سیلی محکم بریکس به آمریکا
گروهی از ناظران براین باورند که بریکس به واسطه فقدان بخش عمده ای از اهرم های جهانی که در اختیار آمریکا قرار دارد، قادر نخواهد بود هژمونی ایالات متحده را به چالش بکشد، با این همه هستند گروهی که با اشاره بر جهان بینی حاکم بر ساختار این ائتلاف آن را تهدیدی برای واشنگتن در بلند مدت قلمداد می کنند.
ایالات متحده بیش از یک دهه موجودیت بریکس را نادیده گرفته تا جایی که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، این ائتلاف را رقیب ژئوپلیتیکی نخواند و چنین نهادی را بی اهمیت قلمداد کرد. همزمان مفسران غربی نیز بریکس را نمادی از تلاش چین برای تسلط بر جنوب جهانی خواندند و تاکید داشتند که این ساختار چیزی بیش از یک صدای صرف نیست. اما حالا و بعد از برگزاری آخرین نشست بریکس در ژوهانسبورگ و دعوت از امارات و عربستان برای پیوستن به این نهاد، معادلات اندکی تغییر کرده است.
زنگ خطر برای آمریکا به صدا در آمد!
گروهی از ناظران بر این باورند که بریکس هرگز جهان را اداره نخواهد کرد و جایگزین سیستم بین المللی تحت رهبری ایالات متحده نخواهد شد. اما گروهی دیگر می گویند که نادیده گرفتن اهمیت بریکس اشتباه است. از منظر این گروه گسترش بریکس نشان دهنده نارضایتی بسیاری از کشورها از نظم جهانی و تلاششان برای بهبود جایگاهشان در ساختار حاکم است. طبیعتا از منظر آمریکا، بازیگری که قدرتش در عرصه جهانی کاهش یافته، مانور اعضای این ائتلاف هم فرصت است و هم تهدید.
منتقدان براین باورند که بریکس همچنان در حال پیشرفت است و دو ابتکار اصلی این نهاد یعنی - بانک توسعه جدید و ترتیبات ذخیره مشروط - در قیاس با فعل و انفعال های مالی جهانی حداقل است. با این هستند گروهی که معتقدند بریکس واشنگتن را در سه حوزه کلیدی هنجارهای جهانی، رقابت های ژئوپلیتیکی و همکاری بین منطقه ای به چالش خواهد کشید. در شرایطی که دولت وقت آمریکا جهان را در قاب رقابت میان دموکراسی ها و دیکتاتوری ها توصیف می کند، بریکس با دعوت از بازیگرانی چون عربستان که فاقد ساختاری دموکرات هستند، نشان داد که ساختار سیاسی حاکم بر یک کشور نمی تواند متغیری تعیین کننده باشد.
بریکس واشنگتن را خلع سلاح کرد؟
علاوه بر این، آنگونه که نیویورک تایمز نوشته، حضور بازیگران توسعه یافته چون هند و چین، عربستان سعودی و ایران - و همچنین مصر و اتیوپی، بازیگرانی در ظاهر متحد اما رقیب در بریکس در بلند مدت می تواند برای واشنگتن چالش ساز باشد. درست است که عضویت در بریکس به تنهایی مشکلات جدی میان این رقبا را حل نخواهد کرد. اما فرصتهای منحصربهفردی را برای گفتگوهای مستقیم و دوطرفه بین کشورهایی که یکدیگر را دوست ندارند در محیط چندجانبه نسبتا امن فراهم میکند.
این گزاره برای واشنگتن که به لحاظ تاریخی از اختلافات بالاخص در خاورمیانه برای خود فرصت سازی می کرد قابل تامیل است چرا که با کاهش بی اعتمادی بین کشورها، بریکس می تواند به مقابله با این چرخه ناسالم کمک کند. در چنین شرایطی واشنگتن برای تداوم برتری خود، تمایل دارد جهان را به مناطقی تقسیم کند. متحدان و شرکای ایالات متحده، به ویژه در جنوب جهانی، معمولا به مقابله با دشمن ایالات متحده یا ایجاد روابط عمیق تر با شرکای محلی ایالات متحده تشویق می شوند. برای مثال، هند و فیلیپین برای مقابله با چین تحریک شده اند، در حالی که کشورهای خلیج فارس جهت تمرکز بر ایران و ایجاد ارتباط با اسرائیل تحت فشار قرار دارند.
بریکس با عضوگیری از سه قاره قادر است فضاهای جدیدی را برای کشورهای کلیدی جنوب جهانی ایجاد کرده تا عادات عمیقتری در تعامل و همکاری فراتر از مناطق خود ایجاد کنند و بر خلاف تقسیم کار ترجیحی واشنگتن عمل نمایند. بیش از هر چیز، جذابیت بریکس سیگنالی است دال بر این که تسلط جهانی آمریکا در حال کاهش است. اما این بدان معنا نیست که اکثر اعضای جدید و اصلی این گروه ضد آمریکایی هستند: مصر شریک امنیتی قابل اتکاری واشنگتن است، برزیل و آفریقای جنوبی با ایالات متحده روابط دیرینه ای دارند و هند شاید نزدیک ترین دوست واشنگتن در این مجموعه باشد. این گروه از بازیگران ترجیح می دهند در جهانی زندگی کنند که در چارچوبش ایالات متحده قدرتی است پیشرو تا غالب.