پنج‌شنبه 8 آذر 1403

علی که رفت جهان خالی از عدالت شد / تمام سهم بشر از علی خجالت شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
علی که رفت جهان خالی از عدالت شد / تمام سهم بشر از علی خجالت شد

مجتبی خرسندی در مدح و مرثیه مولا امیرالمؤمین علی (ع) شعری سروده است.

مجتبی خرسندی در مدح و مرثیه مولا امیرالمؤمین علی (ع) شعری سروده است.

به گزارش خبرنگار مهر، مجتبی خرسندی شاعر جوان کشور به‌تازگی در مدح و مرثیه مولا امیرالمؤمنین علی (ع) شعری با عنوان «فراق» سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این شعر به شرح زیر است:

اگرچه مدح تو پیچیده در معانی نیست

ولی سرودن تو شأن هر زبانی نیست

تمام خلق خدا ریزه‌خوار خوان تواند

ولی غذای خودت غیر قرص نانی نیست

عجیب نیست که غیر از بلا به تو نرسید

زمین مناسب مردان آسمانی نیست

به این سوال فقط "عَمرو" می‌دهد پاسخ

که در مبارزه غیر از تو پهلوانی نیست

هزار و یک شب اگر لیلهُالمَبیت شوند

کسی بجز تو مهیای جان‌فشانی نیست

هر آن طرف که تو هستی "فَثمَ وجهُ‌الله"

بجز مسیر تو سمت خدا نشانی نیست

به "مَن یَمُت یَرَنی" تو دلخوشم مولا

که پاسخ "أَرِنی" غیر "لَن‌تَرانی" نیست

محبت تو تمام امید ماست علی

برای هر در بسته کلید ماست، علی

خداست مست جمال تو و تو مست خدا

به جلوه آمده در تو تمام هست خدا

رسیده عشق تو از روز اول خلقت

به بندگان خداجو و حق‌پرست خدا

به‌جز تو که همه‌ی عمر در " بلا " بودی

کسی برآمده از عهده‌ی الست خدا؟

به شوق این که دوباره نماز می‌خوانی

به انتظار تو در عرش خود نشسته خدا

تلاش کرده بفهمند حق فقط با توست

به غیر باب تو ابواب را که بسته خدا

به روز معرکه از تو شکست خواهد خورد

هر آن که آمده با نیت شکست خدا

بریده باد دودست ابولهب‌صفتی

که دست‌های تو را بسته است، "دست‌خدا"

نوشته شد به تمام جهان و مافیهم؛

علی‌ست شأن " یدالله فوق ایدیهم "

اگرچه در همه عمر از غم علی گفتیم

ولی هنوز کمی از کم علی گفتیم

تمام شهر خریدار دار عشق شدند

همین که جمله‌ای از میثم علی گفتیم

به مرز شرک رسیدند مردم عالم

اگرچه شمه‌ای از عالم علی گفتیم

سوال کردم از او که: چگونه خوشبختیم؟

به خنده گفت پدر؛ چون دم علی گفتیم

به جرم بردن نام علی شهید شدیم

ولی به کوری چشم همه علی گفتیم

شکست از کمر و عاقبت به خاک افتاد

به کوه ذره‌ای از ماتم علی گفتیم

غم علی غم زهراست، ما نمی‌فهمیم

اگرچه در همه عمر از غم علی گفتیم

علی که رفت جهان خالی از عدالت شد

تمام سهم بشر از علی خجالت شد

جهان بدون تو از هر بهار خالی ماند

همیشه جای تو در روزگار خالی ماند

قرار خسته‌دلان بوده‌ای و بعد از تو

دل زمین و زمان از قرار خالی ماند

کجایی ای همه‌ی فخر دین، که دین خدا

بدون نام تو از افتخار خالی ماند

تو رفتی و همه‌ی گردوخاک‌ها خوابید

تمام معرکه‌ها از سوار خالی ماند

کجاست حیدر کرار خیبر و احزاب

که جان معرکه از ذوالفقار خالی ماند

ندیده چشم زمانه به خاطر فقرا

که شانه‌های تو از حمل بار خالی ماند

صدای پای تو امشب نیامد از کوچه

پیاله‌های پر از انتظار خالی ماند

فقط علی درِ هر خانه رفت و در می‌زد

به هر یتیم و اسیر و فقیر سر می‌زد

شد از مصیبت تو قد چرخ مینو خم

ولی هنوز نیاورده‌ای به ابرو خم

تمام عدل جهان یک‌طرف اگر باشد

هنوز هست به سمت علی ترازو خم

کسی که سمت علی نیست، هر کجاست، خطاست

درخت بی‌ریشه می‌شود به هر سو خم

اگرچه شانه‌ی او کوه استواری بود

که چشم عالم و آدم ندید از او خم

غمی عجیب دلش را دوباره می‌گیرد

همین که فاطمه‌اش می‌شود به پهلو خم

چگونه قد بکشد مرتضی؟ که شد کمرش

به یاد دیدن قد کمان بانو خم

فراق فاطمه از پا نشاند مردی را

که در برابر عالم نکرد زانو خم

نخورد در همه‌ی جنگ‌ها شکست، علی

به داغ فاطمه آخر زمین نشست، علی...