رویای شیرین یا کابوسی تلخ؟
تهران - ایرنا - «حسن شیروانی» عکاس ایرنا در مجموعه عکس «آزوهای بزرگ؛ کوچک» رویای کودکان حاشیهنشین را به صورت نمادین مقابل دوربین بازآفرینی کرده تا همچون شاعری روایتهای تلخی را سراید که رویاهای شیرین کودکانه را به مثابه کابوسی تلخ، آشفته میکند.
حسن شیروانی عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، در سفر به استان سیستان و بلوچستان و کرمان از کودکان و نوجوانان حاشیهنشین خواسته آرزوهایشان را مقابل دوربین این عکاس بازآفرینی کنند.
در این مجموعه عکس آرزوهای بزرگ؛ کوچک که در فضای رسانهای و مجازی بازنشر و بهخوبی دیده شد با کودکانی روبرو هستیم که آرزوهایشان برای بسیاری مردم آنقدر روزمره است که حتی تصورش هم ناممکن است. از نوازندگی ویولون و سه تار تا داشتن یک هدفون و دوربین عکاسی.
در این مجموعه، عکاس با بازسازی فیگوراتیو رویای کودکان که به دراماتیک شدن این مجموعه عکس بدل شده است شاعرانه ای تلخ را برای مخاطب می سراید.
قدرت عکاسی مستند در قرار گرفتن صحیح میان دو گفتمان هنر و سند است تا ذهنیت عکاس با عینیت رخداد، بتواند به تقلایی برای فهم بشر در تجربه آزادی، عدالت، رفاه و پیشرفت بدل شود. 12 کودک در این مجموعه عکس به نمایندگی از 19 میلیون جمعیت حاشیهنشین و حدود 3000 منطقه حاشیهای در کشور مقابل دوربین حسن شیروانی قرار گرفتند تا از رویاهایشان بگویند.
مجموعه عکسهایی از این دست، گاه در یک رویکرد شهروندی به فضایی احساسی منتهی می شود تا هجوم کمک هایی را روانه منزل 12 کودکی کند که قاب دوربین عکاس آنها را دارای بیوگرافی کرده است و خطر باز به حاشیه رانده شدن حاشیه نشینانی را دارد که عقربه های ساعت انقضای رویای آنها را ثانیه شماری می کند. نرسیدن به رویای داشتن یک هدفون در زمان خود، از رسیدن به آن در وقتی دیگر تلخ تر است.
معمولا پرداخت عکاس به آسیب های اجتماعی از سال های نخست اختراع عکاسی ابزاری برای کنشگران اجتماعی بوده است. تجربه های افرادی همچون «جکوب رییس» و «لوییس هاین» از نمونه های موفق این مواجهه انتقادی با رسانه عکاسی بود که منجر به تصویب کمیسیونهای خانههای اجارهای و منع بکارگیری کودکان زیر 18 سال شد.
تجربه این دو عکاس نشان می دهد تنها مدیوم عکس منجر به این موفقیت نشد؛ بلکه مداومت عکاس در پیگیری مطالبات اجتماعی همچنین ارائه آثار در سمینارها و جلسات مختلف در مورد این آسیب ها توسط عکاس تا مرحله نتیجه، باعث رسیدن به این درک شد که بدون شک عکاس باید فراتر از یک مواجهه ژورنالیستی و توریستی با مسئله فقر برخورد کند و به عنوان یک پروژه روی آن متمرکز شود که در غیر اینصورت همچون بوقهای استادیوم های ورزشی پس از پایان بازی سکوت همه جا را فرا می گیرد.
کنشگر و اصلاحگر بودن در عکاسی مستند ضرورتی است که با غفلت بر سویه اجتماعی آن و با تاکید بر فرایند هنری آن با زیر نور قرار گرفتن دیوارهای گالری ها و مسابقات عکاسی خلع سلاح می شود.
عکاس باید بتواند با کشف رابطه های همگن و ناهمگن در جامعه درزهای شکاف را پر و قدرت به متن آوردن حاشیهنشین را کسب کند. عکسهایش باید در و دیوار شهر را به محاصره خود در آورند.
*س_برچسبها_س*