سه غفلت راهبردی درباره حذف ارز 4200 تومانی
بررسی لایحه بودجه 1401 حاکی از آن است که دولت تصمیم دارد ارز کالاهای اساسی مشمول 4200 یعنی، خوارک دام (ذرت، سویا و جو)، روغن خام، گندم و دارو را بطور کامل حذف کند.
به گزارش مشرق، دولت سیزدهم لایحه بودجه 1401 را در تاریخ 21 آذر به مجلس تقدیم کرد. این لایحه نسبت به قانون بودجه 1400 دارای تغییراتی است که هر کدام از آنها میتواند واجد آثار جدی بر اقتصاد و معیشت مردم باشد. یکی از مهمترین تغییرات، تصمیمگیری راجع به "ارز 4200 تومانی" در سال آینده است. بررسی تبصره 14 لایحه تقدیمی حاکی از آن است که دولت تصمیم دارد ارز کالاهای اساسی مشمول 4200 یعنی: خوارک دام (ذرت، سویا و جو)، روغن خام، گندم و دارو را بطور کامل حذف کند.
قانون بودجه 1400 سقف ارز تخصیصی 4200 را تنها 8 میلیارد دلار تعیین کرده، حال آنکه بدلیل خشکسالی و گرانی جهانی نهاده ها حدودا 18 میلیارد دلار تا پایان امسال برای واردات این اقلام مورد نیاز میباشد که بخش زیادی از آن نیز تخصیص یافته است و مجلس نیز در تاریخ 19 آبان به دو و یک فوریت لایحه دولت برای حذف ارز 4200 تا انتهای امسال رای نداد.
رئیس محترم سازمان برنامه در نشست خبری 22 آذر با تایید خبر حذف 4200 عنوان کرد: «ارز ترجیحی یک نامعادله در اقتصاد است و موجب بههمریختگی اقتصاد میشود. اگر قرار باشد سیاست ارز ترجیحی ادامه پیدا کند دچار کسری شدید در بودجه خواهیم شد چرا که بهاندازه کافی منابع ارزی در اختیار نداریم».
آقای میرکاظمی با استناد به گزارشهای کارشناسی بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس عنوان کرد: «با حذف ارز ترجیحی تنها 7.6 درصد تورم ایجاد میشود». ایشان همچنین عنوان کردند: «گزارش مرکز آمار نشان میدهد برخی کالاهای مشمول ارز 4200 در مهر امسال نسبت به مهر سال گذشته بالای 160 درصد رشد قیمت داشته، این هدر دادن منابع است.»
در این یادداشت تلاش میشود تا برخی از گزارههای کارشناسی مطرح شده در سخنان رئیس سازمان برنامه مورد بررسی و نقد قرار گیرد:
1- آیا ارز 4200 در کنترل نسبی تورم ناموفق بوده است؟
اولا طبق گزارش بانک مرکزی؛ تورم نقطه به نقطه اقلامی که مستقیما ارز 4200 دریافت میکنند، طی دوره اسفند 1396 تا تیرماه سال 1400 حدود 190 درصد بوده در حالیکه تورم اقلام غیرمشمول، افزایش قیمتی بالغ بر 433 درصد را تجربه کرده است. این مقایسه حاکی ازآن است که تخصیص ارز 4200 به کالاها در کنترل نسبی نرخ تورم موثر بوده است.
ثانیا طبق اطلاعات قیمتی منتشره از سوی مرکز آمار ایران هیچکدام از کالاهای مشمول 4200 از مهر گذشته تا مهر امسال، آنگونه که رئیس محترم سازمان برنامه میگویند رشد قیمتی 160 درصدی را تجربه نکرده و آقای میرکاظمی نیز مشخصا به کالای خاصی اشاره نکردند. بعنوان نمونه قیمت هر کیلو مرغ در مهر 1399 حدودا 19500 بوده که در مهر 1400 با رشد قیمت 53 درصدی به مبلغ 29500 رسیده، تخم مرغ ماشینی نیز حدودا 57 درصد، روغن مایع حدودا 76 درصد (که آنهم عمدتا بدلیل حدود 50 درصدی قیمت جهانی روغن بوده) رشد قیمت داشتهاند.
ثالثا افزایش قیمت 200 درصدی کالاهایی همچون شکر، قند، برنج خارجی و... پس از حذف شمولیت ارز 4200 در اردیبهشت و بهمن 1398 حاکی از موفقیت این سیاست در کنترل قیمت در زمان تخصیص ارز 4200 بوده است.
2- آیا آنگونه که رئیس محترم سازمان برنامه میگویند " حذف ارز 4200 تنها 7.6 درصد تورم بدنبال خواهد داشت"؟
الف - قبل از پاسخ دقیق به این سوال، گریزی به حوادث بنزینی آبان 1398 نشان میدهد: در آن سال نیز برخی کارشناسان اقتصادی معتقد بودند که افزایش 200 درصدی قیمت بنزین - بعنوان یک قیمت کلیدی در ایران - تنها 3 تا 4 درصد تورم بدنبال خواهد داشت و آقای دکتر همتی رئیس محترم بانک مرکزی نیز در مصاحبهی مورخ 29 آبان 1398 عنوان کردند: "افزایش قیمت بنزین در یک سال 4 درصد در تورم تاثیر دارد".
ب - نکته این است که گزارشهای کارشناسی بانک مرکزی و سازمان برنامه پیرامون "آثار تورمی حذف ارز 4200" اولا به فرض ثابت بودن نرخ ارز بوده ثانیا تنها به محاسبه تورم مستقیم و غیرمستقیم در این زمینه پرداخته و از توجه به تورم انتظاری -expected inflation غفلت شده است.
نگارنده معتقد است اتفاقا این یک "غفلت راهبردی" است که بیتوجهی به آن میتواند آثار سوئی بر نرخ ارز آزاد، ثبات اقتصاد کلان و معیشت مردم داشته باشد. آنگونه که چنین غفلتی در آبان 1398 نیز رخ داد و عنان بازار ارز را از دست سیاستگذار پولی خارج کرد. همان سیاستگذاری که تا پیش از آن مدعی بود این اقدام تورم چندانی بدنبال ندارد و پس از آن مجبور شد در مصاحبه ای اعتراف کند که تصمیم بنزینی و حوداث پس از آن عنان بازار ارز را از دست بانک مرکزی خارج کرد!. تورم انتظاری، تاثیرپذیری زیادی از عوامل بیرونی دارد، در چنین شرایطی شعله ور ساختن درونی این متغیر میتواند آن را مستعد بزرگنمایی شوکهای خارجی در میانه جنگ اقتصادی نماید.
ج - نکته ی دیگری که در بحث تورم باید بدان اشاره داشت مسئله "تورم ساختاری" است. اما ظاهرا برخی کارشناسان در نهادهای فوق الذکر به تاسی کورکورانه از پروفسور میلتون فریدمن اقتصاددان آمریکایی که میگفت: "تورم یک پدیده پولی است"، معتقدند "تورم در اقتصاد ایران هم «تنها» یک پدیده پولی است". بدین معنا که افزایش تورم ربطی به گرانی ارز و سقوط ارزش پول ملی ندارد و سیاستگذار تنها باید بر مهار نقدینگی متمرکز شود. این تفکر در اینجا نیز دچار یک "غفلت راهبردی" دیگر میشود و آن، غفلت از تورم ناشی از افزایش هزینه های تولید بدلیل گران کردن ارز کالاهای اساسی و افزایش نرخ ارز آزاد است. همان چیزی که در ادبیات علمی بدان "تورم مبتنی بر فشار هزینه -cost push" گفته میشود. طبق آمار سازمان توسعه و تجارت بیش از 80 درصد واردات رسمی کشور کالاهای واسطه ای و سرمایه ای است و افزایش نرخ ارز، تولید را به شدت گران میکند.
3- آیا با حذف ارز 4200 و گران کردن ارز کالاهای اساسی مشکل کسری بودجه دولت حل میشود؟
یک - بی توجهی به تورمهای انتظاری و ساختاری ناشی از افزایش نرخ ارز و قدرت قیمت گذاری عوامل اقتصادی و نگاه تکبعدی به تورم ناشی از رشد نقدینگی، سیاستگذار را به یک غفلت راهبردی دیگر نیز دچار کرده، آنجا که معتقد است "کسری بودجه دولت ام المصائب است". این عبارت ناشی از آن است که در ذهن سیاستگذار ایرانی اصلیترین عامل رشد نقدینگی، کسری بودجه دولت بوده لذا سعی میکند که از هر طریقی این کسری را جبران کند اما دست به استقراض مستقیم از بانک مرکزی نزند! ولو با حذف ارز 4200 و ایجاد شوک در ارز کالاهای اساسی آنهم در بدترین زمان - مذاکرات هسته ای - یا گران کردن بنزین در آبان 1398 با توسل به مفاهیم غیرعلمی همچون آشکار کردن یارانه های پنهان!
دو - ذی نفع شدن دولت در افزایش نرخ ارز به امید پوشش کسری بودجه هم سرابی بیش نیست، چون دولت خود بزرگترین مصرف کننده در اقتصاد ایران است و از تبعات تورمی ناشی از افزایش نرخ متاثر خواهد شد و معضل کسری بودجه از این طریق حل نخواهد شد.
4- آیا باتوجه به ادعای دولت مبنی بر عدم استقراض از بانک مرکزی، رشد نقدینگی کنترل شده است؟ خیر.
بر اساس ارقام بانک مرکزی و علیرغم ادعای دولت، نقدینگی همچنان با رشد بیش از 40 درصدی در حال افزایش بوده که عامل اصلی آن نیز افزایش پایه پولی از محل استقراض بانکها از بانک مرکزی میباشد. بدان معنا که عامل اصلی رشد نقدینگی بانکها هستند نه کسری بودجه دولت. به علاوه آمارها نشان میدهد رشد نقدینگی در دولت آقای رئیسی از مجرای ضریب فزاینده پولی نیز افزایش یافته است. بدلیل افزایش اوراق فروشی دولت بویژه به بانکها، نسبت ذخایر مازاد بانکها به سپردهها در همین چند ماهه کاهش یافته و در نتیجه ضریب فزاینده نقدینگی به رقم بیسابقه 7.97 رسیده و نتیجتا حجم پایه پولی و نقدینگی رشد داشته است.
آقای میرکاظمی در نشست خبری گفتند: "اگر قرار باشد سیاست ارز ترجیحی ادامه پیدا کند دچار کسری شدید در بودجه خواهیم شد چرا که بهاندازه کافی منابع ارزی در اختیار نداریم"، ایشان از این مسئله راهبردی غفلت می کنند که اولا وقتی میگویند "ارز به اندازه کافی نداریم" یعنی در زمان مذاکرات هسته ای به طرف آمریکایی سیگنال ضعف می فرستند، آقای روحانی نیز در زمان برجام میگفت "خزانه خالی است". ثانیا گزاره رئیس سازمان برنامه در صورت صحت بدان معناست که یارانه ای هم در کار نخواهد بود چون به گفته دولت اساسا ارزی درکار نیست!
نتیجهگیری:
- اظهارات رئیس سازمان برنامه پیرامون سه مولفه راهبردی "نرخ ارز، تورم و نقدینگی" فاقد جامعیت لازم بوده و این نگرانی را بوجود می آورد که ممکن است ایشان در معرض آدرس غلط همان مدیران و کارشناسان دولت قبل قرار گرفته باشند. به عبات دیگر آنچه موجب بهم ریختگی اقتصاد شده، نه ارز 4200 بلکه رهاسازی متغیر کلیدی مثل ارز بازار آزاد و عدم کنترل و نظارت بر جریان ورود و خروج ارز به کشور بوده است.
- بر خلاف نظر بدنه کارشناسی فوق الذکر که روند افزایش نرخ ارز از سال 1397 تاکنون را یک روند طبیعی ناشی از واقعیتهای اقتصاد ایران جلوه میدهد، این مسیر این گونه نبوده بلکه ناشی از کاستیها در مدیریت ارز و نظام ارزی ایران بوده که مورد سوء استفاده دشمنان بیرونی در کنار طمع ورزی برخی منفعت طلبان داخلی بوده است. لذا اقدام درست آن است که دولت با حفظ ارزش پول ملی، نه تنها به این روند رسمیت نبخشد بلکه همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند این انحرافی که در مسیر ارزی اقتصاد ایران بودجود آمده را اصلاح کند. نه آنکه با گران کردن ارز کالاهای اساسی بر این مسیر انحرافی صحه بگذارد.
منبع: تسنیم