طهماسب کاظمی: افت شرکتکنندگان در کنکور یک تهدید است
گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ حجت عابدی اصل - بررسی و نگاه کارشناسی به اتفاقات و نحوه فعالیت دانشگاه و مهم تر از آن برگزاری آزمون های ورودی به دانشگاه از مسائل بسیار مهم برای قشر دانشجو و حتی در آینده نیروی انسانی کشور تاثیر دارد. دانشگاه آزاد اسلامی که بیش از 30 درصد دانشجویان کشور را در درون خود جای داده است و به عنوان یک دانشگاه بزرگ از نظر گستردگی در سطح کشور مطرح است نقش مهمی در آینده جوانان و تربیت نیروی انسانی را برعهده دارد.
برای آشنایی با وضعیت کنونی فعالیت های دانشگاه آزاد در حوزه جذب و پذیرش دانشجو و همچنین برگزاری آزمون های ورودی به دانشگاه با بهروز طهماسب کاظمی رئیس مرکز سنجش، پذیرش و فارغالتحصیلی دانشگاه آزاد به گفت وگو نشستیم.
آنچه در گفت وگوی ما با طهماسب کاظمی می خوانید:
* افزایش متقاضی تحصیل در سه رشته مدیریت روانشناسی و حقوق
* افت شرکتکنندگان در کنکور یک تهدید است
* باید مهارتهایمان را مطابق با نیازهای کشور تعریف کنیم
* انبساط و انقباض دانشجو برای رشد جمعیت دوره دهه شصت است
* تمایل به تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری
* بخشی از نیروی انسانی کشور را ترک خواهد کرد
* مهارتآموزی بار معنایی خودش را دارد
* امسال در کارشناسی مطالعات جابجایی چند صد رشته محل را تمام کردیم
* بیش از 600 رشته را در دانشگاه آزاد جابجا کردیم
* نظام آموزش عالی و پذیرش دانشجوی رایگان با پذیرش دانشجوی شهریهپرداز یک موضوع کاملا متفاوت است
* ما مسؤولیم در قبال پولی که از دانشجویان میگیریم
* دانشگاه آزاد منابع درآمدی اش از بیتالمال است
* 300هزار دلار قیمت یک متخصص لیسانس در یک دانشگاه درجه 3 آفریقایی است
* باید رشتهها و مهارتها را متناسب با نیازهای کشور توسعه دهیم
* افزایش متقاضی تحصیل در سه رشته مدیریت روانشناسی و حقوق
فارس: بیشترین رشته های مورد استقبال دانشجویان چیست؟
طهماسب کاظمی: باید بگویم بخش مهمی از افراد در نظامات شهریهپرداز با این تصور که به اجبار باید در یکی از این رشتهها فارغ از علاقه و توانمندیشان ادامه تحصیل دهند به صورت تصادفی این رشتهها را انتخاب و ادامه تحصیل میدهند. بعد شما شاهد این خواهید بود که مثلا در دورههای بدون آزمون یک سوم افراد متقاضی ادامه تحصیل در سه رشته مدیریت روانشناسی و حقوق هستند و اگر رشته حسابداری و یکی دو رشته دیگر را به آن اضافه کنیم این درصد از 50 خواهد گذشت و معلوم نیست بعدها این افراد در کدام مشاغل قرار است به کار گرفته شوند.
* افت شرکتکنندگان در کنکور یک تهدید است
فارس: نظرتان درباره رقابت در کنکور سراسری چیست؟
طهماسب کاظمی: اگر بخواهم به موضوع اقتصاد آموزش عالی که در بالا به آن پرداختیم برگردم باید بگویم در مقطع کارشناسی یک زمانی رقابت در کنکور سراسری مربوط به قبولی و عدم قبولی در دانشگاه بود و افت شرکتکنندگان در کنکور به عنوان نقطه مثبت ارزیابی میشد. الان ناظر به اقتصاد آموزش عالی این افت دیگر یک فرصت نیست بلکه یک تهدید است. زیرا در کنکور سراسری اکنون رقابت سر صندلیهای دانشگاههای برتر در بعضی حوزهها و پر متقاضی در بعضی حوزههاست. اما اثرات آن به صورت فنی و در یک نظام هماهنگ در مدیریت منابع انسانی کشور در سطح ملی و کلان مورد ارزیابی قرار نمیگیرد. ناظر به اهداف دورههای تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها هم ملاحظات متعددی وجود دارد که معلوم نیست نظام جذب و هدایت استعدادها و منابع انسانی کشور با هدف رعایت عدالت، خارج از اینکه این نظام به برقراری عدالت کمک میکند یا نه، منجر به دستیابی این اهداف خواهد شد یا خیر؟ بنده به عنوان دانشجوی این حوزه عرض می کنم این نظامها در حال حاضر هماهنگی لازم را نداشته و کشور را دچار خسران میکند.
* باید مهارتهایمان را مطابق با نیازهای کشور تعریف کنیم
فارس: راهکارش چیست؟
طهماسب کاظمی: شما در هرم نیروی انسانی کشور در قاعده هرم نیروی آموزش یافته را دارید که منظورتان باسواد به معنای پایان دوره آموزش رسمی عمومی است، در لایه بالاتر که متخصصین هستند که یک دوره آموزش رسمی و تخصصی را در دانشگاه میگذراند. یا این متخصص دوره کاردانی میگذراند متخصص میشود یا کارشناسی. یک موقع متخصص یک حوزه علوم انسانی و فنی و مهندسی است یا مهندس حرفهای تمام عیار است و بیرون میآید. لایههای بعدی در هرم نیروی انسانی دو جور تقسیمبندی میکنند، لایه بعدی مهارت یافته که جنسش این است که فرد متخصص 10 تا 15سال کار میکند و مهارت خاص پیدا میکند و تبدیل به یک نیروی حرفهای تمام عیار میشود و اگر این فرد در همین هرم نیروی انسانی یک ارزش افزوده خیلی بزرگ برای کشور و جامعه انسانی ایجاد کرد به او نخبه میگویند.
* انبساط و انقباض دانشجو برای رشد جمعیت دوره دهه شصت است
فارس بیشتر توضیح دهید؟
طهماسب کاظمی: باید بگویم یک چیز دیگری به عنوان هرم نیروی انسانی تعریف میکنیم که ما در قاعده هرم بعد از آموزش رسمی کارشناسی، ما دورههای تخصصی کارشناسی ارشد و دکتری را داریم. اینجا در نظام جریان علم حرف میزنیم و در لایه بعد از تخصصمان در دوره کارشناسی ارشد و دکتری در یک صنعت یا حرفه داشته باشیم یا کارشناسی ارشد و دکترای نظری که کنکاش میکند تا مسائل هستی را حل کند و پاسخ به سؤالات علمی جهان را بدهد به معنای کار حوزه نظری این قاعده خاص خودش را دارد ولی این هرم همیشه سر پا است. گاهی ما ناظر به اتفاقاتی که در دهه 60 به لحاظ جمعیت رخ داد، بخشی از این هرم به صورت نامتوازن فربه شد، که این از دوره دبستان به راهنمایی سابق و از راهنمایی سابق به دبیرستان و از دبیرستان به دانشگاه، دوره کارشناسی، بعد کارشناسی ارشد و بعد از این دوره کارشناسی ارشد نیز جمع میشود و در دکتری باز میشود. این انبساط و انقباض برای رشد جمعیت دوره دهه شصت بود. نگران آن هم نیستیم ولی باید مدیریت کنیم و از این ظرفیت استفاده کنیم. در مورد اینکه جمعیت کهنسال ما یک پیک خواهد زد ناظر به همین دهه شصت است وجمعیت کهنسال، میانسال و بزرگسال ما زیاد میشود که این چالشهای خودشان را دارد وقتی که این پیک در هرم جمعیت کشور و هرم سنی به وجود میآید باید مدیریت شود در آموزش عالی هم همین گونه است. الان در کارشناسی ارشد مسأله این است که در آموزش عالی جمعیت کل کشور به لحاظ سنی ناظر به ظرفیت ایجاد شده کاهش پیدا میکند و زمانی که تقاضا کم میشود که اقدامی در باره آن متصور نیست.
* تمایل به تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری
فارس: راهکارش چیست؟
طهماسب کاظمی: آنچه که به نظر من اثر میگذارد تمایل به تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری است. اگر ما سیاستها، آموزشها و مهارتهایمان را مطابق با نیازهای کشور تعریف کنیم این افت و خیزهای مقطعی در کل نظام و در بعضی زیرنظامها و یا برخی رشتهها کنترل خواهد شد و صدمهای به نظام آموزش عالی نخواهد زد اما اگر این کار را نکنیم، قطعا باعث خسارتهای جبرانناپذیری خواهیم شد. در صورت بررسی همه جانبه موضوع و تصمیمگیری مبتنی بر آن این افتها خیلی قابل اهمیت نیست و به سرعت قابل برگشت است یعنی اصلا خیلی نگرانی جدی در این موضوع نداریم البته اگر درست انجام شود.
* بخشی از نیروی انسانی کشور را ترک خواهد کرد
فارس: چه اقداماتی باید انجام شود؟
طهماسب کاظمی: باید چند کار انجام شود یک مدیر آموزش عالی خیلی از مسائل را باید رصد کند. یک بخشی مربوط به علاقهمندی و طرحواره ذهنی افراد جامعه است. یک موقع میگوید عمران بهتر است یا یک موقعی می گوید که کامپیوتر بهتر است. این طرحواره ذهنی یا ناظر به علاقمندی شخصی یا قدرت جذب بازار کار و جامعه شکل میگیرد. یک موقع داوطلب در سطح جهانی نگاه میکند. در هر شرایطی یک ارتباط دائمی بین بازار نیروی انسانی ایران و سایر کشورهای جهان وجود دارد. یک سری نیرو اینجا درس میخوانند و به بازار کار جهانی تزریق میشود، ممکن است بعد از مدتی برگردد یا برنگردد. قطعا باید این را در نظر داشته باشیم که بخشی از نیروی انسانی کشور را ترک خواهد کرد حال امکان دارد که استعداد برتر، کشور را ترک کند یا یک استعداد سطح پایین. اگربخواهیم فنی در مورد حوزه مدیریت استعدادها درباره مهاجرت نخبگان حرف بزنیم حرفهای زیادی وجود دارد. اما اینکه چطور عمل کنیم تا در مدیریت استعدادها با کیفیتترین استعدادها، کشور را ترک نکند و یا نظام ورود و خروج این نیروها چگونه باشد نیاز به بحث فنی جداگانه دارد. مثلا اینکه بهرهوری نیروی انسانی متخصص دانشگاهی در دورههای علوم انسانی و یا علوم مهندسی درکدام مقاطع بیشتر است یکی از این ملاحظات است. مثلا بررسی نشان میدهد بیشترین بهرهوری نیروی انسانی در دورههای فنی مهندسی مربوط به دوره دکتری و یک یا دو دوره پسادکتری آن است و پس از آن میزان بهرهوری کاهش مییابد. به همین دلیل کشورهایی که نیروی انسانی متخصص در این رشتهها جذب میکنند پس از این دورهها خروج افراد تربیت شده از کشورشان را مجاز دانسته و گاهی اجبار میکنند. اما در حوزه علوم انسانی موضع کاملا متفاوت است. البته موضوعاتی مانند دیپلماسی عمومی که ذیل آن دیپلماسی علم و فناوری هم مورد توجه است نیز روی این استراتژیها مؤثر است.
* مهارتآموزی بار معنایی خودش را دارد
فارس: پیشنهادتان چیست؟
طهماسب کاظمی: باید این را در نظر گرفت که حوزه علاقهمندی افراد کجاست یک موقع باید علاقهمندیها را مدیریت کنیم یعنی اینکه من باید فضای کسب و کارم را ناظر به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر حوزههایی که به آن نگاه میکنم طوری متعادل و متوازن با محیط آموزشی نگه داریم که فرد وقتی در تحصیلات تکمیلی درس میخواند بداند درس خواندن در تحصیلات تکمیلی یک مابه ازایی در اجتماع دارد. اگر این توازن را به لحاظ نظری برقرار کنیم و اطلاعرسانی به جامعه کنیم فرد میداند اگر در منطقه خود یا خارج از منطقه خود این مهارت را کسب کند میتواند شاغل شود. اما مهارتآموزی بار معنایی خودش را دارد، مثلا در روانشناسی فرد، مهارتی را می آموزد و کاری را انجام میدهد یا در فلسفه؛ مهارت کنکاش نظریه را یاد میگیریم اما مابه ازای بیرونی آن این نیست که آچار در دست بگیرد و کار فنی کند.
*امسال در کارشناسی مطالعات جابجایی چند صد رشته محل را تمام کردیم
فارس: آیا ما این کار را در دانشگاه انجام میدهیم در چه رشتهها و در کجاها؟
طهماسب کاظمی: ما در دانشگاه آزاد این کار را شروع کردیم، بعد از نقشه جامع علمی کشور تکلیف شد که افراد این کار را انجام دهند منتها کار فنی و کار اجرایی پایین دستی آن بعد از سیاستهای کلی که در کشور تدوین شد چه سیاستهای کلان نقشه و چه سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری یک کار دشواری است. مخصوصا این مشکل در دانشگاههای دولتی بیشتر است. مثلا فردی یا گروهی عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد هستند. یک رشتهای را ارائه میکنند که در آن شهر اشباع شده و متقاضی وجود ندارد و ظرفیت خالی است الان چه کار کنیم؟ هیأت علمی تربیت نیروی انسانی کند؟ چه کار کند؟ باید این هیأت علمی را از شهرکرد مثلا به بجنورد ببرد؟ این دو سازمان کاملا مستقلند و نمیشود نیروی انسانی را ناظر به استقلال همه جانبه این سازمانها جابجا کرد. چالشهایی که از لحاظ استخدامی و مدیریت منابع انسانی در کشور ایجاد کردیم ما را دچار دشواریها و سختیها در اجرا میکند حالا در قوانین و رویهها و خط مشیهای اجرایی کشور چه کار کنیم تا این توازن را نسبت به شغل و نیازهای صنعتی، اداری و بقیه حوزهها و حتی در قسمتی که شما در مورد آن برای هدایت جریان علم در کشور با حل مسائل کشور و حل مسائل انسانی و جامعه جهانی صحبت میکنید به عنوان مرزشکن و حرکت در مرزهای دانش، اقتدار علمی در آن لایهها این را چگونه مدیریت کنم این یک داستان خاص خودش را دارد. در دانشگاه آزاد این سهلتر است. به خاطر اینکه یکپارچه است، ما امسال در کارشناسی مطالعات جابجایی چند صد رشته محل را تمام کردیم، تا در صورت جابجایی داوطلبان هر منطقه بتوانند راحتتر رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند، کارگروههای هدایت تحصیلی و شورای هدایت تحصیلی را در هر استان و شهری که واحد داشتیم تشکیل دادیم که به دانشآموزان سال آخر و متقاضیان ورود به دانشگاه، مشورت منفعتطلبانه نمیداد بلکه مشورت مبتنی بر استعداد و نیازهای منطقهای میداد، دادههایی را در اختیار گذاشته بودیم که در این شهر چه اتفاقی میافتد و شما در چه رشتههایی میتوانید درس بخوانید که فرایند تحصیلی را برای اینها به شدت تسهیل کردند. هر چند نظام سلب گسترش آموزش عالی این اجازه را به سختی میدهد اما در بخشی که توانستیم این جابجاییها را انجام دهیم اقبال مردم درباره آنها وجود داشت دانشجویان زیادی در این مناطق در دانشگاه مشغول تحصیل شدند.
* بیش از 600 رشته را در دانشگاه آزاد جابجا کردیم
فارس: چه تعداد رشته را در بین واحدهای دانشگاهی جا به جا کرده اید؟
طهماسب کاظمی: در حال حاضر اگر شورای گسترش این استقلال را به دانشگاه بدهد با مستندات آمایشی آمادگی جابجایی بیش از ششصد رشته / محل را داریم. با این پیشفرض که همه زیرساختهای لازم برای تربیت نیروی انسانی در این محلهای جدید فراهم شده است.
فارس: کدام رشته ها در دانشگاه آزاد پرمتقاضی است؟
طهماسب کاظمی: در گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری رشتههای علوم پزشکی، در گروه آزمایشی علوم انسانی رشته های روانشناسی، حقوق، حسابداری، مدیریت و ناظر به مسائل شغلی که در حوزه نیاز معلمان وجود دارد و کمبود نیروی معلم، آموزش ابتدایی چه در مقطع کاردانی و کارشناسی در شهرستانها متقاضی زیاد داریم. در گروه آزمایشی ریاضی رشتههای کامپیوتر، صنایع، عمران و معماری متقاضی زیاد دارند و رقابتیتر هستند. در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری هم همینطور است. البته در مقاطع مختلف انتخاب اول داوطلبان در کنکورهای مختلف متفاوت است، انتخاب اول صد نفر کنکور مدام در حال تغییر است و متفاوت است. ناظر به نیاز بازار کار در داخل یا در بازار کار جهانی افراد انتخاب میکنند و میخواهد تخصصی پیدا کند و شغل پیدا کند.
* نظام آموزش عالی و پذیرش دانشجوی رایگان با پذیرش دانشجوی شهریهپرداز یک موضوع کاملا متفاوت است
فارس: به نظرتان سیاست های موجود درباره دانشجوی شهریهپرداز مناسب است؟
طهماسب کاظمی: به نظر بنده نه. نظام آموزش عالی و پذیرش دانشجوی رایگان با پذیرش دانشجوی شهریهپرداز دو نظام کاملا متفاوت است، سیاستهایی که در کشور پیگیری میکنند و دانشجوی شهریهپرداز را مدیریت میکند همان سیاست آموزش رایگان است، ما در قانون اساسی در آموزش رسمی عمومی میگوید آموزش رایگان و در آموزشهای تخصصی میگوید در حد ضرورت اما الان این اصل اولا مد نظر قرار نمیگیرد در مورد سایر تفاوتها هم قبلا اشاره هایی کردم.
* ما مسؤولیم در قبال پولی که از دانشجویان میگیریم
فارس: سوال مهمی که همیشه وجود دارد آموزش رایگان در حد ضرورت بوده چه در رشتهها و چه در مناطق مورد نیاز کشور دراین باره نظرتان چیست؟
طهماسب کاظمی: به نظرم به این سؤال هنوز پاسخ درستی داده نشده است. این یکی از چالشها است. سؤالات بسیاری برای حل این چالش باید پاسخ داده شود و باید استانداردهای زیادی تعریف کنیم. مثلا اگر بخواهید یک کلاس باکیفیت در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه برگزار کنیم حداقل تعداد دانشجویانی که در آن کلاس باید بنشینند تا بشود به صورت خودگردان اداره کرد و از دولت پول نگرفت چقدر است؟ به تبع شهریه این افراد در هر مقطع و در هر رشته محل چقدر باشد. آیا می توان شهریه تمام رشته محلها را یکسان تعریف کرد؟ در نظام آموزش عالی با این رویکرد آیا ضمانت شرعی وجود دارد برای آموزش از یک نفر شهریه دریافت کرد و برای فرد دیگری هزینه کرد؟ ما مسؤولیم در قبال پولی که از مردم میگیریم. اگر در مجموعه دانشگاه دولتی از انفال هزینه میکنید و دانشجو تربیت میکنید، در بخش شهریهپرداز دقیقا از بیتالمال هزینه میکنید بنابراین باید به مصارف و هزینهها بسیار حساس باشید. حالا اگر خواستیم دانشجوی شهریهپرداز را در کشور مدیریت کنیم این افراد را با چه ریتمی در کشور توزیع کنیم که هم متقاضی داشته باشد و هم درس بخوانند و اگر درس هم خواندند احساس قبح نکنند!
اینکه دانشجوی شهریهپرداز و دانشجوی غیرشهریهپرداز به صورت رایگان درس میخواند چگونه باید به آن نگاه کرد؟ و چگونه سیاستگذاری کرد؟ این یک نکته بسیار ظریفی است. در حال حاضر در سیاستگذاریها و برنامهریزیها و تعریف استانداردها به جای اینکه این دو را با هم ببینند، آنها را یکسان بررسی و در مورد آنها تصمیمگیری میکنند. یعنی دانشگاههای زیرمجموعه وزارت علوم و بهداشت یک چیزی به عنوان پردیس و خودگردان تعریف میکنند و در پردیس و خودگردان ناظر به حل مشکلات مالی دانشگاه دانشجو میگیرند و در یک کلاس مینشینند. اداره کردن این مجموعه ساده است.
* دانشگاه آزاد منابع درآمدی اش از بیتالمال است
فارس: بیشتر توضیح دهید؟
طهماسب کاظمی: در نظام آموزش دانشجوی شهریهپرداز مثل دانشگاه آزاد اسلامی چون شهریه از دانشجو دریافت میکنیم از طرفی اینجا منابع درآمدی از بیتالمال است انفال نیست، شفاف پول مردم است و از شخص شهریه میگیرم نسبت به ریال به ریال و تک تک افراد باید حساس شویم و مهارتی یاد بدهیم تا فردا به دردش بخورد. یعنی علاوه بر تعهدات ملی که سازمان نسبت به تربیت نیروی انسانی کشور دارد باید نیازهای فرد را نیز مرتفع کند. غیر از این به عنوان مدیران مجموعه باید کار دیگری انجام دهیم و آن این است که باید این سازمان بزرگ آموزش فرهنگی و اجتماعی را مدیریت کنیم اگر منبع درآمدی نداشته باشیم فرو میریزد. حقوق سی و اندی هزار کارمند و هیأت علمی را بدهیم و کسب درآمد کنیم. باید تمام منابع درآمدی را در همین جا تعریف کنیم تا یک محیط سالم، پویا و متناسب با کارکرد سازمان، نیاز کشور و تقاضای فردی دانشجو داشته باشیم، آن وقت این عدد و رقمها ناظر به آنچه که در آموزش رایگان و آموزش شهریهپرداز باید باشد متفاوت میشود. شما در دانشگاه دولتی وآموزش رایگان در دانشگاه تعداد دانشجوی دکتری به تعداد دو دانشجوی دکتری در یک رشته، برگزاری دوره اقتصادی است. حقوقش را از دولت میگیرد، از پول دولت دستگاهش را میخرد، این دانشجو هم رایگان درس میخواند ولی دانشجویی که در دانشگاه آزاد درس میخواند باید پول بدهد و ما باید از این پول حقوق کارمند را بدهیم و زیرساختها را تأمین کنیم. حال اگر سیاستها و استانداردهای حاکم بر نظام آموزش رایگان بر این سازمان جاری شود ممکن است سازمان را به بن بست برساند. انعطافپذیری و چابکی لازم در این محیط با لختی موجود در نظام تصمیمگیری آموزش رایگان نمیتواند نتیجه درخوری داشته باشد. مگر اینکه برای این مجموعه نظام تصمیمگیری چابک و متناسب با اقتضائات خودش طراحی شود.
سازمان بینالمللی کار یک نیروی انسانی متخصص لیسانس که در یک دانشگاه درجه 3 آفریقایی درس خوانده در بازار جهانی کار 300 هزار دلارارزشگذاری میکند.
* 300هزار دلار قیمت یک متخصص لیسانس در یک دانشگاه درجه 3 آفریقایی است
فارس: ارزش سرمایه انسانی کشور به چه میزان است؟
طهماسب کاظمی: سازمان بینالمللی کار یک نیروی انسانی متخصص لیسانس که در یک دانشگاه درجه 3 آفریقایی درس خوانده در بازار جهانی کار 300 هزار دلارارزشگذاری میکند. باید بررسی کرد به لحاظ ارزش افزودهای که در کشور ایجاد میکنید این 300 هزار دلارها به درد کشور می خورد یا نه؟ اگر نیست چه کار باید کرد؟ اگر فرصت شغلی خوبی داشته باشد و این نیروی انسانی بعد از 5 یا 10 سال تبدیل به یک فرد بامهارت شود قیمت کف آن 2 تا 30، 40 میلیون دلار میشود، سرمایه انسانی کشور قیمتش این است. آیا این مسیری که میرویم به لحاظ توسعه فناوری، کسب وکار، ارزش افزوده اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، تمدنسازی و... به کجا میرود درست میروند یا نه؟ باید به اینها دقت شود و در جذب و سیاستهایی که در ورودی دانشگاه اعمال میکنیم به خروجی مفید برای کشور و هدر نرفتن این سرمایه بزرگ دقت کنیم. در دانشگاه آزاد اسلامی صحبت از 38 درصد از آموزش عالی کشور میکنید یعنی 38 درصد نیروی تخصصی آینده کشور. چیزی حدود دو برابر مجموع دانشگاههای دولتی کشور. این عدد خیلی عدد بزرگی است و مسؤولیت بسیار سنگینی است اینکه چگونه مدیریت شود؟ اگر این مجموعه درست عمل کند آینده کشور تضمین میشود.
* باید رشتهها و مهارتها را متناسب با نیازهای کشور توسعه دهیم
فارس: طرح آمایش تا چه اندازه برای آموزش کشور اهمیت دارد؟
طهماسب کاظمی: آمایش مهم است بحث رشتهها و تحول رشتهها متناسب با آینده کسب و کار، چون که صنعت نمیایستد، نیازهای انسانها تغییر میکند، جامعه در ارتباط با جامعه جهانی کار میکند، استراتژیهای توسعه آموزش عالی به معنای توسعه محتوای مهارت، دورههای درسی و... تغییر میکند. رشتههای بینرشتهای و رشتههای متناسب با نیازهای جامعه که دائما در حال تحول است اما در این حوزه گاهی سال 62 سرفصلی را برای رشته ای تصویب کردند و تربیت نیروی انسانی را هنوز با همین سرفصل ادامه میدهند باید رشتههای و مهارتها را متناسب با نیازهای کشور دائما تغییر و توسعه دهیم.
انتهای پیام /
دانشجو آموزش مهارت دانشگاه رئیس مرکز سنجش طهماسب کاظمی