دوشنبه 5 آذر 1403

عدالت برتری مورد نظر امام و رهبری عدالت اشراقی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
عدالت برتری مورد نظر امام و رهبری عدالت اشراقی است

حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان گفت: عدالت برتری که امام (ره) و مقام معظم رهبری از آن سخن می گویند عدالت اشراقی یا به عبارتی نوعی عدالت حداکثری است.

حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان گفت: عدالت برتری که امام (ره) و مقام معظم رهبری از آن سخن می گویند عدالت اشراقی یا به عبارتی نوعی عدالت حداکثری است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی اندیشگاه بیانیه گام دوم، اندیشکده عدالت و مبارزه با فساد اندیشگاه بیانیه گام دوم به مناسبت سومین سالگرد صدور بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی پیش‌نشستی با عنوان نظریه‌پردازی و تبیین عدالت در گام دوم انقلاب اسلامی را با حضور حجت الاسلام والمسلمین داوود مهدوی زادگان پنجشنبه‌شب بهمن ماه برگزار کرد.

این پیش‌نشست‌ها هر روز ساعت 18 به صورت برخط از طریق پیوند b2n.ir/tabeenbayanieh با ترافیک رایگان اینترنت در دسترس عموم قرار می‌گیرند.

گزارش متن سخنان حجت الاسلام والمسلمین داوود مهدوی زادگان در نشست یادشده به ترتیب زیر است:

مجری نشست با طرح این سؤال بحث را آغاز کرد که؛ عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که بنا دارد که پیرو حکومت علوی باشد بسی برتر از اینهاست که یک عدالت حداقلی نیست. مقصود رهبری از عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که عدالت حداکثری است، چیست؟

مهدوی زادگان در تشریح نظرات خود گفت: البته عرایضم برداشت من است و لزوماً فرمایشات مقام معظم رهبری نیست. می دانید که انقلاب اسلامی در شرایطی رخ داد که دنیا سراسر سکولار و دنیوی شده بود. قریب 300 سال است که جهان به سمت «این جهانی شدن» و دنیوی شدن رفته است و به نوعی در جهانی به سر می بریم که ارتباطمان با خداوند به انقطاع رسیده است. این جدا شدن از اراده الهی به طور طبیعی موجب قهر خداوند هم هست. وقتی که انسان از خداوند جدا می شود، خداوند هم انسان را به حال خود وامی‌گذارد.

در پایان قرن بیستم انقلابی رخ داد که انقلابی دینی داشت. وقتی از دید دنیای سکولار نگاه می کنیم، می بینیم که با عقل معاش جور در نمی آید که یک انقلاب دینی در جهان سراسر دنیوی شده اتفاق بیفتد. به اعتقاد من چنین انقلابی نشان دهنده این است که خداوند اراده کرده که قهر خود را کنار بگذارد و درهای رحمت واسعه خود را به این جهان باز کند. نشانه این هم وقوع انقلاب اسلامی است. انقلاب ودیعه الهی است که بیانگر این است که خداوند اراده کرده است که رحمت خود را دوباره بر آدمیان بگسترد. این شکل از رحمت در سوره های مختلف قرآن کریم آمده است. اینکه رحمت و برکات را از آسمان نازل می کنیم بر شما یعنی بشر گاهی از روی زمین ارتزاق می کند. همین کشت و زرعی که انجام دهد. زمانی هم رزق و روزی بشر از آسمان می آید.

«وَظَلَلنَا عَلَیکُمُ الغَمَامَ وَأَنزَلنَا عَلَیکُمُ المَنَ وَالسَلوَی کُلُوا مِن طَیِبَاتِ مَا رَزَقنَاکُم وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُم یَظلِمُونَ» (بقره /57)

«وَاِذ قُلتُم یَا مُوسَی لَن نَصبِرَ عَلَی طَعَام وَاحِد فَادعُ لَنَا رَبَکَ یُخرِج لَنَا مِمَا تُنبِتُ الأَرضُ مِن بَقلِهَا وَقِثَائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَستَبدِلُونَ الَذِی هُوَ أَدنَی بِالَذِی هُوَ خَیر اهبِطُوا مِصرًا فَاِنَ لَکُم مَا سَأَلتُم وَضُرِبَت عَلَیهِمُ الذِلَهُ وَالمَسکَنَهُ وَبَاءُوا بِغَضَب مِنَ اللَهِ ذَلِکَ بِأَنَهُم کَانُوا یَکفُرُونَ بِآیَاتِ اللَهِ وَیَقتُلُونَ النَبِیِینَ بِغَیرِ الحَقِ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَکَانُوا یَعتَدُونَ»(بقره /61)

در قرآن کریم درباره بنی اسراییل داریم که با حضرت موسی (ع) از حکومت فرعون نجات پیدا می کنند، به یک صحرا می روند. خداوند می فرماید ما آمدیم ابری را بر سر شما گستراندیم. با این ابری که گسترانده شده رزق و روزی شما از آسمان برای شما می آمد. آنجا بنی اسراییل می گویند ما این را نمی خواهیم. ما همین رزق زمینی را می خواهیم و آن چیزی که از آسمان برای ما نازل می شود را نمی خواهیم. ما یک نوع غذا نمی خواهیم، غذاهای زمینی هم می خواهیم. خداوند در آنجا می فرماید: حالا که شما کفر ورزیدید، این رزق آسمانی را بر شما می بندیم. و بنی اسراییل را از رزق آسمانی محروم می کند. مقصود این است که در این جهان دنیوی شده، شاهد قهر کردن خداوند هم بوده ایم.

در پایان قرن بیستم انقلاب دینی رخ می دهد که با ساختار جهان عرفی شده سازگاری ندارد و علی القاعده انتظار نداریم که چنین انقلابی رخ دهد. خداوند اراده کرده است که دوباره رحمت خود را این بار با انقلاب اسلامی به پایین نازل کند. انقلاب اسلامی چنین ماهیتی دارد و می خواهد جهان دیگری را به آدمیان عرضه کند. می توانیم بگوییم دریچه و نگاه جدیدی در انقلاب اسلامی وجود دارد و می خواهد به جهان عرضه کند و قرار است از یک عالم بالا نوعی پرتو بر انسانهای جهان امروز بیفکند. چنین التفاتی را در کلام امام (ره) و مقام معظم رهبری هم مشاهده می کنیم.

در زمان حضرت امام (ره) بهترین نمونه همان نامه به گورباچف است که ادبیات متفاوتی دارد، حتی سیاستمداران بزرگ خارجی هم انتظار چنین ادبیاتی را برای صحبت با یکی از دو قدرت سیاسی آن زمان را نداشتند. وقتی وزیر خارجه گورباچف جواب او را می آورد، امام به یک جمله بسنده می کند که من می خواستم درهای جهان دیگری را به سوی شما باز کنم. در کلام امام، روح نهضت این است که یک گشودگی دیگری در حال رخ دادن است. در رهنمودها، بیانات و سخنرانی های حضرت آقا هم چنین رویکردی را شاهد هستیم. مهمترین بخش، همین بیانیه گام دوم انقلاب است که در آنجا اشاره می فرمایند که دوره انحطاط تمام شده است و انقلاب به یک انحطاط تاریخی ایران پایان داده است. منظور این است که خداوند اراده کرده است که درهای رحمت خود را روی آدمیان باز کند. همچنین می فرمایند این انقلاب اراده کرده که یک تمدن نوین اسلامی را بنا کند و در آن شکل نوینی از تمدن که ماهیت الهی و دینی دارد را محقق می کند و در همین تمدن نوین اسلامی یکی از مسائل اساسی همان عدالت است.

اساساً تمدنها بدون عدالت شکل نمی گیرند. رهبری می فرمایند عدالت تمدن نوین اسلامی عدالت دیگری است که با تعاریف دیگر متفاوت است و چنین عدالتی فقط در دوره انبیاء تجربه شده است. ایشان در بند پنجم بیانیه در مورد ماهیت این تمدن اسلامی می فرمایند: البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوان ها است.

سطحی از عدالت به نام عدالت حداقلی وجود دارد، به این معنا که معاش و زندگی روزمره مردم باید مبتنی بر عدالت باشد که جزو وظایف اولیه جمهوری اسلامی است، ولی عدالتی که مد نظر است بیش از اینهاست و به تعبیری عدالت برتر و حداکثری است. این سؤال پیش می آید که عدالت مد نظر در تمدن نوین اسلامی که عدالت برتر نامیده می شود، چه معنایی دارد؟ این بحث به گونه ای آینده پژوهی تمدن نوین اسلامی است و می خواهیم ببینیم عدالتی که قرار است در تمدن نوین شکل گیرد چیست؟ من عدالت برتر را به عدالت اشراقی تعبیر می کنم. اشراق به معنای تابیدن نور است. در این تمدن نوین اسلامی ما از نوع عدالتی برخوردار می شویم که از ناحیه خدا تابیده می شود.

در توضیح عدالت اشراقی چند مقدمه عرض می‌کنم:

مقدمه اول این است که ما اساساً از دو عالم برخورداریم و در دو عالم زندگی می کنم. یک عالم تکوین به عبارتی عالم موجود است و دیگری عالم تشریع یا عالم انسانی که خاص انسان است و در سایر موجودات وجود ندارد. در عالم تکوین، قلمروی از قانون مداری وجود دارد ولی قانون عالم انسانی، قانون دیگری است. در جهان انسانی دو عالم داریم: اولی عالمی است که بعضی‌ها از آن به عالم غیر مقدور یاد می کنند که خلق آن در اختیار انسان نیست. دیگری عالم انسانی، عالمی است که برای انسان مقدور است و می تواند در آن دخل و تصرف کند و تغییر ایجاد کند و مطابق خواسته های عقلانی و غیرعقلانی تغییر دهد.

مقدمه دوم این است که در تعریف عدالت در واقع همواره تعاریف مختلفی را مطرح می کنند. مثل «وضع کل شیء فی موضعه»، یعنی هر چیزی در جای خودش قرار گیرد. تعریف دیگر «اعطاء کل ذی حق حقه»، یعنی هر صاحب حقی باید به حقش برسد، یعنی دادن حق یک نوع عدالت است. معمولا بیشترین و مشهورترین تعاریف همین دو تعریف ذکر شده است و تعاریف دیگر هم به همین دو تعریف برمی‌گردند. به نظرم هر دو تعریف صحیح است. نکته مهم این است که تعریف اول مربوط به عالم تکوین است. در عالم تکوین باید هر چیزی را در جای خود بگذاریم. در عالم تشریع یا انسانی بحث حقوق انسانهاست. تعریف دوم مال عالم تشریع است. دلیل اختلافاتی که پیش می آید این است که اگر این دو تعریف را برای عالم دیگر به کار ببریم اشتباه رخ می دهد.

می توانیم به تعریف دیگری از عدالت اشاره کنیم که عدالت به معنای اندازه و مقدار است که جامع دو تعریف دیگر است. اندازه هر شیء و مقدار هر حقی و این که چقدر باید باشد تعریف عدالت است، مثلا برگ یک درخت را تصور کنید که قرار است مدام بزرگ و بزرگ تر شود به طوری که این برگ سراسر هستی را بگیرد آیا جایی برای سایر موجودات می ماند؟ خیر! پس سایر موجودات فرصت رشد ندارند. اندازه معقول و واقعی هر شی‌ء همان عدالت است. مفهوم قدر که در قرآن هم زیاد به کار رفته همان عدالت است، البته چهار معنایی که شهید مطهری در کتاب عدل الهی به کار برده معنای سوم یا چهارم به تعریفی که بنده بیان کردم نزدیک‌تر است، البته الان هدف ما این معنا نیست. بحث من عدالت اشراقی است که از اینجا ناشی می شود که ما دو عالم تکوین و تشریع داریم که مبتنی بر عدالت های متفاوت هستند.

آیا می‌توانیم در کنار این دو عدالت، عدالتی با معنای دیگری تعریف کنیم؟ به نظر بله چنین عدالتی وجود دارد. چگونه؟ دو عالم تشریع و تکوین باید نسبتی با هم داشته باشند و این نسبت باید عادلانه باشد. اما سوال این است که نسبت بین این دو عالم چه نسبتی است؟ من این عدالت را عدالت اشراقی می دانم. این اشراق مواهب الهی و رحمت واسعه خداوند از عالم تکوین به عالم تشریع را عدالت اشراقی می نامم. در دنیای سکولار، نسبت بین عالم تشریع و عالم تکوین قطع شده و می بینیم که انسان ها به صورت خصمانه با طبیعت برخورد می کنند. در وضع قواینن تشریعی در نسبت با عالم تکوین بحث نمی شود، لذا می‌بینید که از هابز تا اسپینوزا معتقدند از وضع طبیعی عبور می‌کنیم و به وضع مدنی می‌رسیم. در وضع مدنی که قراردادی است، جمع تصمیم می گیرد که به چه‌شکلی زندگی کنیم. این که طبیعت این را می‌پذیرد یا نه مهم نیست. در نگاه اسلامی، عدالتی که اعلا و اشرف است، عدالت اشراقی است و در نگاه دینی می‌گوید باید بین عالم‌های تشریع و تکوین ارتباطی برقرار باشد.

در قرآن اشاره دارد که ما رزق و روزی را بر بشر فراوان کردیم، رحمت خودمان را باز کردیم، برکات از آسمان ها بر زمینیان نازل شد، یعنی عدالت اشراقی شکل گرفته و بر جهان مادی می تابد. عدالت اشراقی به دست چه کسی انجام می شود؟ مقام ولایت است که بین این دو عالم ارتباط برقرار می کند. مقام ولایت از خدا شروع می شود، بعد به نبی، سپس امام و بعد از آن به افراد مأذون از امام می رسد. در واقع خود ولایت یک امر عدالت گستری است و این نحو از عدالت اشراقی فقط در امر ولایت رخ می دهد. ممکن است سایر انواع حکومت عدالت داشته باشند اما آن عدالتی که موجب انسان و عالم تکوین ارتباط برقرار شود از مسیر ولایت می گذرد.

این‌که بشر از نابودی محیط زیست شکایت دارد، به خاطر این است که در دنیای سکولار شده، عدالت به دنیای تکوین راه ندارد. اگر انسان مدرن قدرت داشته باشد که عالم تکوین را بگیرد، کل عالم تکوین را نابود می کند. چون دغدغه عالم تکوین را ندارد. نهایت دغدغه انسان مدرن همان عالم انسانی است. پس اندیشه های عرفی مدرن توجهی به عدالت اشراقی را ندارند. البته ممکن است اندیشه‌های دینی دیگری به آن فکر کنند. می دانیم طبیعت در گذشته نابود نشده، بلکه طبیعت در دنیای مدرن نابود شده است. به این خاطر است که شمه ای از عدالت در ذهن متفکران وجود داشته است.

وجود مقدس امام زمان (عج) دقیقاً همان عدالت گستری اشراقی است. این وجود مقدس واسطه ای برای برقراری نسبت عادلانه بین عالم تشریع و تکوین است، لذا در انقلاب اسلامی می بینیم که اسلام سیاسی جوهره اش بر اساس ولایت است. علاوه بر اینکه عدالت تشریعی و تکوینی را در نظر دارد به دنبال عدالت اشراقی نیز هست.

تمدن نوین اسلامی که در آینده محقق خواهد شد و به دست امام زمان (عج) سپرده خواهد شد تجلی چنین عدالتی خواهد بود. تصور کنید که با این عدالت، جهان زمینی انسانها چه برکات الهی را به زندگی زمینی انسانها سرازیر خواهد شد. تصورم از کلام معنوی بزرگانی مثل امام (ره) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) عدالت برتری که از آن سخن می گویند عدالت اشراقی یا به عبارتی نوعی عدالت حداکثری است.