طرح انتقال آب بهشتآباد؛ قانونشکنی بهتوان دو!
عشق جنونآمیز به «مگاپروژه» یا انجام طرحهای بسیار بزرگ، ظاهرا به یکی از نشانگان اقتصاد بهشدت بیمار ما بدل شده است. گویا آقایان میخواهند ضعف ساختاری سامانهی مدیریت کشور را در پشت دیوار بلند سدهایی که درههای خیالانگیز را به چالابهای ناساز بدل میسازند، یا در پس خاکریزهای طولانی بزرگراههایی که دل کوه و دشت را بیملاحظه میشکافند، یا در ژرفای گودالهای هراسآور معدنها پنهان سازند!...
در سال 1389 در یک فرآیند تصمیمسازی مشکوک، و بهویژه با اصرار و فشار نمایندگان اصفهانی مجلس و استاندار اصفهان، این طرح در وزارت نیرو که کارنامهای بس غمبار در مدیریت منابع آب کشور دارد، برای انتقال سالانه 580 میلیون مترمکعب آب از سرشاخههای کارون به استانهای اصفهان و یزد و کرمان مطرح شد. از جمله مشخصات این طرح غولآسا و بودجهخوار، ساخت یک سد با مخزنی به گنجایش دو میلیارد مترمکعب در نزدیکی شهر اردل در استان چهارمحال و بختیاری، حفر تونلی به قطر چند متر و طول شصتوپنج کیلومتر تا باغ بهادران استان اصفهان، و شش تونل فرعی به طول دوازده کیلومتر برای دسترسی است.
ایراد «مادر» در طرح بهشتآباد، همان اشکال سابقهدار وزارت نیرو است که بهجای تفهیم واقعیت کمآبی دشتهای مرکزی ایران، و تلاش برای کاستن از مصرف و تطبیق دادن برنامههای توسعه با ظرفیتهای زیستی این منطقهها، چنین القا میکند که در ایران کمآبی نداریم و با دستکاری در نظام خلقت و انتقال آب میتوانیم همهجا را به گلستانی با گلهای درشت بدل کنیم! نتیجه اما این بوده که هزاران هکتار مرتع و جنگل در زیر آب یا در ساختگاه سدها پایمال گشته و نقشآفرینی در اقتصاد عشایری و روستایی را از دست دادهاند؛ میراثهای فرهنگی بیشماری مدفون و استعدادشان در تولید ثروت برای کشور نابود شده؛ ظرفیت تالابها و مصبها و دشتهای بسیاری برای پرورش ماهی و پرنده و گاومیش و نخل از دست رفته؛ و سرخوردگی اجتماعی پردامنهای در میان مردمانی که خانمانشان در برهوت پاییندست سدها و در دریاچهی این سازههای تمدنخوار بر باد و آب رفته، شکل گرفته است. این القائات همچنین، به رقابتی کوتهبینانه میان تصمیمسازان استانها برای برگرفتن سهم از کیک بودجهی ملی با هدف اجرای طرحهایی که بهدروغ «عمرانی» خوانده میشوند و درواقع فقط بهنفع شرکتهای بزرگ ساختمانی و اشخاص بانفوذ هستند، دامن زده است.
طرح بهشتآباد، همهی این ایرادها را در ابعادی باورنکردنی دارد و بارها و بارها، نوشتارها و گفتارهایی دربارهی آن منتشر و فریادهای بسیاری در مخالفت با آن بلند گشته است. با جستجوی عبارت «بهشتآباد» در اینترنت، میتوان صدها مطلب یافت که هریک از آنها برای قانع ساختن فردی منصف در مخالفت با این برنامهی سدسازی و انتقال آب کافی است. ازجمله دلیلها، این است که در منطقهی مقصد آب، اصلاح الگوهای مصرف در بخشهای کشاورزی و صنعت و آب آشامیدنی صورت نگرفته؛ در مبدأ و پاییندست رودخانه، تنش آبی و نارضایتی اجتماعی تشدید خواهد شد؛ تونل عمیق، بهاحتمال زیاد خشک شدن چشمههای منطقه را به دنبال خواهد داشت؛ و با کم شدن آورد رودخانهی کارون، آلودگی آن که هماینک نیز از اندازه بهدر شده، فزونی خواهد یافت.
همچنین، با پیشینهای که در اجرای طرحهای مشابه (مثلا طرح کوهرنگ سه) سراغ داریم، اجرای چنین پروژهای دو سه دهه به طول خواهد انجامید و هزینههای آن که در ابتدای کار پنج میلیارد دلار برآورد شده، چندین و چند برابر خواهد شد. اگر این هزینههای نجومی، در اصلاح شیوههای آبیاری، جلوگیری از نشتی شبکههای آبرسانی، کمک به کشاورزان برای تغییر الگوهای کشت، ایجاد اشتغالهای کممصرف و مانند اینها صرف شود، آبی بس بیشتر از آنچه که قرار است در این طرح جابجا شود، «تأمین» واقعی خواهد شد.
در فضای پرالتهابی که شیوع بیماری کرونا در پی داشت و توجه مردم از بسیاری موضوعهای دیگر منحرف شد، طرح بهشتآباد که طبق نظر سازمان بازرسی کل کشور و مرکز پژوهشهای مجلس توجیه ندارد، و مجوز سازمان حفاظت محیط زیست را هم دریافت نکرده و عملیات اجرایی آن در سال 1394 با حکم قضایی تعطیل شده، ناگهان از سمت اصفهان فعال شد. در پی این اقدام قانونشکنانه، «انجمن دوستداران طبیعت و محیط زیست خوزستان» شکواییهای مفصل و مستدل به معاونت حقوق عامهی دادستانی کل کشور تقدیم کرده و چند سازمان مردم نهاد دیگر هم شکایتهای مشابهی تنظیم کردهاند. امید میرود با رویکرد جدید در قوهی قضاییه که حفاظت از محیط زیست و ممانعت از ریختوپاشهای اقتصادی را در دستور کار قرار داده، و با حمایت فعالان اجتماعی و محیط زیستی سراسر کشور، این طرح برای همیشه لغو گردد.
* کنشگر محیط زیست
4747
کد خبر 1407932