فرصت صعود «آتیهصبا» از مسیر «واگذاری هدفمند»

قانون برنامه پنجساله هفتم پیشرفت (1407-1403) که در 1 خرداد 1403 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در 18تیر 1403 از سوی رئیس مجلس به دولت ابلاغ شد، طبق متن مصوب، از 3 مرداد 1403 بهطور رسمی لازمالاجرا شده و از همین تاریخ، تکالیف جدیدی که فصل پنجم این قانون - بهویژه مواد 28 و 29 - برای صندوقهای بازنشستگی و هلدینگهای تابعه آنها تعیین کرده، به مرحله اجرا درآمده است.
این مواد با هدف خروج صندوقها از بنگاهداری، اصلاح پرتفوی سرمایهگذاری و ارتقای شفافیت، مسیر تازهای پیشروی این نهادهای اقتصادی قرار دادهاند؛ مسیری که در آن مقرر شده نقش صندوقها از «مدیریت مستقیم بنگاه» به «سرمایهگذاری حرفهای» تغییر کند.
درحالیکه صندوقهای بازنشستگی از ناترازی منابع نسبت به مصارف در رنج هستند، سالهاست که حضور مستقیم صندوقها در مدیریت و مالکیت بنگاهها آنها را با چالش مواجه نموده است. از همین رو، ورود هلدینگهای بزرگ به بورس و واگذاری تدریجی داراییهای مدیریتی آنها، میتواند تبدیل به یکی از کلیدهای اصلاح ساختار شود.
در این میان، مجموعهای مانند شرکت سرمایهگذاری آتیه صبا بهعنوان بزرگترین هلدینگ سرمایهگذاری چندرشتهای زیرمجموعه صندوق بازنشستگی کشوری که خالص ارزش داراییهای این مجموعه به گفته مدیرعاملش بیش از 100هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود و سودآوری پایدارش، آن را در زمره کمریسکترین هلدینگها قرار داده است، درحالیکه درصدد است نسبت به عرضه اولیه سهام در بورس اقدام نماید، خود را برای یک رویداد اقتصادی مهم آماده مینماید، که همانا آزمون عملی برای اجرای موفق مواد 28 و 29 قانون برنامه هفتم پیشرفت است.
بهعلاوه در هفتههای اخیر، آگهیهای متنوعی در روزنامههای کثیرالانتشار توسط هلدینگهای زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، منتشر شده که از جمله مهمترینها آنها، آگهی مناقصه اخیر شرکت هواپیمایی آسمان است که نشانهای از آغاز شدن فرآیند قانونی واگذاریهاست. این اقدامات، پرسشهایی را پیش روی بسیاری از ذینفعان قرار داده، از جمله اینکه دقیقا چه اتفاقی در شرف وقوع است و بازنشستگان بهعنوان صاحبان اصلی سرمایههای این صندوقها، چگونه از این تحولات منتفع خواهند شد؟
برای جستوجوی بیشتر درباره این موضوع به سراغ دکتر علیرضا عظیمیپور، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری آتیه صبا رفتیم؛ مدیری که نهتنها مسوول اجرای این تکلیف قانونی در بزرگترین هلدینگ صندوق بازنشستگی کشوری است، بلکه باید تعادلی ظریف میان حفظ منافع بازنشستگان، رعایت ضربالاجلهای قانونی و تطبیق با شرایط پر نوسان بازار سرمایه برقرار کند. با او به گفتوگو نشستیم تا از نقشه راه واگذاریها، جزئیات عرضه اولیه، و راهبردهای آتیه صبا در روزگار پسابنگاهداری بپرسیم، موضوعی که میتواند مسیر آینده خصوصیسازی در ایران را نیز تحتتاثیر قرار دهد.
با این مقدمه، گفتوگو را با این پرسش آغاز کردیم که:
در چارچوب قانون برنامه هفتم پیشرفت، تکالیف صندوقهای بازنشستگی و هلدینگهای تابعه آن چیست؟
بر مبنای ماده 5 و در فصل پنجم قانون برنامه هفتم پیشرفت مواد 28 و 29، ماموریت مشخص صندوقهای بازنشستگی خروج هدفمند از بنگاهداری تعریف شده است و به نظر میرسد فلسفه این تکلیف بر پایه نتایج آسیبشناسیهای چند دهه اخیر کشور استوار شده است؛ چرا که شکاف بین منابع و مصارف صندوقها بحرانی شده و بار پرداخت مستمری به دوش دولت قرار گرفته است.
حتما میدانید که نظریههای مدرن حکمرانی شرکتی و تجربه صندوقهای بازنشستگی موفق در جهان، به ما میگویند که کارکرد اصلی این نهادها باید در بهینهسازی سبد سرمایهگذاری، مدیریت ریسک و حفظ قدرت خرید مستمریبگیران خلاصه شود، نه اداره مستقیم شرکتها و سرمایهگذاری در زیرساختها.
اما بررسی عملکرد صندوقها در ایران و مقایسه آن با الگوهای موفق بینالمللی نشان داده که ورود مستقیم به مدیریت بنگاهها، بهویژه در صنایعی که ماهیت رقابتی و تخصصی بالایی ندارند، باعث کاهش بهرهوری و ایجاد هزینههای نمایندگی سنگین شده است. درحالیکه از منظر اقتصادی، صندوقهای بازنشستگی دو وظیفه اصلی دارند: حفظ و ارتقای ارزش ذخایر و تامین پایدار منابع جهت ایفای تعهدات بلندمدت در قبال ذینفعان. بنابراین هرگونه درگیری مستقیم در اداره بنگاهها باعث میشود بخشی از منابع، انرژی مدیریتی و سرمایه انسانی صندوقها صرف فعالیتهای کم اثر شود. در واقع ما باید صرفا در بازارهای پربازدهتر و پروژههای آیندهدار در کنار گروههای خبره، سرمایهگذاری میکردیم و درگیر اداره روزمره شرکتها نمیشدیم.
بهنظر من به همین دلیل، سیاستگذاران در قانون برنامه هفتم، عارضه یابی درستی انجام دادهاند و نسخهای که تجویز نمودهاند، این است که بهجای آنکه صندوقها را صرفا به فروش داراییها مکلف کند، رویکردی چندلایه اتخاذ کرده است: نخست، واگذاری سهام مدیریتی در شرکتهای مشمول بهمنظور کاهش نفوذ مستقیم در هیاتمدیرهها و دوم، در صورت عدم موفقیت در واگذاریها، ضمن اخذ مجوزهای مربوطه، سایر روشهای واگذاری در دستور کار قرار گیرد. همچنین درخصوص بهرهبرداری از منابع حاصله هم تمرکز بر سرمایهگذاریهای غیرمدیریتی و بورسی که شفافیت اطلاعاتی و نقدشوندگی بیشتری دارند، توصیه شده است.
اجرای این تکلیف برای ما در آتیه صبا، یک اقدام صرف برای عمل به قانون نیست؛ بلکه فرصتی استراتژیک برای بهبود ساختار مالی، افزایش شفافیت و همراستایی با استانداردهای نوین حکمرانی شرکتی است و بر آن هستیم که حداکثر استفاده را از این ظرفیت قانونی داشته باشیم. لذا واگذاری مالکیت و مدیریت شرکتها در دستور کار قرار گرفته است.
ضمن اینکه در این راستا ورود به بورس و عرضه سهام، از جمله ابزارهای اجرایی این سیاست هستند، که شفافیت اطلاعاتی ناشی از حضور در بازار سرمایه، الزام به رعایت استانداردهای بالای حاکمیت شرکتی مانند افشای اطلاعات در سامانه کدال، تشکیل کمیتههای تخصصی و امکان ارزیابی روزانه ارزش بازار داراییها را با خود دارد و همه ابزارهایی هستند که میتوانند هم اعتماد ذینفعان را جلب کنند و هم انضباط مالی را نهادینه سازند.
چرا این واگذاریها را از شرکت هواپیمایی آسمان شروع کردید؟
هواپیمایی آسمان، با بیش از چهار دهه سابقه فعالیت و جایگاه شناختهشده در بازار حملونقل هوایی کشور، یکی از باارزشترین برندهای زیرمجموعه ماست و ما بهعنوان شرکت مادر، موظف هستیم که ارزش برند شرکتهای خود را حفظ کرده و ارتقا دهیم.
در عین حال، آسمان همانند بسیاری از خطوط هوایی کشور، با چالشهای جدی از جمله فرسودگی ناوگان به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریمهای ظالمانه، هزینههای بالای نگهداری و نیاز فوری به نوسازی روبهروست. میانگین عمر بالای ناوگان و محدودیت در تامین قطعات، مستقیما بر ایمنی و کیفیت خدمات اثر میگذارد. روشن است که برای رفع این موانع، تزریق سرمایه جدید ضروری است و ما ترجیح دادیم از طریق جذبسرمایهگذار و ورود مدیریتهای تخصصی نسبت به بهکارگیری توان ایشان فصل جدیدی از نحوه حکمرانی شرکتی را در بخش عمومی رقم بزنیم.
از سوی دیگر از نگاه ما به عنوان هلدینگ، ما باید بتوانیم «مزیت مادری» خود را در قبال شرکتهای تابعه مان حفظ کنیم. یعنی هر جا که حضور ما بهعنوان شرکت بالادستی، ارزشافزوده واقعی ایجاد نکند یا هزینههای نمایندگی و مداخله مستقیم بیش از منافع آن باشد، باید به مدلهای کارآمدتر روی بیاوریم. در مورد آسمان، بهترین راهکار، استفاده از الگوی واگذاری مدیریتی با حفظ مالکیت است و لذا ما با سه شرط اصلی حفظ نیروی انسانی موجود، تزریق سرمایه نقدی برای اصلاح ساختار مالی و اضافه شدن هواپیماهای جدید به ناوگان از سرمایهگذاران واجد اهلیت دعوت کردهایم.
این رویکرد همزمان دو هدف را محقق میکند: از یک سو، برند آسمان در مسیر رشد و ارتقاء باقی میماند و ارزش آن حفظ خواهد شد و از سوی دیگر، بازنشستگان بهعنوان ذینفعان اصلی صندوق، از بازدهی بهتر و پایداری بلندمدت سرمایه خود بهرهمند میشوند.
ولی قانون به شما تکلیف کرده که شرکتها را واگذار کنید؛ چرا بهجای فروش مستقیم، به سمت جذب سرمایهگذار و شراکت با بخش خصوصی رفته اید؟
در نگاه اول شاید به نظر برسد که تنها مسیر اجرای تکلیف قانونی، فروش مستقیم سهام و خروج کامل از مالکیت است، اما همانطور که پیشتر هم عرض کردم قانون در «موارد خاص» اجازه استفاده از روشهای جایگزین را داده است. فلسفه این انعطاف قانونی بسیار روشن است: در برخی شرکتها، بهویژه آنهایی که دارای مزیتهای رقابتی و برند تثبیتشده هستند، واگذاری شتابزده یا فروش کامل میتواند بخشی از ارزش نهفته شرکت را از بین ببرد و شرکت هواپیمایی آسمان دقیقا در همین دسته قرار میگیرد.
رویکرد ما در آسمان، «شراکت هوشمند با بخش خصوصی» است، نه واگذاری بیقید و شرط. در این مدل، ما با حفظ مالکیت، مدیریت اجرایی را به یک شریک خصوصی دارای اهلیت و توان مالی میسپاریم. این شریک، بر اساس قرارداد، موظف خواهد بود از طریق تزریق سرمایه نقدی، ناوگان را نوسازی کرده و بهرهوری عملیاتی را افزایش دهد و به این ترتیب منابع ذینفعان شرکت در معرض رشد قرار خواهد گرفت.
فکر نمیکنید این جریان واگذاری، مدیران و کارکنان شرکت هواپیمایی آسمان را با ابهاماتی مواجه کند و وضعیت جاری شرکت و کارکنان آن را تحتالشعاع قرار دهد؟
تغییر همیشه سبب بروز ابهام میشود و نگرانی کارکنان و مدیران در چنین فرآیندهایی کاملا طبیعی است؛ اما آنچه در مورد آسمان در حال وقوع است، صرفا یک واگذاری ساده نیست، بلکه بخشی از یک برنامه بازسازی و توسعه هدفمند است که از ابتدا با در نظر گرفتن منافع و امنیت شغلی کارکنان پی ریزی شده است.
باید تاکید کنم ما به موازات اقداماتی که عرض کردم برای اصلاح ساختار مالی و عملیاتی آسمان، بودجهای بالغ بر 4 همت جهت تزریق مالی را در دستور کار داریم که هدف آن مشخصا بهسازی، توسعه و نوسازی ناوگان و تقویت توان عملیاتی شرکت است. در ضمن تاکید وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی و همچنین مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره صندوق بازنشستگی کشوری در این مسیر همواره بر صیانت از سرمایه انسانی آسمان، در عین حال ارتقای توان رقابتی شرکت بوده است، بهگونهای که جایگاه آن در بازار هوایی کشور نهتنها حفظ، بلکه تقویت شود.
مدل واگذاری ما در این پروژه، دقیقا با همین دو اصل هماهنگ است. ما مالکیت عمده را حفظ میکنیم و شریک خصوصی متعهد میشود علاوه بر مدیریت شرکت، تامین مالی و بهبود فرایندهای عملیاتی را در پیادهسازی نماید. بنابراین، من معتقدم واگذاری نه تنها باعث تضعیف وضعیت جاری شرکت آسمان نخواهد شد، بلکه با ورود منابع جدید، بهبود بهرهوری و تقویت ناوگان، شرایط کاری و آینده شغلی کارکنان آسمان مستحکمتر خواهد شد. ما امیدواریم این مسیر بهگونهای پیش برود که هم تکلیف قانونی خروج از بنگاهداری را انجام دهیم، هم ارزش برند آسمان را حفظ کنیم و ارتقا دهیم و هم امنیت کاری نیروهای آن را تضمین کنیم.
چرا در سه نوبت (دو فراخوان و یک آگهی) منتشر کردید؟ ممکن است درباره چرایی و نحوه انتشار آگهیها بیشتر توضیح بدهید؟
سه نوبت انتشار (دو فراخوان و یک آگهی رسمی) ناشی از شرایط خاص کشور و ملاحظات حرفهای ما برای اجرای یک فرآیند رقابتی و شفاف اتفاق افتاد.
متاسفانه بلافاصله پس از انتشار اولین آگهی، با شرایط ویژهای روبهرو شدیم. تجاوز ظالمانه رژیم غاصب صهیونیستی علیه کشور عزیزمان نهتنها بر فضای عمومی و روانی جامعه تاثیر گذاشت، بلکه مستقیما بازار و رفتار سرمایهگذاران را هم تحتالشعاع قرار داد. به همین دلیل، آگهی اولیه را تمدید کردیم. این تمدید فقط یک تاخیر ساده نبود؛ بلکه فرصتی برای شناسایی دقیق طرفهای علاقهمند، بررسی اهلیت اولیه آنها و تکمیل بسته اطلاعاتی پروژه بود. در این مرحله، عملا ما وارد فاز «بازارشناسی» شدیم تا بدانیم چه کسانی واقعا به این پروژه علاقه دارند و توان فنی و مالی اجرای آن را نیز دارا هستند.
اگرچه هنوز اقتصاد در شرایط تعلیق است. بهطوریکه گویی نه جنگ برقرار است و نه صلح، پایدار است. اما اکنون، پس از بازارشناسی موفق انجام شده، به فرآیند رسمی و قانونی ورود کردهایم. از این مرحله به بعد، متقاضیان علاقهمند باید بر اساس ضوابط اعلامشده و چارچوب اسناد رسمی وارد شده و پیشنهاد خود را ارائه و در رقابت سالم و شفاف شرکت کنند. این فرآیند دیگر تکرارپذیر نیست.
به جز آسمان، چند شرکت دیگر در آتیه صبا مشمول این قانون میشوند؟ آیا در مورد بقیه شرکتها نیز واگذاری در دستور کار است یا فقط مدیریت منتقل خواهد شد؟
در مجموع 24 شرکت در هلدینگ ما مشمول این قانون میشوند. بر همین اساس، پروژه اصلاح و مهندسی مجدد پرتفوی آتیه صبا در دستور کار قرار گرفته است.
این موضوع اتفاقا با برنامه ورود آتیه صبا به بورس همراستا است، زیرا حضور در بازار سرمایه نیازمند پرتفویی شفاف، چابک و متوازن است که ترکیب آن با اصول سرمایهگذاری حرفهای و مدیریت ریسک هماهنگ باشد. پرتفوی فعلی آتیه صبا از نظر رشته فعالیت بسیار متنوع و در عین حال از نظر مقیاس غیرهمگن است؛ از صنایع غذایی گرفته تا گردشگری، حملونقل و معدن در فهرست سرمایهگذاریهای ما قرار دارد و این تنوع چالشهایی را برایمان در پی داشته است. لذا ما هم نسبت به اجرای تکلیف برنامه هفتم اقدام مینماییم و هم مهندسی مجدد سبد سرمایهگذاریهایمان را انجام میدهیم.
در برخی شرکتها، راهبرد ما واگذاری 100درصدی مالکیت است، زیرا حضور مدیریتی ما ارزشافزوده قابلتوجهی ایجاد نمیکند.
در یک سری دیگر از شرکتها، انتقال مدیریت بدون خروج کامل از مالکیت ترجیح داده میشود، تا ضمن حفظ سرمایهگذاری، مدیریت روزمره و اجرایی به بخش خصوصی توانمند سپرده شود و در تعداد محدودی از شرکتها، با توجه به همراستایی با استراتژیهای کلان هلدینگ، حفظ مالکیت و مدیریت مستقیم در اولویت باقی خواهد ماند، البته همراه با اصلاحات ساختاری.
برای نمونه، در همین مقطع که با شما صحبت میکنم: سهام صندوق بازنشستگی در شرکت صنایع کاغذ غرب واگذار شده است. واگذاری بلوک سهام مان در شرکت گل نقش توس در مرحله پیش از مزایده قرار دارد و شرکت پیچک نیز در آستانه تکمیل فرآیند واگذاری است. در مجموع هدف ما این است که هر تصمیمی چه واگذاری کامل، چه انتقال مدیریت، چه بازآرایی سرمایهگذاری، معطوف به بهکارگیری بهترین شکل از بهدست آوردن منافع و صیانت از داراییهای ذینفعانمان باشد و همزمان مسیر ورود موفق آتیه صبا به بورس را هموار سازد.