صبح فلسطین دور نیست
مذاکرات آتشبس با پافشاری اسرائیل بر دو موضوع؛ کنترل رفتوآمد فلسطینیها از جنوب و شمال و کنترل دو محور نتساریم در مرکز و فیلادلفیا در جنوب باریکه غزه، عملاً به بنبست رسیده است.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رژیم صهیونیستی در شرایط ویژهای قرار گرفته است. بیتردید در طول تاریخ ننگین آن تهدیدات داخلی و خارجی علیه رژیم تا این حد نبوده است. حال دیگر همه باور کردهاند که این رژیم، شرایط لازم را برای پایداری در برابر تهدیدات درونی و بیرونی ندارد.
یکی از تحلیلگران صاحبنام این رژیم که در طول بیش از 60 سال گذشته همواره یک محور رسانهای برای توضیح و توجیه اقدامات ارتش اسرائیل بوده، چند روز پیش با اشاره به روند جنگ، استعفای پیدرپی مقامات نظامی و تجمعات گسترده اعتراضی علیه دولت تصریح کرد «شرایط اسرائیل بسیار بسیار دشوار است، آنچه امروز میبینیم هرگز سابقه نداشته است. دولت اسرائیل به فروپاشی نزدیک شده است». لیبرمن، وزیر خارجه سابق اسرائیل که اینک یکی از ارکان دولت نتانیاهو به حساب میآید، هم یک هفته پیش با اشاره به پاسخهای کوبنده حزبالله - موسوم به عملیات اربعین - و ناتوانی اسرائیل از خاموش کردن آتش مقاومت لبنان، خطاب به دولتهای غربی حامی رژیم با عصبانیت اعلام کرد «ایران و حزبالله در حال خفه کردن اسرائیل هستند» در خصوص این بحث نکاتی وجود دارد:
1- تجمعات خیابانی یهودیان اشغالگر علیه دولت نتانیاهو از نظر حجم و تداوم، به پیش از عملیات طوفان الاقصی بازگشته است. اما این بار خواسته اصلی معترضین یهودی، تن دادن نتانیاهو به آتشبس با حماس در غزه و درواقع متوقف کردن جنگ است. حوصله آنان از اعمال محدودیتهایی که ناشی از ادامه جنگی است که 11 ماه پیش شروع شد، به سرآمده است و افقی برای حل آن به نفع اسرائیل نمیبینند. این موضوع که ارتش و نتانیاهو دائرمدار مسئلهای باشند که 11 ماه قادر به حل آن نبودهاند، از نظر اکثریت یهودیان قابل قبول نیست. آنان معتقدند نتانیاهو اسرائیل را به پای کابینهای آویزان کرده که ارزش و دستاوردی نداشته است. درخواست مدنی و حتی نظامی برای پایان دادن به جنگی که در آن از نظر انسانی و مادی فلسطینیها آسیبهای بیشتری دیدهاند، خیلی جالب است و این عمق آنچه در این جنگ جریان دارد را ظاهر میسازد. الان جمعبندی ارتش، اپوزیسیون و نیروهای مدنی رژیم این است که نتیجه این جنگ هر چیزی میتواند باشد الا شکست مقاومت غزه.
نتانیاهو در جریان سفر یک ماهونیم پیش به آمریکا، یک ماه وقت گرفت تا به اوضاع نابسامان امنیتی و سیاسی اسرائیل سروسامان بدهد اینک این زمان هم سپری شده و اوضاع برای آن وخیمتر گردیده است. وقتی به دلیل وقوع حادثه برای شش اسیر اسرائیلی، نتانیاهو از مردم عذرخواهی کرد و خود را در غم خانوادههای آنان شریک دانست، صهیونیستهای اشغالگر متوجه شدند زمان دادن به نتانیاهو فقط وضع را بدتر میکند. تا پیش از این نتانیاهو به عنوان تنها «گزینه نامرغوب» که گریزی از تحمل آن نیست، خطاب میشد و از اینرو هواداران خارجی رژیم غاصب، حفظ این دولت در حین جنگ را یک دستاورد ارزیابی میکردند و میگفتند دولتی که طی 4 سال با پنج بار انتخابات بهطور پیدرپی روبهرو شده، اینک به مدد جنگ استمرار پیدا کرده است. اما حالا منشهامیر میگوید این دولت به سقوط نزدیک شده است.
2- رژیم در حالی در صحنه سیاسی دچار «بدترین وضعیت طی 60 سال گذشته» است که کرانه باختری به یک صحنه گرم درگیری تبدیل شده است. شدت این درگیریها به گونهای است که اسرائیل در اقدامی بیسابقه، با هواپیماهای جنگی و با شلیک موشک به مقابله با فلسطینیها در جنین، نورالشمس و طولکرم رفته است! عملیاتهای ضد فلسطینی اسرائیل در کرانه تاکنون به صورت اقدامات تروریستی و عملیاتهای ویژه انجام میشده است. لااقل ده نفر از نیروهای نظامی اسرائیل از جمله یک فرمانده تیپ طی یک هفته گذشته در الخلیل، جنین و طولکرم کشته شده و بیش از 30 نفر از آنان زخمی شدهاند. هماینک سه لشکر اسرائیل سرگرم کنترل کرانه باختری و قدس میباشند و این به تنهائی از وخامت اوضاع رژیم در کرانه باختری حکایت میکند.
کرانه باختری برای رژیم همواره یک کابوس بوده است. حدود 5/3 میلیون فلسطینی در این منطقه زندگی میکنند و ضمناً نسبت به حفظ این منطقه که حرمهای مطهر پیامبران الهی را در خود جای داده است، تعصب زیادی دارند. برای اسرائیل کنترل این جمعیت بسیار دشوارتر از کنترل ساکنان غزه است. به همین دلیل، سه روز پس از آغاز جنگ غزه، نتانیاهو کرانه باختری را منطقه نظامی اعلام کرد. در طول این 11 ماه حداقل 700 نفر از ساکنان کرانه باختری به شهادت رسیده و دستکم 4000 نفر از آنان بازداشت شدهاند؛ در عین حال ارتش نتوانسته این منطقه را کنترل کند.
خبرهایی که در رسانههای اروپایی طرفدار اسرائیل درج گردیده و بهخصوص گزارش اخیر مؤسسه سلطنتی چتمهاوس که شورای روابط خارجی آمریکا هم آن را بازتاب داد، بیانگر آن است که در فاصله 15 مهر سال گذشته تا 12 مردادماه امسال، اسرائیل با 678 بار عملیات نظامی و استفاده از سلاحهای گرم فلسطینیهای کرانه مواجه بوده است و در طول این زمان، دستکم 80 نظامی اسرائیلی کشته شدهاند. در عین حال از آنجا که دولت اسرائیل به دلیل ضرباتی که در این مدت خورده، تعادل خود را از دست داده، با داعیههای احمقانه، به این اعتراضات دامن زده است. از جمله اینکه نتانیاهو در بحبوحه درگیری شدید ارتش رژیم در غزه و در منطقه شمالی، اعلام کرد کرانه باختری بخشی از اسرائیل است و یا بنگویر وزیر امنیت داخلی رژیم، وارد مسجدالاقصی گردید. اینها نشانه وضع غیرقابل جمع این رژیم میباشد. از نظر اسرائیل کرانه باختری میتواند سرنوشت آن را تعیین کند و این روزها شدت درگیریهای اسرائیل در کرانه کمتر از شدت درگیریهای آن در غزه نیست.
3- مذاکرات آتشبس با پافشاری اسرائیل بر دو موضوع؛ کنترل رفتوآمد فلسطینیها از جنوب و شمال و کنترل دو محور نتساریم در مرکز و فیلادلفیا در جنوب باریکه غزه، عملاً به بنبست رسیده است و این در حالی است که آمریکاییها معتقدند باید برای نجات اسرائیل از وضعیت وخیمی که به آن مبتلا گردیده است، کاری بکنند.
نسخه آمریکاییها این است که با توجه به شکستهای نظامی اسرائیل، کنترل حماس و تنظیم جدید اداره سیاسی و امنیتی غزه را باید به مذاکرات سپرد. فرمول آمریکا این است که حماس را باید با همکاری دولتهای عربی و یک جریان وابسته در فلسطین، حذف تدریجی کرد. مدل آمریکا ترکیب اداره بینالمللی در قالب نیروهای ویژه عربی و تحریم مالی حماس و تأکید بر تروریستی بودن آن - برای مشروع جلوه دادن ترور عناصر مقاومت - است، در حالی که اسرائیل به این مدل اعتماد ندارد و معتقد است از آنجا که قاطبه فلسطینیها از حماس حمایت میکنند، منزوی کردن آن و حل از طریق ترور فرماندهان و عناصر به جایی نمیرسد و رافع مشکل اسرائیل در غزه نیست.
نتانیاهو گمان میکند حالا که به غلط و با تصور نادرست وارد غزه شده، نباید بدون دست یافتن به یک فرمول قطعی برای کنترل مقاومت غزه، آن را ترک کند و از اینرو بر بقای نیروهای نظامی خود در دو بخش میانی و جنوبی باریکه تأکید دارد. اما آیا واقعاً اسرائیل قادر به ابقای نیروهای نظامی خود در باریکه غزه هست یا نیست؟ بله اسرائیل میتواند برای مدتی بماند اما در طول این مدت تلفات خواهد داد.
آیا اسرائیل آمادگی دادن تلفات پیاپی را دارد؟ همین دو روز پیش رئیس رژیم غاصب اسرائیل با نگرانی اعلام کرد «ما هر روز در حال دفن تعدادی از فرماندهان ارتش و نیروهای آن هستیم چیزی که سابقه نداشته است.» سؤال دیگر این است که با فرض اینکه اسرائیل برای مدتی در غزه بماند آیا به طور واقعی میتواند مانع حرکت مقاومت و موفقیتهای آن باشد؟ تجربه مقاومت میگوید اسرائیل هیچگاه نتوانسته از برتریهای نسبی خود برای حذف یا تضعیف جدی مقاومت استفاده کند. از اینرو حماس ضمن آنکه بهشدت با تداوم حضور نظامیان اسرائیلی در نتساریم و فیلادلفیا مقابله میکند، اما طرحهایی را هم آماده کرده است تا در صورت تداوم حضور ارتش، آنان را وارد یک فرآیند پرهزینه فرسایشی بکند.
ارتش اسرائیل همزمان با تأکید بر حفظ دو محور یادشده، از تقلیل نیروهای نظامی فعلی مستقر در این دو محور به 25 درصد صحبت میکند. کاهش نیروی نظامی به معنای افزایش تحرک نظامی مقاومت است و افزایش اقدامات مقاومت به معنای وقوع اختلاف میان رأس و بدنه ارتش میباشد. همین وضعیتی که الان بر ارتش حاکم است و منجر به استعفای فرماندهان از جمله فرمانده نیروی زمینی اسرائیل و کنار کشیدن فرمانده یگان ویژه امنیتی 8200 شده است.
ارتش اسرائیل نیروی هوائی محور بوده و در رزم زمینی توانمندی ویژهای ندارد کما اینکه در جریان جنگ 1973، ارتش مصر توانست در زمانی کمتر از سه روز کل صحرای پهناور سینا را از نیروی زمینی اسرائیل پس بگیرد. اسرائیل به معنای واقعی کلمه گرفتار مخمصهای است که عمق آن، هر روز بیشتر میشود و این در ضمن سبب افزایش تحرک فلسطینیها علیه اسرائیل و به صحنه آمدن ظرفیتهای ملت فلسطین برای آزادسازی این سرزمین مقدس میگردد.