یک‌شنبه 4 آذر 1403

زندگی امام سجاد (ع)، زهد و معارف است / اگر ایشان می خواستند در مقابل دشمنان مقابله قهرآمیز داشته باشند، ریشه شیعه کنده می شد

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
زندگی امام سجاد (ع)، زهد و معارف است / اگر ایشان می خواستند در مقابل دشمنان مقابله قهرآمیز داشته باشند، ریشه شیعه کنده می شد

به مناسبت میلاد با سعادت امام سجاد (ع) بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره زندگی مبارزاتی ایشان را تقدیم می کنیم.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی هایی متعدد از زندگانی سیاسی مبارزاتی اهل بیت (ع) سخن گفته است. این بیانات ارزشمند در کتابی با عنوان انسان 250ساله گردآوری شده که مطالعه آن بسیار مفید فایده است. به مناسبت میلاد با سعادت امام سجاد (ع)، بخشی از این بیانات را تقدیم می کنیم:

«دوره امام سجاد (ع) کار با دشواری فراوان آغاز می شود. حادثه کربلا یک تکان سختی در ارکان شیعه بلکه در همه جای دنیای اسلام داد. قتل و تعقیب و شکنجه و ظلم سابقه داشت، اما کشتن پسر پیغمبر و اسارت خانواده پیغمبر و بردن اینها شهر به شهر و بر نیزه کردن سر عزیز زهرا (س) که هنوز بودند کسانی که بوسه پیغمبر بر آن لب و دهان را دیده بودند چیزی بود که دنیای اسلام را مبهوت کرد. کسی باور نمی کرد که کار به اینجا برسد. ناگهان احساس شد که سیاست، سیاست دیگری است. سختگیری از آنچه که تا به حال حدس زده می شد بالاتر است.

چیزهای تصورنشدنی، تصور شد و انجام شد. لذا یک رعب شدیدی تمام دنیای اسلام را گرفت. مگر کوفه را، و کوفه فقط به برکت توابین، و بعد به برکت مختار، واِلا آن رعبی که ناشی از حادثه کربلا در مدینه و جاهای دیگر بود حتی در مکه با وجود اینکه عبدالله زبیر هم بعد از چندی قیام کرده بود یک رعب بی سابقه ای در دنیای اسلام بود.

باید دین مردم درست می شد، باید اخلاق مردم درست می شد، باید مردم از این غرقاب فساد بیرون می آمدند، باید دوباره جهت گیری معنوی، که لُب لُباب دین و روح اصلی دین همان جهت گیری معنوی است، در جامعه اِحیا می شد. لذا شما نگاه می کنید، می بینید زندگی و کلمات امام سجاد (ع) زهد است. بیشترینش معارف است، اما باز معارف هم در لباس دعاست.

چون همان طور که گفتیم اختناق در آن دوران و نامناسب بودن وضع، اجازه نمی داد که امام سجاد (ع) بخواهند با آن مردم بی پرده و صریح و روشن حرف بزنند؛ نه فقط دستگاه ها نمی گذاشتند، مردم هم نمی خواستند. اصلا آن جامعه یک جامعه نالایق و تباه شده و ضایع شده ای بود که باید بازسازی می شد. سی و چهار سال، سی و پنج سال، از سال شصت و یک تا نود و پنج، زندگی امام سجاد (ع) اینطوری گذشته. البته هرچه که گذشته وضع بهتر شده است لذا در دنباله همان حدیث از امام صادق (ع) دارد که مردم ملحق شدند، و ما می بینیم که همینطور است. دوران امام باقر (ع) که می رسد، وضع فرق کرده بود، این به خاطر زحمات سی و پنج ساله امام سجاد (ع) است.

بعضی فکر می کنند اگر امام سجاد (ع) می خواست در مقابل دستگاه بنی امیه مقاومت کند بایستی او هم عَلَم مخالفت را بر می داشت و یا اینکه مثلا به مختار یا عبدالله بن حنظله ملحق می شد و یا اینکه رهبری آن ها را به دست می گرفت و آشکارا مقاومت مسلحانه می کرد. با در نظر گرفتن وضعیت زمان حضرت سجاد (ع) می فهمیم که این تفکر با توجه به هدف ائمه (ع) یک تفکر نادرستی است.

اگر ائمه (ع) از جمله امام سجاد (ع) در آن شرایط می خواستند به چنین حرکات آشکار و قهرآمیزی دست بزنند، یقینا ریشه شیعه کنده می شد و هیچ زمینه ای برای رشد مکتب اهل بیت و دستگاه ولایت و امامت در دوران بعد باقی نمی ماند، بلکه همه از بین می رفت و نابود می شد. لذا می بینیم امام سجاد (ع) در قضیه مختار اعلام هماهنگی نمی کنند، گرچه در بعضی از روایات آمده است که ارتباطاتی پنهانی با مختار داشتند، ولی هیچ شکی نیست که آشکارا با او هیچ روابطی نداشته اند و حتی در بعضی از روایات گفته می شود که امام سجاد نسبت به مختار بدگویی می کنند، و این هم خیلی طبیعی به نظر می رسد که این یک عمل تقیه آمیزی باشد که رابطه ای بین آنها احساس نشود.»