«قلعه حیوانات» داستان دژی است بدون انسان
نمایش «قلعه حیوانات» به نویسندگی «بهروز غریبپور» و کارگردانی مشترک «عارفه آزرمی» و «سعیده خوش نژاد» این شبها در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش «قلعه حیوانات» به نویسندگی «بهروز غریبپور» و کارگردانی مشترک «عارفه آزرمی» و «سعیده خوش نژاد» این شبها در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شده است.
مهشاد حجتی، کوروش دستورانی، ستایش آزاد منش، مهتا هاشمی، تینا خلج، کیارش احمدزاده، محمدحسین ولیلو، مهیار کشاورز، عارفه آزرمی، ملیحه زینعلی و میلاد مرتضوی بازیگرانی هستند که در نمایش «قلعه حیوانات» به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: قلعه حیوانات داستان دژی است بدون انسان، اما حیواناتش «زمانی که سر به راه میشوند، آدم میشوند!» قلعه حیوانات قصهی شعارها و شورهاست، شعارهایی که عاقبتشان پاک شدن با قلم نرم، اما کاری باد و باران و آفتاب است و شورهایی که پایانش. قلعه حیوانات حکایتی است آزاد از هر زمان و مکان!.
- بیشتر بخوانید:
- برای مشاهده نقد نمایش «فرانکنشتاین» اینجا کلیک کنید
نمایش «قلعه حیوانات» با تاثیرات مستقیم از رمانی با این نام که «جورج اورول» آن را به نگارش در آورده و سپس «بهروز غریبپور» این اثر را به متنی نمایشی مبدل ساخته سعی دارد که فضایی متمایز را برای تشریح روایت خود به کار بگیرد تا بتواند مخاطب را از همان ابتدا با اثر همراه سازد. حال نکتهای که در این نمایش اهمیت دو چندانی نسبت به سایر دادههای آن دارد معطوف سوژه و دیدگاه آن است که در یک فراگیری جهانی قادر خواهد بود تا همیشه حرفی برای گفتن داشته باشد؛ لذا ترکیب دیدگاه نویسنده اصلی این اثر با زاویه دید نویسنده نمایشنامه حاصلی را فراهم آورده است تا این گروه نمایشی با مختصاتی مشخص، اما قابل تغییر در نحوه فضاسازی و تاثیرگذاری بتوانند با مخاطب به شکل دلخواه ارتباط برقرار کرده و شخصیتها را به فراخور لازمه و نیاز به صحنه آورند.
مشخص نبودن موقعیت مکانی و زمانی در این نمایش را میتوان یکی از مزیتهای مهم آن به شمار آورد که این امکان را فراهم میسازد تا مخاطب بتواند هر دوره تاریخی و اجتماعی که مدنظر دارد را به دادهها و اتفاقهای جهان نمایش سنجاق کرده و بنابر زاویه دید خود با این اثر همذات پنداری کند. عنصر ارتباط را به یقین باید از مهمترین اهرمهای موثر در روایت قلمداد کرد، زیرا شخصیتها با این عنصر توانستهاند هر خرده پیرنگی را در ساختار کلی هدایت کرده و از نتیجه آن به خرده پیرنگ دیگری و اتفاقهای آن بپردازد.
شاید این پیوستگی معنایی از دلایل و یا نکاتی است که خاصیت جهانشمول بودن اثر را با تاکیدی مشخص اذعان میکند. حال مزیتهای اجتماعی جهان متن اصلی این اثر آنچنان مورد توجه است که میتوان از این طریق اقتباسهای مناسب و کاربردی را در آثار سینمایی، نمایشی و... به کار گرفت و به نوعی اتفاقهای آن را به مسائل و رخدادهای جهان امروز ارتباط داد.
حال از جهان متن و خاصیتهای قابل توجه آنکه بگذریم، باید اشاره کرد که فضاسازی جهان این نمایش با تاکیدی مستقیمی به تصویرسازیهای اثر وابسته است، به طوری که شخصیتها با کنش و واکنشهای خود توانستهاند تاثیرات مدنظر تصویری که در روایت از دیدگاه کارگردانهای نمایش مهم بوده است را در ذهن مخاطب بارگذاری کنند.
حال بنابر اهمیت دادههای این اثر میتوان گفت که در ازای محتوا و دیالوگهایی که هر شخصیت آنها را بیان میکند، فرم جهان نمایش به مراتب تاثیرگذاری خود را دارد. تاثیرگذاری دیداری که در آن موقعیت مکانی با ترفندهای تصویری و ساختاری مینیمال گونه مهیا شده است که در راستای آن استفاده از ماسکها و طراحیها نیز بتوانند بخشی از دادههای روایت را پیش بگیرند. شخصیتها در ظاهر حیوانی با جهان اثر ارتباط میگیرند و باتوجه به نیاز خود سعی دارند که همه داشتههای پیرامون خود را تغییر داده و تحولی نو را آغاز نمایند.
جهان اثر با استفاده از عنصر تخیل به واقعیت اکنون جهان انسانها اشاره دارد و به نوعی معرف همان آینه تمام نمایی است که روبروی مخاطب گرفته تا او بیشتر آگاه شود که جهان پیرامونش چگونه و با چه مختصاتی اداره میشود.
شاید بتوان گفت اهمیت محتوا در جهان این اثر به اندازهای عینی معنا شده است که همه چیز را تحت تاثیر خود قرار میدهد. از طراحیها، بازیها و موسیقی گرفته تا مخاطب که در جهان اثر گاهی به دنبال خود میگردد و در زمانی دیگر قصد دارد تا تغییر و تحول اشاره شده که از سوی شخصیتها رقم میخورد را به تماشا بنشیند.
در واقع مخاطب جهان این اثر بعنوان شاهدی جستجوگر و کنشمند است که فارغ از صرف فعل خواستن قادر خواهد بود که با تفکر و رجوع به جهان درون خود عضوی از جامعه قلعه برای تحول و نوسازی شود؛ لذا جهان اثر بر اساس نیاز صحنه توسط شخصیتهای نمایش به تکرار سوال مطرح میکند و با پیش آوردن شرایط جدید به آنها پاسخ میدهد که این عمل تعریف همان کنش و واکنش است که انسانها در ازای رفتار و یا تصمیمی در جهان انسانها از خود بروز میدهند.
البته باید این موضوع را شرح داد که اهمیت شیوه اجرایی این اثر در آن است که هر شخصیت را به مثابه یک فرد و شخصیتها را بعنوان یک جامعه تلقی میکند که برگرفته از همان تعریف جز و کل است؛ بنابراین باید اذعان داشت که شیوه اجرایی و دیدگاه مشترک کارگردانهای این نمایش بر پایه درک درست از محتوا و فرم رخ داده است که در آن با طراحی میزانسنهایی که تحت تاثیر موقعیت هستند بتوانند شخصیتهای جهان نمایش را تاثیرگذار و البته هدفمند نزد مخاطب معرفی کنند.
حال باید اشاره داشت که نمایش «قلعه حیوانات» اثر مفهومی و بدون تاریخ است که میتواند در هر صحنهای حرفی برای گفتن واقعیتها داشته باشد. البته باید گفت که این نمایش فارغ از تاکیدهای خود به اتفاقهای جهان انسانها، تلنگری به باور آنها میزند تا مسیر درست را در پیش گرفته و سعادت نسلهای آینده خود را فراهم کنند که شاید فردا زمانی بهتری از امروز باشد.