"شازده کوچولو" اثر سینمایی که روایتگر جهان رنگارنگ زندگی مادر و فرزندی است
انیمیشن "شازده کوچولو" یا "the little prince» که توسط «مارک آزبرن» کارگردانی شده یکی از فلسفیترین آثار انیمیشنی که پا به عرصه تولید گذاشته است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از "تیتریک"؛ برای خیلیها همین عبارت کافیست تا بلافاصله به تماشای اثر مارک آزبرن بنشینند. کمترکسی است که داستان ماندگار آنتوان دوسنت اگزوپری را دوست نداشته باشد.
از این داستان، اقتباسهای انیمیشنی زیادی ساخته شده که دو نسخه سریالیاش در دهه هفتاد پخش شد. این یکی اما یک نسخه بلند متأخر است که در سال 2015 با سرمایهگذاری پارامونت پیکچرز ساخته شده است. این یکی تنها به داستان اصلی کتاب نپرداخته، بلکه آن را به میان زندگی امروز ما آدمهای عصر تکنولوژی کشانده است. دختربچهای با مادری بسیار سختگیر و منضبط در داستان داریم که مثلش تقریباً در مادران ایرانی یافت نمیشود. دختر از شدت اضطراب، در مصاحبه ورودی مدرسهه خاص شهر، غش میکند. پس مادر تصمیم میگیرد با یک برنامهه خیلی فشرده و سخت، او را برای آزمون بعدی آماده کند. در این برنامه فرصتی برای تفریح و ارتباط با دوستان نیست. نمایش استعاری زندگی نوین در عصر سرعت، افکار مسخشده با میل مفرط به پیشرفت از دوران کودکی است. مادر حتی از سر همین میل، خانه را عوض میکند؛ غافل از اینکه قرار است به همسایگی پیرمردی شوریده بیایند که گویی همان آنتوان نویسنده است که قرار است با قصه شازدهکوچولویش، جهان تازهای را برای دختر داستان رقم بزند. در این جهان تازه، پیوند با طبیعت و حیوانات، رنگ، موسیقی و آفتاب وجود دارد و یک دنیا وسایل خنزرپنزر دوستداشتنی قدیمی که آدمها را به ریشههایشان برمیگرداند. جذابترین و درخشانترین بخش این انیمیشن از نظر بصری، آنجاست که به داستان اصلی وفادار مانده است. برای روایت داستان اصلی شازدهکوچولو، مارک آزبرن فضای انیمیشن سهبعدی را کنار گذاشته و به سراغ اوریگامی رفته که تلفیقی از استاپموشن و پاپتهایی که به جای خمیر، از کاغذ ساخته شدهاند. هرچه هست، شگفت انگیز و حسبرانگیز و دلنشین است. این انیمیشن برای کودکان زیر 7 سال نیست. مسائل زندگی نوین در آن به چالش کشیده میشود. انضباط در شخصیت مادر خیلی اغراقشده است و مادر، شخصیت منفی داستان می باشد. البته این اغراق آنقدر هنرمندانه هست که بچهها به اشتباه آن را به مادر خودشان تعمیم ندهند و حس بدی به او پیدا نکنند. از طرف دیگر، من همواره داستانهایی را که در آنها، اگر معضل و اشتباهی مطرح میشود، راه برونرفت و اصلاحش هم ارائه میشود، میپسندم؛ مثل انیمیشن اینساید اوت که رایلی اگر از خانه فرار میکند، به اشتباهش پی میبرد و به آغوش خانواده برمیگردد. شخصیتهای منفی دیگری هم مثل همهه کارتونها در اثر داریم. این شخصیتها از دل داستان شازدهکوچولو بیرون کشیده شدهاند و نمایندهه آدمبزرگهایی هستند که پول و قدرت، چشمشان را روی همهچیز بسته است. پایان تلخ در انیمیشن وجود ندارد و اصالت و موفقیت در دست کودکان است. مسئلهه مرگ و فقدان هم در اثر مطرح شده، اما نه آنطور که بچهها را بههمبریزد، بلکه آنطور که کمکشان کند، این مسئله را درک کنند و کنارش به زندگی ادامه بدهند. بنابراین تماشای این اثر را برای کوچکترها توصیه نمیکنم اما نگرانی خاصی از بابت تماشای ششهفتسالهها به بالا ندارم. ممکن است شما با من موافق نباشید و انتخابتان این باشد که فرزندتان وقتی بزرگتر شد، این اثر را ببیند. مثل همیشه من خوشحال میشوم که کنترل تلویزیون در دست اقتدار و انتخاب والدین باشد. فقط، از شما میخواهم چه این اثر را برای تماشا در سینمای خانوادگیتان انتخاب کردید، چه نه، حتماً خودتان آن را ببینید. برای همهه ما لازم است ببینیم این میل مفرط به متخصصکردن بچههایمان در بدو کودکی، این عطش ما به یادگیری فرزندانمان از بدو تولد، چه بلایی به سر خودمان و آنها میآورد و چه جهان شگفتی را از ما و آنها دریغ میکند. پرستو علی عسگر نجاد_ منتقد سینما و تلویزیون انتهای پیام /