سریال «مستوران» باوجود برخی نوآوریها شروع ناامیدکنندهای داشت / مستوری تاریخ مهجوری زبان
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مجموعه 28 قسمتی «مستوران» سریالی است که این شبها از شبکه یک پخش میشود؛ سریالی که محصول «اوج» است و دو کارگردان، ساختن آن را برعهده داشتند. سریالهایی که سازندگانشان تغییر کردند در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی کم نداشتیم و حالا مستوران هم به این فهرست اضافه شد.
سریالی تاریخی که داستانهایش را در یک مکان و زمان فرضی روایت میکند و اصرار دارد که این داستانها متعلق به ایران پس از ورود اسلام است، تناقضی که گاهی خودش را در قسمتهای مختلف نشان میدهد. این بدون مرز بودن زمان و مکان هرچند در نگاه اول میتواند یک نقطه قوت باشد، اما در عمل، نداشتن محدودیت و مرز باعث شده چهارچوب مشخصی برای مخاطب ترسیم نشود و او با یک فضای لایتناهی روبهرو شود.
اگر فضاسازی صحیح، بعضی بازیهای استاندارد مانند حمیدرضا آذرنگ و نازنین فراهانی و استفاده صحیح از افسانهها و داستانهای ایرانی را نقاطقوت این سریال بدانیم، اما دیالوگها و زبان مشوش و بلاتکلیف مستوران مهمترین ضعف آشکار آن است. نیاز به ساختن سریالهای تاریخی با استفاده از داستانهای ایرانی حتما در سالهای اخیر احساس شده و از این جهت باید از ساخت فصلهای تازه مستوران حمایت کرد و راه را برای دیگرانی که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند هموار کرد، اما این راه نیاز به اصلاحاتی در فرم و محتوا دارد.
یادمان نرفته سریالهایی مانند «هشتبهشت»، «سلطانوشبان» و «روزیروزگاری» با استفاده از ویژگیهایی مانند قصهگویی، انتخاب صحیح بازیگران و همچنین زبان متناسب با دوره تاریخی با توجه به زبان مقصد چگونه توانستند موفق شوند و مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشانند و اصطلاحا خیابانخلوتکن شوند. مستوران بهدلیل استفاده از عنصر فانتزی یا همان رئالیسم جادویی با آثاری که اسامیشان را آوردیم متفاوت است و حتما رفتن به چنین فضایی، شجاعت و جسارت میخواهد و برای ارتباط با مخاطبان نیاز به گذشت زمان دارد، اما بهطور کلی باید از ساختهشدن سریالهای تاریخی در بستر شبکههای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی حمایت کرد و به لطف ادبیات غنی ایرانی، مشکلی از بابت اتمام چنین منابعی هم نداریم.
هرچند مستوران یک گام روبهجلو در سریالهای تاریخی و احترام به شعور و چشم مخاطب است، اما نباید به لکنت زبان و همچنین آشفتگیهایی که به اسم نوآوری در سریال دیده میشود بیتفاوت بود؛ لکنتی که مانع ارتباط صحیح با مخاطب میشود.
منبع: روزنامه فرهیختگان