سه‌شنبه 6 آذر 1403

عبور از جنگ اقتصادی در تنگنای تحریم با سلاحِ هنر

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

علی حیدری

این روزها سایه جنگ اقتصادی روی سر همگان قدرت‌نمایی می‌کند، بی‌شک هنرمندان تجسمی ایرانی هم جدای از بقیه نیستند. چه بسا که شیوع ویروس کرونا باعث شده است تا در سراسر دنیا فعالیت‌های این هنر تحت‌تاثیر قرار بگیرد.

البته که هنرمندان همچنان در حال خلق آثارشان هستند، ولی این گالری‌ها و نمایشگاه‌ها هستند که به حالت نیمه تعطیل درآمده‌اند و این عرصه را برای فعالیت خریداران و فروشندگان این بازار پرطرفدار سخت کرده است. حراج تهران هم مستثنی از جریان جهانی هنرهای تجسمی نیست. هر چند که این حراج با همه قوا به پیش می‌رود و به زودی قرار است پانزدهمین دوره‌اش را برگزار کند.

بنابراین ناگفته پیداست، هرچند از همان ابتدا که حراج تهران شروع به کار کرد، نویدبخش اتفاقی نو و متفاوت در عرصه هنرهای تجسمی ایران بود، ولی اکنون نقش این حراج پررنگ‌تر از گذشته شده است. چراکه این حراج در طول دوران کرونا هم به کارش ادامه داد و چراغ بازار هنرهای تجسمی ایران را روشن نگه‌داشت.

بازاری که در حراج تهران به صحنه‌ای بی‌بدیل برای درخشش آثار تمامی هنرمندان از هر طیف، سلیقه یا تفکری تبدیل شده و از پیشکسوتان، جوانان، چهره‌های دانشگاهی، هیات علمی تا هنرمندان انقلاب و دفاع مقدس همگی می‌توانند سهمی در این حراج داشته باشند. آن‌هم در شرایطی که تا پیش از حراج تهران برای برخی از این آثار حتی مارکتی کوچک هم وجود نداشت.

نمونه‌اش عکس‌های هشت سال دفاع مقدس که تا قبل از اینکه در حراج تهران به معرض فروش گذاشته بشوند، فقط با حمایت ارگان‌های دولتی مورد توجه قرار می‌گرفتند. عکس‌هایی که بازگوی لحظاتی از تاریخ ایران معاصر هستند، از روزگار جنگ تحمیلی تا انقلاب اسلامی. آثاری که با تلاش، شجاعت و درایت عکاسان این عرصه‌ها به ثبت رسیدند و به نظر می‌آمد قرار نیست بتوانند طور دیگری دیده شوند. به عنوان مثال برای نخستین بار عکسی مربوط به روزهای جنگ تحمیلی اثر سعید صادقی عکاس دوران دفاع مقدس در این رویداد به فروش چشمگیر دست یافت.

این اتفاق در حالی در حراج تهران به عنوان یک رویداد خصوصی اتفاق می‌افتد که در سراسر جهان، حکومت‌ها و دولت‌ها تلاش می‌کنند تا به واسطه آثار هنری و حراج‌های معتبر رشادت‌ها، رنج‌ها و مصائب ناشی از جنگ را موردتوجه افکار عمومی قرار دهند.

رسانه‌ها به آن بپردازند تا بدین واسطه همواره یاد و خاطر فداکاری‌ها و رشادت‌های رزمندگانشان زنده بماند. بنابراین حراج تهران بازاری را به راه انداخت و باری را به شکل خودخواسته بر دوش خود گذاشت که پیش از این حتی به آن فکر هم نمی‌شد. اما قطعاً پس از این رویداد است که می‌توانیم نتایج شگفت‌انگیزش را ببینیم. آثار انقلابی و اسلامی و جنگ تحمیلی در کنار دیگر آثار چهره‌های معاصر و کلاسیک و مدرن هنر تجسمی ایران به معرض فروش گذاشته می‌شوند و این دستاورد کمی نیست.

اما چطور است که امروز برخی به حراج تهران خرده می‌گیرند که چطور در اوج فقر و جنگ اقتصادی مردم ایران چنین بستری را برای فروش آثار هنری فراهم می‌کند. البته که همواره هستند کسانی که به جای روشن کردن شمعی، به تاریکی نفرین بگویند. ولی مگر هنرمندان کشور ما جزوی از مردم ما نیستند؟! ما داریم در مورد هنرمندانی صحبت می‌کنیم که ستاره سینما یا خواننده پاپ نیستند.

در مورد هنرمندانی که در آتلیه‌هایشان ساعت‌ها و روزها عرق می‌ریزند و اثری متبلور از هنر، تفکر و نبوغشان را خلق می‌کنند که می‌تواند در کمترین حالت 100 سال عمر کند و هنوز هم تحسین برانگیز باشد. نمونه‌هایش را می‌توانیم در حراج دوران کلاسیک به خوبی ببینیم. آثاری که حتی بعد از مرگ خالقشان هنوز زنده هستند. هنوز به فروش می‌رسند و هنوز خواهان بسیاری دارند. پس چگونه است که در دورانی که ارز دیجیتال فرصتی برای سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود و بخشی از مردم به راحتی پول‌هایشان را برای خرید این ارزهای دیجیتال خرج می‌کنند که منجر به خروج ارز از کشور می‌شود، خرید آثار هنرمندان خودمان را ناپسند تلقی می‌کنیم؟!

این ناپسند است که در این جنگ اقتصادی، در این دوران که فعالیت‌های حضوری هر لحظه با خطر شیوع سویه جدیدی از ویروس کرونا تهدید می‌شوند، اینکه فرصتی فراهم کنیم تا هنرمندان، سرمایه‌گذاران، گالری‌داران، حتی فعالان این عرصه از راهی درست ارتزاق کنند، اشتباه است؟! مخالفان پیام‌های اشتباه را از روی عمد مخابره می‌کنند.

در برخی از کشورهای توسعه یافته سابقه برگزاری حراج هنری به 250 سال برمی‌گردد، آن‌وقت ما با داشتن تنها یک حراج هنری که تنها 10 سال سابقه دارد و به پانزدهمین دوره خود رسیده است، می‌خواهیم زمین و زمان را بهم بدوزیم که گویی کار بزرگی در حق هنرمندانمان کرده‌ایم که حالا با متوقف شدن آن، قرار است پول‌هایی که صرف خرید این آثار می‌شوند، به حساب بانکی مردم واریز شود. این بهانه‌ها تنها اهرم مخالفت با جریانی است که احتمالاً برای مخالفانش سودی در برندارد. وگرنه چه کسی باید از سعادتمندی گروهی از مردم کشورش آنچنان به هیاهو بیفتد.

رویداد حراج تهران توانسته تا اندازه‌ای به دولتمردان نیز مدد رسانده و خیال آنها را بابت بخشی از اقتصاد این جامعه راحت ساخته است؛ با این وجود نباید و نمی‌توان نافی وظایف حمایتی دولت در این بخش شد؛ مسئولیت‌هایی که کمتر جامه عمل به خود پوشانده است. این رویداد که در مقیاسی متوسط و حتی کوچک در مقایسه با رویدادهای خارجی مشابه برگزار می‌شود، نیازمند حمایت‌های همه جانبه از سوی همگان است. حراج تهران ایفاگر مسئولیت اجتماعی است و تکیه بر مبانی اقتصاد مقاومتی دارد.

البته منتقدان همواره هستند، حال به حق سخن بگویند، یا به ناحق. ولی مهم‌تر از این حاشیه‌ها، استقبال هنرمندان و فعالان عرصه هنرهای تجسمی از برگزاری این حراج است. چراکه آنان به خوبی می‌دانند ایران اسلامی با داشتن یک حراج موفق امروز حرفی در دنیای هنرهای تجسمی دارد. دنیایی که به تسخیر کشورهای اروپایی و حتی آسیایی درآمده است. شاید روزی درآمدهای حاصل از فروش آثار هنری بتواند به درآمد سالانه کشورمان کمک مستقیم و قابل‌توجهی کند. اگر که به اندازه کافی دیر نکرده باشیم و اجازه بدهیم که این بازار به راه خودش ادامه دهد و گسترش پیدا کند.