کودکان خواهد داشت؟
عدم توانایی در تعریف کردن مفهوم و هدف زندگی باعث میشود که این فرد در بزرگسالی احساس خمودگی و افسردگی کند. چون این آدم مسیر حرفهای و اصلی زندگی خودش را پیدا نکرده است. البته از یک نوجوان 17 ساله انتظار نمیرود که کل اهداف و برنامههای زندگیاش را بداند و طبق برنامهریزی پیش برود. اما این نوجوان در این سن میتواند تجربههایی را کسب کند که راه رسیدن به اهدافش را در آینده هموارتر کند.
حتی ممکن است که یک نوجوان دارای یک سری اهداف نسبی باشد اما این اهداف در سنین بالاتر تغییر کند. اما همان تجربهای که از تلاش کردن، پیگیری کردن، افزایش مهارت، معنادهی به زندگی و... به دست میآورد او را در تعیین اهداف قطعی و مهم زندگی که در آینده به زندگی او معنا خواهد داد یاری میکند.
قاب گوشی، تمام دارایی «کودک بلاگرها»
چرا یک «کودک بلاگر» نمیتواند به درستی اهداف زندگی خود را پیدا کند؟
کودکی که تمام وقت خود را صرف فضای مجازی و اینستاگرام میکند زندگیاش از یک سری مسائل مهم تهی میشود. در واقع تمام زندگی او در قاب گوشی و اینستاگرام خلاصه میشود و اگر آن را از او بگیری دیگر چیزی در زندگی نخواهد داشت. بنابراین این امر باعث ایجاد حس ناامیدی، افسردگی و بی معنایی در زندگیاش میشود.
البته آسیبهای رسانه در جهان جدید به اینجا ختم نشده و یک سری خطرات ایجابی وجود دارد که زندگی کودک بلاگرها و همچنین کودکانی که مخاطب آنها هستند را تهدید میکند. یکی دیگر از آسیبهایی که زندگی کودک بلاگرها را تهدید میکند، آسیبهای ایجابی هستند.
تمام زندگی یک «کودک بلاگر» در قاب گوشی و اینستاگرام خلاصه شده و این امر باعث ایجاد حس ناامیدی، افسردگی و بی معنایی در زندگیاش میشود
آسیب ایجابی چیست؟
آسیب ایجابی، یعنی جو رسانه موقعیتی را برای کودک ایجاد میکند که موجب یک سری رفتارها در کودکان میشود. به عنوان مثال جو رسانه به صورت ناخودآگاه ایجاب میکند که کودک وارد یک سری از روابط غلط شود.
در دنیای امروز با وجود فضای مجازی، شرایط وارد شدن به روابط ناسالم و غلط بسیار مهیا است. اما در دهه 50 و 60 این موقعیت برای جوانان وجود نداشت. حتی در آن زمان مانند امروز دوست پیدا کردن و رابطه با جنس مخالف برای جوانها در دسترس نبود.
اما در دنیای جدید روابط آسیب زا با وجود رسانه در دسترستر است. در حال حاضر یکی از مسائلی که به دلیل وجود رسانه و استفاده نامناسب از آن در دسترس بیشتری قرار گرفته است «روابط جنسی» است.
امروزه یک پسر 16 ساله میتواند با عضو شدن در شبکهها و کانالهای نامناسب برای خودش شریک جنسی جور کرده و دوستیابی کند و... اما این مسئله فقط به مسائل جنسی ختم نشده و دست کودک و نوجوان را در بسیاری از مسائل دیگر مانند کلاهبرداری و... بازتر کرده است.
یکی از آسیبهای رسانه برای کودکان و نوجوانان، ایجاد تحریکات است. محتواهای جنسی در دهه 50 یا 60 خیلی در دسترس جوانان نبود. اما در حال حاضر این بچه ها به راحتی میتوانند به محتواهای جنسی دست پیدا کنند.
آزادی یا آزار؟
آقای دکتر! آیا قابل دسترس بودن محتواهای جنسی برای کودکان یک نوع آزار جنسی محسوب میشود؟
بله. یکی از مباحثی که در موضوع آزارجنسی بررسی میشود این است که شما به بچههای زیر 18 سال محتوای جنسی بدهید یا دست او را باز بگذارید تا با استفاده از یک فیلتر شکن یا چندتا سرچ ساده به محتواهای غیراخلاقی و جنسی دست پیدا کند.
در اختیار گذاشتن محتواهای جنسی در بچههای زیر 18 سال آزار جنسی محسوب میشود
نکتهای که وجود دارد این است که هر محتوا دارای یک پیام است. کودکان از طریق محتواهایی که در داخل فضای مجازی میبینند، پیامی دریافت میکنند و این پیامها در ناخودآگاه و زندگی آنها تأثیر میگذارد. به پیامی که از طریق محتواها به کودکان منتقل میشود «شبه سهو» میگویند.
«شبه سهوها»؛ بزرگترین آسیبی که فضای مجازی به کودکان وارد میکند
«شبه سهو» چیست؟
بزرگترین آسیبی که در فضای مجازی و رسانه زندگی کودکان را تهدید میکند «شبه سهوها» هستند. شبه سهو یا شبه دانش، همان پیامهایی هستند که رسانه به کودک منتقل میکند. در برخی از موارد این پیامها مانند محتواهای پزشکی آشکار هستند. اما بسیاری از محتواهای فضای مجازی و اینستاگرام از پیامهای پنهان تشکیل شدهاند.
معمولاً زمانی که مخاطب در معرض پیامهای پنهان قرار میگیرد متوجه نکته پیام نمیشود. بنابراین پیام محتوا در گذر زمان به صورت ناخودآگاه بر روی فهم مخاطب پیام از جهان، زیستن، فضای پیرامون و... تأثیر میگذارد. البته این مسئله کودک و بزرگسال ندارد و روی همه افراد در گروههای سنی مختلف تأثیر میگذارد.
اما از آنجایی یک کودک در دوران کودکی هنوز به درک و شناخت درستی از زندگی و جهان پیرامون خود ندارد بیشتر از یک فرد بزرگسال آسیب میبیند. دوران کودکی، یکی از مهمترین دوران زندگی یک انسان است که در آن جهان بینی هر فرد شکل میگیرد.
«کودک بلاگرها»؛ بازیچه دست شبکههای اجتماعی
استفاده نامناسب از فضای مجازی چه تأثیری بر جهان بینی یک کودک میگذارد؟
کودکان فضای مجازی یا کودک بلاگرها به واسطه رسانه در جهان بینی قرار میگیرند که بر اساس آن موفقیت، قدرت، سعادتمندی، شادی، شادکامی، عشق، رابطه با جنس مخالف، ارتباط با والدین، هویت دینی، ملی، جنسیتی و... را برای خود تعریف می کنند. اما نکته اینجاست که بسیاری از افراد خصوصاً کودک بلاگرها متوجه چگونگی تأثیر رسانه بر آنها نمیشوند. در واقع کودک بلاگرها بر اساس تأثیری که رسانه بر آنها گذاشته جهان را میشناسند و بر اساس آن زیست میکنند.
در اصل رسانه یک جهان سرمایه داری است که به عنوان ابزار ایجاد تخیل، ابزار فروش و... در جهان سرمایه داری عمل میکند. بنابراین «کودک بلاگرها» وارد فضایی شده است که ثروت و قدرت از طریق رسانه از آنها پول در میآورد و در ازای آن به این کودکان رویا میفروشد.
آقای دکتر! از آنجایی که بیشتر محتواهای اینستاگرام بر اساس فرهنگ غرب و مخالف فرهنگ ایرانی است، طرز فکر و جهان بینی کودک بلاگرها چگونه شکل خواهد گرفت؟
در چند لایه میتوانیم درباره این موضوع صحبت کنیم. من نسبت به وضعیت دهه نودیها و نسل نوجوانمان بدبین نیستم. من معتقد هستم که یک سری پیوستهای فرهنگی، سرمایههای اجتماعی، میهنی، ملی، مذهبی و... در واقع در نهاد یک کودک ایرانی وجود دارد که میتواند او را از خیلی از آسیبها حفظ کند. اما کسی که در فضای رسانهای جدید زیست میکند، ناخودآگاه یک سری از پیامدهایی را از این رسانه تجربه میکند.
محتواهای فضای مجازی و اینستاگرام بر روی ناخودآگاه کودکان تأثیر میگذارد
اما کودکان و نوجوانان در سنی هستند که فهم و درکشان از جهان، موفقیت و قدرت شکل میگیرد. این فهم به سه دسته بینش، گرایش و رفتار تقسیم میشود. کودکان با فعالیت در فضای مجازی و رسانه اعتقاداتی را به دست میآورد که شاید خودش هم آگاه نباشد. همچنین علایقی را به دست میآورد که طبق آن زندگی و قهرمانهایش را میسازد و برای خودش الگو انتخاب میکند و به تبع آن رفتارهایی را در قالب خلق، عادت و کنش بروز میدهد. یک مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که مفاهیم مختلف زندگی توسط رسانه برای این کودکان جعل میشود. به عنوان مثال کودک بلاگرها رسیدن به لذت را شادکامی تعریف میکنند درحالی که این دو امر متفاوت است.
رسانه؛ لذت را جای شادکامی به مخاطب میفروشد!
منظورتون از جعل مفاهیم توسط رسانه چیست؟
ما در دنیای واقعی دارای دو مفهوم لذت و شادکامی هستیم که این دو با یکدیگر تفاوت دارند. لذت یک امر اعتیادآور و زودگذر است اما شادکامی یک حس عمیقتر و ماندگارتر است که اعتیادآور نیست و میتواند نتیجه فهم شما از دنیای پیرامون باشد. اتفاقی که در دنیای رسانه امروز میافتد این است که لذت را به جای شادکامی به مخاطب میفروشد. چون که رسانه از طریق لذت «مسائل جنسی، غذا، ماشین، خونه و هر آنچیزی که بتوان با پول خرید» میتوان پول درآورد.
علت گرایش کودکان به لذتهای زودگذر چیست؟
اینستاگرام و رسانههای امروزی این حس را به مخاطب میدهند که هرچقدر تو لذت بیشتری ببرید شادکام تر خواهید بود درحالیکه این دو مفهوم باهم همراه نیستند. درحال حاضر این اتفاق در میان نوجوانان و کودکان ما میافتد. در حال حاضر نوجوانان به دنبال لذتهای زودگذر هستند تا شاد باشند چون به آنها یاد داده شده که شادکامی همان لذت است.
از لذتهای زودگذر تا مصرف داروهای روانگردان
این گرایش برای کودکان خصوصاً کودک بلاگرها چه عواقبی دارد؟
برای همین نوجوان در سن خیلی کم به طمع رسیدن به آن شادکامی که برایش لذت تعریف شده به سمت روابط جنسی، مصرف مواد مخدر، پول و ماشین و مادیات، هیجانات زودگذر و... میرود اما در آخر احساس رضایت ندارد. این نداشتن حس رضایت در طولانی مدت تبدیل میشود به افسردگی، گرایش به مصرف مواد مخدر، مراجعه به مشاور، مصرف داروهای روانگردان، مصرف داروهای اعصاب و...
خانواده در گرایش کودکان به فضای مجازی چه نقشی دارند؟
خانوادهها چگونه میتوانند از فرزندانشان در مقابل رسانه و فضای مجازی محافظت کنند؟
اگر خانوادهها بخواهند رفتار و مسیر زندگی فرزندشان را در حوزه رسانه درست کنند در ابتدا باید رفتار خودشان را اصلاح کنند. امکان ندارد که پدر یا مادری مدام در خانه ماهواره ببیند، مدام سرش در اینستاگرام و فضای مجازی باشد، سریالهای نامناسب ببیند و... اما بچهاش اینگونه نباشد. این نوع از والدین نمیتوانند از بچههایشان توقع داشته باشند که فرزندشان موبایل دستش نگیرد. خانوادهها باید برای استفاده از فضای مجازی و اینستاگرام، قانونی در خانه در نظر بگیرند. به عنوان مثال زمانی که اعضای خانواده میآیند خانه، موبایلهایشان را کنار بگذارند. اگر با اینترنت کار دارند، کارشان را با لپ تاپ انجام دهند.
اگر خانوادهها بخواهند رفتار و مسیر زندگی فرزندشان را در حوزه رسانه درست کنند در ابتدا باید رفتار خودشان را اصلاح کنند
خانواده باید برای کودک مشخص کند بالا یا پایین بودن تعداد فالوور ارزشی ندارد. افتخار خانواده باید این باشد که ما بیشتر کتاب و داستان میخوانیم، باهم ارتباط برقرار میکنیم، صله رحم انجام میدهیم، ورزش میکنیم و... در واقع والدین با انجام دادن این کارها افتخار خودشان و فرزندشان را میسازند.
«سواد رسانهای»، راه نجات کودکان از محتواهای نامناسب
آقای دکتر! در حال حاضر کودکان با فضای مجازی بیشتر از بزرگسالها سروکار دارند. اما بسیاری از محتواهای فضای مجازی برای کودکان نامناسب است. خانوادهها چگونه میتوانند از فرزندانشان در مقابل این محتواها محافظت کنند؟
خانوادهها باید برای بچههایشان رژیم رسانهای بسازند. اگر میخواهند امکاناتی را برایش مهیا کنند آن امکانات باید متناسب با سن فرزندشان باشد. در اختیار گذاشتن هر نوع امکاناتی لطف کردن به آن بچه نیست. معنی ندارد که یک بچه پنج ساله، هفت ساله مدام موبایل دستش باشد به اینترنت دسترسی داشته باشد و هزارتا محتوای نامناسب برای سنش را ببیند.
والدین باید تا آن جایی که میتوانند کودکانشان را وارد فضای اینستاگرام و فضای مجازی نکنند و به بچهها سواد رسانهای یاد بدهند. پس یکی از ابزارهای ما برای غلبه بر آسیبهای رسانه، سواد رسانهای است. یعنی در ابتدا پدر و مادر باید یادبگیرند که خودشان به چه صورت از فضای مجازی استفاده کنند، چگونه رسانه را به فرزندشان یاد بدهند و سپس به فرزندشان یاد بدهند که چگونه رسانه را کنترل کند و از چه منظری به رسانه نگاه کند.
سوشال را باور نکنید!
کودکان از چه منظری باید به رسانه نگاه کنند؟
والدین باید به فرزندانشان یاد بدهند که رسانه را باور نکنند. پدر یا مادر باید به فرزندشان یاد بدهند که اگر یک خانم یا آقایی در اینستاگرام و فضای مجازی خیلی به خوشبختی یا ثروتمند بودن تظاهر میکند، ممکن است تظاهر آنها دروغ باشد. والدین باید بچه را به این برسانند که کودک از خودش بپرسد آیا ممکن است دنیای رسانه این فردی که تظاهر به خوشبختی میکند با دنیای واقعیاش فرق کند یا نه؟ در این شرایط آن کودک گول هر ظاهر جذابی را نمیخورد. در کنار سواد رسانهای باید به کودکان تفکر نقاد یاد داده شود.
البته همه مسؤولیت اصلاح این مسئله به عهده خانوادهها نیست. یک بخشی از این ماجرا هم به حاکمیت باز میگردد. حاکمیت کسی که بودجه و امکانات در دست دارد.
حاکمیت برای بهتر شدن جو و فضای اینستاگرام چه کاری میتواند انجام دهد؟
حاکمیت هم به عنوان کسی که بودجه فرهنگی در دست دارد میتواند کانالها و پیجهایی با محتوای خوب و جذاب تولید کند. یکی دیگر از کارهایی که حاکمیت میتواند انجام دهد مدیریت سلبی است. بسیاری از کنشگران ایرانی اینستاگرام در همین سرزمین زندگی میکنند. اگر این کنشگر یا فعال اینستاگرامی محتوای نامناسب تولید میکند، حاکمیت میتواند پیگیری کرده و پیج آن شخص را ببندد نه اینکه کل فضا را تعطیل کند.
متأسفانه ما در حوزه تربیت کودکان در رسانه دچار ضعف هستیم و باید چگونگی استفاده از رسانه توسط آموزش و پرورش و توسط خانوادهها آموزش داده شود.
پایان پیام /