علاقه خاص تاجزاده به "اسلحه آمریکایی"/ معرفی فرصتطلبانِ جناح چپ از سوی دبیر کل حزب کارگزاران
برخی اصلاحطلبان در حالی نسبت به روحانی و دولت روحانی رویکرد انتقادی در پیش گرفتهاند که مردم فراموش نکردهاند چه کسانی "فدائیان روحانی" بودند و در میتینگهای انتخاباتی اعتدال سخنرانی میکردند!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
علاقه خاص تاجزاده به "اسلحه آمریکایی"
مصطفی تاجزاده، از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک توییت پیرامون اغتشاشات قزاقستان نوشت:
"رئیسجمهوری دیکتاتور قزاقستان صدای اعتراض مردم خود را شنید و به وجود فساد گسترده در دستگاه دولت اعتراف کرد و وعده اصلاحات داد، اما اقتدارگراهای وطنی همچنان در حال متهمکردن معترضان و دفاع از سرکوب آنان توسط نظامیان اعزامی روسیه هستند! چرا؟ "
*متأسفانه دیرگاهیست که رجال هسته سخت جریان اصلاحات جای دو مقوله اسلحه و اعتراض را با هم اشتباه میگیرند و هرجا که اسلحه یا جنگ خیابانی یا خونریزی را ببینند بلافاصله به آن کلمه "اعتراض" را اطلاق میکنند!
این غسل تعمید و این حسنه دانستن سیئه اغتشاش البته یک کار غلط و حکما عامدانه است که پیرامون دلایل و نیت آن و ارتباط این مقوله با "فتنه اقتصادی" بایستی به بحث و تأمل نشست...
دقت شود که اگر اسلحهکِشی یاد شده با پشتیبانی خارجی و خاصه آمریکا هم همراه باشد (مثل تجربهای که در قضیه براندازی دولت قانونی اوکراین سراغ داریم!) غسل تعمید و حمایت چپهای ستادی با حرارت بیشتری نیز انجام میشود.
مدعای تاجزاده در بحث حمایت عدهای در ایران از سرکوب مردم قزاقستان توسط روسیه هم یک حرف کممایه و محفلی است که هیچ رکن منطقی یا سندی در آن وجود ندارد.
چه اینکه حضور روسیه در قزاقستان بنا بر یک توافق بینالدولی و پس از درخواست رسمی قزاقها صورت پذیرفته و این مسئله در هیچ حالتی تحت تأثیر جمهوری اسلامی ایران و خواص سیاسی کشور نیست.
جالب است که پس از گُر گرفتن آتش اغتشاشات در قزاقستان، یگانهای مردمی هم در این کشور و در حمایت از دولت قانونی قزاقستان شکل گرفت و به مبارزه با مسلحین اغتشاشگر پرداخت که حکما این افراد نیز از نظر آقای تاجزاده جزو "اقتدارگرایان" هستند!
در اینجا اما اشاره به یک نکته تحلیلی ضروری مینماید و آن تقلای اصلاحطلبان ستادی برای کشاندن اغتشاشات قزاقستان به داخل ایران است.
کما اینکه در هفته گذشته و در بحبوحه رخدادهای قزاقستان اما شاهد بودیم که رجالی از جریان چپ به صحنه آمده و بلافاصله خواستاری شکلگیری اعتراض در ایران شدند و حتی از این گفتند که مردم با سیاست قهر کردهاند و حکومت ایران به حجاب بیشتر از فقر مردم توجه دارد! [1][2]
این همزمانی، این همراستایی و این بیان حرفهای تند در گرماگرم اغتشاشات قزاقستان بایستی برای اهل نظر و تدقیق محل پرسش باشد.
گفتنیست، مصطفی تاجزاده پس از اغتشاشات آبان 98 در اظهاراتی گفته بود: اغتشاشات آبان خشنتر تکرار میشود.
***
در حاشیه انکار حمایت از روحانی توسط برخی اصلاحطلبان
مردم یادشان نرفته شما "فدائیان روحانی" بودید!
علی صوفی، از رجال جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:
"با وجود حضور اصلاح طلبان در بدنه دولت و جاهای مختلف در دوران هشت ساله ریاست جمهوری آقای روحانی، شاهد اصلاح طلبی نبودیم! "[3]
*این سخنی است که بایستی با مدرک و سند بیان میشد...
چه اینکه یک بررسی گذرا به اقدامات مبرز دولت آقای روحانی طی 8 سال دولت اعتدال نشان میدهد که هیچ اقدامی در این دولت نبوده که مورد حمایت جمع اصلاحطلبان و بلکه مورد حمایت فداییگونه آنها نباشد. و این به معنی اصلاحطلب بودن آقای روحانی و دولت اوست.
در این باره میتوان به برجام بعنوان بزرگترین کارنامه روحانی اشاره کرد که مورد حمایت تام و تمام اصلاحطلبان قرار داشت و آنها در حمایت از این بزرگترین اقدام روحانی، هر کاری که میتوانستند کردند.
کنایههای روحانی به سپاه و شورای نگهبان، تأکید روحانی بر کدخدا دانستن آمریکا و لزوم مذاکره و نیز استفاده از اصلاحطلبان ستادی در مناصب کلیدی کشور از اهم دیگر اقدامات روحانی بودند که البته مورد ستایش و تحسین ویژه چپهای ستادی قرار داشتند.
اکنون آقای صوفی با کدام سند یا کدام دلیل مدعی است که شاهد اصلاحطلبی نبوده است!؟
دلیل جالبتر و قابل تأملتری هم در رد سخن صوفی وجود دارد.
و آن حمایت عاشقانه چپها از آقای روحانی در انتخابات سال 96 (دولت دوم روحانی) بود.
آیا آنها در دولت اول روحانی نابینا و ناشنوا بودند که طبق مدعای امروزشان ندانند روحانی از آنها نیست!؟
پاسخ این است که خیر! هم بینا بودند و هم شنوا و به روشنی میدانستند که روحانی بهتر و سریعتر از خودشان در مسیر اصلاحطلبی گام برمیدارد. (گزارهای که بعدها در لسان برخی اصلاحطلبان نیز مورد اعتراف قرار گرفت)
و از همین رو بود که با امید به نقدهای بعدی و صحبتهایی مثل آنچه امروز بدون سند و مدرک بر زبان امثال صوفی جاری میشود؛ در شب انتخابات سال 96 بیهراس از پاسخگویی به افکار عمومی پشت تریبون میتینگهای انتخاباتی روحانی رفتند، در تمجید از پوپولیسم حرف زدند و حتی تأکید کردند که: ما تضمین روحانی هستیم.
در این باره اشاره به انتقاد اخیر محسن هاشمی از آقای روحانی هم جالب توجه است. انتقادی که البته در فضای فراموشی آقای هاشمی از سخنرانی داغ خود در میتینگ انتخاباتی حسن روحانی شکل گرفته است!
***
معرفی فرصتطلبانِ جناح چپ از سوی دبیر کل حزب کارگزاران
حسین مرعشی، فعال اصلاحطلب و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد، پیرامون رفتار جبهه اصلاحات در انتخابات 1400 که صراحتا دست به تحریم خاموش انتخابات زد، گفته است:
"درست نیست که اگر شرایط برای بُرد در انتخابات فراهم است در انتخابات شرکت کنیم و در غیر این صورت نیروها و کادرهایمان را در سطح کشور رها کنیم و فضای سیاسی کشور را از دست بدهیم. این اشتباه بزرگی است که گاهی اصلاحطلبان مرتکب میشوند. بدین معنی که اگر مردم آماده شرکت در انتخابات نباشند ما نباید شرکت کنیم، این حرف به لحاظ سیاسی غلط است. این سیاست ورزی مسئولانه نیست؛ بلکه از این حرف ممکن است بوی فرصتطلبی هم بیاید."
او میافزاید: اینکه اگر مردم در صحنه هستند و بوی پیروزی میآید ما هستیم و در غیر این صورت نیستیم. پرسش این است که اول مردم باید بیایند یا سیاسیون باید اول بیایند!؟ وظیفه سیاسیون این است که به جامعه جهت بدهند نه اینکه جامعه به سیاسیون خط بدهد. از نظر ما حزب کارگزاران این نوع نگاه به سیاست غیر حرفهای است. مهمترین موضوع در سیاست ورزی این است که نباید خط را گم کرد. کادرهای سیاسی هم در سرتاسر کشور نباید خط را گم کنند. شکست مهم نیست. یک گروه قرار نیست همیشه پیروز باشد. دموکراسی این نیست که همیشه یک جناح پیروز میدان باشد، این دموکراسی نیست.
مرعشی تصریح میکند: ما در سالهای 92، 94 و 96 پیروز شدیم؛ اما در سالهای 1398 و 1400 باختیم. به دلیل باخت، نباید صحنه و کادرهای سیاسی را رها کنیم. پرسش این است که کادرها را چطور باید حفظ کرد؟ به آنها بگوییم بروید و با هرکسی که میخواهید ببندید؟ جبهه را چطور سازمان دهیم؟ همواره حفظ جبهه سیاسی و کادرهای سیاسی و تشکیلات سیاسی در سرتاسر کشور امر مهمی است. نباید گفت، چون ما در انتخابات میبازیم پس شرکت نمیکنیم. بسیاری از اصلاحطلبان میگفتند چون نامزد ما را رد صلاحیت کردهاند ما نمیآییم. سؤال من این است که رد صلاحیت محسن هاشمی، پزشکیان، عباس آخوندی، جهانگیری و... ضربه سنگینتری بود یا رد صلاحیت آقای هاشمی در سال 92!؟ ما آقای همتی را برای اداره کشور گزینه بهتری از آقای رئیسی میدانستیم، زیرا که او تجربه و آموزش لازم در حوزه اقتصاد دیده بود و تجربه زیادی در حوزه بانکی، مالی، بیمه و... داشت که رئیسی فاقد آن است.
دبیر کل حزب کارگزاران همچنین در ادامه انتقاد خود از رفتار اصلاحطلبان ستادی میگوید: به نظر من شکست خوردن بهتر از تصمیم نگرفتن در صحنه است. سیاستمدار و شخصیت سیاسی و احزاب تأثیرگذار اگر نتوانند تصمیم بگیرند این یک ضعف است.[4]
*بیان این سابقه ضروریست که حزب کارگزاران با این تصمیم شریرانه (تحریم انتخابات) موافقت نکرد و در قالب ائتلاف جمهور در انتخابات ریاستجمهوری 1400 حضور یافت و از کاندیداتوری عبدالناصر همتی حمایت کرد.
دقت شود که تحریم انتخابات در تمام دموکراسیهای جهان به مثابه خیانت به نظام سیاسی و مردم کشور انگاشته میشود
آنچه که مرعشی در تقبیح اقدامات هممسلکان خود در ستاد اصلاحات گفته است بایستی بعنوان یک مبنا در تحلیل انتخابات 1400 و چرایی شرکت نداشتن کسانی از مردم در انتخابات محل مراجعه باشد تا همه بدانند دشمنیهای بیپاسخ مانده برخی رجال سیاسی چگونه میتواند از رمق انتخابات و دموکراسی بکاهد.
برخی محافل تحلیلی معتقدند ستاد اصلاحات با تحریم انتخابات 1400 عملا وارد فاز مسلحانه در راستای فتنه اقتصادی علیه نظام اسلامی شده است.
چه اینکه سیاستی که صندوق رأی را بر زمین بگذارد حتما اسلحه را بر میدارد.
شاهد مثال آنکه سعید حجاریان پس از انتخابات 1400 در یک توییت اعلام کرده بود که "اصلاحات صندوق محور مرد"! [5]
***
1_ mshrgh.ir/1323275
2_ mshrgh.ir/1323883
3_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1180675
4_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1538234
5_https://fararu.com/fa/news/493676