سید محمد بهشتی؛ چرا خودکشی نکردم؟
اگر قرار باشد در هر میدان شهر یک شمایل از یک چهره نماد یک حرفه نصب کنند برای وکالت مناسبترین بهمن کشاورز است و در بازیگری عزت الله انتظامی و نوبت به آواز که میرسد محمد رضا شجریان یا در وعظ و خطابه محمد تقی فلسفی و برای تاریخ باستانی پاریزی و سیمای هر یک با فعالیت آنان در آمیخته میراث فرهنگی هم با نام سید محمد بهشتی گره خورده
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - هر قدر در دهه 60 نام سید محمد بهشتی (شیرازی) با سینما و هنر نمایش گره خورده بود از دهه 70 به این سو یادآور تکاپوی حفظ و معرفی میراث فرهنگی ایران است و هر گاه دولت اصلاحطلب یا اعتدالگرا بر سر کار بوده در جایگاه مدیریتی و اجرایی و تأثیرگذاری ایفای نقش کرده و دریچههایی گشوده و با نهادهای بینالمللی ارتباطات مؤثر برقرار کرده و در دورههایی که اصولگرایان دولت را در اختیار داشتهاند نیز با این عرصه وداع نکرده بلکه بالاجبار یا با انتخاب خود به فعالیتهای پژوهشی و آموزشی بازگشته و اگر مسؤولیتی را عهده دار شده مدیریت پژوهشگاه میراث فرهنگی بوده است.
هر چند بهانه پرداختن به او آیینی است که نه در نکوداشت خود او که برای دکتر رسول وطندوست در تهران برپا شد اما همین دو سه روز پیش سید محمد بهشتی 71 ساله هم شد و حالا آن جوان و میان سال 4 دهه گذشته و ابتدا در مدیریت سینما و 30 سال بعدتر میراث فرهنگی پا به دهه هشتم عمر میگذارد در حالی که حسب چهره چندان تغییر نکرده است.
همچنین این روزها که به بهانه درگذشت دکتر سید جواد طباطبایی واضع نظریه «ایرانشهر» از ایران، فراوان میشنویم اشاره به آثار بهشتی درباره هنر در ایران خالی از لطف نیست: مهندسی ایرانی، غزل باغ ایرانی، جهان باغ ایرانی، نقش آب در حیات ایرانزمین، فرش ایرانی (پیدا شدن در ساحت معنایی و مادی محیط) و مقالات متعدد دیگری از این دست که نشان میدهد چنان که برخی تصور میکنند این گونه هم نبوده که دیگران دغدغه ایران و فرهنگ و هویت و موجودیت و هنر ایران را قبل از نظریه ایرانشهر نداشتهاند!
چنان که اشاره شد آیین برای رسول وطندوست برپا بود و از این رو جا دارد نخست خود او بیشتر معرفی شود: دکتری حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی از دانشگاه لندن و مدرس دروس حفظ و مرمت در ایران، پایهگذار پژوهشگاه حفاظت و مرما آثار تاریخی در سال 1384 والبته از برجستهترین کارشناسان یونسکو در زمینه حفاظت و مرمت آثار تاریخی.
نکته جالب در سخنان او این بود که گمان نکنیم «مرمت» ابداعی غربی است و به تاریخ بیهقی ارجاع داد که در آن به مرمت یک فرش اشاره شده است. جدای بحث های تخصصی انگیزه نوشتن این سطور است سخنان امیدوارکننده سید محمد بهشتی است که یادآور شد هر چند جامعه نگران تخریب میراث فرهنگی و ناخرسند از اخبار منفی در این عرصه است ولی در نظر داشته باشیم در گذشته بسیاری از این اتفاقات رخ میداد در حالی که مردم اساسا متوجه نمیشدند حتی وقتی جلوی چشم آنها حادث میشد و واکنشی نداشتند یا نمی توانستند داشته باشند یا صدایشان به جایی نمی رسید کما این که چه کسی می داند ساختمان های تاریخی میدان توپخانه کی نیست شدند؟ اکنون و امروز اما میراث فرهنگی به چنان سرمایه اجتماعییی بدل شده که رسانههای مردمی در قبال آنها حساس و پیگیرند و در عرصه رسمی و عمومی شاهدیم که حتی شهرداری دوره کنونی میکوشد با تصاویر بناهای تاریخی و میراث فرهنگی با شهروندان ارتباط برقرار کند.
او در بیان خاطرهای گفت: روزهای اول که به سازمان میراث فرهنگی رفته بودم آن قدر خبرهای منفی دریافت میکردم که به کل نومید شده بودم و حتی فکر خودکشی هم به سرم زد، نه یک بار که چند مرتبه! اما یک استاد و متخصص قدیمی که حال و روز مرا دید گفت: نگران نباش، وضع ما از اروپا بهتر است! گمان نکن آنها از روز اول با مفهوم حفاظت و مرمت آشنا بودند. آنها هم نخست تخریب میکردند وبعد به اررش عمیق مادی و معنوی میراث فرهنگی پیبردند و برای حفظ و مرمت کوشیدند و آموزش دادند. با این همه وقتی در سفری به اروپا و حین بازدید از یک شهر تاریخی دیدیم با چه علاقه و دقت و حساسیتی مرمت میکنند افسوس خودیم و پنداشتیم آن سخن درست نبوده و باز حسرت خوردیم که چرا ما این توجه را نداریم اما همان استاد از شهردار آن شهر تاریخی پرسید از کی مرمت میکنید و او پاسخ داد: 26 سال است و پرسیدیم: قبل از آن چه میکردید؟ پاسخ داد: هیچ، خراب میکردیم!
وقتی یکی از حاضران پرسید ولی حفاریهای غیر مجاز و قاچاق و طرحهای خام مانند آنچه به تازگی درباره آثار باستانی مطرح شد ویرانگر است صاحبنظر میراث فرهنگی گفت: بله، ولی جامعه حساس است و واکنش نشان میدهد. ضمن اینکه هر گاه وضعیت اقتصادی مطلوب بوده آمار و شمار قاچاق و حفاریهای غیر مجاز آثار تاریخی و فرهنگی هم رو به کاهش بوده و اگر بخواهیم جلوگیری کنیم اول باید فرهنگسازی شود و دوم بهبود اوضاع کلی اقتصادی تاثیر دارد. در مورد اول هیچکس مثل خود مردم یک منطقه نمیتواند از میراث فرهنگی شان حفاظت کند و باید دریابند ارزش آن از هر داشتأ دیگر بیشتر است و در فقره دوم هم به اوضاع کلی اقتصادی مربوط است چون هر وقت کلیت اقتصاد مشکل داشته کارهایی مثل قاچاق آثار تاریخی و حفاری غیر مجاز به صورت عارضه بروز کرده است.
هر چند دیدگاه های او غالبا غلبه نیافته اما صدای او در عرصه رسمی به تناوب شنیده شده اگرچه به تعبیر خود او «دوستی های خاله خرسه»گاه سبب شده قربه الیالله تخریب کنند. یعنی خیال کنند دارند خدمت میکنند. بیشترین دغدغه او این بوده که به جای دستکاری در سرزمین به این واقعیت توجه کنیم که طی هزاره ها چگونه نیاکان ما بدون تخریب با زیستن در محیط منطبق می شدند.
فرصت نشد در حاشیه نزد سید محمد بهشتی بروم و بگویم سال ها پیش به خاطر شما با پیرمرد درگذشتهای در محفلی بحثی درگرفت و رابطه مان تیره شد چون مدعی بود آیت الله شهید بهشتی همسری آلمانی داشته و این آقا هم فرزند ایشان است و هر چه میگفتم او سید محمد حسینی بهشتی است و این سید محمد بهشتی شیرازی و ربطی به هم ندارند و بور بودن چهره او هم دلیلی دیگری دارد به خرج او نمیرفت که نمیرفت! بلکه میگفت او سید محمد حسین بهشتی است نه حسینی بهشتی و این هم سید محمد بهشتی است!
باری همواره دیدار و مصاحبت با کسانی که نام و چهره آنان یادآور حرفهشان بوده و اصطلاحا به شمایل آن کار بدل شدهاند جذاب است. به همین خاطر بیش از آن که به قصد آشنایی با موضوع اصلی برنامه به کافا مانا بروم و اگرچه دکتر وطندوست را شخصیتی بسیار جذاب یافتم اما انگیزه یکی دیدار با عزیزی بود که شوق دانستن و حوصله شنیدن او تمام نشدنی است و دیگری دیدار با یک شمایل چون تا چشم برهم میزنی شمایلها میروند.
کما اینکه اگر قرار باشد در هر میدان شهر یک شمایل از یک چهره نماد یک حرفه نصب کنند برای وکالت مناسبترین بهمن کشاورز است و در بازیگری عزت الله انتظامی و نوبت به آواز که میرسد محمد رضا شجریان یا در وعظ و خطابه محمد تقی فلسفی و برای تاریخ باستانی پاریزی و سیمای هر یک با فعالیت آنان در آمیخته میراث فرهنگی هم با نام سید محمد بهشتی گره خورده که البته هیچ نسبتی با سید محمد بهشتی تاریخ جمهوری اسلامی ندارد.
تماشاخانه