شنبه 22 دی 1403

سردار کوثری: آقای هاشمی با عصبانیت گفت در نماز جمعه بیایم به مردم چه بگویم؟/ کربلای 5 سخت‌ترین عملیات بود

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
سردار کوثری: آقای هاشمی با عصبانیت گفت در نماز جمعه بیایم به مردم چه بگویم؟/ کربلای 5 سخت‌ترین عملیات بود

اسماعیل کوثری درباره عملیات کربلای 5 گفت: کربلای 5 سخت‌ترین عملیات بود. حضرت آقا هم در مورد آن یک تعبیری دارند و می‌گویند آن کسانی که در کربلای5 حضور پیدا کردند و جنگیدند، اگر در روز عاشورا بودند، حتما امام حسین را یاری می‌کردند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسماعیل کوثری، نماینده تهران و فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله در عملیات کربلای 5، در گفت و گویی درباره عملیات کربلای 5، در پاسخ به این سوال که آیا فاو برای ما اینقدر ارزشمند بود که بتوانیم با آن مذاکره کنیم؟ گفت: بسیار. ببینید، عبور از اروندرود خودش یک بحث بود، هم‌مرز شدن با کویت یک بحث بود و بستن راه آبی بر روی عراق هم خودش بحث دیگر بود. اصلا اینکه نیروهای‌مان توانستند از اروند عبور کنند، در دنیا پیچید. بعضی از کشورها - مثلا کره شمالی - را که ما رفتیم، سران نظامی‌شان می‌گفتند شما چجوری از اروند رد شدید؟ زیر رودخانه تونل زدید یا اینکه هلی‌برن کردید؟ در صورتی که ما هلیکوپتر نداشتیم که بخواهیم هلی‌برن کنیم. حالا خود والفجر8 بحث دیگر است. بالاخره می‌خواهم این را بگویم که کربلای4 و5، - مخصوصا کربلای4- تکمیل والفجر 8 بود که کل آن منطقه و حتی بصره را باید در اختیار ما قرار می‌داد.

این نماینده مجلس گفت: می‌خواستم بگویم که در همان جلسه سنگین از تهران با آقای هاشمی تماس گرفتند و برای اقامه نماز جمعه به ایشان خبر داند؛ آن روز چهار شنبه بود. ایشان با عصبانیت گفت در نماز جمعه بیایم به مردم چه بگویم؟... بگویید یک نفر نماز را بخواند. ایشان نرفت و همانجا نشست. الآن نوارهایش به عنوان یک سند تاریخی موجود است. در آن جلسه 25 تا فرمانده یکی یکی بلند شدیم و صحبت کردیم.

وی افزود: حالا چون بحث تاریخی است، باید بگویم: فکر می‌کنم من، حسین خرازی و حاج قاسم، سه تایی خیلی تند صحبت کردیم. به آقای هاشمی با اینکه فرمانده بود، چون می‌دانستیم که ایشان تحمل می‌کند، ما حرف‌مان را زدیم و گفتیم مگر ما اینجا آمدیم که موفق نشویم؟ ما آمدیم که یا شهید بشویم، یا موفق بشویم. شما قطعا بدانید که آقا محسن هم پیروزی را می‌خواسته است، اما الآن نشده است؛ چه کارش کنیم. حالا این را که من می‌گویم خیلی با تندی گفتیم.

کوثری ادامه داد: آخر سر، عین جمله ایشان این بود: من که ندیدم دو تا فرمانده با هم یک صحبت را بکنند؛ 25 نفر صحبت کردید، من دو نفر را نتوانستیم جمع‌بندی کنم. بالاخره جمع‌بندی‌شان این بود که شب جمعه دیگر عملیات است. آن‌موقع ما آمدیم تازه نشستیم که چه بکنیم؟ تقریبا از ساعت هفت هشت شب تا سحر و موقع نماز بحث ما ادامه پیدا کرد. اینکه ایشان گفت شب جمعه دیگر عملیات است، تصمیم درست گرفته بود؛ چون اگر ما هرجا می‌خواستیم جابجا بشویم، حداقل دو ماه طول می‌کشید و در این دو ماه همه نیروها نیز ترخیص می‌شدند؛ یعنی سه ماه‌شان تمام می‌شد و بعد می‌رفتند. نمی‌شد جلوشان را هم گرفت؛ بالاخره بسیجی است، داوطلب آمده است و نمی‌شود جلوش را گرفت. ما دیدیم که فرصت یک هفته‌ای درست است.

وی گفت: اینجا بود که آقا محسن با عزیزان دیگر نشست و خود ما هم در آن جلسه بودیم، تا سحر به این نتیجه رسیدیم که در منطقه پنج ضلعی شلمچه - که در آن‌موقع لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت ابالفضل موفقیت‌هایی هم داشتند - عقبه‌های مان تغییر نمی‌کند، باید یک مقداری تغییرات بکند؛ نیروها از آبادان بیایند به این طرف رودخانه کارون تا عقبه ما خرمشهر بشود. به لطف خدا کربلای5 عملی شد و باید بگویم که در اصل خود آقای هاشمی هم بر آن نظارت داشتند.

کوثری در پاسخ به این سوال که آیا کربلای 5 را محصول پافشاری آقای هاشمی می‌دانید، گفت: نه، من فقط آن یک هفته را می‌گویم. اما در انتخاب زمینش، ما آمدیم فکر کردیم که اگر بخواهیم بیشتر جابجا بشویم، حداقل دو ماه طول می‌کشد. از آن طرف، ما در زمان کربلای4 در آن منطقه موفقیتی هم به دست آورده بودیم. از این گذشته، دشمن خیال می‌کرد که وقتی این عملیات را موفق نشدیم، رفت برای سال دیگر. ما نمی‌خواستیم جابجایی زیاد صورت بگیرد؛ چون اکثرا عقبه‌های یگان‌ها در کارون بود.

وی ادامه داد: لذا کارون برای رفتن تا آبادان خیلی راحت‌تر بود و مستقیم می‌آمدیم به شلمچه. به قول معروف، دشمن در اوج شادی خودش بود که ما از اینجا استفاده کردیم و کارهای مان را انجام دادیم. آخرش هم این را من باید بگویم که لطف خدا بود. این را که می‌گویم نه اینکه بخواهم ادا دربیاورم و بخواهم بعدی معنوی به آن بدهم. وضعیت طوری شد که ما مثلا وقتی می‌خواستیم نیروها یا توپخانه‌ها را ببریم، یکی دو روز آنجا اینقدر گردوخاک به هوا بلند شد که دشمن از دیدبان‌هایش اصلا نمی‌دید. آنجا یک دکل خیلی بلندی داشت که کل منطقه را زیر نظر داشت. به لطف خدا ما همه یگان‌ها رفتیم و توانستیم تمام موانع را هم برداریم.

کوثری گفت: اینجا مطلبی را که الآن یهو یادم افتاد، باید بگویم که من یادم است ما معمولا رادیو فارسی عراق را می‌گرفتیم تا ببینیم که چه می‌گوید؟ خیلی نکات را می‌توانستیم از آن به دست بیاوریم؛ مثلا دقیق یادم است که رادیو می‌گفت ما کارشناسان عالی نظامی چهار کشور شوروی سابق، آمریکا، انگلیس و فرانسه - از بین انگلیس و فرانسه، ظاهرا یکی آلمان بود - را آوردیم و زمین شلمچه را از نزدیک دیدند. آنها می‌گویند 93درصد زمین شلمچه مسلح است و مواضع دفاعی بسیار قوی دارد که هیچ کسی نمی‌تواند از اینجا رد بشود. اما یگان‌های ما یک هفته بعدش از همانجا رد شدند. عراقی‌ها یک کانال زوجی آب را از شط العرب روی زمین می‌آوردند و همین‌طور از کانال ماهی و پشت آن یا از طرف هور آب را روی نیم متر نگهداشته بودند و شما اگر می‌خواستید در نیم متر قایق را هم ببرید، پره‌هایش به زمین و گل گیر کرده و می‌شکست.

وی افزود: اگر می‌خواستید پارو بزنید، آن هم نمی‌شد؛ چون پست و بلند بود. حالا من فقط آب را می‌گویم؛ شما حساب کنید موانع دیگری چون انواع و اقسام مین‌ها، سیم خاردارها و... را که 93 درصد این زمین را مسلح کرده بود. در اصل باید بگوییم آقای هاشمی در آنجا ایستاد و حرف همه فرماندهان را گوش داد و در نهایت آن عملیات را که سخت‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات هم همان عملیات کربلای5 بود، انجام دادند. اگرچه فنی‌ترین و حساب‌شده‌ترین عملیات هم والفجر 8 بود. اینقدر زیبا بود که پنج روز قبل از شروع عملیات - که در 20 بهمن 64 انجام شد - همه فرماندهان می‌نشستند، با همدیگر صحبت می‌کردند و ما لحظه شماری می‌کردیم که چه زمانی دستور عملیات می‌آید تا شروع کنیم. اما کربلای 5 سخت‌ترین عملیات بود. حضرت آقا هم در مورد آن یک تعبیری دارند و می‌گویند آن کسانی که در کربلای5 حضور پیدا کردند و جنگیدند، اگر در روز عاشورا بودند، حتما امام حسین را یاری می‌کردند.

27215

کد خبر 2008980