عموزادگانی که حماسه آفریدند؛ سلحشوری خاندان عقیل در روز عاشورا
بجز مسلم بن عقیل که پیش از محرم شهید شد، دیگر پسران عقیل و همچنین چهار نواده او نیز در نبرد عاشورا همراه حضرت سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند، اما امروزه کمتر از سلحشوری این خاندان یاد میشود.
بجز مسلم بن عقیل که پیش از محرم شهید شد، دیگر پسران عقیل و همچنین چهار نواده او نیز در نبرد عاشورا همراه حضرت سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند، اما امروزه کمتر از سلحشوری این خاندان یاد میشود.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: بنی هاشم از بسیاری جهات در قبیله قریش جایگاهی خاص و ممتاز دارند. به روایت کتاب «تاریخ قریش» نوشته حسین مونس (این کتاب با ترجمه حمیدرضا شیخی به سال 1395 با شمارگان هزار نسخه، 896 صفحه و بهای 44 هزار تومان توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شد.) هاشم نخستین کسی بود که بنیاد تجارت با کشورهای اطراف را در مکه بنیان گذاشت و اقتصاد این شهر را سامان داد و ثروت پایدار را موجب شد. همو بود که به کرم و سخاوت نیز شهرت پیدا کرد و خورد و خوراک و آب گوارا را برای حاجیان فراهم ساخت.
فرزندان و نوادگان او نیز اکثرا راه بزرگ خود را پیش گرفتند. آنها همچنین به مردانگی و سلحشوری نیز شهره بودند و در میدان نبرد درخشان عمل میکردند. در دوران سیادت ابوطالب بر بنی هاشم که حضرت محمدبن عبدالله (ص) از همین تیره بنی هاشم از طرف خداوند مامور به ابلاغ دین مبین اسلام شد، بنی هاشم به حمایت از جناب ایشان پرداختند و بعدها نیز عموم آنان ائمه معصومین را با شمشیر و مال خود حمایت کردند. هرچند این بدان معنا نیست که جملگی این تیره از نیکان بوده باشند. عباسیون که در در دوران بنیامیه توانستند با برافراشتن علم حمایت از ائمه معصومین دکانی برای خود باز کنند، با شکست آخرین خلیفه اموی حکومت و خلافت را در دست گرفته و در ظلم به ائمه و پیروانشان گوی سبقت را از امویان ربودند که از این بحث گذر میکنیم.
اما یکی از اوراق زرین کتاب سلحشوری بنی هاشم در رکاب سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) در حادثه کربلا رقم خورد. از میان هاشمیان در رخداد کربلا اولاد عقیل بن ابوطالب (ع) حماسه آفریدند و در دفاع از امام و مقتدای خود سنگ تمام گذاشتند. متاسفانه امروزه این سلحشوران میان شیعیان و ایرانیان چندان شناخته شده نیستند. در این گزارش به معرفی این شهدای دشت نینوا پرداختهایم.
درباره عقیل بن ابوطالب و فرزندانش
جناب عقیل دومین فرزند حضرت ابوطالب (ع) بود و اگرچه بینایی خود را از دست داد اما هوش و استعداد بسیاری داشت. او آگاهی بسیاری از اصل و ریشه قبایل اعراب داشت و نسب شناس مشهور عرب بود. اسلام آوردن عقیل و هجرت او به مدینه باعث خوشحالی بسیار پیغمبر مکرم اسلام (ص) شد و او در جنگ موته به همراه برادرش جعفر (ع) و سایر بنی هاشم حضور داشت. عقیل بجز آنکه محبوب پیغمبر بود میان اعراب نیز جایگاهی والا داشت و همه بدو به دیده احترام مینگریستند.
حضرت امام سجاد (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست میداشت و میفرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) میافتم دلم برای آنها میشکند جناب عقیل فرزندان بسیاری داشت اما در تاریخ نامی از آنها به جز کسانی که در نهضت امام حسین (ع) شرکت کردند به چشم نمیخورد. مرحوم شیخ عباس قمی در «سفینه البحار» به نامهای از جناب عقیل اشاره کرده که در آن از برادرش حضرت امیر (ع) خواسته تا او و فرزندانش در نبردهای حضرت (ع) در رکاب او باشند، اما امیرالمومنین به دلایلی ایشان را از نبردها معاف کرده بود. برخی از مورخان یکی از دلایل این امر را خردسالی فرزندان عقیل ذکر کردهاند. بنابراین طبیعی است که آنها هنگام آغاز نهضت حسینی همه در قافله عشق حضور پیدا کنند. به طور کل فرزندان عقیل علاوه بر ایمان، همگی تعهد، اخلاص، شجاعت، جود و سخاوت و سلحشوری نیز داشتند.
مشهورترین فرزند جناب عقیل، یار نزدیک امام حسین (ع) و فرستاده ویژه او یعنی مسلم بن عقیل است. در منابع تاریخی از عبدالله اکبر، علی، محمد، ابی سعید، عبدالرحمن، جعفر و عون نیز به عنوان فرزندان جناب عقیل ذکر شده است. آنها از زمانی که سالار شهیدان به عنوان اعتراض به خلافت یزید مدینه را به قصد مکه ترک گفت، در صف مخالفان نظام بنی امیه قرار گرفته و از مواضع امام (ع) دفاع کردند و هیچگاه حتی زمان رسیدن خبر شهادت مسلم از مواضع خود عقب نشینی نکردند. آنان گوش به فرمان امام و مولای خود بودند و حضرت سیدالشهدا را برحق میدانستند و بر این اعتقاد خود تا پای جان ایستادگی کردند. در منابع تاریخی نقل است که وقتی شب عاشورا حضرت سیدالشهدا (ع) در تاریکی خطبه خواند و به تمامی یاران اجازه و رخصت رفتن داد، فرزندان عقیل نیز همراه با برادران و فرزندان امام (ع) و بویژه حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (ع) گفتند که هرگز چنین کاری نخواهیم کرد. خدا چنان روزی را نیاورد که پس از شما زنده باشیم. روایت است که حضرت (ع) به فرزندان عقیل فرمود که عزیزانم شهادت مسلم شما را بس است، به شما اجازه میدهم که بروید. آنان پاسخ دادند: مردم درباره ما چه میگویند؟ آیا نخواهند گفت که ما سید، امام و سرور و بزرگترمان را در سختترین شرایط رها کرده در حالی که نه به دشمنانش تیری انداختهایم و نه شمشیری زدهایم. به خدا سوگند که هرگز نمیرویم بلکه جان و مال و اهل و کسان خود را فدای تو میکنیم و همراه تو خواهیم جنگید تا به جایگاهت وارد شویم. خداوند آن زندگی پس از تو را برای ما زشت گرداند.
مسلم بن عقیل
مسلم در زمان خلافت حضرت امیر (ع) کوچک بود. در منابع نقل است که او افتخار دامادی حضرت امیر (ع) را داشت. مسلم جایگاهی رفیع نزد حضرت سیدالشهدا داشت و به همین جهت نیز به عنوان سفیر و نماینده ویژه و دارای اختیارات تام به کوفه فرستاده شد تا اوضاع را بسنجد و از مردم بیعت بستاند. اقدامات مسلم در کوفه برگ درخشانی از تاریخ نهضت حسینی است. او کوفه را آماده ورود حضرت (ع) کرد اما با ورود شخصیت سیاس و مکاری چون ابن زیاد اوضاع به هم خورد و جناب مسلم با خیانت کوفیان دستگیر و به شهادت رسید. پیکر او را از کنگره قصر دارالاماره کوفه به زیر افکندند.
جعفر بن عقیل
از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشوراست که گویا در میدان چنین رجز میخواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزهترین پاکان است. روایت است که 15 نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند. درباره شهادت او نیز چند روایت وجود دارد و روایت پرتکرارتر این است که هنگام حمله دسته جمعی آل ابی طالب به شهادت رسیده است.
عبدالرحمن، محمد، علی و عبدالله الاکبر
عبدالرحمن نیز رجزهایی محکم و بلیغ میخواند و هفده نفر از لشکر اموی را به هلاکت رساند و آنگاه برای مهارش تعداد بسیاری دورش حلقه زدند و او را به شهادت رساندند. محمد بن عقیل نیز از فقهای زمان خود بود که روز عاشورا نبرد سختی کرد و جلوی چشمان حضرت سیدالشهدا به شهادت رسید. علی بن عقیل نیز از سلحشوران بود و نبرد سختی کرد. دیگر برادرش یعنی عبدالله الاکبر نیز حماسه به خرج داد.
نوادگان عقیل
ابن شهرآشوب عالم شیعی قرن ششم هجری در کتاب «مناقب آل أبی طالب» اشاره کرده که در حادثه جانسوز کربلا چهار تن از نوادگان عقیل نیز به شهادت رسیدند. شاخصترین آنها عبدالله بن مسلم است. او که نواده حضرت امیر (ع) نیز هست پس از شهادت علی اکبر پا به میدان نبرد گذاشت و از سلحشوری او روایتهای مهمی در دست است. او سه نوبت بر لشکر ظلم و کفر حمله کرد و حدود 98 نفر را به هلاکت رساند. همین امر بر عمر سعد گران آمد و دستور داد تا به دور او حلقه بزنند و با تیراندازی پیاپی از دور او را به شهادت برسانند و عمال کفر نیز چنین کردند.
از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشورا جعفر بن عقیل است که گویا در میدان چنین رجز میخواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزهترین پاکان است. روایت است که 15 نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند پس از شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل، بنی هاشم و فرزندان ابوطالب به صورت هماهنگ بر سپاه کوفه حمله کردند و در این حمله دیگر نواده عقیل یعنی محمد بن مسلم نیز به شهادت رسید. محمد بن ابی سعید بن عقیل و جعفر بن محمد بن عقیل نیز به روایت شهرآشوب از دیگر شهدای کربلا از خاندان عقیل هستند.
شهدای خاندان عقیل از نظر معصومین (ع)
سلحشوری خاندان عقیل در کربلا و حمایت تمام و کمال آنان از نهضت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باعث شد تا آنان ائمه با سخنانی ستایش آمیز از آنان یاد کنند. حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا هنگامی که حمله دسته جمعی و گروهی خاندان ابوطالب شروع شد و بر اثر آن برخی فرزندان عقیل به شهادت رسیدند، فرمود: ای عمو زادگان من صبر و مقاومت کنید و اهل بیت من شکیبا باشید که بعد از امروز دیگر روی سختی و مصیبت را نخواهید دید. خداوندا قاتلان خاندان عقیل را نابود کن. ای آل عقیل صبر و مقاومت کنید که وعدهگاه بهشت است.
روایت است که حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع) نیز هرگاه به یاد خاندان عقیل میافتاد دلش برای آنها میشکست. حضرت امام (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست میداشت و میفرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) میافتم دلم برای آنها میشکند. همچنین در زیارت ناحیه مقدسه نیز حضرت بقیالله نیز به پنچ نفر از شهدای خاندان عقیل به نامشان اشاره فرموده و سلام میدهند و بر قاتلانشان نفرین میفرستند.
معرفی کتاب
حضرت آیتالله محمدجواد مروجی طبسی یکی از مورخانی است که تلاش بسیاری در زمینه روایت و همچنین واکاوی حادثه عظیم دشت نینوا کرده است. او استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم آیتالله العظمی محمدرضا مروجی طبسی، پایهگذار تبلیغ در حوزههای علمیه قم و نجف است. او متولد نجف اشرف است و از محضر برجستهترین استادان حوزههای علمیه قم و نجف بهره برده است.
یکی از مهمترین تالیفات حجت الاسلام مروجی طبسی «المقتل الحسینی (ع) الماثور: عرض روانی لاحداث کربلا علی لسان المعصومین (ع)» است که در قم و لبنان به زبان عربی منتشر شد. ترجمه فارسی این کتاب در سال 1394 با ترجمه محمد صفری از سوی انتشارات آرام دل در دست مخاطبان قرار گرفت.
از دیگر کتابها و پژوهشهای منتشر شده مروجی طبسی درباره قیام اباعبدالله الحسین (ع) میتوان به این موارد اشاره کرد: «امام حسین (ع) و قرآن»، «با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه»، «جانبازان حماسه عاشورا»، «یاران امام حسین»، «پیوسته با حسین از خاک تا افلاک» و...
مروجی طبسی در کتاب «یاران امام حسین (ع)» همه اصحاب سیدالشهدا (ع) را که در کربلا شهید شدند، معرفی مبسوط کرده است. بحث کتاب با حماسه خاندان عقیل بن ابیطالب در کربلا و روایت سلحشوری آنها آغاز شده و با معرفی عمرو بن عبدالله جندعی خاتمه میپذیرد. این کتاب در سال 1394 با شمارگان هزار نسخه، 146 صفحه و بهای هفت هزار تومان توسط انتشارات دارالرسول در قالب چهل و هفتمین مجلد از مجموعه آثار استاد مروجی طبسی در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
نویسنده در این کتاب از منابع متعدد تاریخی و روایی بهره برده است. نحوه مواجهه و بهرهبرداری او از منابع نیز اجتهادی و انتقادی است. به عنوان مثال نویسنده از کتاب «معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین» نوشته شیخ مهدی حائری مازندرانی (از شاگردان شیخ فضل الله نوری) هم بهره برده که برخی از محققان و عاشوراپژوهان آن را ضعیف کردهاند. به عنوان مثال شهید محراب آیتالله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی درباره این کتاب نوشته است: «به نقلیات کتاب معالی السبطین از هر جهت چندان اعتماد نیست، مگر اینکه مدارک و مصادر نقلیات خودش را نشان داده و ذکر کند و از کتبی نیست که آن را بتوان مدرک نقل قرار داد.» مروجی طبسی اما سعی کرده در پژوهش خود مطالب کتاب «معالی السبطین» را با کتب دیگر مورد همسنجی قرار دهد تا روایتهای متقن این کتاب خود را نشان دهند.
در این کتاب با زبانی ساده و همه فهم شهدای دشت کربلا و دیگر شخصیتهایی که به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) یاری رساندند اشاره و مختصری از سلحشوری آنان روایت شده است که از جمله آنان خاندان جناب عقیل بن ابوطالب (ع) است. مطالعه این کتاب را میتوان به عموم مردم توصیه کرد و همچنین هیاتهای عزاداری اگر میخواهند برنامههای فرهنگی خود را متنوع کنند یا این کتاب را به اعضا هدیه دهند و یا اینکه جلسات کتابخوانی این کتاب را برگزار کنند. همچنین این کتاب میتواند خط فکری خوبی نیز به مداحان اهل بیت نیز بدهد.