ملودی سراب جشن های شاهانه
سومین و چهارمین هفته مهرماه یادآور جشن های 2500 ساله شاهانه ای است که مستی اش چنان هوش از سر دربار و شاه پهلوی برد که صدای آه و ناله و نفرین میلیون ها شهروند فقیر آبرودار ایرانی را نشنید. حقیقت این بود که پایه های سلطنت دربار پهلوی در حال فروپاشی بود اما مست لایعقل آن را ملودی شادی می شنید و شاه هخامنش را مخاطب قرار می داد که «آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریم، و برای نگاهبانی میراث پرافتخار...
به گزارش ایسنا، اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر محمدرضا پهلوی، شاه ایران چنان در تار و پود نقش شاهانه خود فرو رفته بود که جز خود و سراب سلطنت دور و درازش هیچ نمی دید. گویی سرنوشت شاهان قبل از خود که القاب و الفاظی به مراتب وزین تر و طولانی تر برای خود دست و پا کرده بودند و حالا گرما و سرمای طبیعت ویرانه های کاخ های عظیم شان را بر جای گذاشته و آن عمارتهای شاهانه که به تلی از خاک تبدیل شده را هیچ نمی دید.
اقتدارطلبی و خودبزرگ بینی محمدرضا که در لباس رزم از دانشکده افسری فارغ التحصیل شده بود در میان سالی چنان در او سودای فخرفروشی شاهانه به وجود آورد که به قیمت فروش میلیونها بشکه نفت به ثمن بخس، هزینه عیش و نوش و طرب شاهانه اش را با همراهی هزاران نفر از میهمانان داخلی و دهها پادشاه، امیر، شهبانو، شاهزاده، رییسجمهور، نخستوزیر، معاون رییسجمهور و وزیر خارجه از دیگر کشورهای جهان در مهر 1350 برگزار کرد و شش سال بعد هم مراسم یادبود آن واقعه ضد اقتصادی و غیرفرهنگی را گرامی داشت.
جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران با نام رسمی دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری نظام شاهنشاهی در ایران بهدست کوروش کبیر، نام مجموعه جشنهایی است که بهمناسبت 2500 سال تاریخ شاهنشاهی در ایران در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی از 20 تا 24 مهر 1350 در پاسارگاد برگزار شد که البته این مدت تا چهار روز دیگر تمدید شد.
کوروش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم
آغاز مراسم در پاسارگاد و در جوار آرامگاه کوروش بود که طی آن شاه پسر نطق خود را خواند و سپس سران و پادشاهان 69 کشور جهان به پادشاه هخامنشی ادای احترام کردند.
محمدرضا در افتتاحیه این جشنها در کمال اعتماد به نفس و غرور رو به آرامگاه کوروش کرد و گفت: این کوروش کبیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من، شاهنشاه ایران و از جانب ملت من، بر تو درود باد. در این لحظه پرشکوه تاریخ ایران، من و همه ایرانیان، همه فرزندان این شاهنشاهی کهن که 2500 سال پیش به دست تو بنیاد نهاده شد، در برابر آرامگاه تو سر ستایش فرود میآوریم و خاطره فراموش نشدنی تو را پاس میداریم. همه ما در این هنگام که ایران نو با افتخارات کهن پیمانی تازه میبندد، تو را به نام قهرمان جاودان تاریخ ایران، به نام بنیانگذار کهنسال ترین شاهنشاهی جهان، به نام آزادی بخش بزرگ تاریخ، به نام فرزند شایسته بشریت، درود میفرستیم.
وی ادامه داد: کوروش، ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمدهایم تا به تو بگوییم «آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریم، و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود».
نطق شاه پهلوی که از طریق رادیو و تلویزیون های بین المللی در سراسر جهان پخش شد و او از این طریق توجه دهها میلیون انسان را متوجه خود کرده بود، ادامه داد: سوگند یاد میکنیم که آن پرچمی را که تو 2500 سال پیش برافراشتی، همچنان افراشته و در اهتزاز نگاه خواهیم داشت. سوگند یاد میکنیم که بزرگی و سربلندی این سرزمین را به عنوان ودیعهای مقدس که گذشتگان ما به ما سپردهاند با ارادهای پولادین حفظ خواهیم کرد.
محمدرضا در بخش دیگری از نطقش گفت: اکنون ما در اینجا گرد آمدهایم تا با سربلندی به تو بگوییم که پس از گذشت 25 قرن، امروز نیز مانند دوران پر افتخار تو، پرچم شاهنشاهی ایران پیروزمندانه در اهتزاز است. امروز نیز مانند روزگار تو نام ایران در سراسر گیتی با احترام و ستایش بسیار در آمیخته است.
وی در پایان نطقش بار دیگر کوروش را مخاطب خود قرار داد و اظهار کرد: شاه بزرگ، شاه شاهان، آزادمرد آزادمردان و قهرمان تاریخ ایران و جهان، آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم بود.
القاء آراء ملوکانه به عنوان خواست ملی
از مسائل مهمی که رژیم پهلوی از همان آغاز تصمیم برای برگزاری این جشنها با آن رو به رو بود اعتراضات و انتقادات افکار عمومی داخلی و خارجی بود. آنان از یک سو با اشاره به مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی دهه 1340 و 1350 برگزاری چنین مراسم پرهزینه ای را منطقی نمی دانستند و از دیگر سو به لحاظ تاریخی، فرهنگی و مذهبی انجام چنین کاری را غیر قابل قبول می دانستند.
عامه مردم نیز انجام این کار را فکری کودکانه و احمقانه می پنداشتند. به همین دیل رژیم از همان آغاز سعی داشت برگزاری این جشن را امری ملی و همگانی قلمداد کند تا از این طریق از یک سو افکار عمومی داخلی را برای همراهی با این طرح آماده کند و از سوی دیگر اذهان عمومی جهان را با خود همراه کند. از جمله شاه در 9 بهمن 1339 در توجیه این طرح در دست اقدام چنین اظهار داشت «فراموش نکنید که این جشن فقط یک جشن شاهنشاهی و دولتی نیست بلکه جشنی متعلق به تمام ملت ایران و همه تاریخ و مفاخر ایران است و بنابراین باید امکان کامل داده شود که عموم طبقات مردم دراین جشن ملی خود و در تجلیل از تاریخ و تمدن پرافتخار کشور خویش شرکت جویند.»
یکی دیگر از چالشهای برگزاری جشنهای 2500 ساله هزینه های سرسام آور این جشنها بود. درآمدهای نفتی دهه 40 و 50 معضل بزرگی برای اداره دولت بود. با توجه به اسناد و مدارک بر جای مانده از رژیم پهلوی برپایی این جشنها در سال 1350 در خوشبینانه ترین حالت بین 120 تا 150 میلیون دلار هزینه داشت. با در نظر گرفتن قیمت 1.8 تا 2 دلاری هر بشکه نفت در اواخر دهه 1340 در ایده آل ترین حالت درآمدی بالغ بر 1.5 میلیارد دلار در یک سال عاید کشور می شد که طبق دستور شاهنشاه 10 درصد این مبلغ باید صرف برگزاری جشنهای 2500 ساله می شد و با بقیه آن کشور اداره می شد. این مسئله برای دولت پهلوی مسئله ای پرچالش و سنگین بود. به همین دلیل اسدالله علم از ابتدای ریاستش بر شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله در سال 1348 تدابیر گسترده تری را به اجرا گذاشت تا بتواند هزینه جشنها را از کانالهای فرعی تر مثلا برداشت از اعتبارات عمرانی و جاری وزارتخانه ها و دوایر دولتی تامین کند.
روشنگری امام خمینی و آغاز مخالفتهای عمومی با شاه
محمدرضا پهلوی که خیالش از نبود امام خمینی به دلیل تبعید به ترکیه و بعد به عراق راحت بود با دست بازتری افکار هزینه ساز خود را بر ملت تحمیل می کرد چه اینکه چند روز مانده به آغاز جشنها، اخبار روزنامه ها از برخورد مأموران ساواک با گروههای مبارز حکایت می کرد. رژیم برای جلوگیری از اعتراضات جمعی دانشجویان، دانشگاههای کشور را از 19 تا 26 مهر 1350 تعطیل کرد و این گونه توجیه کرد که «این تعطیل، به منظور امکان شرکت دانشجویان در مراسم بزرگداشت جشنهای شاهنشاهی در نظر گرفته شده است.»
در بین روحانیون و فقهای آن عصر بیشترین مخالفت و اعتراض به برگزاری جشنهای 2500 ساله توسط امام خمینی انجام شد. با وجودی که ایشان به نجف اشرف تبعید شده بودند اما گزارش هزینه های سرسام آور این جشنها به اطلاع ایشان رسیده بود. ایشان از اینکه رژیم پهلوی در شرایطی که کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی در جنگ بودند و این رژیم از کارشناسان صهیونیستی برای هر چه با شکوه تر برگزار شدن این جشنها، یاری طلبیده بودند سخت ناراحت بودند.
رهبر فقید انقلاب اسلامی در بخشی از سخنان اعتراضآمیزشان که در ششم خرداد 1350 بیان داشتند، گفتند: «... از تهران به من نوشته اند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان آنجا یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آوردند به شهرهای بزرگ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوان خویش را می توانند ذبح کنند و از گرسنگی اینطور هستند. اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومان خرج جشن شاهنشاهی می شود. از قراری که یک جایی نوشته بود برای جشن خود تهران 80 میلیون تومان اختصاص داده شده است.... کارشناسهای اسراییلی برای این تشریفات دعوت شده اند.... کارشناسهای اسرائیلی مشغول به پا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست می کنند. این اسرائیلی که دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است.
ایشان خطاب به رهبران کشورهای اسلامی متذکر شدند: «از شرکت در این جشن خودداری کنید و از رژیمی که با دولت غاصب اسرائیل روابط گسترده ای برقرار کرده دوری جویید.... به ممالک دیگر اسلام، به اینهایی که می خواهند در این جشن زهرماری شرکت کنند و در خون ملت ایران شرکت کنند، به اینها نوشته بشود که آقا نروید در این جشن، جشن کثیفی است، نروید در این جشن شاید تأثیر کند. به این ممالک اسلامی بگویید که نروید در این جشنی که اسرائیل دارد بساط جشنش را به پا می کند یا درست می کند کارشناسهای اسرائیلی در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست می کنند، در این جشنی که کارشناسهای اسرائیلی دارند این عمل را می کنند نروید.»
این مرجع تقلید فقید شیعه در اول تیر 1350 یعنی سه ماه و نیم قبل از برگزاری جشنها، در سخنان دیگری بیان کردند: «مع الأسف برای من کاغذهایی از ایران می رسد و شکایاتی از ایران راجع به اوضاع می رسد که دائما روح مرا در عذاب دارد.... جشن برای آنی باید گرفت که برای اینکه یک خلخالی از پای یک نفر معاهد، معاهده در می آید آرزوی مرگ می کند نه کسی که اگر یک دفعه یک شعاری بر خلاف هوای نفس او داده بشود، بفرستد بریزند در دانشگاه. آقا نوشته اند که دخترها را اینقدر زده اند که پستانهای اینها محتاج به جراحی است، در همین چند وقت واقع شده است و نجف بی اطلاع است. فضاحتهای دیگری که کردند قابل ذکر نیست. چرا؟ برای اینکه شعار دادند که ما جشن 2500 ساله را نمی خواهیم، ما گرسنه هستیم، گرسنگی مسلمانها را رفع کنید، جشن نگیرید، روی مرده ها جشن نگیرید.»
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود گفتند: «آقا به هوش بیایید؛ نجف را بیدار کنید. اعتراض کنید. اگر صد تا تلگراف از نجف برود که با کمال ادب، آقای کذا و کذا «اعلی کذا» با کمال ادب برود که آقا این گرسنه ها را سیر کنید؛ این مقدار خرجی که برای این امور می خواهی بکنی خرج این ملت بیچاره گرسنه بکن؛ خرج این ورشکسته های بیچاره بکن که بعضی شان فرار کردند از ایران؛ در همین جا هستند، در نمی دانم جاهای دیگر هم بعضی. اگر یکصد تا تلگراف از اینجا، از علمای اینجا، از فضلای اینجا، از طلاب اینجا برود، احتمال تأثیر دارد لکن کو که یک همچو چیزی بشود؟»
با تمام مراقبتها و سختگیری هایی که برای ممانعت از رسیدن نوار سخنرانی امام خمینی از نجف به تهران توسط ماموران ساواک می شد، متن نطق ایشان به ایران می رسید و تأثیر خودش را می گذاشت.
دفاع علم و شماتت عمومی شاهنشاه
انتقادات پرسشگرانه و شماتت آمیز درباره برگزاری جشنهای 2500 ساله تا آن حد گسترده شد که اسدالله علم وزیر دربار و رییس برگزار کننده آن جشنها در مقام دفاع برآمد و آن را امری ضروری و لازم شمرد. ازجمله در تاریخ 27 دی 1350 در مصاحبه ای اظهار داشت: کشورهای دیگر هر کدام ده سال و پنجاه سال و بالاخره صد سال و دویست سال سابقه استقلال دارند ببینید چه غوغایی در دنیا کرده اند، ما که دو هزار و پانصد سال سابقه افتخار داریم چرا از این افتخارات تاریخی بزرگ تجلیل نکنیم. عظمت این جشن آنقدر هست که اگر ما ملت فقیری هم بودیم، اگر ملت بی چیزی هم بودیم و اگر این همه معتقدات هم نداشتیم بازهم کاملا بجا بود که فرش و لحاف زندگیمان را بفروشیم و این جشن را برگزار کنیم.
وی در اعتراض به منتقدان که اعتقاد داشتند برگزاری جشنهای 2500 ساله باعث فقیرتر شدن مردم شد، گفت: «از پولی که مردم با طیب خاطر برای برگزاری این آئین با شکوه پرداخته بودند مبلغی هم اضافه آمد که اعلیحضرت همایونی امر فرمودند آن را صرف ساختن یک مسجد بزرگ و با شکوه اسلامی بکنیم».
به گواهی اسناد تاریخی این گفته علم پایه درستی نداشت. بر اساس اسناد و گزارشهای به جای مانده پس از برگزاری جشنهای 2500 ملوکانه دولت پهلوی در پرداخت بخش قابل توجهی از بدهیهای خود که حاصل اسراف کاریهای دوران برگزاری این مراسم بود، با مشکلات جدی رو به رو شد.
انتهای پیام