مجموعهداستان «قوافی تباهی» به بازار نشر آمد
«قوافی تباهی» به عنوان چهارمین کتاب داستانی امینعلی اکبری توسط نشر بان منتشر و راهی بازار نشر شد.
«قوافی تباهی» به عنوان چهارمین کتاب داستانی امینعلی اکبری توسط نشر بان منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهداستان «قوافی تباهی» چهارمین کتاب داستانی امین علیاکبری بهتازگی توسط نشر بان منتشر و راهی بازار نشر شده است. پیش از این کتابهای مجموعه داستان «احتمال عکس و انزوا» (نشر نی، 96)، داستان بلند «جُلجُتا» (نشر کتاب پاگرد، 97) و مجموعه داستان «قبیلهی مورچهها» (نشر کتاب فانوس، 99) از ایننویسنده منتشر شدهاند. داستان کوتاه «باغرضوان به سکونِ غِینِ» او نیز در اولین دوره جایزه «کتاب اردیبهشت» (1401، اصفهان) رتبه نخستِ بخش داستان را کسب کرد.
«قوافی تباهی»، شامل سیزده داستان کوتاه است، که درعینحال که بههمپیوستهاند و مرتبط، اما هر کدام بهتنهایی نیز داستانی مستقل و کاملاند. فضای غالب داستانهای «قوافی تباهی»، میل به سوی تنهایی و ویرانی و گمگشتگی دارد. داستانِ آدمهایی که در دل تاریخ معاصر این سرزمین، هر کدام بهدنبال گمگشتهی خود، بهدنبال آرمانها و آرزوها و رؤیاهای خود روان شدهاند و در انتها، چیزی جز تباهی و تنهایی نصیب نبردهاند. بستر تاریخی، اجتماعی، سیاسیِ این داستانها، و احیاناً تلخی و تاریکیِ نهفته در دل آنها، «قوافی تباهی» را از دیگر آثار امین علیاکبری متمایز و مجزا میکند. بههمپیوستهبودنِ این سیزده داستان نیز، میتواند برای بخشی از مخاطبان تجربهی جذاب و متفاوتی را رقم بزند؛ تجربهای کشفوشهودگونه، همراه با کلنجاررفتنها و جستوجوکردنها و شناختنها در روزگاری که نومیدی حرفِ غالبِ نسلهای مختلف شده است.
در بخشی از داستان «هنگام بیقراری» میخوانیم:
حالا زن مانده و کارونش، زن مانده و جنازهای که آب آن را بیرون انداخته، پس زده. شاید هم جنازهی کارون امانتی است که دریا با وفاداری و صداقت به صاحبش برمیگرداند، به زن کمرباریکی که همسر کارون است. باید شیون کند، باید برود خودش را بیندازد روی جنازهی کارون و بو بکشد بدن نحیف مردش را، باید توی همان چند لحظه مرور کند همهی شبی را که کنار کارون گذرانده، باید پس برود چادرش و برقع کنده شود و چنگ بزند صورتش را، باید پریشان شوند موهاش توی هوا، توی هوای گرم جزیره، و تخت سینه دوباره نمایان شود و عرق از زیر گلو شُره کند تا راه باریک میان سینهها و محو شود. زن اما از جاش تکان نمیخورد، پاهاش سست شدهاند، نا ندارد برای بلندشدن. در تنش غوغایی بهراه میافتد، آشوبی بهپا میشود. از طرفی میل به از جا جهیدن و پریدن سمت جنازهی کارون، از طرف دیگر بیحسی بدن، کرختی عضلات، و ترسی ازلی که او را سر جاش میخکوب میکند. سردرگمِ جدالِ رفتن و نرفتن، چشمهاش دوباره تار میشوند، اینبار از اشک.
اینکتاب با 256 صفحه و قیمت 132 هزار تومان منتشر شده است.