سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مبنای برنامه هفتم توسعه
عضو اندیشکده عدالت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: درست است که به سند الگو نقدهایی دارم، اما کلیت آن را مثبت میدانم؛ چون این سند بهترین بهانه برای ایجاد هماهنگی و همفکری بین جامعه نخبگانی کشور و مبنای تدوین برنامه هفتم توسعه است، هر چند که همه نخبگان کشور با گرایشهای فکری متنوع را هم پوشش نداده است.
به گزارش ایسنا، دکتر حسین عیوضلو عضو اندیشکده عدالت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و عضو هیا ت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به تشریح و تفسیر اهداف و ماهیت این سند پرداخت و گفت: سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در جهت تبیین کار کرده است، هر چند که نقدهایی به آن وارد است، اما در کل تلاش خوب و رو به جلویی انجام شده است تا پیشرفت در تدوین و ترسیم سند رخ دهد. آسیبشناسیها باید جدیتر انجام شود، همچنین باید یکسری برنامههای راهبردی در ادامه این کار تدوین شود که بتواند آسیبها و ضعفها را از بین ببرد تا این سند در سطح جهتگیری کلی نماند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
*با توجه به اینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در شعار «جمهوری اسلامی» از نظر تقدم و تأخر، جمهوری را بر اسلامی مقدم می دانستند چرا در نامگذاری اسم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اسلامی بر ایرانی مقدم نوشته شده است. آیا دوگانه ای در این زمینه وجود دارد یا اسلام و ایران به عنوان ظرف و مظروف ملاک بوده است؟
چندان فرقی ندارد. برداشت بنده این است که براساس مباحث و هماندیشیهای صورت گرفته، این رویکرد تکامل پیدا کرده است. ایران ما بسیار عزیز است، اما آن چیزی که مهمتر است، خود اسلام است. همه ما در چارچوب اسلام و رسالت نبوی هستیم. اسلام از همه چیز برای ما اولیتر است، حتی از وطنمان. اگر قصد ما انتخاب بین ایران و اسلام باشد، مسلما اسلام ارجح است. این موضوع جدا از این است که ایران قداست خاص خودش، تاریخ و پیشینه دوست داشتنی و قابل احترامی دارد.
*الگوی ایرانی اسلامی یا اسلامی ایرانی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
بحث بر سر اولویتبندی است. زمانی شما مبنا را بیشتر به اسلام قرار میدهید. اگر بحث اسلامی باشد، بیشتر به هنجارهای اسلامی توجه میکنیم تا هنجارهای ایرانی. مسلماً مکانی که در آن قرار داریم بسیار افتخارآمیز، دوست داشتنی و قابل احترام است، اما اسلام دوست داشتنیتر است.
*ماهیت سند الگو چیست؟ این سند یک کلاننظریه یا یک سند راهبردی یا یک گفتمان فردی و اجتماعی است؟
کلان نظریه نیست، چرا که یکی از اشکالاتی که به این الگو مطرح است، نبود یک نظریه منسجم پشت این الگوست. هر چند بحثها یا جهتگیریهای نظری دارد، اما یک نظریه منسجم به معنای دقیق نظریه، پشت این سند دیده نمیشود. در عین حال این سند، یک سند راهبردی است. همچنین نمیتوان آن را به عنوان یک گفتمان فراگیر اجتماعی تعریف کرد چرا که تنها بخشی از نخبگان درگیر این موضوع هستند و همه نخبگان را پوشش نداده است به همین دلیل سند الگو بیشتر یک سند راهبردی است.
این سند مجموعهای از خواستهها و آرزوهاست که بر اساس رسالت و مبانی نوشته شده است.
*سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با تمدن نوین اسلامی چه نسبتی دارد؟
تمدن نوین اسلامی هنوز تجلی پیدا نکرده، اما باید تجلی یابد. این تمدن نوین میتواند در اذهان یا واقعیتها تحقق پیدا کند. ما در بسیاری از مفاهیم چالش داریم و نمیتوانیم بگوییم تمدن نوین اسلامی. مقدمات تمدن نوین اسلامی باید مشخص باشد. همچنین باید مشخص شود که تمدن نوین اسلامی به چه واقعیاتی دلالت میکند؟ بنابراین معتقدم که تمدن نوین اسلامی هنوز جامه عمل نپوشیده، میتواند محقق شود، اما هنوز رخ نداده است. تمدن به اصطلاح ما یک واقعیت یا فکت است. تمدن نوین اسلامی فعلاً بیشتر در حد ایده مطرح است.
*سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نوشته شد تا بسترساز تمدن نوین اسلامی باشد. اگر قرار است این سند طی 50 سال آینده بسترساز تمدن نوین اسلامی شود قطعا نمیتواند نسبتی با آن تمدن نداشته باشد. آیا سند الگو میتواند بستری برای تمدن نوین اسلامی باشد یا به قول شما این سند صرفا آرزوهای یک عده است؟
تمدن در اینجا آرمانشهری است که تلاش میشود به سوی آن حرکت کنیم. از این نظر میتواند بسترساز باشد. یک زمانی دوستان را نقد میکردیم که مسائلی که گفته میشود مقدمات بعیده است و از انتزاعیات شروع میشود. این نقدی بود که در آن زمان داشتیم. میتوانم ادعا کنم که این روند مقداری کاملتر شده و پیشرفت کرده است، به عبارت دیگر؛ آن چارچوبهای ذهنی در بین گروهی از نخبگان هماهنگتر شده است. به این معنا، این سند نقش بستر سازی را می تواند داشته باشد.
*«پیشرفت» در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چه تفاوتی با مفاهیم بدیلی مثل توسعه دارد؟
در ادبیات اقتصادی چندان تفاوتی میان پیشرفت و توسعه وجود ندارد. پیشرفت جزو واژههایی است که در کشور ما پردازش شده و توسعه پیدا کرده است. در واقع، به لحاظ تخصصی، تفاوت ماهوی بین توسعه و پیشرفت وجود ندارد. هر چند پیشرفت بخشهای خاصی را مدنظر قرار میدهد که میتواند رشدهایی در آن شاخصها به وجود بیاورد.
توسعه هم به همین مفهوم است، یعنی حرکت به سمت یک مطلوب. این که عدهای تلقی ضعیف یا منفی از توسعه دارند، حاصل ذهنیت خودشان است. در ادبیات تخصصی اما توسعه یعنی حرکت به سمت یک وضعیت مطلوب. بنابراین به نظرم چندان نباید روی واژهها حساس باشیم.
واژه پیشرفت در ایران بیشتر تجلی پیدا کرده البته بد هم نیست. به شرطی که شاخصههایی داشته باشیم که نشان دهد پیشرفت کردهایم. اگر در مواردی پسرفت کردیم، شناسایی شود. توسعه به طور خاص معمولاً یک توسعه همه جانبه و پایدار است. کلمه توسعه پایدار حتی اهمیت بالاتری دارد، چرا که همه ابعاد را پوشش میدهد. به هر حال اینها واژگانی هستند که در ادبیات جهانی و تخصصی وجود دارند و لزوماً معنی منفی ندارند. میتوان از آنها استنباطهای بهتری داشت و برایشان شاخصگذاری کرد و به سمتشان حرکت کرد.
*نسبت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با الگوی توسعه پایدار چیست؟
اگر یک نظریه پشت این سند باشد، این سند میتواند قویتر باشد، اما شاهد فقدان نظریه هستیم. در نظریات امروز، توسعه پایدار بحث مهمی است. توسعه پایدار دسترسی نسل آینده به منابع حداقل به اندازه دسترسی نسل امروز را هدف گذاری کرده و این یک شاخص حداقلی است. ما باید بتوانیم دسترسی به منابع را در همه نسلها حداقل به یک اندازه داشته باشیم. نباید اینگونه باشد که نسل امروز به خاطر بیکفایتی و ناکارآمدی برخی افراد نتواند از منابعش درست استفاده کند و بخواهد ضعفها را از طریق دسترسی بیحساب به منابع امروز یعنی منابع زیست محیطی و ثروت کشور جبران کند.
به عنوان مثال اگر چه طی 10 سال گذشته منابع خوبی در صندوق توسعه ملی قرار داده شده که به عنوان منابع نسل آتی شناخته میشود، اما در 7-8 سال اخیر اکثر این منابع بیش از حد و نامتعارف از صندوق توسعه برداشت شده و اصلا معلوم نیست این منابع مجدداً به این صندوق برگردد یا نه. این موضوع میتواند شاخصی برای عدالت بین نسلی باشد. آنچه در این هفت - هشت سال میبینیم از بین رفتن بیشتر منابع نسل آینده است. این یکی از بحثهایی است که در چارچوب توسعه پایدار و عدالت بین نسلی مطرح میشود. باید شاخصهایی داشته باشیم که نشان دهند به سمت بالا بردن دسترسی نسل آتی حرکت میکنیم، در حالی که عملکردها نشان میدهد ما در جهت تخریب منابع نسل آتی در حال حرکت هستیم. اگر تدابیر و بررسیهایمان بر اساس شاخصهای مشخص و معتبر باشد، بهتر میتوان نتیجهگیری کرد.
* نظام حاکمیت یا حکمرانی اسلامی در سند الگو چگونه تصویر شده است؟
هر چند که سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را نوشتیم، اما به آن نقدهایی هم داریم. در ابتدا انتقادمان این بود که بحث الگو یک سری مقدمات بعیده است. حرف ما این بود که اگر میخواهیم آن را به اجرا دربیاوریم، باید خیلی ملموستر آن را بیان کنیم. اکنون این سند موثرتر، ملموستر و در کل بهتر و گویاتر شده است اما هنوز با زبان برنامهنویسی و سیاستگذاری فاصله دارد.
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت میتواند مبنای برنامهریزیهای کشور واقع شود و وقتی وارد برنامه ریزی کشور میشود مشکل این است که حکمرانی کشور به مفهوم همان دولت مستقر است. یکی از مسائل این است که دولت مستقر معمولاً با مشکلات عدیدهای مواجه است و به هر طریق ممکن میخواهد روزمرههای خود را اداره کنند. در اینجاست که چالش آینده و حال به وجود میآید. این چالشی است که نشان میدهد چه کسانی فکر آینده هستند و چه کسانی به فکر حال هستند. دولتهای مستقر همیشه به فکر حال هستند و میخواهند حال کشور را خوب کنند. این وضعیت همیشه به ضرر آینده تمام میشود.
تجربه چهل سال گذشته نشان میدهد که نمیشود صرفا با ایدهآلها حرکت کرد. واقعیت این است که ما به نفع حال و به ضرر آینده عمل کردیم و قرار نیست و اصلا نمیشود که طی یکی دو سال، اتفاق خاصی برای اصلاح وضعیت موجود کشور رخ دهد. مسئله فقط بیان خواستهها نیست. مسئله شناسایی درست چالشها و چارهاندیشی بر آن مبنا و در نهایت نظامسازی جدید است که بتواند از جهتگیریهای اصلی حقوق نسل آینده صیانت کند. از این جهت متن سند الگو جهتگیریهای خوبی دارد.
هر چند که سند الگوی اسلامی ایرانی، پیشرفتهایی داشته است، اما ضعفهایی هم در طراحی دارد که اصلیترین آن این است که این سند به جای مسئلهشناسی، بیشتر جهتگیریها را روشن کرده و به آسیب شناسی و حل مسأله نپرداخته است.
*جایگاه مرکز الگو در ساختار مدیریتی کشور کجاست؟
هنوز جایگاهی پیدا نکرده است. قرار است یک جایگاهی پیدا کند. فعلا به عنوان اتاق فکر جهتگیریها را مشخص کرده است.
*ضمانت اجرای سند الگو چیست؟ به نظر شما چه اقداماتی پیش بینی شده تا سند به سرنوشت دهها اسناد برنامهای و کلان کشور که به اذعان دستگاههای نظارتی توفیق چندانی در اجرا نداشتند مبتلا نشود؟
سند الگو در حال مفهومسازی و نزدیک کردن ذهن نخبگان به یکدیگر است. این سند با ترجمه به زبان برنامهنویسی کشور فاصله دارد، چرا که زبان برنامهریزی الزامات و ترتیبات خودش را دارد. باید بر اساس شناخت از وضعیت واقع و آسیبشناسیها عملیاتی شود. به عنوان مثال پس از آسیبشناسی از نظام پولی و بانکی کشور، بازطراحی و ارتقای این نظام، الزامات بسیاری دارد و مجریان خاص خودش را نیاز دارد. بنده در این زمینه و از طریق یک تحقیق ملی آسیبشناسی کرده و این مهم را شناسایی کرده ام که چه ضعفهایی در گروههای نخبگانی، حوزههای علمیه و نوع نگاه فقهای حوزه علمیه که نگاهشان جزیی است و به مسائل کلان اقتصادی توجه ندارند، وجود دارد. در مرحله بعد به شناسایی راهبردهای تغییر پرداخته ام. منظورم این است که می شد در تهیه این سند هم مشابه همان کاری که اشاره کردم عمل کرد.
چشمانداز متخصصان هم مهم است. برنامهریزی برای زمانی است که ما به آسیبشناسی اهمیت دهیم و ضمن پیشبینی آینده یک نظام پایش درست کنیم. وقتی این تعبیه نشده است، چگونه میخواهیم بگوییم مثلا در 10 سال آینده میخواهیم در فلان عرصه تحولاتی رخ دهد؟
*اندیشکده عدالت از چه زاویهای سند الگو را بررسی کرد و تا چه میزان به موانع اجرایی و تقنینی در حوزه اجرا توجه داشت؟
اندیشکده عدالت از اندیشکدههای خوب مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. جمعی از افراد فرهیخته در این اندیشکده کار را انجام دادند و تلاشهای زیادی را در راستای همگرایی و نزدیک شدن ذهنیتها انجام دادند. در واقع، نوعی وفاق در مفاهیم، معیارها و قاعدههای تصمیمگیری حاصل شد و بر آن مبنا تلاش کردیم معیارها را به نحوی در چارچوب سند طراحی کنیم. در واقع تلاش کردیم یکسری مبانی عملی و اصول در متن سند اضافه شود که این جزو کارهای جدیدی است که در سند رخ داد. اینها در سند اولیه قبلی وجود نداشت. به عنوان مثال این عبارات اضافه شد: عدالت اساسیترین ارزش اجتماعی یا مفاهیمی مثل همزمانی معنویت و عقلانیت و عدالت در فرآیند پیشرفت، مبارزه با ظلم، فساد و تبعیض به عنوان وظیفه همگان به ویژه حاکمان در سند گنجانده شده است.
حاکم کردن اصول، قواعد و عدالت اسلامی در اهداف، سیاستگذاریها، ساختارها و نهادسازیها و تصمیمات اقتصادی و البته بهرهبرداری امانتدارانه و بهینه از منابع زیستی و طبیعی با تأمین عدالت بیننسلی و تابآوری و رعایت آستانههای جدید، از دیگر مفاهیم جدیدی بود که اضافه کردیم. اینها از جمله پیشرفتهایی است که ما توانستیم با تلاشهای اندیشکده در سند الگو جاگذاری کنیم.
یک بخش دیگر درباره عدالت فضایی بود. مانند میل به عدالت فضایی، با ایجاد فرصتهای رشد برای همه نواحی کشور. توجه عادلانه به هویت مکانی، سازمندیهای اجتماعی ایران شامل شهرها، روستاها و عشایر. جای خالی این جهتگیریها در سند احساس میشد. بعد از بیش از دو سال تلاش و بحث به این نتیجه رسیدیم که برخی از این موضوعات را به عنوان اصول و به عنوان مبانی عملی در متن سند ذکر کنیم. کلمه عدالت در متن سند زیاد آمده است، ولی وظیفه اندیشکده عدالت این است عدالت را تفسیر کند. طبق مقررات مرکز، هر اندیشکده مسئول تفسیر مفاهیم خاص خودش است. بر این مبنا مباحثی که مربوط به عدالت است از طریق اندیشکده عدالت تفسیر میشود.
یکی از رسالتهای مهمیکه اندیشکده عدالت دنبال میکند، ملموس کردن مفهوم عدالت است وگرنه خیلی جاها حاکمان ظالم، به نام عدالت ظلمشان را ادامه دادند. معمولا همه کاندیداها در مقطع رقابتهای انتخاباتی و نوعاً بعد از در اختیار گرفتن صندلیهای مسوولیت شعار عدالتطلبی سر میدهند. حتی افراد ظالم و زورگو هم از کلمه عدالت استفاده میکنند. رسالت ما در اندیشکده توضیح و بسط و تبیین هر چه ملموستر مفهوم عدالت بود تا از این مفهوم مقدس اجتماعی کمتر سوء استفاده شود.
ما در اندیشکده عدالت از اصطلاحات و عباراتی استفاده کردیم که کمک زیادی به پروژه ملموسسازی سند الگو کرد. لذا این مبنا را گذاشتیم که در متن تدابیر نباید مستقیماً از واژه عدالت استفاده کنیم، بلکه به جای آن از مفاهیم روشنگر و تبیین کننده ملموس تری استفاده کنیم. لذا تعابیری مانند "آسانسازی ورود و افزایش توان رقابت و سهم کارآفرینان در قلمروهای رقابتپذیر و رفع موانع کسب و کار"، "گسترش بهرهمندی " جایگزین شد. قصد ما این نبود که از واژه «عدالت» استفاده نکنیم، بلکه خواستیم یک گام جلوتر برویم و مفهوم عملیاتی را بیان کنیم.
تاکید ما این است که از بیان کلمات کلی در تدابیر دوری کنیم. موضعگیری ما به عنوان اندیشکده عدالت این است به جای درج کلمه «عدالت» معیارهای عدالت مشخص شود. به عنوان مثال در یکی از تدابیر سند الگوی پیشرفت موضوع «بهرهمندسازی عادلانه مردم از پول خلق شده بانکی» ذکر شده است، که کلیگویی است. ما به عنوان اندیشکده عدالت میپرسیم معیار عادلانه چیست؟ بهرهمندی عادلانه یعنی چه؟ هر کسی و هر نظام حکمرانی میتواند نوع رفتارش را عادلانه بداند. حرف ما این است که همه این موارد باید ملموستر و روشنتر باشد.
البته خلق پول عمل درستی نیست و حرمت شرعی هم دارد اما خلق پول در موارد خاصی توجیه میشود. مسئله اصلی اما اینجاست که بهرهمندی عادلانه چه مفهومی دارد، باید توضیح داده شود و در دستور کار اندیشکده قرار گرفته و استفاده شود.
یکی از بندهای مهم که کار بنده بود و توانستم جاسازی مناسبی انجام دهم عبارت «تقویت نظام مساوات و تکافل عمومی» را به عبارت دقیق و روشنتر «تقویت نظام مساوات و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی عمومی و فراگیر و استفاده از ظرفیتهای نهادهای وقف، قرضالحسنه و صدقه به منظور دستیابی به حد کفاف در بهرهمندی و توانمندسازی همگان به ویژه محرومان و نیازمندان با پاسداشت کرامت انسانی آنها» تغییر دادم.
یا در یکی دیگر از تدابیر سند الگوی پیشرفت عبارت «استفاده قوامبخش از انفال» و عبارت «یکپارچهسازی سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت برای بهره برداری از انفال و ثروتهای عمومی تجدیدناپذیر و تبدیل انحصاری درآمد به سرمایههای پایدار و قوامبخش برای پیشرفت بلندمدت کشور» استفاده شده است. این عبارت بسیار ملموس و خوب است.
در همین بند ذکر شده: «اصلاح ساختار بودجه کشور با تاکید بر جدا کردن بودجه دولت از درآمدهای حاصل از بهره برداری منابع طبیعی و ثروتهای عمومی». این مورد یعنی درآمدهای حاصل از بهرهبرداری از منابع طبیعی و ثروتهای عمومی متعلق به دولت و بودجه کشور نیست. منابع طبیعی و ثروتهای عمومی به آینده توجه دارد. این مهم باعث میشود در برنامه هفتم و هشتم توسعه منابع ناشی از فروش نفت به صندوق توسعه ملی برود نه اینکه صرف بودجه دولت شود. صندوق توسعه ملی میتواند با وام به بودجه دولت کمک کند.
در بند دیگری از تدابیر سند الگو به «بهینهسازی مصرف آب و انرژی و حفاظت و بهرهبرداری پایدار از محیط زیست و منابع حیاتی.» و در بند دیگر به «اصلاح ساختار حکمرانی و مدیریت انرژی کشور» اشاره شده است. در بند دیگری هم براساس همان روند اصلاحی ادامه دادیم و به جای عبارتهای «واگذاری پذیرش مسئولیتها و مدیریتها بر اساس عدالت»، «واگذاری پذیرش مسئولیتها و مدیریتها بر اساس شایستگی» را جایگزین کردیم.
از جمله معیارهای عدالت بحث شفافسازی و بحث نظارت است. در یکی دیگر بندهای مربوط به تدابیر سند الگوی پیشرفت عبارت دقیقی را مکتوب کردیم که از این قرار بود «ایجاد فرآیندهای عادلانه، قانونمند و شفاف در تفکیک امتیازات دولتی و عمومی و شفافسازی و نظارت بر درآمد کارگزاران و منابع مالی و...»
یکی از موارد مهمی که اشاره نشد و از معیارهای مهم عدالت هم هست، بازگشت نتیجه و تلاش هر فرد به خود فرد است. هر فردی که تلاش کرده، زحمت کشیده و سرمایهگذاری کرده باید نتیجه تلاشش به خودش برگردد. این مورد دقیقاً متضمن امنیت اقتصادی است. این از مواردی است که من تأکید کردم ولی جای خودش را هنوز در متن سند باز نکرده است در حالی که خیلی مهم است.
* امکان دسترسی جامع نخبگانی به دانش و تجربه اندیشکدهها و اعلام نظر و نقد و پیشنهاددهی در این زمینه در اندیشکده چقدر مهیاست؟
کارهای اندیشکدهها زمانبر است. درست است که به سند الگو نقدهای دارم، اما کلیت آن را مثبت ارزیابی میکنم، چون این سند بهترین بهانه برای ایجاد هماهنگی و همفکری بین جامعه نخبگانی کشور است، هر چند که همه نخبگان کشور با گرایش های فکری متنوع را پوشش نداده است.
شاید یک تفسیر این باشد که فعلاً در مرحله تولید بایستی به جمعی از نخبگان استناد کنیم که چارچوب سند درست بسته شود. به قول مقام معظم رهبری این کاری است که ممکن است 40-50 سال طول بکشد. اگر بخواهیم با حوصله این بحث ها را دنبال کنیم و عجله نداشته باشیم. یک جایی باید این چارچوبها تدوین شود.
سند و تدابیر الگوی پیشرفت مطمئناً در معرض نقد، چالش و بررسی جامعه قرار میگیرد و برای کاملتر شدن آن باید این اتفاق بیفتد تا سند الگو به تکامل مدنظرش برسد. مرحله بعدی هم این است که این معیارها به صحن جامعه برود و به زبان مردم توسعه پیدا کند و مبنای تصمیمگیری مدیران قرار گیرد.
اگر عجله نداشته باشیم، زمینههای گفتوگو و گفتمانسازی فراهم خواهد شد. هر چند که عجله نشان دادیم، چون میخواهد مبنا و چارچوب برنامه هفتم توسعه باشد.
به هر حال، کار خوبی انجام شده و جهتگیریهای سطح عالی حکمرانی کشور مکتوب شد و همین مکتوب شدن خیلی خوب است. سالیان سال روی این متن و سند بحث و بررسی میشود و تحلیلهای مختلف میشود. همین مکتوب شدن و به عنوان سند رسمی اعلام شدن برای آیندگان اقدام خوبی است و زمینهای برای دفاع و در عین حال انتقاد از این سند است.
اندیشکده عدالت هم بر این مبنا پیش می رود. تک تک اعضای اندیشکده مقالات منتشر شده دارند. آنها خود را در معرض انتقاد نخبگانی قرار می دهند. خود بنده در عرصه عدالت اجتماعی و اقتصاد بهشکلی گسترده کار کرده ام و اکثر افرادی که در این حوزه هستند با این چارچوب آشنا هستند. ما از پیش در معرض نقد و گفتوگو بودیم و تا حدودی اجماع لازم هم در این چارچوبها ایجاد شده است. بنابراین از نقد این سند و تدابیرش از سوی مردم و نخبگان باکی نداریم و کاملاً هماندیشیها و اندیشهورزیها را در راستای تکامل سند و تدابیرش مؤثر میدانیم.
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در جهت تبیین کار کرده است، هر چند که نقدهایی به آن وارد است، اما در کل تلاش خوب و رو به جلویی انجام شده است، تا پیشرفت در تدوین و ترسیم سند رخ دهد. آسیبشناسیها باید جدیتر انجام شود، همچنین باید یکسری برنامههای راهبردی در ادامه این کار تدوین شود که بتواند آسیبها و ضعفها را از بین ببرد تا این سند در سطح جهتگیری کلی نماند.
انتهای پیام