میراث هنری هالیوود زیر غلتک مهندسی فرهنگی اسکار
کاهش چشمگیر مخاطبین اسکار ناشی از علت دیگری نیست و دقیقا از همین نگرش بهشدت ایدئولوژیک نشأت میگیرد. خصوصاً همانطور که اشاره شد، فیلمها دیگر از جذابیت و هویت هالیوودی و آمریکایی سابق دهههای قبل نیز برخوردار نیستند.
البته هالیوود برای پساکرونا و سال تازه تصمیمات مهمی برای رویاسازی گرفته بود. ما در گزارشی در سال قبل به معرفی فیلمهای در حال ساخت و امیدهای رویاسازی هالیوودی پرداختیم و گفتیم که این بنگاه بزرگ رویاسازی برنامه مفصلی برای سال بعد دارد. این مطلب صحیح بود و فیلمهای که از گزند تعویق کرونا در امان ماندند نیز اکران شدند. بسیاری از آنها مانند "تل ماسه" و "جیمزباند" از سینمای داستانگو و جریان هالیوودی رسمی بودند و فروش خوبی داشتند اما چه فایده وقتی که پیشانی و بخش طلایی و اصلی هالیوود یعنی مراسم اسکار که متولی ضریب دادن و برجسته کردن فیلمها برای تولید در سال بعد است، به فیلمهایی خستهکننده، بیقصه و جهتدار توجه میکند. نتیجه آنکه بار دیگر اسکار رکورد کمبینندهترین مراسمهای خود را در تاریخ میزند.
بحران کاهش بیننده اسکار به صورت خیلی زننده در سال قبل نمایان شد. برنامهای که 9 میلیون و 850 هزار نفر مخاطب داشت و نسبت به سال قبل با افت 58 درصدی مواجه بود. یعنی سال 2020 اسکار 13 میلیون و 750 هزار نفر مخاطب داشت. امسال دومین مراسم کم بیننده اسکار با 15 میلیون نفر تماشاگر ثبت شد که این افزایش 5 میلیونی هم بینسبت با سیلی ویل اسمیت به کریس راک نبود که باعث شد تا یکباره مخاطبین با شنیدن این خبر به تماشای باقی مراسم بیایند.
لحظه سیلی ویل اسمیت به کریس راک
اما کم شدن مخاطبین اسکار در سال قبل و سالهای قبل از آن که روند کاهش را آغاز کرد، بیش از آنکه بهخاطر دلایل فرعی و توجیه کنندهای مثل مجری و فضای مراسم باشد، بهخاطر خود فیلمها است. مخاطبین مراسمهای سینمایی آنها را بهخاطر فیلمهای قوی تماشا میکنند که قرار است در رقابت با یکدیگر جایزه بگیرند. و اسکار سابقاً یکی از پر سروصداترین این میادین بود اما کمکم این برگ برنده را از دست داد. اما اسکار در سال گذشته نیز توجه خود را به فیلمهایی مانند "سرزمین آوارگان" جلب کرد و بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن را به آن داد. فیلمی با موضوع بیخانمانها اما با داستانی یکنواخت که با فضای هالیوودی سنتی فاصله داشت. بهنظر میرسد که آن اسکار نیز در تلاش بود تا با توجه به این دست از فیلمها خود را حامی صدها نفر بیخانمان و زیر پل خوابهای نیویورک نشان دهد و باز به جهان بگوید که حامی این قشر محروم است.
نقش لیبرالها در انتخابهای اسکار
چیزی که سال گذشته نیز "بیل مار" منتقد و مجری مشهور تلویزیونی آمریکا آن را در برنامه خود به آن تاخت و این نگرش را مایه نابودی اسکار خواند.
"همگی ما سال سختی را گذراندهایم و استحقاق سرگرمی مفرحتری را داریم. نامزدهای اسکار در گذشته به ما میگفتند که ببینید چه فیلمهای فاخری ساختهایم. حالا میگویند ببینید چه انسانهای خوبی داریم. مسئله دیگر سرگرمی نیست، عذاب کشیدن است، مشخصاً عذاب کشیدن شما. این دو ساعت تماشای فیلم دیگر برای این نیست که مشکلات خودتان را فراموش کنید!
او سپس با شوخی گفت که به همین دلیل است که فیلمی مانند «گودزیلا علیه کونگ» در گیشه موفق شده و سرانجام مردم را به سینما بازگردانده است. علتش این است که نامش «گودزیلا علیه کونگ» است، نه «گودزیلا علیه کونگ و نبرد فلجکنندهاش با افسردگی»!
این مجری تند و تیز سپس روی سخن خود را به تفکر متنفذ سیاسی یعنی لیبرالیسم در اسکار میگیرد و میگوید که چرا آنان دوست دارند غمگین باشند؟ شاید برای این است که غمگین بودن باعث میشود احساس کنید در مورد مشکلی کاری کردهاید در حالی که هیچ کاری نکردهاید.
او در پایان تیر خلاص خود را به سینما زد و گفت: باید بپرسم اگر فیلم شما این چنین بیدارکننده است چرا در حین دیدنش به خواب میرویم؟"
تل ماسه فیلم سرگرم کننده و حماسی که جوایز فرعی برد
همانطور که این مجری تلویزیونی میگوید دیگر مسأله اسکار سرگرمی نیست بلکه بیان صرف مفاهیم است. مفاهیم و موضوعاتی که دو مشکل دارند: اولاً از سر "سیاست" انتخاب شدهاند و دیگر آنکه آنها را با فضای مینیمال و ضدداستان همراه میکنند. البته پرداختن به موضوعاتی مانند معلولین، بیخانمانها و اقلیتهای نژادی مانند سیاهان در جای خود ارزشمند و انسانی است اما مشکل اسکار آن است که آنها را کاملاً جهتگیرانه مورد بررسی و انتخاب خود قرار میدهد. انتخابی که با فشار و نفوذ قدرت سیاسی کاخ سفید و کنگره "برای مهندسی افکار عمومی جهان" طراحی میشود تا اینگونه وانمود کند که حامی اقلیتها و مهجورین جامعه است.
بیان حرفهای سیاسی به قیمت پایمال شدن میراث هالیوود
این کار به قیمت خود سینما تمام میشود و آن را به کانالی برای انتقال و گفتن حرفها بدل میکند. رضا مقدسیان منتقد سینما در برنامه هفت با انتقاد از این جریان و در ضمن نقد فیلم "قدرت سگ" به عنوان فیلمی که به دگرباشان جنسی پرداخته است میگوید:
"در این سالها فیلمی در هالیوود نیست که با جنبشهای اجتماعی بیارتباط باشد. اما اگر هم قرار باشد به این موضوعات پرداخته شود باید تماشاگر حداقل فیلم خوب ببیند حتی اگر برخی بخواهند جریانی را قوی کنند. اما چرا دیگر سینما را خراب میکنند؟ جوایز فیلم "قدرت سگ" فقط بهخاطر مفاهیم فیلم است. امروز جریان غالب فکری هالیوود میگوید میراث هالیوودی پایمال بشود اما حرفها زده شود. باید مفاهیم جایزه بگیرند، مانند جریان ME TOO و همجنسگراها و... که فی نفسه فقط مناسب جشنوارهاند."
پرداختن به مفاهیمی مانند دگرباشان جنسی و اقلیتها باعث شده است تا دو اتفاق رخ دهد. اول آنکه منجر به آن شده تا مردم دنیا دستهای پشت پرده اسکار را بشناسند و بدانند که اعضای آکادمی چه طراحی و نقشهای در ذهن دارند، به آنان بیاعتماد شوند و در نتیجه هنر و سینما را خالی از ماهیت اصلی خود یعنی نمایش زیباگونه واقعیت و حقیقت بدانند. البته این موضوع ناشی از حذف همان وجه مهم تماشاگر از اسکار است.
اما اتفاق دوم مهمتر است. قاطبه مردم جهان میتوانند با اقلیتهایی مانند معلولین، سیاهان و زنان ارتباط برقرار کنند و توجه به آنان را در قالب سینما میپسندند؛ اما ماجرای دگرباشان جنسی به صورت جدی با موارد قبلی متفاوت است. دگرباشی امر خلاف فطرت و نظام خانواده در جهان است. برخلاف آنکه برخی گمان میکنند تنها کشورها و فرهنگهای مذهبی مخالف همجنسگرایی هستند، باید گفت که برخلاف آن انجمنها و نهادهای صنفی و خصوصی فراوانی وجود دارد که علیه این جریان فعالیت میکند. یکی از آنها گروه بزرگ 1 میلیون مادر در آمریکا است که تمام فیلمها، سریالها و دیگر اقلام سرگرمیساز را رصد میکند و نسبت با محتوای دگرباشانه آنها موضع صریح میگیرد.
اخبار و گویههای این انجمن نسبت به تولیداتی چون داستان اسباببازیها، جنگهای ستارهای و... که حاوی محتوای همجنسخواهانه است خبرساز شد.
حال التفات اسکار به این اقلیت ضدخانواده و فطرت انسانی، برای عموم مردم جهان که بر پایه نظام رایج یعنی ازدواج مرد با زن زندگی میکنند، طبیعتاً از ماهیت و نیت ایدئولوژیک، جهتدار و پشت پرده اسکار خبر میدهد. قبلاً نیز اسکار به فیلمهای همجنسگرایی جایزه داده است از جمله اسکار بهترین فیلم برای فیلم "نور مهتاب" در اسکار 2017. فیلمی که اگرچه سیاهان در آن مطرحاند اما همجنسخواهی آنان جایزه را برای فیلم آورد نه رنگینپوستی آنها.
قدرت سگ فیلمی در حمایت از مردان همجنس گرا
به قول محمدتقی فهیم انتخاب برخی از اعضای جدید آکادمی اسکار توسط سناتورهای متنفذ صورت میگیرد که دنبال این دست از مفاهیم و جریانات سیاسیاند. چهرههایی وارد اسکار شدهاند که شاید حتی یک فیلم مهمی نداشته باشند که 1 میلیون نفر در کشور خودشان دیده باشد اما بهخاطر مسائل شبه سیاسی وارد اسکار میشوند. نتیجه آنکه فیلمهایی مطرح میشود که مخاطب در آنها جایی ندارد. در حال حاضر تنها این مهم است که لایه و صورت دیگری از آمریکا برای مردم جهان معرفی شود و اعضای اسکار این سبک از فیلمها را انتخاب و معرفی کنند.
مشت "ویل اسمیت" به نمایندگان جعلی صداهای خاموش
از سوی دیگر توجه ریاکارانه اسکار 2022 به اقلیتها آنقدر ویترینی و ظاهرسازانه بود که "سیلی ویل اسمیت" به عنوان یکی از اقلیتهای نژادی آن هم بر صورت چهره فردی مانند خود، نشان داد که تمام شعارهای اسکار برای حمایت از اقلیتها و تکریم و احترام آنها تنها حرف است و بس. حسین معززینیا منتقد سینما در اینباره نوشت:
مشت ویل اسمیت، طعنهی تاریخ به ریاکاری است. به نمایشهای جعلی این سالها که ادعای نمایندگی صداهای خاموش را دارند و حمایت از اقلیتها. درست در مراسمی که سر تا تهش مملو از بازیهای دروغین حمایت از اقلیتهاست و چپ و راستِ سن را سیاهان، زنان، زنان سیاهپوست، ناتوانها یا کمتوانهای جسمی انباشتهاند، ضربهی نمایندهای از اقلیتها روی صورت نمایندهی دیگری از اقلیتها مینشیند... مشت ویل اسمیت، ضربهای جانانه به صورت اعضای آکادمی است که چند سال پیش تصویب کردند از حالا به بعد فقط به فیلمهای ریاکار جایزه خواهند داد. فیلمهایی که حمایتشان از اقلیتها را توی ویترین بگذارند و تقدیم کنند تا هر کودنی بتواند «پیامهای انساندوستانه » ی فیلمها را بهتمامی درک کند.
به این جهتمندی متزورانه ادا و اصولهای سیاسی دیگر مانند حمایت از اوکراین را هم باید اضافه کرد که بیشتر از قبل فضای یک مراسم هنری را سیاسی میکند. امسال با حضور کارگردان پدرخوانده همراه با دو بازیگر مطرح این فیلم و البته هالیوود یعنی رابرت دنیرو و آل پاچینو برای مدت بسیار کوتاه و گفتن زنده باد اوکراین، آن را بیشتر محلی برای بیانیههای سیاسی کردند. این در حالی است که در بازههایی که جنگهای خونینی مانند جنگ عراق، افغانستان و همین یمن رخ داده است، خبری از توجه هنرمندان و اسکار به مردم مظلوم آنها نبوده و بیتفاوت از کنار آن عبور کردهاند. حتی تعرضات و آزار به سرخپوستان و دیگر نژادها در آمریکا که سابقه طولانی دارد نیز هیچگاه مورد توجه جدی در اسکار نبوده است. چراکه بزرگان و شخصیتهای اصلی اسکار همواره حامی کاخ سفید و بزرگان آن هستند.
یادمان بیاید اقدام مارلون براندو بازیگر بزرگ سینما را که حاضر نشد برای کسب جایزه خود به مراسم اسکار بیاید و دختر سرخپوستی را به نمایندگی فرستاد و با گفتن آن جملات ماندگار آبروی اعضای آکادمی اسکار را برد.
بیمنطقی در تقسیم جوایز؛ به اسم عدالت
شاهد دیگر بر این جریان متزورانه حامی اقلیتها که آن را یک مراسم کاملاً سیاسی کرده است، تقسیم مثلاً عادلانه جوایز میان فیلمهای اقلیتگرا بود. امسال که بسیاری فکر میکردند "قدرت سگ" تمامی جوایز اصلی را از آن خود کند، آکادمی اسکار تصمیم گرفت تا هر کدام از جوایز اصلی را به یکی از این فیلمها بدهد و اینگونه بیشتر از اینکه به عدالت نزدیک شود به پخش و پلا بودن شبیه شد. سعید مستغاثی دیگر منتقد سینما در این خصوص نوشت:
"جوایز بسیار پرت و پلا و بیمنطق و بیکش و پیمان، تقسیم شد!... فیلم "قدرت سگ" که نامزد 13 جایزه اسکار بود، تنها اسکار بهترین کارگردانی را گرفت بدون آنکه از فیلمبرداری و تدوین و طراحی صحنه و صدا و... که رابطه بسیار نزدیک با کارگردانی داشته و اساساً بازوهای کمکدهنده و اصلی آن به شمار میروند، نصیبی ببرد و برعکس فیلم "تل ماسه" که 6 جایزه اسکار بهترین تدوین و فیلمبرداری و موسیقی و طراحی تولید و جلوههای ویژه و صدا را به خود اختصاص داد، از دریافت اسکار بهترین کارگردانی باز ماند! فیلم "کودا" تنها با دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش دوم مرد و فیلمنامه اقتباسی به جایزه بهترین فیلم دست یافت! در حالی که از اسکارهای بهترین فیلمبرداری و تدوین و موسیقی و بازیگران اصلی زن و مرد و به خصوص اسکار کارگردانی (که از شروط اصلی اسکار بهترین فیلم محسوب میشود) نصیبی نداشت!"
شاه ریچارد فیلمی در حمایت از سیاه پوستان
بنابراین هرچند که قرار بود اسکار بار دیگر بتواند به کمک فیلمهای سرگرمکننده و رویاساز هالیوودی زمینه بازگشت به روزهای قبل و اوج را فراهم کند، با فشار و نفوذ قدرتهای سرمایهدار و سیاسی برای برجستهکردن اقلیتها و مهندسی افکار دنیا با این محوریت که من یعنی کاخ سفید ایالت متحده حامی مستضعفین و مهجورین هستم، با اسکاری بیمایه و کسلکننده روبرو بودیم که به قیمت سینما تمام شد. اینگونه در سال جاری نیز شاهد بازگشت هالیوود به روزهای قدیم نخواهیم بود و مسیر تولید فیلمهای سفارشی و جهتدار که افسارش به دست سیاسیون است و فضای بهشدت ضدمخاطب دارد روبرو خواهیم بود. باید گفت که به تعبیر "بیل مار" رویاسازی و سرگرمی و مخاطب و البته فطرت، حقیقت و انسانیت در اسکار 2022 بار دیگر از کاخ سفید شکست خوردند.