ماجرای عجیب یک افسر سابق اطلاعاتی که معترض شد! / اصلاحات دوره خاتمی موجب چندپارگی جامعه گردید
در شرایطی که عمده جریانهای سیاسی و نخبگانی بر ضرورت وفاق تاکید دارند برخی عناصر مشکوک در دولت روحانی بر طبل شکافهای اجتماعی میکوبند.
سرویس سیاست مشرق - در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
یک روزنامه اصلاح طلب با بیان اینکه اصلاحات دوره خاتمی منجر به چند پارگی اجتماعی، فرار مغرها و... شد به دولت چهاردهم پیشنهاد داد که اصلاحات جامعه محور را در دستورکار خود قرار دهد، روزنامه شرق طی یادداشتی نوشت:
تجربه «اصلاحات قدرتمحور» در دولت آقای خاتمی راه به جایی نبرد، هر چند گفتمان جامعه مدنی نهادینه شد، اما منجر به چندپارگی اجتماعی، سرخوردگی نخبگان سیاسی، فرار مغزها و... شد که دلیل آن حلقه تنگ نخبگانی قومی قبیلهای از بالا به پایین بود. این روزنامه در ادامه با بیان اینکه دولت چهاردهم هم که دولت برآمده از نگرش اصلاحطلبانه است با طرح وفاق ملی اینبار اصلاحات جامعه محور را باید در دستور کار خویش قرار دهد و نه از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالا و تمرکززدایی در مرکز، تاکید کرد، اینکه محور وفاق ملی چیست یک نکته است و اینکه چگونه محورها را تعیین کنیم نکته دیگر ما نمیتوانیم بگوییم محور وفاق ملی در شرایط فعلی چیست.
در ادامه این یادداشت آمده است:
اما شاید یکی از مهمترین محورهای وفاق ملی در سطح کلان چگونگی امکان تحقق حقوق اساسی حاکمیت ملت از طریق احیای قانون اساسی و بازگشت به پیشنویس قانون اساسی آن است و در سطح خرد نگاه ویژه به توسعه سیاسی منطقهای است که متاسفانه در تمامی دولتها مغفول واقع شده است.
گفتنی است روزنامه شرق گرچه به ناکامی اصلاحات دوم خرداد 76 بنا بر غلبه دادن حاشیه ها به متن و نیز تلاش برای برساختاری بودن بخش رادیکال آن اشاره دارد اما نکته قابل تامل آن است که اولا اصلاحات جامعه محور موضوعی است که اتفاقا از سوی همان بخش رادیکال جبهه اصلاحات طرح و بیان میشود و شکل دیگری از ستیزه جویی و مبارزه علیه ساختار تعریف و تفسیر شده است، دوم اما اینکه تلاش برای دادن آدرس غلط به دولت چهاردهم بیانگر تله ها و بیم هایی که دولت وفاق را تهدید میکند.
بررسی برخی مطالب مطرح شده از سوی علی ربیعی در رسانه ها بیانگر آن است که وی می کوشد تا ضمن پیش کشیدن ابعاد نظری گفتمان وفاق از سوی دیگر برخی برنامه های اصلاحی مورد نظر دولت چهاردهم را در قالب «وفاق» صورت بندی کند.
در همین رابطه علی ربیعی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد وفاق را به مثابه نظریه ای برای خروج از آنچه بن بست های فعلی خواند، دانست و نوشت، تفاهم نظری و گذر از کینههای بیاساس و دیدن جناح مقابل به عنوان یک تفکر دیگر و نه به عنوان دشمن میتواند پایه وفاق شود.
وی در ادامه با بیان انکه ما به وفاق جامعه با جامعه و بین مردم با مردم به صورت نوعی همدلی، پشت هم بودن، زمان بیشتری را در کنار هم گذراندن و... نیازمندیم، تصریح کرد، بدون تردید، توسعه بدون وفاق صورت نمیگیرد و در تمام نظریههای توسعهای که این روزها مطرح میشود، علاوه بر الگوهای توسعه که خود یک بحث مفصل است، این موضوع مطرح است که اگر جامعه همراهی نکند و اگر مجموعه ساخت قدرت در برنامه توسعه سهم و مشارکت نداشته باشد توسعه اتفاق نمیافتد و برنامه توسعه شکست میخورد. به طور مثال اگر شما قصد اصلاح ساختار قیمت انرژی را دارید، اگر جامعه همراهی نکند، همان اتفاقات سال 98 رخ خواهد داد.
به باور ربیعی، بدون اجتماعی کردن هر برنامهای حتی یک کارخانه در یک سطح کوچک، توسعه با مانع مواجه میشود. به طور کلی تصمیمات سختی که امروز کشور ما به آن نیازمند است (که تنها یک فرصت 10 یا 15 ساله برای اخذ آنها را داریم و بعد از آن ناممکن است) که بتواند ما از گذرگاههای سخت به سمت توسعه عبور بدهد. جامعه با نظریه بقا که صرفا نان و معیشت را تامین کند نمیتواند به توسعه دست یابد. بقا پیششرط است، اما جامعه نیاز به توسعه و بالندگی دارد. ما بدون نظریه وفاق، چه افقی با گروههای سیاسی، چه وفاق عمودی با جامعه امکان برونرفت از پیچیدگیها و بحرانهای پیش رو و امروز ایران را نداریم و به توسعه نمیرسیم و این یک نظریه برای آینده ایران است.
گفتنی است مطالب درست علی ربیعی در زمینه وفاق برای حل مشکلات، عدم تخاصم میان جریان های سیاسی، لزوم اجتماعی کردن برنامه ها و... در شرایطی طرح و بیان می شود که وی هیچ گونه توضیحی نمیدهد که چطور در دولت اعتدال، ادعای تدبیر و امید برنامه ای برای نزدیکی جریان های سیاسی نشد و رئیس آن دولت منتقدان خود را به جهنم حواله می داد!
علی ربیعی توضیح نمیدهد که تاکید بر اجتماعی ساختن برنامهها در دولت تدبیر و امید دنبال نشد و آن فاجعه در سال 98 به وجود آمد و اینکه چرا لزوم مشارکت دادن مردم در توسعه در همان دولت مورد تاکید وی به حاشیه رفته و نگاه از بالا به مردم، حکمفرما بود.
امروز اما در شرایطی که عمده جریان های سیاسی و نخبگانی بر ضرورت وفاق تاکید دارند، نگران هایی از این دست وجود دارد که آنانی در دولت تدبیر بودند و سوء حکمرانی ها را نادیده میگرفتند این بار برای دولت وفاق، مساله سازیهای جدیدی نیافرینند.