یک‌شنبه 12 مرداد 1404

فرصت های همکاری با اسلام‌آباد

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
فرصت های همکاری با اسلام‌آباد

سفر رئیس‌جمهور به اسلام‌آباد در بزنگاه‌های حساس منطقه‌ای و بین‌المللی و در هنگامه‌ای که دو کشور در ماه‌های اخیر درگیر جنگ بوده‌اند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بی‌تردید این سفر در جهت تقویت دیپلماسی همسایگی و محملی برای تعمیق روابط دوجانبه است. با این‌همه، گمانه‌های متعددی در باب چرایی اهمیت این سفر مطرح است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

جنگ اسرائیل علیه ایران حائز پیام‌ها و پیامدهای متعددی برای بازیگران منطقه‌ای ازجمله پاکستان بود که از آن زمره می‌توان به تهدیدهای نوظهور، پیوندهای پیدا و پنهان میان خوشه‌های تهدید در داخل و خارج از مرزها، سرمایه‌گذاری در نارضایتی داخلی و شکاف میان دولت و ملت، تقویت گزاره غافلگیری، شبکه ترور و بی‌عملی بازیگران و نهادهای بین‌المللی و اهمیت همراهی همسایگان در بزنگاه‌های بحرانی اشاره کرد. فارغ از اهمیت سطح حمایت مردمی و دولتی در پاکستان از مردم و دولت ایران حین تجاوز اسرائیل، این سوال را باید مطرح کرد که ایستادن پاکستان کنار ایران چه فرصت‌هایی را برای این کشور ایجاد کرد. پاکستان نشان داده است نهایت زیرکی را در بهره‌برداری حداکثری از بحران‌های منطقه‌ای و تبدیل آن به کارت استراتژیک برای خود دارد. فارغ از فضای احساسی ایجادشده کنونی در قبال پاکستان، باید زوایای پیدا و پنهان بازیگری این کشور را در راستای پیشبرد اهداف و منافع ملی کشور در بزنگاه کنونی لحاظ کرد.

در این راستا، گزاره‌هایی چون پشت‌پرده سفر عاصم منیر به واشنگتن و اعطای نشان عالی نظامی به فرماندهی سنتکام (ژنرال کوریلا فرمانده عملیات حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بود) به پاس همکاری‌های راهبردی و دفاعی میان اسلام‌آباد - واشنگتن محل توجه هستند. به‌عبارت بهتر، پاکستان که درگیر بحران‌های برهم‌باری چون تهدیدهای تروریستی گروه‌های تجزیه‌طلب و افراطی، بحران سیاسی، آستانه تنش مرزی با هند و افغانستان و تزلزل روابط با بازیگرانی چون چین، آمریکا و عربستان سعودی است، تجاوز اسرائیل به ایران را از منظر امنیت ملی خود نیز نگریسته است. این کشور که اخیرا درگیر جنگ با هند (با گمانه جدی در ارتباط با همکاری موساد) بوده، ناگزیر از ارزیابی پویایی‌ها و تهدیدهای نوظهور منطقه‌ای و تلاش برای بهره‌برداری از بزنگاه‌ها در چارچوب منافع عالی خود است.

تجاوز اسرائیل و ایستادگی جمهوری اسلامی ایران در برابر آن در فضایی رخ داد که وجدان‌های بشری در برابر جنایت انسانی در غزه در رنج بود. پخش تصاویر حملات موشکی ایران به اسرائیل، ویرانی‌های تل‌آویو و حیفا، زیست پناهگاهی و کاروان آوارگان اسرائیلی موجی از شادی در میان مردم در سراسر جهان به‌خصوص کشورهای اسلامی و عربی ایجاد کرد؛ به‌طوری‌که حمایت از ایران و تحسین تاب‌آوری ایرانیان در میان گروه‌های مختلف، حتی گروه‌های ضدایرانی، به الگوشدن ایران و اعتباربخشی به مولفه‌هایی از قدرت منجر شد که پیش‌تر کمتر به آن توجه می‌شد. حمایت از ایران در برابر اسرائیل فارغ از تحسین‌برانگیز بودن اقدام پاکستانی‌ها، چندین هدف هم‌زمان را دنبال کرد که از آن زمره:

1. اعتباربخشی مجدد به پاکستان در جهان اسلام به‌عنوان کشور حامی مردم غزه و مخالف اسرائیل؛

2. افزایش هزینه‌های فشار بر پاکستان برای ورود به روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل (پیش‌تر گمانه فشار از سوی عربستان مطرح بود)؛

3. ارسال سیگنال به هند، چین، عربستان و به‌ویژه آمریکا در زمینه ظرفیت‌های ژئوپلیتیک پاکستان در جنوب و غرب آسیا.

با این‌همه، سفر رئیس‌جمهور ایران به پاکستان به‌عنوان یکی از اعضای غیردائم شورای امنیت (مساله مکانیسم ماشه و تحریم‌ها) فارغ از قدردانی از اقدام پاکستانی‌ها حایز پیام‌های جدی است. مهم آنکه، پس از اسلام‌آباد پزشکیان عازم کابل است و بی‌تردید مساله امنیت مرزی، ظرفیت شبکه‌های تهدید منطقه‌ای، اتباع افغان، هماهنگی نظامی، اشتراک‌گذاری اطلاعاتی و امنیتی به‌ویژه در مواقع تجاوز خارجی به خاک هر یک از دو کشور از زمره مواردی است که بی‌تردید محل توجه و مذاکره قرار خواهد گرفت.

بی‌شک، ایران در زمینه ضرورت «اعتمادسازی» و لزوم «همکاری‌های نظامی و امنیتی» در شرایط ویژه اخیر که دو کشور درگیر جنگ‌های با طرح ازپیش‌تعیین‌شده بوده‌اند، تاکید خواهد کرد. دو کشور درک متقابلی از فرصت‌های پیش رو و افق همکاری‌های راهبردی و «ضریب تحقق‌پذیری» آن دارند؛ در شرایطی که «زمان» و «بازیابی توان» در اولویت نخست امنیتی طرفین قرار گرفته است، بی‌شک دو کشور در زمینه «امکان‌ها»، «تهدیدهای نوظهور»، «ضرورت درک از ظرفیت‌ها در له و علیه یکدیگر» و اهمیت «نقش‌یابی» بازیگران جدید و نوظهور در عرصه داخلی با حمایت خارجی اشتراک نظر دارند.

هرچند تجاوز اسرائیل علیه ایران به سبب ترور فرماندهان عالی‌رتبه نظامی و حمله به تاسیسات هسته‌ای از درجه بالای امنیتی در مقایسه با تجاوز هند به پاکستان برخوردار است، اما درک تهدید پاکستان نسبت به طرح «تجزیه» و برنامه‌ریزی روی الگوهای جدید عملیات تروریستی بسیار قدرتمندتر است. ازاین‌رو، پاکستان نیز از زوایای مختلف همراه ایران است؛ چه استفاده از کارت ایران در جهان اسلام، چه از لحاظ چانه‌زنی با آمریکا و چین برای کسب امتیاز و چه از منظر جلب حمایت ایران در مسائل امنیتی چون تغییر الگوی تهدید در این کشور، به ویژه هم‌مرزی با افغانستان و مسائل معتنابه آن. از این‌رو، فارغ از تحلیل‌های رایج در باب سفر و دیدار مقامات ایرانی و پاکستانی که از زاویه روابط دوجانبه، همسایگی و فرصت‌های اقتصادی قابل ذکر و بررسی است، اما باید آن را از منظر نگرانی‌های امنیتی دو کشور نسبت به تهدیدهای نوظهور، ضرورت «اعتمادسازی» و همکاری‌های امنیتی از یکدیگر در بزنگاه‌های تهدید نیز مورد توجه قرار داد. ایران و پاکستان لیستی از ظرفیت‌های معلق‌مانده همکاری به‌خصوص در زمینه ارتباطات منطقه‌ای و همکاری‌های توسعه‌ای، پیش رو دارند که بی‌شک هنوز هم زمان مناسب برای گفت‌وگوی شفاف و پیشبرد واقعی آنها فرا نرسیده است.

* دکترای روابط بین‌الملل و پژوهشگر مطالعات شبه‌قاره