متفاوتترین نسخه کاپیتان سابق تیم ملی در گفتگوی اختصاصی با ورزش سه / عبادیپور: متاسفم، عطایی تاوان این کارش را میدهد
یک مصاحبه مفصل و پر نکته با میلاد عبادی پور و حرفهایی که شما را به تأمل وا میدارد.
به گزارش"ورزش سه"، تیم ملی والیبال ایران دو هفته ناامیدکننده را در لیگ ملتها پشت سر گذاشت و تقریبا شانس خود را برای رسیدن به مرحله پایانی مسابقات از دست داد.
در این بین انتقادات زیادی نسبت به عملکرد تیم ملی مطرح شده اما شاید بهترین گزینهای که میتوانست در این باره اظهار نظر کند، میلاد عبادیپور بود. به همین خاطر مهدی اسدی، خبرنگار ورزش سه مصاحبه مفصلی با او انجام داده که خواندن آن خارج از لطف نیست.
*همه میدانند رابطه من با عطایی چقدر خوب است *دور از انسانیت بود که خانوادهام را رها کنم و به تیم ملی بیایم *اولین بار اینجا میگویم که ساق پای من پاره شده بود *متاسفم که بهروز عطایی تاوان جوان گرایی را میدهد *دست آقای عطایی درد نکند که من را درک کرد *نمیدانم چطور این همه لطف مردم را جبران کنم *میلاد عبادی پور نمیتواند برای تیم ملی جادو کند *من که نمیتوانم تا 50 سالگی والیبال بازی کنم *ژاپن همه تیم های دنیا را بیچاره کرده است *تیم ملی ایران با زور والیبال بازی میکند *اگر امین اسپک نزند تیم نابود میشود *کادر فنی تیم ملی که فقط آقای عطایی نیست *با میرسیم، میرسیم گفتن به هیچ جا نمیرسیم *والیبال ایران با 13 سال پیش خیلی فرق کرده است *دیوانه نیستند که از سیستم روز دنیا استفاده میکنند *داورزنی هر کاری در توانش باشد را انجام میدهد اما تنهاست *غرور بازیکنان ما خرد میشود *فقط 10 درصد فوتبال به والیبال بها بدهید *پاسورهای ما جزو بهترین های دنیا هستند *آقا بهروز نمیتواند جور همه چیز را بکشد *جای وییسکی یک مربی خوب اروپایی بیاوریم *بعد از لیگ ملتها برمیگردم *امیدوارم امین در ایتالیا به مشکل نخورد *اول از همه میخواهم راجع به غیبتت در لیگ ملتها حرف بزنیم. یک سری مسائل به وجود آمد که از قبل باید با آقای عطایی هماهنگ میکردیم. من خیلی با آقای عطایی احساس راحتی میکنم و فکر میکنم همه میدانند که رابطه من با ایشان چقدر خوب و نزدیک است. *بحث اختلاف بر سرکاپیتانی با سید مطرح نبود؟ کاپیتانی فقط یک مسئولیت بسیار سنگین است. آقای موسوی باتجربه و بزرگ تیم ماست و باید به ایشان احترام گذاشت. ما اصلا به این چیزها توجه نمیکنیم. صحبت من و آقای عطایی به هفت یا هشت ماه پیش برمیگردد که اوایل لیگ ما بود و من میدانستم که قرار است بچه دار شوم. من به آقای عطایی گفتم که احتمالا اردیبهشت ماه بچه من به دنیا میآید و ایشان هم گفتند که از الان شرایط مشخص نیست و همان موقع راجع به این مسائل صحبت میکنیم. تقریبا دو ماه مانده بود که بچهام به دنیا بیاید؛ وقتی خارج از ایران هستید یک مدت طول میکشد که شما مدارک را بگیرید. هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد و یک سری کشورها بلافاصله بعد از به دنیا آمدن مدارک را میدهند اما در ایتالیا به ما گفتند که تا یک ماه بعد میتوانیم برای گرفتن مدارک اقدام کنیم. قانون کنسولگری ایران در میلان این بود. اول از همه به دور انسانیت بود که من بخواهم خانوادهام را آنجا رها کم و به تیم ملی اضافه شوم. *بحث مصدومیتت چقدر جدی بود؟ بحث بچه یک طرف ولی در مورد یک موضوع دیگر با آقای عطایی حرف زدم و خواهش کردم که چیزی به کسی نگویند و در مورد آسیب دیدگیام حرفی نزنند. هیچکس این را نمیداند و حالا به شما میگویم که در سومین بازی پلیآف مقابل پروجا ساق پایم پاره شد و کلا از آن به بعد نتوانستم حتی پرش کنم. پارگی خفیفی بود و نزدیک پنج میلیمتر ولی خب مصدومیت، مصدومیت است. من اگر به آن مصدومیتم رسیدگی نمیکردم ممکن بود که دو تا سه ماه بیرون بنشینم. من خودم از آقای عطایی خواهش کردم که این موضوع را اعلام نکند چون به هر حال بحث قراردادهای جدید هم وجود داشت و ممکن بود به من لطمه بزند چون مثلا چیزی نبود که من بخواهم دو سال از میادین ورزشی دور باشم. آن دوره نیاز داشتم که اول از همه کنار خانوادهام باشم و اینکه به مصدومیتم برسم. الان هم تازه اولین پرشم را در ارومیه بعد از دو ماه انجام دادم.
*ولی شنیده بودیم که ممکن است بعد از هفته اول به تمرینات تیم اضافه شوی. من عملا نمیتوانستم برای هفته دوم لیگ ملتها به تیم ملی اضافه شوم. از طرفی چون با آقای عطایی هماهنگ کرده بودم دیگر دنبال ویزای آمریکا نرفتم و به ایشان گفته بودم که احتمالش خیلی کم است که به آمریکا بیایم چون مصدومیت واقعا اذیتم میکرد و باید درمانش میکردم. دست آقای عطایی درد نکند که درک کرد و گفت شاید این مسابقات را بیایی اما ممکن است باز مصدوم شوی در تورنمنتهای بعدی نباشی. *برویم سراغ لیگ ملتها؛ چقدر دل مردم برایت تنگ شده و میگویند جایت خالی است و اگر بودی تیم ملی بهتر نتیجه میگرفت. اول از همه کل مردم ایران به من لطف دارند و خودم در عجبم چطور لطف آنها را جبران کنم چون واقعا لطفشان بیش از حد شده است و امیدوارم بتوانم آن را جبران کنم. وقتی تو میگویی نبود میلاد عبادیپور باعث افت و نتایج بد تیم شده اولا نظر لطفت است ولی ما باید این را هم در نظر بگیریم که ایران اکثر بازی ها را 3-0 باخت؛ اگر میلاد عبادی پور در زمین بود 3-0 میبردیم؟ *نه؛ ولی اگر مقابل ایتالیا در زمین بودی بازی 24-20 برده را نمیباختیم. شاید ولی آن دو ستی که به به 15 و 16 باختیم، میلاد عبادیپور هم اگر بود نمیتواست جادو کند. یک سری حرفها اگر از روی دوست داشتن هم باشد، شاید این فشار را روی شما بیاورد که از نظر روحی و روانی به هم بریزی. اولا من از مردم تشکر میکنم که اینقدر هوای تیم ملی و من که در کنار تیم نیستم و شاید بیشتر به این توجه نیاز داشته باشم را دارند. وقتی این صحبت میشود که نبود میلاد به تیم لطمه زد، فشار دو طرفه میآورد. هم روی من فشار ایجاد میکند و هم اینکه این حس را به بقیه بازیکنان میدهد که هیچ ارزشی ندارند. *میلاد این بحث نه فقط در مورد تو که درباره چند بازیکن دیگر هم مطرح میشود. مثلا همین الان میگویند چقدر جای سعید معروف خالی است یا اگر سید در تیم نبود همین حرف را راجع به او هم میزدند. اشتباه ما همین جاست. ما میگوییم یا باید ایشان نزدیک 40 نفر را وارد اردو کرده بود و به همه بازیکنان ایران فرصت داد تا خودشان را نشان دهند. سعید معروف، محمد موسوی، شهرام محمودی و امیر غفور در اوج درخششان برای تیم ملی بازی کردند. همین امروز نتیجه بگیریم یا کلا این تیم به درد نمیخورد. دورهای که آقای ولاسکو با تیم ایران شروع به کار کرد،. شاید در مقطعی در مورد من نیز این موضوع صدق میکرد. اما من شاید مثلا سر تو یا بقیه بتوانم کلاه بگذارم اما سر خودم که نمیتوام کلاه بگذارم. مگر میلاد عبادیپور تا کی میتواند والیبال بازی کند؟ مثلا 35 سال اصلا آخرش45 سال. من که نمیتوانم تا 50، 60 سالگی در تیم ملی بازی کنم. ما نمیتوانیم متکی به یک سری بازیکن باشیم. وقتی هم شما جوانها را به کار میگیری این تاوان دارد و متاسفانه آقای عطایی الان دارد این تاوان را میدهد و من دوست نداشتم این اتفاق بیفتد. آقای عطایی به خوبی نشان داد که دل و جرات این کار را دارد و من به شخصه خیلی ناراحتم که اینقدر از آقای عطایی انتقاد میشود. *انتقاد که هیچی، کار به توهین و بد و بیراه هم کشیده است. شما مثلا میآیی میگویی میلاد عبادیپور بد بازی کرد و باعث باخت تیم شد. من این حرف را قبول ندارم. میلاد بد بازی کرد، قبول چرا بقیه کمک نکردند. این در مورد کادر فنی هم صدق میکند.
* لطفا یک مقدار این موضوع را بیشتر باز کن ببین الان همه میگویند آقای عطایی بدترین مربی است ولی چرا هیچکس به ایشان کمک نمیکند. *چه کسی باید کمک کند؟ شما یک نفر سرمربی داری و چهار، پنج نفر کادرفنی؛ شما چرا مربی و کادر فنی انتخاب میکنی، شما چرا 14 بازیکن انتخاب میکنی؟ برای اینکه مثلا اگر میلاد عبادیپور بد بازی کرد بازیکن دیگری به زمین بیاید. *یعنی میگویی کادر ما اینقدر خوب نیست که در لحظات سخت به آقای عطایی کمک کند. درسته؟ من نمیگویم کمک نمیکنند و اینکه بگوییم کادر فنی ما اصلا کمک نمیکند جمله بسیار بدی است. کادر فنی ما کمکشان را میکنند ولی در حد و توان خودشان. تو خودت والیبال جدید دنیا را دیدی که مثلا ژاپن همه را بیچاره کرده است. الان شما نمیتوانی به تیم المپیگی فرانسه زور بگویی چون اصلا زورت نمی رسد. شما نمیتوانی به تیم المپیکی برزیل، لهستان یا آمریکا زور بگویی چون واقعا بروزترین والیبال دنیا را بازی میکنند. مربیان و کادر فنی ما در حد و توان خودشان کمک میکنند. ما به یک نفر احتیاج داریم که بیاید سیستم روز والیبال دنیا را به تیم ملی ارائه دهد. سیستم جدید روز دنیا هم از برزیل و ایتالیا و آرژانتین میآید و سبک والیبال ما هم شبیه آنهاست. این نسل ایتالیا بازیکنان جوان و قد بلند زیادی دارد اما نسل گذشته آنها شبیه بازیکنان ما بودند. تیم ملی آرژانتین را نگاه کنید؛ اکثر بازیکنان آنها از نظر فیزیکی شبیه ایرانیها هستند اما آمدند و برنز المپیک را گرفتند. این فقط یک راه دارد و آن هم این است که شما به تیمت والیبال روز دنیا را ارئه دهی. بازیکنهای شما باید با سیستم والیباال بازی کنند. من همه بازهای تیم ملی را دنبال میکنم ولی متاسفانه و باز هم متاسفانه والیبال ما با زور بازی میکند. مثلا امین اسماعیلنژاد که یکی از درخشانترین بازیکنان ماست را مثال بزنم. یک سوال از تو دارم، آن روزی که امین اسماعیلنژاد بد بازی کند چه اتفاقی میافتد؟ خودت الان سوالم را جواب بده *قطعا کل تیم ما به هم میریزد خب چرا این اتفاق میافتد؟ مگر والیبال یک نفره است؟ مگر بوکس یا تنیس بازی میکنیم؟ *مثلا نتیجهاش میشود ست پنج بازی هلند آفرین؛ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ همیشه شماها از ما سوال میپرسید، حالا من از تو سوال میکنم.(با خنده) چرا اگر امین اسپک نزند تیم باید نابود شود؟ چون والیبال ما متکی به یک بازیکن شده است. ما تیمی بازی نمیکنیم. من خودم والیبالی هستم و دارم این حرف را میزنم. تیم ما به شدت در توپهای هایبال ضعف دارد. تیم ما به شدت در توپهای برگشتی ضعف دارد. تیم ما به شدت در توپگیری ضعف دارد. این ضعفی که میگویم بالای 90 درصد است و فکر نکن که یک وقت دارم پنجاه، پنجاه حرف میزند. تیم ما در سیستم دفاعی مشکل دارد و خیلی هم مشکل دارد. من بچهها را میدیدم و واقعا حرص و جوش میخوردم. از این که مثلا دریافت تیم حریف میرسد و دفاع منطقه چهار ما میرود یار خودش را بگیرد، دفاع منطقه دو ما که فرق هم نمیکند کدام بازیکن باشد هم آن طرف برای مهار یار خودش اقدام میکند. سرعتیزن ما باید همزمان حواسش به منطقه دو و چهار باشد، مواظب پای حریف باشد و اگر پاسور هم جزو منطقه جلوی زمین باشد، باید او را هم زیر نظر داشته باشد؛ یعنی یک به پنج میشود. شما هیچ جای دنیا چنین سیستمی را در دفاع نمیبینید. شما بازیهای ژاپن را ببینید. از لحاظ فیزیک شاید نصف ما باشند ولی دفاع بغلهای آنها بیشتر از سرعتیزنها توپها را تاچ میکنند. یعنی اینقدر به دفاع وسط خود کمک میکنند. شاید شما بتوانید سه به پنج بازی کنید ولی یک به پنج غیرممکن است. من میدانم که واقعا سرعتیزنهای ما در حال دویدن بودند چون هیچکس کمک نمیکند. اگر سیستم دفاعی شما درست باشد، توپگیری هم درست خواهد شد و در ادامه قدر توپهای برگشتی را میدانید و در نهایت در توپهای هایبال مشکلی نخواهید داشت. همان کاری که ژاپنیانجام میدهند. یک مثال بهتر برای شما بزنم؛ هیچ تیمی در سوپرلیگ ایتالیا به جز میلانو که من در آن بازی میکردم نمیتوانست پروجا را شکست دهد. به خاطر اینکه خودم در میلانو بودم این را نمیگویم، ما این مسئله را ثابت کردیم. دلیلش هم این بود که ما والیبال منظم بازی کردیم. لئون سرویس وحشتناک میزد و ما میدانستیم که شاید نتوانیم توپ را بالای سر پاسور برسانی پس اصراری برای آن نداشتیم و فقط سعی میکردیم توپ را سیو کنیم. *این همان پاشنه آشیل ما در بازی هلند بود که انگار قصد داشیم سرویسها را بالای سر پاسور برسانیم و نیمیر همینگونه چند امتیاز مستقیم گرفت. آقای عطایی هم در وقت استراحت این موضوع را به بازیکنان تاکید کرد. این توپها فقط باید سیو شود و بعد کاری که باید انجام دهید دادن پاس سالم است. در مرحله سوم هم شما باید یک تصمیم خوب و تعیینکننده بگیرید. والیبال روز دنیا میگوید که در اینطور مواقع باید به قصد سر دفاع یا برخورد به انگشتان مدافعان اسپک بزنید. یا اینکه کار سادهتر را انجام دهید و توپ را آرام به دفاع بزنید و بعد با ریکاوری توپ آن را تبدیل به امتیاز کنید.
*ولی ما انگار خیلی در این موضوع که گفتی ضعف داریم. به خاطر این است که چنین کاری نیاز به تمرین دارد و شما نمیتوانید وسط بازی به میلاد عبادیپور بگویید که بیا این کار را انجام بده. شما باید حداقل در تمرین روزی صد بار این کار را انجام بدهید. الان دوباره به حرف اولم برمیگردم. همه میآیند میگویند آقای عطایی ولی کسی نمیگوید که تیم فقط آقای عطایی نیست و قطعا ایشان هم یکسری جاها متحمل فشار و استرس میشوند. شما برای کمک کردن کادر فنی را انتخاب میکنید و آنها باید یک جاهایی با تجربهتر عمل کنند. من نمیخواهم بگویم کادر فنی ما ضعیف است ولی ما تا اینجا چیز خاصی از کادر فنی و کمکهای آقای عطایی ندیدهایم. مثلا در فوتبال یک مربی کنار خط با بازیکنان صحبت میکند اما روی نیمکت شاید شما 10 مربی یا آنالیزور داشته باشید. اگر نخواهند کاری کنند اصلا چرا آنها را با خودشان میبرند؛ بیایند با یک سرمربی قرارداد ببندند و بگویند همه کارها را خودت انجام بده. کادر فنی باید یک جاهایی کمک کند. والیبال ما الان اینطوری شده که آقای عطایی نکات را به بازیکنان را میگوید. کادر فنی چه میگوید؟ کادر فنی ما فقط به بازیکنان میگویند میرسیما، آقا میرسیما؛ این امید الکی است، ما تا وقتی والیبال بازی نکنیم به هیچ تیمی نمیرسید. شما باید نکته بگویید که مثلا اینها دارند دو سیستم یا چهار سیستم بازی میکنند. در بازی ما با لهستان به جرات میگویم که متئو بینیک یک تنه ما را برد. *بله، اصلا دفاع نشد. خب چرا دفاع نشد؟ چون سرعتیزن ما مقابل بینیک میایستاد و بعد پاسورشان پایپ میداد و بی دفاع امتیاز میگرفتند. دنده بعدی پاس را به بینیک میداد. آقای عطایی تا جایی که میشود نکات را میگوید اما کادر فنی ما هم باید بیاید یک جاهایی کمک کند. آقا میمیخواهیم ببازیم، باشه همه بازیها را 3-0 ببازیم اما طوری کار کنیم که در آینده به درد ما بخورد نه اینکه هرکس والیبال خودش را بازی کند و همه توپها را بدهیم امین و اگر او همه را تبدیل به امتیاز کرد شاید بتوانیم بازی را ببریم وگرنه میبازیم. اگر شما می خواهی بازی را ببازی حداقل باید بجنگی و خط ریسکت را رد کنی و ببازی. متاسفانه ما داریم والیبال 30،20 و 40 سال گذشته را بازی میکنیم. شاید نکات لازم به بازیکنان گفته میشود. بالاخره ما از پشت تلویزیون همه چیز را نمیبینیم اما وقتی بازیکن شما کاری که میخواهید را انجا نمیدهد حتما باید با او برخورد شود. تیم ما باید در حد جهانی بازی کد و تمرکز داشته باشد، حتی آن بازیکنی که فقط برای یک پوئن به زمین میآید. او باید در تمرکزش از بقیه هم بیشتر باشد چون آمده که به تیم کمک کند. متاسفانه الان خیلی از بازیکنان و کادر فنی تمرکز ندارند چون وقتی یک نکتهای را به بازیکن میگویید و انجام نمیدهد یعنی هیچکس تمرکز ندارد. شما باید به عنوان مربی پافشاری کنید که چرا آن چیزی که من میگویم را انجام نمیدهید. میبازیم، همه میگویند مشکل کادر فنی است. اگر درست شد که یعنی آرام آرام داریم از اشتباهات درس میگیریم و پیشرفت میکنیم اما اگر درست نشد همه میگویند مشکل کادر فنی است و شما در نهایت نمیتوانید چیزی را ثابت کنید. به کادر فنی میگویید آنها میگویند ما همه اینها را انتقال دادهایم و بازیکنان هم حرف خودشان را میزنند و این وسط شما متوجه نمیشوی که کادر فنی کمک میکند یا نه. *نظرت در مورد دستیار جدید آقای عطایی، پاول وییسکی چیست؟ آقای وییسکی تا پارسال بازیکن بود و خودش بازی میکرد و چند دوره ایشان کمک سه یا چهار ویتال هینن بود. شما وقتی میخواهید والیبالتان پیشرفت کند نمیتوانید کسی را بیاورید که تازه دو سال است مربی شده است. دقیقا همان بلایی سر ما میآید که سال 2014 آمد. کواچ که خودش یک بازیکن بزرگ بود به ایران آمد و شاید مربی بدی هم نبود اما تازه سه، چهار سال بود که تازه مربیگری را آغاز کرده بود و ریسک بزرگی محسوب میشد. من در مورد بهترین مربیان دنیا با شما صحبت میکنم و وییسکی جزو آنها نیست. *مربی درجه یک که به عنوان دستیار کار نمیکند؟ شاید اینطور که میگویی باشد ولی مربی سطح دوم والیبال دنیا میآید. شاید خوان سیچلو مربی دسته دو والیبال دنیاست. مربیان دسته اول که افرادی مثل دیجورجی، مندز، جان اسپرا و اینها هستند. بقیه مربی سطح دو والیبال دنیا هستند که آنها هم در حال کار با سیستم روز والیبال دنیا هستند. سیچلو چند سال در سریآ مربی بود و با سعید معروف کار کرد. خیلی مثل خوان سیچلو هست که برای خودشان هم یک پوئن بزرگ است که بتوانند کنار تیم ملی کار کنند و دیده شوند. *پس تو مهمترین نقطه ضعف تیم ملی را کادر آقای عطایی میدانی. باز هم میگویم کادر فنی ما کمکش را میکند و به دور از انصاف است که بگویم آنها هیچ کاری انجام نمیدهند اما آنها در حد و توانشان کمک میکنند. حالا من اسم میبرم. مثلا آقای محمود افشاردوست خودش جزو یکی از بهترین کمک مربیهای تیم ملی ایران بوده است ولی چه زمانی؟ 2010 در حالی که الان 2023 است. والیبال الان با 13 سال پیش زمین تا آسمان فرق کرده است. درست است که آقای افشاردوست مدرس والیبال بوده و دائم آن را پیگیری کرده است ولی شرایط مدرس بودن با فشاری که شما در کنار زمین تحمل میکنید متفاوت است. با میرسیم، میرسیم نمیرسیم. با این که در تایم استراحت بگوییم آقا جبران میکنیم، اتفاق خاصی نمیافتد. دوره امید دادن 20 سال پیش بود. در وقت استراحت میگویند آقا به خودتان باور داشته باشید. باشه من باور دارم ولی وقتی نتوانم والیبال بازی کنم، تکلیف چیست؟ من به جای اینکه بگویم میرسم باید بگویم آقایان دفاع روی تور تیم لهستان فقط پایپ و سرعتی کار میکند. ما با میرسیم نمیتوانیم بازی را ببریم و فنی باید این کار را انجام دهیم. اگر هم میخواهیم ببازیم والیبال بازی کنیم نه اینکه مثل سی سال پیش والیبال بازی کنیم و بعد شکست بخوریم. با میرسیم میرسیم ما نمیتوانیم والیبال را ببریم و فقط با سیستم درست میتوان برد. سیستم دادن هم از تمرینات شروع میشود و نه مسابقات. اول از همه بازیکنان ما باید این اختیار را داشته باشند که برگه آنالیز خودشان را دریافت کنند. من میلاد عبادی پور اگر نفهمم که چند درصد توپ اول را اسپک زدم، چند درصد توپهای هایبال را اسپک زدم، چند درصد توپهای برگشتی را اسپک زدم، چند درصد دریافت خوب داشنم و چند درصد سرویس خواب زدم نمیتوانم پیشرفت کنم.
*ولی انگار خیلی آنطور که باید و شاید به آنالیز بها نمیدهیم متاسفانه مشکل ما همین است. والیبال روز دنیا الان میگوید که شما 50 درصد بازی را با آنالیز میبرید و بقیه را طبق برنامهای که به شما میدهند باید بازی کنید. مربی میگوید ما شب تا صبح، صبح تا شب نمیخوابیم که آنالیز دقیق داشته باشیم و عین این آنالیز مو به مو باید اجرا شود و بازیکن موظف است که این کار را انجام دهد چرا که اگر در غیر این صورت باشد اصلا چرا ما باید آنالیزور یا کمک مربی داشته باشیم. الان چرا در والیبال روز دنیا از دو تا سه آنالیزور استفاده میکنند. یکی دو نفر از بیرون آنالیز میکنند و دو، سه نفر هم لپ تاپ به دست از روی نیمکت این کار را انجام میدهند. والیبال روز دنیا چرا این کار را انجام میدهند؟ دیوانهاند یا مشکل مغزی دارند؟ نه الان والیبال روز دنیا میگوید من باید با سیستم و ضد سیستم بازی کنم. یعنی چی؟ یعنی اینکه سیستم من میگوید که مثلاً پاسور حریف بیشتر سرعتی و پایپ کار میکند. آن ها هم دارند این کار را انجام میدهند و باید برای مقابله با آن تدبیر کنیم و این میشود ضد سیستم. به خاطر همین است که شما شش نفر را میبینید که با لپ تاپ کار میکنند تا آمار را در اختیار بازیکن قرار دهند. در کادر فنی ما چند نفر این کار را انجام میدهد؟
*فکر کنم یک نفر بله یک نفر هم که آقای حسین خوریانی باشد یک تنه نمیتواند همه آمار را در بیاورد. مشکلات ما اینطوری است.
*آقای عطایی بعد از حدود دو سال متوجه این مشکل نشده است؟ با همه احترامی که برای آقای عطایی قائل هستم ولی این سوال را باید از خودشان بپرسید و من هم نمیتوانم جوابی بدهم. جوابی هم ندارم که بدهم چون ایشان تصمیم گیرنده هستند. *خب تو به عنوان کاپیتان تیم و کسی که سالها در اروپا بازی کرده میتوانی اینها را به او انتقال دهی. ما فقط میتوانیم انتقال دهیم و تصمیمگیرنده نیستیم. الان مثلاً من میتوانم بگویم که یک گروهی خوب یا بد کار میکند، نمیتوانم بگویم فلانی را بردار یا فلانی را بیاور.
*تو در تیم ملی با مربیان خارجی زیادی کار کردی که شروع آن با کواچ بود. الان یک جریانی راه افتاده که همه میگویند فقط مربی خارجی باید بیاوریم. نظرت در مورد این موضوع چیست؟ همانطور که آقای شهرام محمودی گفتند مربیان ما در حال رسیدن به سطح مربیان درجه یک دنیا هستند اما اینجا یک مشکلی وجود دارد. برایتان یک مثال بزنم. وقتی در تمرینات میلانو بودم، سرمربی ژاپن یعنی فلیپ بلین، کمکهای جیانی در فرانسه چون در محدوده اروپا هستند و مشکلی از این بابت ندارند خیلی راحت میتوانند بیایند طرز کار و رفتار مربیان دیگر را ببینند به خاطر همین اتفاقات خوبی برای مربیان اروپایی میافتد. ما تعارف نداریم، این اتفاق برای مربیان ایرانی نمیافتد و به این دلیل هم نیست که آنها تنبل هستند یا چنین چیزهایی، اصلا؛ اگر فدراسیون والیبال قبول کند با هزینه آنها وگرنه با هزینه خودتان باید وقت بگذارید، بعد دو سه ماه ویزا بگیرید که بیایید یک هفته، ده روز بمانید اروپا نحوه کار کردن مربیان ببینید، این خیلی است. متاسفانه چنین شرایطی برای مربیان ما به وجود نمیآید. اگر در والیبال روز دنیا اتفاقی بیفتد، شاید اروپاییها و آمریکاییها متوجه آن شوند، بعد از آن باز هم تیمهای درجه دو اروپایی آن را میفهمند و در آخر مربیان آخری و این یعنی شما عصب هستید و این مشکل آقای عطایی، تندروان، محمدی راد و اکبری و بقیه که نیست. مربیان ما مشکلی ندارند و یک سری مواقع فدراسیون باید حمایت کند و بگوید آقای مربی ایکس ما این شرایط را فراهم کردیم و مثلا 60، 70 هزینه را میدهیم شما بروید فلان کشور اروپایی نحوه کار و تمرینات را ببینید. آقای داورزنی را میشناسم که این را میگویم، ایشان هر کاری که در توانش است را انجام میدهد اما ایشان تنهاست. در نتیجه چه اتفاقی میافتد؟ مربیان ما دیرتر از بقیه اطلاعات را به دست میآورند. شاید الان مثلاً مندز الان این اطلاعات را داشته باشد و با آنها کار کند و شاید از سال بعد مربیان ایرانی آن ها را متوجه شوند. این تقصیر مربیان ما نیست. فلیپ بلین میآید فرانسه از آنجا پرواز میگیرد میآید ایتالیا تا هر موقع که دلش بخواهد. بازیها را نگاه میکند و هر موقع دلش خواست برمیگردد. چنین شرایطی باید برای مربیان ما هم به وجود بیاید اما وقتی فدراسیون والیبال و آقای داورزنی تنها هستند ما هیچ ادعا و توقعی نمیتوانیم داشته باشیم. همه اینها هزینه بر است.
*این مسئله پرواز تیم ملی که خودم گزارش آن را در ورزش سه نوشتم هم در نوع خودش عجیب و آزاردهنده بود. ما سوار هواپیمایی شدیم که لهستانیها با بیزنس میرفتند و تیم ما باید در همان هواپیما با اکونومی سفر میکرد. متاسفانه چند سالی است که این اتفاق میافتد و به تنها بودن فدراسیون برمیگردد. من خودم به عنوان بازیکن خیلی بابت این اتفاق ناراحت و مایوس هستم. غرور بازیکن اینطوری خرد و له میشود ولی فدراسیون هم باید حمایت شود. در تیم ملی بازی کردن افتخار است اما این فقط برای من ایرانی نیست بلکه برای همه بازیکنان ملی دنیاست. ولی بروید شرایط آن را ببینید اوضاع ما را هم نگاه کنید. ما یک اتاق پزشکی سه در چهار و یک دستگاه لیزر برای 25 سال پیش داریم. حالا یک سوال از شما دارم، آقای علی اصغر مجرد چرا به تیم ملی نیامد.
*برای کارهای مربوط به درمانش هزینه این درمان را چه کسی میدهد؟ خودش، خب ببینید غرور این بازیکن خرد میشود. این بازیکن میگوید من چند سال است با درد برای تیم ملی از جان مایه میگذارم و هیچ چیز هم نگفتم. نگفتم بیایید به من پول بدهید یا بیزنس کلاس بخرید ولی حداقل که میتوانید هزینه درمانم را بدهید. این اتفاق برای خیلی از بازیکنان میافتد. شهرام محمودی، امیر غفور و آرش کمالوند این اتفاق را تجربه کردهاند. حمزه زرینی رباط پاره کرد و همه هزینه ها را خودش داد. چرا باید بازیکن تیم ملی این چیزها را ببیند و لمس کند. هیچ پولی هم از فدراسیون دریافت نمیکنیم و توقعی هم نداریم. البته پول لیگ ملتها متعلق به بازیکن است و باید پرداخت شود ولی ما از این پول هم چیزی نگرفتیم. حداقل پروازهای خوبی برای ما بگیرند و اتاق پزشکی در خوری داشته باشیم که وقتی بازیکنی مصدوم میشود سرش را بالا بگیرد و بگوید میروم فدراسیون و درمان میشوم نه اینکه بازیکن افسرده شود که بگوید باید بروم همه هزینههای درمان را بدهم و بعد دوباره برگردم تیم ملی و اگر دوباره مصدوم شدم خودم هزینهها را بدهم. این به دور از انصاف است. خیلی از مردم ما فقط بازیکنان و کادر فنی را میبینند و میگویند چرا باختیم یا بد بازی کردیم. پشت صحنه اتفاقاتی میافتد که هیچ کدام از مردم ما از آن خبر ندارم. بازیکنان گذشته ما هم چندین بار این موضوع را تکرار کردند اما راه به جایی نبرد. *فکر کنم یک مقدار هم از فرق زیادی که بین شما و فوتبال گذاشته میشود گله دارید. آقای داورزنی تمام تلاشش را میکند ولی متاسفانه خودش هم به در بسته میخورد. ایشان تا الان یک بار هم نه نیاوردند اما متاسفانه خودش هم به در بسته میخورد و ناراحت میشود. بله فوتبال ورزش اول هر کشوری است و حتی ما والیبالیها هم علاقه خاصی به فوتبالیها داریم و احترام خاصی برایشان قائل هستیم. رفاقت خاصی هم با همه آن ها داریم ولی شما اگر 100 درصد توان داری و 90 درصد آن را برای فوتبال میگذاری حداقل 10 درصدش را هم برای والیبال بگذار. یعنی واقعا 10 درصد اینقدر زیاد است؟ شما مثلاً میآیی میگویید 500 میلیارد برای والیبال هزینه میکنیم. حداقل 10 درصد این را برای والیبال هزینه کنید. من مثال میزنم ولی واقعا به ما به داده نمیشود. الان مثلاً به فوتبالیست مجوز ورود اتومبیل میدهند که مثلاً قیمت آن 100 هزار یورو است. این برای بازیکن مثلاً شش میلیارد در میآید. همان بازیکن ماشین را میتواند 20 میلیارد اینجا بفروشد. ما نمیگوییم که برای ما چنین تدارکی ببینید اما حداقل میتوانید کاری کنید که مثلاً ناشی 20،30 هزار یورویی وارد کنیم. این خودش یک نوع پاداش است. مثلاً همراه اول اسپانسر تیم ملی است. هیچکدام از بازیکنان ما انتظار ندارند که همراه اول بیاید یک یا دو میلیارد تومانی به بازیکنان پاداش دهد ولی وقتی شما یک محصول اینچنینی دارید، بازیکنان ما حداقل لیاقت این را دارند که مثلاً یک سیمکارت کد یک یا دو دریافت کنند. مثلاً شما میروی به فدراسیون والیبال میگویی 1 میلیارد پول بده، میگوید ندارم ولی وقتی میگویی جایش 100 تا توپ به ما بده، میدهد. ما هم از اسپانسرها چنین انتظاراتی داریم. بازیکن چهار جفت کتونی باید برای همین مسابقات پیش رو داشته باشد که هر جفت آن کم کم پنج شش میلیون پولش است. یعنی حدود چهل میلیون برای کتونی باید کنار بگذارد. ما شاید نزدیک 50 تا 100 میلیون برای مکمل پول هزینه میکنیم. شما نمیتوانید به یک بازیکن حرفهای بگویید نخور یا نپوش. شاید 100 میلیون در طول سال برای ریکاوری هزینه میکنیم. همین سه قلم که به تو گفتم شد 400،300 میلیون. بازیکن ما قرارد 15 میلیاردی نمیبندد که بگوید 500 میلیون آن را هم میگذارم برای این چیزها. همه این ها دست به دست هم میدهند تا بازیکن امید و قدرت خود را از دست میدهد و در بازیها این اتفاق میافتد.
*یک مقدار بحث را تخصصی تر کنیم. در این مدت خیلی نسبت به پست پاسور در تیم ملی انتقاد شد و بغضیها میگویند جای سعید معروف خیلی خالی است. یک سری از بازیکنان واقعا فرق میکنند. بازیکنانی مثل معروف، موسوی، شهرام محمودی و امیر غفور فرق میکنند. مثلاً مسی و رونالدو نابغه هستند چون ذهنشان یک مدل دیگری است. من قطعا پاسورهای فعلی ما جزو بهترینهای دنیا هستند و من هر جا که بگویید من این را اعلام میکنم ولی وقتی شما هیچگونه کمکی از دور و اطراف خود نمیبینید و به یک یا دو بازیکن متکی میشوید، برای پای دادن به بقیه بازیکنان دستت میلرزد اما اگر شما حمایت و نکتهای از اطرافیانت ببینی شرایط فرق میکند و اول از همه این اتفاقات باید در تمرینات بیفتد. اگر در تمرینات اینها را تجربه نکنید، در بازی تمام تن و بدنتان میلرزد. من با این دو پاسور بازی کردم و تواناییهای آنها را میشناسم ولی وقتی مثلاً در یک بازی امین اسماعیل نژاد 40 پای میگیرد و بقیه تیم کلا 35 پاس میگیرد، یعنی یک جای تیم میلنگد و نمیتوانیم اینطوری تیمی را ببریم. امین یکی از درخشان ترین بازیکنان ایران است ولی ببخشید بقیه تیمها هم بازیکنان بزرگی دارند ولی سطح تیمی آنها خیلی بالاتر از من و امین و همه بازیکنان ماست. شما اگر میخواهید موفق باشید باید قدرت ریسک کردن داشته باشیم؛ درست همان کاری که پاسور لهستان مقابل ما انجام داد. پاسور آن ها با توجه به نکاتی که کادر فنی آنها به او گفتند سبک بازی را عوض کرد. گفت سبک بازی را عوض کن اگر باختیم که دم ایران گرم خوب بازی کرده و برده اگر هم نه که اتفاق خوبی افتاده است. اینگونه پاسور احساس امنیت میکند. آقا بهروز نمیتواند جور همه چیز را بکشد. اگر اینطوری بود خودش تنها میرفت. شما کادر را میبری که به سرمربی تیم کمک کنند. آقای عطایی خودش یک سری جاها تحت فشار قرار بگیرد و کادر باید یک مقدار این فشار را بردارد. ما بزرگتر از دالزاتو و مندز و جیانی و پیازا نداریم. در خیلی جاها خود اینها اشتباه میکنند اما کادرشان نمیگذارد این اشتباه تکرار شود ولی در تیم ما بارها این موضوع تکرار میشود. من نمیتوانم همه تقصیرها را گردن آقای عطایی بیندازم چون به دور از انسانیت است. پس تقریبا میشود گفت که چرا تیم ما کندتر والیبال بازی میکند. مثلاً من میلاد عبادی پور که تجربه چندین سال حضور در تیم ملی را دارم، اگر این اعتماد به نفس را از طرف کادر فنی نبینم، سرویسم 50-50 میشود.
*ما میلاد را چه زمانی دوباره در لباس تیم ملی میبینیم؟ من دیروز پرشهای پنجاه درصد را شروع کردم و اگر اتفاقی نیفتد در هفتههای آینده به آمادگی لازم برای تمرین کامل میرسم. تا زمانی که تیم برگردد و اگر آقای عطایی بخواهد وارد اردوی تیم ملی شوم.
*پس بعد از لیگ ملتها کاملا آماده خواهی بود؟ بله، احتمالا
*سوال آخر؛ به عنوان بازیکنی که در لیگ ایتالیا بازی کرده، توصیهات برای امین اسماعیل نژاد چیست؟ لیگ ایتالیا مثل لهستان و روسیه جزو بهترینهاست و شما دیدید که ایتالیا چطور مقابل ما بازی کرد. ما 24-20 جلو بودیم و بازیکنان آن ها بدون ارور نشان دادند اگر بخواهند بازی را نمیبازند. در لیگ ایتالیا از این اتفاقها زیاد میافتد. اگر ما بخواهیم فقط به یک فاکتور فکر کنیم و مثلا بگوییم فقط دریافت کنیم کافی است یا امین اسماعیل نژاد بگوید فقط اسپک بزنم کافی است، موفق نخواهد شد. امین یواش یواش با تجربه شده و بازیکن باهوشی هم هست و امیدوارم روی نقاط ضعف خودش هم کار کند و با رفع آن ها در لیگ ایتالیا خوب کار کند و به مشکل نخورد.