چهارشنبه 7 آذر 1403

سال سقوط سال فرار

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
سال سقوط سال فرار

مرد هلندی که تیم ملی کشورش را رها کرد تا نیمکت بارسلونا را به دست آورد این روزها در برزخ مانده و کسی نمی‌داند او از کاتالان می‌رود یا می‌ماند.

1- در مورد بد بودن بارسا و اشتباهات مسلسلی کومان هیچ چیزی بر مدار اتفاق و اقبال نیست. همین چند شب قبل در صورتی که بارسا با نتیجه 3 بر2 پیش بود و تنها دالان هجومی لوانته، روزنه راست کاتالان ها بود، در اقدامی عجیب و تامل انگیز، ابتدا عثمان دمبله را بیرون برد و بدتر از آن سرانجام سرجینیو دست را به میدان فراخواند. امید لوانته به نفوذ از آن جبهه بود که سرجی روبرتو با وجود افت فاحش (بخاطر مصدومیت بلند مدت) تقریبا بخوبی آن منطقه را مسدود کرده بود اما سرجینیو دست آمد و مطابق معمول براحتی دریبل خورد و گل سوم از همان غفلت ساده زده شد. اگر نام این تعویض خودکشی نیست پس چیست؟

2- رونالد کومان یک فصل تمام شبیه، سلف خود، مربیان هلندی با خودش و دیگران لجبازی کرد و دود این رفتار عجیب به چشم بارسا رفت. لابد می‌پرسید کدام لجبازی؛ اصرار عجیب روی استفاده همیشگی از پدری گونزالس و نابودی محض ریکی پویگ. ذبح تجربه و بازی دادن به سرجینیو دست که با هر متر و معیاری، کمتر از نلسون سمدوی پرتغالی است. از روزی که دنی آلوز رفت، جناح راست و همیشه ویرانگر و غران بارسا تبدیل به پاشنه آشیل آنان شده است. از گرانادا تا لوانته؛ هر تیمی از هرکجای جدول بیاید، می‌داند سرجینیو دست، همان روزنه بارساست واکثر گلها از آنجا ساخته و پرداخته می‌شود. حتی حضور گهگاهی مینگوئنزا هم نتواست مرهمی بر آن سیاه زخم باشد و حالا هوادار بارسا که جام را در دست یکی از 2 تیم مادریدی می‌بیند اعتقاد دارد؛ حفظ کومان وقت تلف کردن محض هست. او هرگز تفاوت بارسا با والنسیا و اورتون را درک نکرد و نمی‌کند.

3- عنصر تجربه برای قهرمانی مهم‌ترین فاکتور است. اما بارسا با تفکرات افراطی کومان عملا مهدکودک شده است. از پدری تا موربیا، سرجینیو دست و مینگوئنزا نه اینکه بازیکنان بدی باشند اما این بی تجربه های خام، می بایست بسان ژاوی و اینیستا و حتی مسی، شروع کارشان را با نیمکت نشینی آغاز کنند. اگر آنسو فاتی مصدوم نبود او هم قطعا یکی دیگر از 18 ساله های ترکیب اصلی بود. در اینجاست که تیم کومان در همه بزنگاه های حیاتی بازی را باخت تا ولو برای 1 ساعت طعم صدارت را نچشد. فوتبال ساختار خودش را دارد. با افراط کومان، پیانیچ هرگز احیا نشد تا پدری اینگونه در بدترین روزهایش هم خیالش از حضور در ترکیب اصلی راحت باشد. باور کردنش شاید سخت باشد اما می‌دانستید ژاوی بزرگ و افسانه ای تا قبل از آمدن پپ به تیم اصلی بارسا در سال2008 یعنی در 28 سالگی، جایگاه ثابتی در تیم فرانک رایکارد نداشت؟ اما حالا پدری 18 ساله حتی وقنی راه هم می روددر ترکیب اصلی ثابت است. بله می‌بایست هم روزگار بارسا اینچنین سیاه و کبود باشد.

4- اگر همان اصراری که کومان به امثال پدری، موربیا و دست داشت نصف آن را روی پیانیچ و ریکی پویگ منعطف می‌ساخت قطعا ولو برای یکبار بارسا صدر را تجربه می‌کرد. شهامت تعویض مسی که عملا از دقیقه 70 به بعد بارسا را 10 نفره می‌کند متاسفانه در جنم کومان رویت نشده است. مسی کیلومترها با روزهای رویایی اش فاصله دارد. با این وجود تا اواسط نیمه دوم هم تلاش می کند اما بعد از آن، عملا بارسا با یک یار کمتر با رقبا رقابت دارد. بله تلخ است این‌حقیقت اما مربی بزرگ بدون واهمه از هیچ نامی (ولو مسی) باید اولویتش تیمش باشد. هرچه هست در دوره فعلی چنین نبوده و نیست و شاید10 سال بعد کومان در کتاب خاطرات دلایلش را شرح دهد.

5- خیلی ها از ژاوی می گویند اما حقیقتا ژاوی هم دوای این درد نیست. تکنسین های بزرگی مثل توخل و ناگلزمن هستند اما بارسا سراغ افرادی می‌رود که صرفا روزی بازیکن این تیم بودند. به همین دلیل سنتی و منسوخ شده، متاسفانه هر سال مربیان بدتری جانشین هم می شوند. اینک اگر معجزه ای رخ ندهد کومان تقریبا رفتنی است، ژاوی می‌خواهد در دوحه به ماجرا جویی، پروژه استخراج پول از دل کویر را ادامه دهد، اما باید مربی فصل بعد بارسا آنقدر بزرگ باشد که شهامت تعویض مسی را داشته باشد و یا به او بگوید در این بازی دقیقه 75 به بعد باید به میدان بروی تا خسته و در مانده نشوی. از سوی دیگر مربی آتی، امثال لنگله، سرجینیو دست و حتی عثمان دمبله هم در لیست مازاد بگذارد تا این تیم نفسی تازه کند. می‌بایست تلفیق جوانان و با تجربه ها اصولی شکل بگیرد. بدون هیچ تعصبی از خط دفاع فقط باید آلبا در ترکیب اصلی بماند و در بهترین حالت پیکه نیمکت نشین می شود. البته این انقلاب ریزش ها باید با طوفان رویش ها و جذب مدافعان درجه یک همراه شود. قطعا آینده برای پدری و موریبا خواهد بود اما نباید آنان امروز و در هر حالتی بازیکن ثابت باشند.

از سوی دیگر قطعا تاریخ ثابت می‌کند ریکی پویگ چندین برابر با کیفیت تر از این 2 بود اما اگر مقاومت هواداران و همچنین مدیریت باشکاه نبود، شاید کومان همانند سوارز گران قیمت، او را هم بیرون می کرد. شانس خوب پویگ این بود که ارزان بود. بارسا باز می گردد اما زمان و چگونگی اش به تک تک تصمیمات خوان لاپورتا بستگی دارد. کومان می رود اما باید پرسید کدام گزینه بهتر است تا بعدا هواداران این تیم با فانوس به دنبال همین کومان نگردند. اعترافش سخت است اما با بعضی انتخاب ها عینا این حکایت در مورد انریکه و والورده رخ داد. باور ندارید؟ همین الان از یک هوادار بارسا بپرسید موافق بازگشت والورده هستی یا نه؟ تردید نکنید از هر 10 نفر دست کم 8 نفر، فرش قرمز را برای این 2 پهن می‌کنند. در مورد انریکه حتی شاید گوسفند هم ذبح شود! این ثمره مدیریت بارسا در 5 سال اخیر بوده است!

بیشتر بخوانید: آقایان فرق پرسپولیس و استقلال در این عکس است!

253 251

کد خبر 1515337