مجری ساختمان پلاسکو امروز چشمبهراه خانواده شهدای آتشنشان است
گروه اجتماعی - خبرگزاری فارس- سودابه رنجبر: مهندس «مهدی مقیمی» مجری پروژه پلاسکو و مدیرعامل شرکت رامان در بین گفتوگو مرتب به نام و یاد شهدای آتشنشان گریز میزند. انگار جانودلش در تمام این 3 سال با شهدای آتشنشان و غم خانوادههای آنها گرهخورده است. حالا هم با سالگرد شهادت آنها این حس و حال در او پررنگتر شده است. او در این مدت با خانوادههای شهدای آتشنشان که هرازگاهی درد دلشان را برای پلاسکو میآوردند ملاقات کرده است. بهعنوان شخصی که مسئولیت ساخت مجدد برج پلاسکو را بعد از آتشسوزی مهیب و شهادت آتشنشانها بر عهده داشته، حال و هوای متفاوتی دارد. انگار لحظهبهلحظه که برج بالا رفته، یاد و خاطره شهیدان آتشنشان نیز قوام بیشتری برایش گرفته باشد. این را میشود از نامگذاری هر طبقه به یاد شهیدان آتشنشان هم فهمید؛ اما مهدی مقیمی امسال منتظر خانوادههای شهدا است که هرسال مظلومانه در تاریخ 30 دیماه اطراف ساختمان نیمهساز پلاسکو جمع میشدند. حالا اولین سالی است که پروژه ساخت پلاسکو به اتمام رسیده است. نگاه او به حضور خودجوش خانواده شهدا در اطراف برج پلاسکو خیره مانده است میگوید: «برج پلاسکو ساخته شد، اما جای شهدای پلاسکو خیلی خالی است».
با ما همراه باشید تا مهدی مقیمی از حال و هوای سختافزاری و حس و حال معنوی ساختمان پلاسکو بگوید. از حل مسئله ساخت پلاسکو که در بهترین شرایط انجام شد. از ایمنی بالای سازه بگوید. برجی که این روزها بهعنوان یکی از بهترین مجتمعهای تجاری ایمن در کشور شناخته میشود. شنیدن نام پلاسکو ما را به یاد شهدای پلاسکو می اندازد و فداکاری و عشق را برایمان تداعی میکند.
*آتشسوزی در ساختمان پلاسکو به یکی از بحرانهای اجتماعی تبدیل شد طوری که تا مدتها جامعه از التهاب این اتفاق حال خوبی نداشت. حالا حدود 5 سال از حادثه میگذرد. ساخت برج پلاسکو پایانیافته است خیلیها معتقدند؛ ساخت این برج بهسرعت انجام شد و برخی منتقدین هم میگویند بهکندی صورت گرفت. نظر شما که سازنده بودید در این مورد چیست؟
بهتر است کمی به عقب برگردیم همانطور که شما یادآوری کردید؛ فروریختن پلاسکو بحران اجتماعی بزرگی بود و بعدازاین باید در تصمیمگیریها بسیار محتاط عمل میشد. ازیکطرف غم از دست دادن 16 شهید آتشنشان و از طرف دیگر بیکار شدن هزاران نفر که باواسطه و بیواسطه در پلاسکو امرارمعاش میکردند، شرایط را برای تصمیمگیری ساختوساز، سختتر کرده بود. تا اینکه بنیاد مستضعفان بهعنوان متولی، پا پیش گذاشت و طرح ساخت مجتمع بزرگ پلاسکو را پیش کشید، اما با نقشهای جدید. مجتمع پلاسکو دو بخش داشت یکی پاساژ پلاسکو که در بخش شمالی واقعشده بود و شامل 5 طبقه که موقع آتشسوزی هیچ صدمهای به آن وارد نشد و مساحتی حدود 3500 مترمربع داشت. بخش جنوبی پلاسکو که به آن برج پلاسکو گفته میشد شامل 16 طبقه بود در 1000 مترمربع. در آتشسوزی این 16 طبقه در جای خودش فروریخت. بنیاد مستضعفان برای پیشبرد طرح خود پارکینگ اکبر در مجاورت پلاسکو را تحت تملک خود درآورد تا هر سه قطعه را در قالب یک مجموعه تجاری بزرگ به مساحت 9 هزار و 400 مترمربع بسازد. حتی نقشه این مجتمع تجاری به مسابقه هم گذاشته شد و اتفاقاً برنده هم داشت. این تصمیمگیری حدود یک سال طول کشید، اما مشکلاتی به وجود آمد و این پروژه متوقف شد.
*چرا ساخت مجتمع عظیم 9 هزار و 400 متری متوقف شد؟ چرا تصمیم بر آن شد که برج 20 طبقه در محل سابق پلاسکو ساخته شود؟
این طرح دو مخالف سرسخت داشت؛ یکی سازمان میراث فرهنگی به این دلیل که پشت پارکینگ اکبر و پاساژ پلاسکو کلیسای قدیمی ژاندارک، خانه پیرنیا همچنین مدرسه امامیه قرار داشت و ممکن بود با گودبرداری این اماکن تاریخی تخریب شوند. گروه دیگری که مخالفت سرسخت داشتند جمع کسبه شمالی یا همان پاساژ پلاسکو بودند که مغازههای آنها در این آتشسوزی خسارتی ندیده بود و میخواستند هر چه زودتر مغازههایشان راه بیافتد. با این مخالفتها جلسههای متعددی شکل گرفت و در اردیبهشت سال 97 در استانداری به این جمعبندی رسیدند که ساختمان 20 طبقه در محل برج فروریخته ساخته شود و البته شهرداری هم هیچ عوارضی بابت ساخت نگیرد. جلسه متعددی با شهرداری و شورای شهر برگزار شد و در مهرماه سال 97 و در کمیسیون ماده 5 این تصمیمگیری به تصویب رسید. در دیماه طرح ساخت برج 20 طبقه به مسابقه گذاشته شد و آقای «کوروش رفیعی» از معمارهای معروف توانست طرح خود را بهعنوان طرح برتر معرفی کند. در بهمن سال 97 نقشهها در سامانه شهرداری بارگذاری شد و با شروع سال 98 ساختوساز برج آغاز شد. یعنی حدود دو سال و نیم به تصمیمگیری برای چگونگی ساخت پلاسکو گذشت.
*چه تصمیمی برای تأمین پارکینگ پلاسکو گرفته شد؟ آیا عدم پرداخت عوارض به شهرداری بر قوت خودش باقی ماند؟
اتفاقاً با توجه به تفاهمی که در اردیبهشت سال 97 انجامشده بود وجود پارکینگ الزامی نداشت، چون سابق براین هم پلاسکو پارکینگ نداشت، اما تأمین پارکینگ و عدم پرداخت عوارض با انقلت مواجه شد. درنهایت با جلسه رفتوبرگشت که با شهردار سابق آقای حناچی، وزیر شهرسازی و آقای فتاح برگزار شد به این توافق جدید رسیدند که عوارض بهنوعی پرداخت شود و همچنین پارکینگ پروانه که روبه روی پلاسکو است ایمنسازی و مقاومسازی شود تا بهعنوان پارکینگ پلاسکو مورداستفاده قرار بگیرد. پروانه ساخت در 24 دیماه سال 1399 صادر شد.
* پلاسکو به نسبت قبل بلندتر نشده است؟ با توجه به اینکه در این منطقه بلندمرتبهسازی ممنوع است؟
نه اگر میگوییم 20 طبقه ساختهشده است، 5 طبقه منفی است و همچنان 15 طبقه بالارفته است. البته با ساخت «هلی پد» کمی ساختمان بلند شد که برای شرایط ایمن و اضطراری ساخت هلی پد توصیهشده است.
* بااینوجود آسانسور تا طبقه 14 بیشتر بالا نمیرود و برای انتقال مجروح در شرایط اضطرار باید حدود دوطبقه مجروح را با پله هلی پد رساند درست است؟
بله درست میگویید اما چاره دیگری نداشتیم اگر قرار بود آسانسور تا طبقه 15 بالا برود باید تأسیسات آسانسور نیز سه متر دیگر بالا میرفت و این شرایط را برای ساخت هلی پد سختتر و ارتفاع ساختمان را افزایش می داد. این مورد را نمیتوانستیم با میراث فرهنگی به توافق برسیم.
*از پروژه پلاسکو بگویید دارای چه امکاناتی است که این ساختمان را از دیگر مجتمعهای تجاری متمایز میکند؟
پلاسکو خودبهخود بار معنوی بزرگی را به دوش میکشد. نام 16 شهید را با خودش به همراه دارد. پلاسکو نماد فداکاری و قهرمانی است در تمام این سه سالی که در این پروژه کار میکردیم تمام کارگران و مهندسان پروژه به یادشان بودیم. ساخت پلاسکو در آرامش انجام میشد. در این مدت هیچ مشکلی برای هیچ فردی به وجود نیامد و صلح و آرامش حکمفرما بود. این وجه تمایز پروژه پلاسکو با دیگر پروژههای دیگری بود که تابهحال کارکردهایم. البته ازنظر سختافزاری باید بگویم که پلاسکو 15 طبقه روی زمین و 5 طبقه زیرزمین دارد که از این 20 طبقه 16 طبقه متعلق به کسبه و 4 طبقه به بنیاد مستضعفان تعلق دارد. 5 دستگاه آسانسور 13 نفره و شانزده پلهبرقی دارد که قبلاً وجود نداشت. 9 طبقه این ساختمان بازشو است و دو فضای امن با راهروهای بزرگ در دو طرف برج تعبیهشده است و این فضای امن درمجموع 20 طبقه، حدود هزار و 200 مترمربع است. مشاعات بسیار وسیع شده است به همین علت متراژ مغازهها کم شده است.
*رسانهها از ایمنی این مجتمع تجاری بسیار گفتهاند شما بهعنوان سازنده چقدر معتقد به درجه ایمنی این سازه هستید؟
با توجه به اینکه جامعه شاهد حادثه دلخراش آتشسوزی بود، همه تلاش کردیم ایمنی این مجتمع را در حد بالایی تأمین کنیم تا الگویی برای دیگر ساختمانهای تجاری شهر باشد. تمام ساختمان اعم از مشاعات و داخل مغازههای دارای آب فشان و سیستم اعلام حریق است. فضای ارتباطی عمودی از طبقه منفی 5 تا مثبت 3 است که رویهم 9 طبقه، بازشو است. برای رعایت ایمنی و عدم سرایت آتش و دود در این طبقات سناریوهای متعددی ارائه شد تا اینکه نصب پردههای حریق موردتوجه کارشناسان سازمان آتشنشانی قرار گرفت. کار پردههای حریق اینطور است که بهمحض آتشسوزی پردهها به سمت پایین حرکت میکنند و دود آتش وارد طبقات دیگر نشده و به سمت پشتبام هدایت میشود. در بررسی ها دسترسی اضطراری به نمای ساختمان با قابلیت باز و بسته شدن دربهای خروج در نما از جمله ویژگیهای خاص در معماری ساختمان پلاسکو است.
*کاهش متراژ مغازهها موردتوافق کسبه بود؟
بله هر کسبهای بین 10 تا 15 درصد از مغازهاش را وقف مشاعات کرد. ابتدابهساکن طبق نقشه، مغازه هرکسبه را جانمایی کردیم، اما آن ها درخواست کردند که خودشان هم اظهارنظر کنند. دستآخر به یک نقشه واحد رسیدیم و نقشه به امضا تکتک کسبه و بنیاد رسید. حالا که آن قدر بیدردسر و با کمترین اختلافنظر این پروژه ساخته شد خوشحالیم که نظر مساعد همه کسبه جلب شد.
*ساخت پلاسکو برای شما چه درس آموختهای داشت؟
برای ساخت پلاسکو نهادهای متعددی درگیر بودند اعم از کسبه جنوبی، شمالی، سازمان میراث فرهنگی، شهرداری، بنیاد مستضعفان، استانداری، ستاد تأمین استان، وزارت شهرسازی و... اگر قرار بود حل این بحران اجتماعی با تأمین خواسته صددرصدی همه این ذینفعان حاصل شود هنوز این پروژه روی زمینمانده بود. برای به ثمر رساندن پروژه همه یکقدم به عقب گذاشتند و گفتند اگر 80 درصد از خواستههایمان تأمین شود پایکار میمانیم. بنیاد که هسته اصلی پروژه بود قبول کرد 20 طبقه بسازد. شهرداری در بخشی از عوارض کمک کرد. کسبه به 80 درصد از مغازههایشان رضایت دادند. اینیک مدل حل مسئله اجتماعی بود که به بهترین وجه حل شد. من حضور آتشنشانهای شهید را در حل این مسئله دخیل میدانم.
*نقدهایی به نمای ساختمان میشود دراین مورد توضیحی دارید؟
راستش شرکت ما مجری طرح بود. کوروش رفیعی برنده مسابقه، طرح نما را هم ارائه داد. من هم نقدهای مثبت و منفی را شنیدهام، اما آنچه از طراح نما شنیدم را به شما انتقال میدهم؛ ایده این طرح از آجرچینیهای قدیم و طرحهای اسلامی گرفتهشده است طرحی به نام «فخرالمدین» به این معنا که در قدیم جلوی پنجرهها را آجرچینی میکردند. طوری که گرههای آجری به وجود میآمد و نور از بین گرههای آجری عبور میکرد. طوری که در روز نور آفتاب از بین گرههای آجری به داخل میتابید و در شب کوچه و خیابان از نور ساختمان روشن میشد. از نقدهای دیگر این بود که نما ممکن است بهسرعت کدر شود نمای پلاسکو از جنس سیمانی و بتونی با الیاف شیشهای و نانویی است که باعث میشود گردوغبار و آلودگی از روی آن سر بخورد و پاک شود.
ضلع جنوب نمای ساختمان همانطور که میبینید پلهپله است و نقلقول از معمار که این طرح نمادی است که نشان میدهد آتشنشانها روی پلهها شهید شدند و جدایی و شکستی که بین پلهها وجود دارد نشان میدهد یک بخش وابسته به زمین و بخشی رو به آسمان است و این عروج شهدا را نشان میدهد.
*شما حس تعلقخاطر به کدام بخش از این پروژه دارید؟
همه طبقات برای من جذابیت خاصی دارند مخصوصاً اینکه نام هر شهید را روی یک طبقه گذاشتهایم و تصویر شهید زینتبخش طبقات شده است. اتفاقاً چند روز پیش فرزند یکی از شهدا به پلاسکو آمده بود و درست روبهرو عکس پدرش در طبقه اول ایستاده بود. یکی از کارمندان حراست او را شناخته بود. دورش را گرفته و همدردی کرده بودند. هر گاه یکی از خانوادههای شهدا به پلاسکو میآید حال و هوای همه ما عوض میشود، اما راستش را بخواهید نمازخانه برای من حال و هوای دیگری دارد آنهم به خاطر اتفاقی که در نیمهراه ساخت پروژه شکل گرفت.
*از این اتفاق برای خوانندههای ما بگویید
یک سال پیش درست روز 30 دیماه بود. حولوحوش ظهر. متوجه شدم که جلوی ساختمان نیمهساز پلاسکو چند خانم نشستهاند. پرسوجو کردم متوجه شدم. خواهر، مادر و همسر شهدای آتشنشان هستند. خیلی منقلب شدیم از آنها دعوت کردیم که به کارگاه عملیاتی بیایند در سالن کنفرانس کارگاه مختصر پذیرایی از آنها انجام دادیم تا دل خودمان کمی آرام بگیرد. وقت رفتن چند مادر و خواهر شهدای آتشنشان اجازه گرفتند تا گلهایی که به دستشان بود را به داخل ساختمان نیمهساز پلاسکو پرتاب کنند. همه بچههای کارگاه گریه میکردند، صحنه بسیار غمگین و دلخراشی بود. یکی از مادرها که سن و سالی از او گذشته بود سرش را جلو آورد و به من گفت:«پسرم میشود جایی برای ما در نظر بگیرید تا هر وقت دلمان گرفت بیایم کمی بنشینیم برای عزیزانمان عزاداری کنیم. هنوز حس میکنم پسرم را اینجاست. در این آسمانخراش». از آن روزبه این فکر میکردم چه جایی میتوانم برای این عزیزان تعبیه کنم. همان موقع ذهنم رفت به نماز خانه. هرچند ساخت نمازخانه از الزامات طرح بود، اما از آن روز وقتی نمازخانه پلاسکو را میبینم دلم میرود پیش مادرها، خواهرها فرزندان و همسران شهدای آتشنشان و از خدا میخواهم که به آنها صبر دهد. حالا چشمانتظارم که امسال در نمازخانه پلاسکو مادر شهید را ببینم.
انتهای پیام /