سخنی با وزیر ارشاد
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع دانشجویان دانشگاه صدا و سیما نکاتی را مطرح کردند که قابل تامل است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نظام جمهوری اسلامی فرمانده لشکر نیروهای فرهنگی هنری است که وظیفه حمایت و هدایت آنان به سمت اجرای استراتژی کلان نظام را دارد که در میان تنوع فکر و بروز خلاقیت ها و شجاعت و صراحت رمز موفقیت وزیر است نه رضایتمندی پایگاه هایی که در تثبیت موقعیت موثرند و یا گروهی اندکی که در تثبیت این موقعیت نقش دارند ولی در تنظیم آهنگ استراتژی، به خاطر حفظ موقعیت و قدرت جناح، گاه به جلو میروند و گاه به عقب و نکته مهم ناهماهنگی آنان با رهبر ارکستر است!.
گمان میرود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن جمع احساس کرده است تامین رضایت یک جناح و یا گروهی که فعلاً در حاکمیت دولتی قرار دارند ارجح است بر تامین منافع استراتژیک نظام جمهوری اسلامی بر اساس دیدگاه های مقام معظم رهبری.
تغییر و تحول مدیریتی نیاز کاربردی برای پیشرفت و توسعه است؛ به خصوص استفاده از نسل جوان که سرشار از خلاقیت, انرژی و افکار جدید هستند، اما در چه جایگاهی این تحولات پاسخ میدهد؟
عرصه فرهنگ و هنر که با افکار و اندیشههای انسانها سر و کار دارد، عرصه دم دستی و ساده نیست که جوانی با شعارهای به ظاهرانقلابی اما کم سواد و بی تخصص و بیتجربه آن را اداره کند، مگر در حوزههای علمیه مدیریت افکار را به جوانان تازه کار میدهند؟ مگر در صنایع نظامی و موشکی و... مدیریت کامل را به جوانان تازه درجه گرفته میسپارند؟
عرصه فرهنگ و هنر نگاه عمیق و تحلیل و تدبیر نیاز دارد. میانگین سن و سابقه انقلابی و تعهد مدیران عرصه فرهنگ و هنر ملاک و مبنایی برای انتخاب درست و هدایت دقیق عرصه فرهنگ و هنر نیست بلکه تجربه، تخصص، دانش همراه با تعهد نیاز ضروری و کار ساز است. وظیفه دولت هدایت در عرصه فیلمسازی بر اساس نیازهای جامعه بر مبنای استراتژی های تعیین شده است نه تولید فیلم.
جایگاه شورای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش حاکی از این استراتژی است والا نهادهای دولتی مثل بنیاد فارابی که نیاز به این شوراهای نظارتی ندارند.
از سوی دیگر عملکرد نهادها و ارگانهای انقلابی در تولید فیلم چه ارتباطی به عملکرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد؟ آنها باید سالهای گذشته وارد میدان میشدند که متاسفانه تازه به نقطه ای رسیده اند که باید دست به کار شوند.
تهیه کنندگان بخش خصوصی سینما در نگاه وزیر محترم فرهنگ چه جایگاهی دارند؛ وقتی جشنواره برای بخش مسابقه 22 فیلم سینمایی نیاز دارد که از این تعداد 15یا16 فیلم متعلق به ارگانهای انقلابی یا نهادهایی مثل فارابی یا مضامین باب میل است پس مابقی فیلمها چه جایگاهی دارند؟ و تنوع گونه و سطح سلیقه مخاطب چه جایگاهی دارد؟
باید بدانیم در شأن وزیر محترم ارشاد نیست که فیلم " فسیل" مبنای رونق سینمای انقلاب اسلامی باشد و مدیران و شورای جدید پروانه نمایش با چه استدلالی میتوانند به این فیلم افتخار کنند؟
من قصد بیاحترامی به تیم تهیه کننده "فسیل "را ندارم, این فیلم در سطح یک کمدی سطحی وخنده دار برای تماشاگر جذاب است اما نمیتواند الگوی سینمای ایران در داخل و خارج کشور باشد. شاخصه سینمای پس از انقلاب اسلامی اندیشه های نوین اخلاقی، تربیتی و تکنیک بالای سینمایی است که توانسته در جهان بدرخشد.
جمع فروش 1402 تا چند روز پیش نزدیک 800 میلیارد تومان ثبت شده که این رقم مربوط به فروش حدود 50 فیلم است اما فقط سه فیلم کمد ی 70 درصد فروش را پر کرده یعنی به نسبت جمعیت 85 میلیونی، فقط 18 میلیون به سینما رفتهاند و بجز این سه فیلم مابقی مطلقا شکست خورده اند. آیا این افتخار است.؟
در عصر گستردگی و تاثیر گزاری رسانه ها می بایست از طرح برخی نکات بحران زا و تنش آفرین حتی در برخی محافل دوستانه پرهیز کرد.