شعرخوانی حمید رمضانپور کنار زادگاه پیامبر اسلام + فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حمید رمضانپور، جانباز دفاع مقدس و مداح اهل بیت (ع) که در ایام حج تمتع از سوی بعثه مقام معظم رهبری راهی عربستان شده بود، کنار زادگاه پیامبر (ص) در مکه مکرمه شعرخوانی داشت. پیامبر (ص) بنا بر نقلهای تاریخی روز 12 یا 17 ماه ربیعالاول در خانهای در نزدیکی مسجدالحرام و در انتهای باب صفا و ابتدای شعب ابیطالب به دنیا آمده است که هم اکنون محل این خانه در شعب ابیطالب، مشخص و جایگاه عبادت و زائران است.
رمضانپور این فیلم را به مناسبت هفته وحدت و سالروز میلاد حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام منتشر کرده است. فیلم این شعرخوانی را در ادامه ببینید:
رمضانپور بخشهایی از این شعر را که سروده غلامرضا سازگار است، در مکه مکرمه خوانده است:
بامداد امید بود و نوید خندهزن سر زد از افق خورشید با خط نور در سپهر نوشت صبح دانش به شام جهل دمید شب به پایان رسید انسانها صبح دانش دمید انسانها
عید میلاد سیدالعرب است شب حق، روز و روز کفر، شب است تن حمالهالحطب در نار عید تبت یدا ابیلهب است عید وحدت که صف توحید عزت مسلمین شود تجدید
متن کامل این شعر به شرح زیر است:
بامداد امید بود و نوید خنده زن سر زد از افق خورشید با خط نور در سپهر نوشت صبح دانش به شام جهل دمید شب به پایان رسید انسانها صبح قرآن دمید انسانها
قطره ها ذرهها به لحن فصیح ریگها سنگها بصوت ملیح همه بانگ رسایشان تکبیر همه ذکر مدامشان تسبیح خیزد از دشت و باغئ نخل و گیاه نغمه لا اله الا الله
عید امید و عید وجد و سرور مردن تیرگی ولادت نور عید مستضعفان ودای ظلم عید مه طلعتان زنده بگور عید رشد جوان و عزت پیر عید آزادی زنان اسیر
عید میلاد سید عرب است شب حق روز و روز کفر شب است تن حماله الحطب در نار عید تبت یدا ابی لهب است عید وحدت که در صف توحید عزلت مسلمین شود تجدید
دوستان را به اتفاق قیام دشمنان را بجز نفاق حرام تا شود کور چشم خفاشان میدهد نور آفتاب مدام گو بسوزد به نار بخل عدو وحده لا اله الا هو
هفته وحدت است و عهد الست سیل سا قطره ها بهم پیوست مفتی دین فروش آل سعود مفت داد آبروی خود از دست همه بت ها جمال حق جویند وحده لا شریک له گویند
تیرگی از درون هستی رفت دیو کبر و غرور و مستی رفت دور بیداد و ظلم پایان یافت بت نگون گشت و بت پرستی رفت اصفر و احمر و سفید و سیاه همه در سایه رسول الله ای ضعیفان چنگ استکبار ای اسیران جنگ استعمار نور آزادی از افق سرزد بگسلانید بند استثمار هان ای خفتگان قیام قیام ذلت و بردگی حرام حرام
دشمنان گرچه پشت سندانند خرد در زیر پتک ایمانند پیش سیل هجوم حق پستند گرچه در فتنه سخت بنیانند قطره ها همچو بحر بخروشید بر زوال ستمگران کوشید
برقی از مکه نیمه شب رخشید که فروغ یگانگی بخشید با خط نور نقش زد که یکی است ابیض و احمر و سیاه و سفید مجد کس در سفید نامی نیست جزیه تقوی کسی گرامی نیست
ای کتاب خدا کلام خوشت وی نجات بشر پیام خوشت وی شعار نجات هر مظلوم پیش ظالم همیشه نام خوشت برتر از اوج و هم پایه تو رمز وحدت بایه آیه تو
ای به قربان مقدمت جانها بانگ زن بر نجات انسانها رمه تنها و دشتها پر خوف یار گرگان شدند چوپانها تو بملک وجود بانگ بر آر خفتگان رامگر کنی بیدار
گو در آنجا که عدل و ایمان نیست هر که ساکت بود مسلمان نیست آنکه را با درنده خویان خوست نه مسلمان بحق که انسان نیست بانگ زن ای رسول امت را که بیایید باز وحدت را
«میثم» از دار عشق تا لب گور لب گشا بر علیه منطق زور دشمن ار دست و پا برد ز تنت مبری دل ز دوست با همه شور سر دار بلا بزن فریاد تن مده زیر ذلت و بیداد
پایان پیام /