زنگ خطر بحران گاز
ناترازی انرژی در کشور ما به نقطه بحرانی رسیده است. در شرایطی که کشور با برخورداری از دومین ذخایر گازی و چهارمین ذخایر نفتی جهان باید یکی از قطب های انرژی منطقه باشد، امروزه با چالش های جدی در تامین نیازهای داخلی مواجه است و این وضعیت تا جایی پیش رفته که به گفته معاون وزیر نفت، ناترازی روزانه گاز در فصل سرد به 300 میلیون مترمکعب رسیده و پیشبینی میشود در صورت عدماقدام جدی، این رقم...
در نشست تخصصی «سیاستگذاری در حوزه انرژی و توسعه انرژی های تجدیدپذیر با رویکرد رفع ناترازی» که با حضور افشین معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان رئیس جمهور، شاکری معاون وزیر نفت، محمد بهرامی نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس و جمعی از مدیران صنعت نفت و گاز برگزار شد، ابعاد مختلف این چالش و راهکارهای برون رفت از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفت. رشد سالانه 6 تا 7 درصدی مصرف انرژی در برابر رشد 2 تا 3 درصدی تولید، سهم 92درصدی سوخت های فسیلی در تولید برق در مقابل میانگین جهانی 60 درصد، و نیاز به سرمایهگذاری 104 میلیارد دلاری برای حل مشکل ناترازی، تنها بخشی از آمار و ارقامی است که نشان میدهد صنعت انرژی ایران در چه وضعیت دشواری قرار دارد. در این گزارش که حاصل بررسی اظهارات مدیران ارشد حوزه انرژی کشور است، ضمن تشریح ابعاد مختلف این چالش، به بررسی راهکارهای پیشنهادی برای عبور از این وضعیت پرداخته شده و نقش انرژی های تجدیدپذیر به عنوان یکی از مهمترین راه حل های موجود مورد واکاوی قرار گرفته است.
سقوط آزاد ذخایر انرژی
ایران با وجود برخورداری از دومین ذخایر گازی و چهارمین ذخایر نفتی جهان، امروز با چالشی جدی به نام «ناترازی انرژی» مواجه است. این وضعیت که حاصل سالها سیاستگذاری نادرست در حوزه انرژی است، امروز به نقطه ای رسیده که نهتنها توسعه اقتصادی کشور را تحتتاثیر قرار داده، بلکه به یک چالش امنیتی نیز تبدیل شده است. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی معاون وزیر نفت در امور مهندسی، پژوهش و فناوری، در حال حاضر میزان تولید روزانه گاز کشور حدود 850 میلیون مترمکعب است. از این میزان، حدود 600 میلیون مترمکعب در بخش خانگی و 230 میلیون مترمکعب در بخش صنعت مصرف میشود. این در حالی است که ناترازی موجود در فصل سرد به حدود 300 میلیون مترمکعب در روز میرسد و پیشبینی ها نشان میدهد در صورت عدماقدام جدی، این میزان تا چند سال آینده به 700 میلیون مترمکعب خواهد رسید. یکی از دلایل اصلی این وضعیت، رشد بی رویه مصرف انرژی در بخش های مختلف طی دهه های گذشته است. آمارها نشان میدهد در 10 سال گذشته، مصرف گاز در نیروگاه ها از 63 میلیارد مترمکعب به 97 میلیارد مترمکعب رسیده که این میزان افزایش معادل تولید بیش از چهار فاز پارس جنوبی است. این در حالی است که رشد سالانه مصرف انرژی در کشور بین 6 تا 7درصد است، در حالی که رشد تولید تنها 2 تا 3درصد را نشان میدهد. نکته قابل تامل دیگر در این زمینه، سهم بالای سوخت های فسیلی در تولید برق کشور است. در حالی که در سطح جهانی حدود 60درصد برق از سوخت های فسیلی تامین میشود، این رقم در ایران به 92درصد می رسد. این وابستگی شدید به سوخت های فسیلی، به ویژه گاز، باعث شده تا در فصول سرد سال، صنایع بزرگ کشور از جمله پتروشیمی ها با چالش تامین خوراک و انرژی مواجه شوند. این وضعیت در حالی است که برآوردها نشان میدهد ایران برای حل مشکل ناترازی انرژی به سرمایهگذاری 104 میلیارد دلاری نیاز دارد که معادل سالانه 13 میلیارد دلار است. این حجم از سرمایهگذاری در شرایط کنونی و با توجه به محدودیتهای موجود، چالشی جدی برای کشور محسوب میشود.
40 سال اشتباه استراتژیک
نگاهی به سیاست های چهار دهه اخیر در حوزه انرژی نشان میدهد که عمده تمرکز سیاستگذاران بر مدیریت تولید و افزایش ظرفیت های تولیدی بوده، در حالی که دو رکن اساسی دیگر یعنی مدیریت مصرف و تنوع بخشی به سبد انرژی مورد غفلت قرار گرفته است؛ این رویکرد تک بعدی که با فرض دسترسی به منابع نامحدود گاز شکل گرفته، امروز کشور را با چالش های جدی مواجه کرده است، به طوری که در مسابقه میان تولید و مصرف، همواره بخش عرضه بدهکار تقاضا بوده و این روند در نهایت به شکل گیری ناترازی انجامیده است. آنچه در این میان بیش از هر چیز نیازمند بازنگری است، ساختار حکمرانی انرژی در کشور است که به دلیل نگاه بخشی و جزیره ای، نتوانسته مسائل را به صورت جامع و یکپارچه مدیریت کند؛ برای نمونه، در حالی که وزارت نفت مسوول تامین سوخت نیروگاه هاست و وزارت نیرو متولی تولید برق، عدمهماهنگی میان این دو بخش و نبود یک نهاد بالادستی برای سیاستگذاری یکپارچه، باعث شده تا تصمیمات اتخاذشده در یک بخش، چالش های جدی برای بخش دیگر ایجاد کند که نمود آن را میتوان در تعطیلی صنایع در زمستان به دلیل کمبود گاز و در تابستان به دلیل کمبود برق مشاهده کرد. مقایسه وضعیت ایران با کشورهای همسایه نیز گویای همین واقعیت است؛ در حالی که ایران با تولید 12800 تراژول انرژی، حدود 300 تا 350 میلیارد دلار ارزش افزوده ایجاد میکند، کشوری مانند ترکیه با یکدهم منابع انرژی و تولید 7000 تراژول، موفق به خلق 100 میلیارد دلار ارزش افزوده شده است که این تفاوت معنادار، نشان دهنده ضعف در سیاستگذاری و مدیریت منابع انرژی در کشور است.
از سوی دیگر، تجربه موفق برخی پروژه های بهینه سازی مصرف انرژی در کشور نشان میدهد که با اتخاذ رویکردهای علمی و کارشناسی میتوان به نتایج قابلتوجهی دست یافت؛ برای نمونه، در یک پروژه ملی که با همکاری برنامه عمران سازمان ملل متحد اجرا شده، با بهینه سازی مصرف انرژی در 491 ساختمان با مجموع زیربنای بیش از دو میلیون مترمربع، به طور متوسط 30درصد کاهش مصرف گاز و 20درصد کاهش مصرف برق حاصل شده است که این دستاورد میتواند الگویی برای اجرای طرح های مشابه در سطح کلان باشد.
رویای سبز آینده روشن
آژانس بینالمللی انرژی های تجدیدپذیر پیشبینی کرده است که تا سال 2050، بیش از 91درصد برق جهان باید از منابع تجدیدپذیر تامین شود که از این میزان، 70درصد از انرژی خورشیدی و بادی خواهد بود؛ این در حالی است که در ایران، با وجود برخورداری از ظرفیت های استثنایی در زمینه انرژی خورشیدی به عنوان یکی از سه قطب جغرافیایی مناسب برای تولید این نوع انرژی در جهان، تنها 2.3درصد از کل ظرفیت نیروگاهی کشور به انرژی های غیرفسیلی اختصاص دارد که این آمار نشان دهنده عقب ماندگی جدی کشور در این حوزه است. در برنامه هفتم توسعه، هدف گذاری برای احداث 12هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در نظر گرفته شده که در صورت تحقق، سهم انرژی های غیرفسیلی در سبد تولید برق کشور به 12درصد خواهد رسید؛ هرچند این هدف گذاری در مقایسه با وضعیت فعلی یک جهش قابلتوجه محسوب میشود، اما همچنان با میانگین جهانی که در آن 40درصد برق از منابع غیرفسیلی تامین میشود فاصله معناداری دارد، به همین دلیل دولت اخیرا هدف گذاری جدیدی برای احداث 30هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در دستور کار قرار داده است که البته تحقق آن نیازمند سرمایهگذاری قابلتوجه و رفع موانع متعدد در این مسیر است. یکی از چالش های اصلی در مسیر توسعه انرژی های تجدیدپذیر، مساله تامین مالی پروژه هاست؛ در حال حاضر، برای احداث یک نیروگاه خورشیدی 500 مگاواتی حدود 650 میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز است که با توجه به محدودیتهای ارزی کشور و مشکلات مربوط به بازگشت سرمایه، جذب این میزان سرمایه با چالش های جدی مواجه است؛ بهویژه آنکه سرمایهگذار باید تسهیلات را به صورت ارزی دریافت کند؛ اما درآمد حاصل از فروش برق به صورت ریالی است که این موضوع ریسک سرمایهگذاری را به شدت افزایش میدهد. با این حال، راهکارهای نوآورانه ای برای تامین مالی این پروژه ها در حال شکل گیری است که از جمله آن میتوان به ایجاد تابلوی برق سبز در بورس انرژی اشاره کرد که در آن، صنایع میتوانند برق تولیدی از منابع تجدیدپذیر را با قیمتهای رقابتی خریداری کنند؛ در تابستان گذشته، قیمت برق در این تابلو به 7000 تومان به ازای هر کیلووات ساعت نیز رسید که نشان میدهد در صورت ایجاد سازوکارهای مناسب، میتوان بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در این حوزه ترغیب کرد.
گره کور انرژی در ایران
ایجاد یک نهاد راهبردی زیر نظر مستقیم رئیس جمهور برای مدیریت جامع انرژی کشور پیشنهادی بود که در هفته های اخیر مطرح شد و در این نشست مورد توجه قرار گرفت. این نهاد که در برنامه هفتم توسعه نیز به آن اشاره شده، باید بتواند با نگاهی فراتر از منافع بخشی، سیاست های کلان انرژی کشور را در سه حوزه مدیریت تولید، مدیریت مصرف و تنوع بخشی به سبد انرژی تدوین و هماهنگی لازم میان دستگاه های مختلف را ایجاد کند. از سوی دیگر، تجربه موفق کشورهایی مانند ترکیه نشان میدهد که برای عبور از بحران انرژی، علاوه بر اصلاحات ساختاری، باید به سمت اصلاح تدریجی نظام قیمتگذاری حامل های انرژی نیز حرکت کرد.