شیرزاد: انتساب دولت به اصلاح طلبان شوخی است / تفکر غرب ستیزی، عامل انزوای ایران است
رفتار سیاسی اصلاح طلبان بدین صورت است که در ابتدا سهم خود را تمام و کمال از دولت میگیرند و سپس در زنگ حساب، منکر حضور در دولت شده و نسبت به وضع موجود که خود باعث و بانی آن هستند، انتقاد می کنند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** شیرزاد: انتساب دولت به اصلاح طلبان شوخی است
«احمد شیرزاد» عضو فراکسیون افراطیون اصلاح طلب در مجلس ششم در یادداشتی در روزنامه آرمان با عنوان «انتساب دولت به اصلاح طلبان شوخی است» نوشت:«اینکه اصولگرایان دولت آقای روحانی را دولت اصلاحطلبان معرفی میکنند چیزی جز شوخی نیست. اصلاحطلبان با دولت آقای روحانی همکاری داشتند و حمایت کردند اما به هیچ وجه نمیتوان به این دولت لقب اصلاحطلب داد و قاعدتا اصلاحطلبان نمیتوانند مسئولیت آن را بر عهده بگیرند».
شیرزاد در ادامه نوشت:«اصلاحطلبان قبول دارند که در رایآوری آقای روحانی نقش و سهم اصلی را داشتند، اما در مدیریت کشور سهمی به اصلاحطلبان داده نشد و مجموعه دوستان اصلاحطلب دنبال سهم نبودند و میخواستند آقای روحانی آنچه خود مصلحت میداند در اداره کشور انجام دهد. البته اصولگرایان نیز میدانند که اصلاحطلبان در اداره دولت سهمی نداشته و ندارند و نیازی به اذعان اصلاحطلبان نیست... اینکه اصولگرایان دولت را منتسب به اصلاحطلبان میکنند ناشی از فرافکنی و فرار به جلوی آنهاست چرا که اصلاحطلبان بسیار محبوبتر از آن هستند که اصولگرایان بخواهند با منتسب کردن آقای روحانی به اصلاحطلبان آنها را خدشهدار کنند».
در روزهای گذشته «سید ناصر قوامی» نماینده اصلاح طلب مجلس ششم در اظهارنظری مشابه گفته بود:«مردم این را میدانند که با وجود حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی این جریان سهمی از قدرت ندارد... ما از دولتی حمایت کردیم که اصولگراست... در دولت آقای روحانی صرفا یک وزیر اصلاحطلب داشتیم، آقای حجتی...».
«علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحات نیز در روزهای گذشته در اظهارنظری توهین آمیز، روحانی را نامزد اجاره ای خواند و گفت: «مردم در سال 1400، دیگر به نامزد اجارهای رای نمیدهند. مردم دیگر با کاندیداهای دست دوم، اجارهای و... پای صندوق رأی نمیآیند».
«سعید حجاریان» از لیدرهای جریان اصلاحات - مرداد 97- در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سؤال که «به نظر شما اصلاحطلبان باید با دولت روحانی چگونه برخورد کنند؟» گفته بود:«من معتقدم میشود اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست؛ مشروط بر اینکه ذکر کنند دولت، متعلق به چه جریانی است».
این اظهارنظرهای فرافکنانه در حالی است که «محمدرضا خاتمی»- اردیبهشت 96- گفته بود:«ما اصلاح طلبان، تضمین روحانی هستیم».
رفتار سیاسی اصلاح طلبان بدین صورت است که در ابتدا سهم خود را تمام و کمال از دولت میگیرند و سپس در زنگ حساب، منکر حضور در دولت شده و نسبت به وضع موجود که خود باعث و بانی آن هستند، انتقاد کرده و غر میزنند و مدعی میشوند که اگر در دولت بودند چنین میکردند و چنان!
اصلاح طلبان بارها ثابت کردهاند که هیچ برنامهای برای اداره کشور ندارند. تنها هنر این طیف «ترساندن مردم» و «تشویق دولت به دلخوشی به نقطههای خیالی» - مثل برجام و FATF- است. تشکیل کمیته و کارگروه برای رفع حصر، جنجال سازی درخصوص حضور زنان در ورزشگاه، هیاهو برای کنسرت و بی توجهی به مشکلات معیشتی مردم از سوی این طیف موجب شده است تا علاوه بر ناکارآمدی اقتصادی در مدیریت اجرایی، بسیاری از وعدهها بر زمین مانده و مسائل حاشیهای و دست چندم، مطالبات اصلی مردم را به حاشیه ببرد.
**تفکر غرب ستیزی، عامل انزوای ایران است
«فریدون مجلسی» دیپلمات سابق و فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:«تفکر غربستیزی به انزوای ایران میانجامد و یک کشور مستقل باید بتواند در عین حفظ استقلال خود با کشورهای دیگر همکاریهای سازنده داشته باشد».
مجلسی در ادامه گفت:«به زعم من بزرگترین خدمت مصدق، احیای اعتمادبهنفس ملت ایران بود. او با رهبری جریان ملیشدن صنعت نفت توانست احساس تحقیر تاریخی ایرانیان، خاصه بعد از جنگی که با روسها داشتند و عدم اعتمادبهنفس این ملت در قبال غرب را ترمیم کند. مصدق رهبر عقدهشکنی ایرانیان است».
فریدون مجلسی در روزهای گذشته با اشاره به سانحه ای که برای شناور ارتش رخ داد در اظهارنظری تأمل برانگیز مدعی شده بود که «منطقه پر از تنش است، خوشبختانه خطای انسانی موجب آسیب به ناو خودی شد و موجب آسیب به یک ناو سرگردان آمریکایی در آن نزدیکی نشد. شرایط ایران و آمریکا، هر روز دستخوش تغییر است».
طیف اصلاح طلب نگاه «ارباب - رعیتی» به آمریکا دارد. رویکردی حقارت بار و ذلیلانه. در این رویکرد تحقیرآمیز، جان سرباز آمریکایی، مهمتر از جان سرباز ایرانی است.
این رویکرد حقارت بار می گوید، ما باید تابع خوی غارتگری و دیکتاتوری آمریکا باشیم و در این مسیر بر مولفه های قدرت خود چوب حراج بزنیم؛ چون هدف اصلی، رضایت آمریکاست.
حال اگر در مقابل خوی غارتگری و سلطه گری آمریکا مقاومت کرده و از مولفه های قدرت خود حراست کنیم و خود را قوی کنیم، این استقلال و اقتدار و پیشرفت از سوی طیف تندریو اصلاح طلب، انزواگری و تنش زایی معرفی می شود!
اصلاح طلبان بارها از «محمد مصدق» تمجید کرده اند. این در حالی است که مصدق در محاسبات سیاسی خود، منافع امریکا را که آن زمان یک ابرقدرت نوظهور محسوب میشد، همراستا با منافع ایران در مقابله با انگلیس و شوروی میدید. از همین رو برای پیروزی در مقابل انگلیس، به امریکا با اعتماد کرد.
مصدق در دیدار با «هری ترومن» رئیس جمهور دموکرات آمریکا، از واشنگتن با عنوان «دولت دوست» و «دولت آزاد» نام برد. اما پاسخ این سهل اندیشی خود را دریافت کرد. اشتباه مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت تکیه و اعتماد و امید به امریکا بود، امریکاییها نیز از این خوشبینی و سادهاندیشی استفاده کرده و کودتا به راه انداختند.
رهبر معظم انقلاب - 12 آبان 92- فرمودند:«این رویکرد استکباری که آمریکاییها دارند و از دهها سال پیش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است که در ملتهای دنیا یک احساس بیاعتمادی و بیزاری نسبت به دولت آمریکا به وجود بیاید. این مخصوص کشور ما نیست و هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد و برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد به آمریکاییها متوسل شد. آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدق که به آنها حسنظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای 28 مرداد را راه انداختند. مصدق اعتماد کرد، کتکش را هم خورد و حتی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند».
**جلایی پور: راه نجات کشور، پذیرش اصلاح دائمی از سوی حاکمیت است
«حمیدرضا جلایی پور» از فعالین طیف تندروی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه ایران گفت:«گرچه پایگاه اصلاحطلبان ریزش داشته است، اما راه نجات کشور همچنان پذیرش اصلاح دائمی از سوی حاکمیت است. راه نجات کشور نه انسداد سیاسی تندروها است و نه سرنگونیطلبی. در میان نیروهای سیاسی داخل کشور همچنان جدیترین نیروی سیاسی و مردمی همین اصلاحطلبان هستند».
جلایی پور در ادامه گفت:«جریان اصلی اصلاحات از ابتدا به بسط دموکراسی و عدالت اجتماعی توجه داشت».
جلایی پور چندی پیش گفته بود: «برای حل ابرچالشهای ایران چند راه بیشتر متصور نیست: یکی انقلاب کلاسیک دیگر، یا انقلاب آرام، یا فروپاشی ناشی از ناکارآمدی حاکمیت، یا تقاضای دخالت خارجی و بالاخره راه اصلاحات. کمهزینهترین و ممکنترین راه همان راه اصلاحات است که بیست سال است این مسیر را کثیری از اقشار جامعه ایران انتخاب کردهاند. بقیه راهها ایران را وارد دورهای از ناامنی میکند».
همچنین «علیرضا علوی تبار» از فعالین تندروی اصلاح طلب در اظهارنظری مشابه گفته بود:«نابود کردن گرایش به اصلاحطلبی نیز در جامعهای که نیاز به اصلاح میبیند، عملا تقویت براندازی است... کسانی که مانع اصلاحات میشوند و نتیجه رأی مردم را خنثی میکنند، باعث تقویت براندازی میشوند».
«هادی خانیکی» از فعالین اصلاح طلب نیز پیش از این گفته بود:«آلترناتیو اصلاحات، براندازی است».
اصلاح طلبان بارها در لفافه و یا صریحا اعلام کردهاند که باید ما در قدرت باشیم در غیر اینصورت نظام به سمت فروپاشی خواهد رفت. جالب اینجاست که این جماعت با چنین دیدگاهی، طرف مقابل را به دیکتاتوری و تمامیت خواهی نیز متهم میکند.
یکی از مصادیق کذب بودن دوگانه «یا اصلاحات - یا فروپاشی» انتخابات ریاست جمهوری سال 88 است. جریان اصلاح طلب در آن سال، شکست در انتخابات را نپذیرفت و دروغ بزرگ تقلب را مطرح کرد. اقدامات اصلاح طلبان در آن مقطع با حمایت ویژه جریان برانداز مواجه شد و کار به جایی رسید که سران رژیم صهیونیستی، فعالین اصلاح طلب را سرمایه های اسرائیل در ایران نامیدند.
برخی از فعالین اصلاح طلب پیش از این اذعان کرده بودند که یکی از نقاط ضعف جریان اصلاحات این است که با جریان برانداز خارج از کشور مرزبندی نکرده است.