سردار نقدی مطرح کرد: حضور جوانان در عمق عراق برای اجرای عملیات / ماجرای زنده زنده در چرخ گوشت انداختن نیروهای مجاهد توسط نیروهای بعثی
معاون هماهنگکننده سپاه گفت: لشکر بدر در دفاع مقدس با صلابت و خطشکن بود و قویترین رزم را با ایمان انجام میدادند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سردار سرتیپ «محمدرضا نقدی» معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در دوران دفاع مقدس فرماندهی لشکر بدر عراق را بر عهده داشت. این لشکر طی عملیاتهای مختلف در عمق خاک عراق ضربات متعددی به دشمن بعثی وارد کرد. سردار نقدی در گفتوگو با ویژهبرنامه «منور» - تولید شده در خبرگزاری دفاع مقدس - به شرح برخی از خاطرات خود پرداخت که مشروح آنرا در ادامه میخوانید؛
چه زمانی وارد سپاه شدید و چه شد به عنوان فرمانده لشکر بدر منصوب شدید؟
ورود من به سپاه به سال 1358 برمیگردد. سال 1365 و بعد از شهادت «اسماعیل دقایقی» که فرمانده لشکر بدر بود و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید، وارد سپاه بدر شدم. در عملیات کربلای 5 بنده کار اطلاعات و عملیات را انجام میدادم. کار اطلاعات عملیات نیروی زمینی سپاه را در خدمت سرلشکر باقری که در آن زمان مسئول اطلاعات نیروی زمینی گذاراندم. در عملیات کربلای 4 و 5 بود که من از منطقه غرب به جبهه جنوب منتقل شدم؛ بعد از شهادت شهید دقایقی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه تشخیص دادند که بنده مسئولیت را برعهده بگیرم و لشکر بدر را مدیریت کنم.
لشکر بدر از چه کسانی تشکیل شده بود و وظایف این لشکر در دوران دفاع مقدس چه بود؟
حضورم در لشکر بدر به دلیل این بود که قبل از آن در قرارگاه رمضان بودم و در عملیاتهای نامنظم در داخل عراق فعالیت داشتم و با محیط و فضای عراق آشنا بودم. از سال 1363 قرارگاه رمضان پایهگذاری شد و با جمعی از دوستان و بچههای جنگهای نامنظم سپاه پایگاههایی در عراق و بیشتر در شمال عراق داشتتیم و عملیاتهای نامنظم از جمله کمین، تک و حمله را در عمق عراق انجام میدادیم. تا نزدیکی مرز سوریه و ترکیه در شمال عراق پایگاه داشتیم و در منطقه سلیمانیه هم چندین پایگاه در حاشیه مرز داشتیم. بعدها تا کرکوک، آمرلی و... نیز پایگاههای بدر برقرار بود. بعد انتصابم بخشی از بچهها را برای حضور در این پایگاهها و حضور در عراق برای جنگهای نامنظم تشویق کردیم. جوانان عراقی که به ایران آمده و مهاجر بودند جذب میشدند. تعداد زیادی از اسرای عراقی که در اردوگاههای ایران بودند به اشتباه خود پی برده یا به روز صدام وارد جنگ شده بودند. سالها تومارهای بلندی مینوشتند به حضرت امام (ره) و درخواست حضور در جنگ را داشتند. در هیچ جنگی اینگونه نبوده است، عراقیها با سوزن، انگشت خود را رخمی میکردند و با خون خود پای نامهای را که به امام مینوشتند، مُهر میکردند.
اگر مسئولی از جمهوری اسلامی و مجلس اعلای عراق برای بازدید از اردوگاهها میرفت، با «یزله یا هوسه» و سردادن شعارهای حماسی آمادگی خود را برای حضور در جنگ و مقابله با رژیم بعث عراق اعلام میکردند. بعد از پیگیریهای زیادی که کردند نهایتا در سال 1365 موافقت شد که عدهای از آنها به رزمندگان ما بپیوندند. در قالب چندین تیپ ساماندهی و در هور و باتلاقهای جنوب وارد میدان شدند. در آنجا خط داشت و بیشتر، نیروهای عشایر عرب حضور داشتند و ساختارهای عشیرهای تیپ انصارالحسین را شکل دادند و یک واحد از این نیروها به عراق اعزام شدند و عمق این کشور را در منطقه قرهداغ کرکوک اداره کرد. از جمله این نیروها «ابوحسن عامری» بود که امروز فرمانده بدر و از شخصیتهای برجسته عراق هستند. «ابو مهدی المهندس» و «ابو علی بصیر» که از شخصیتهای بزرگ عراق هستند از جمله این نیروها هستند.