چهارشنبه 7 آذر 1403

میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، چندماهی اذهان مردم کشور در یک «بلوای» کم‌سابقه و چه بسا بی‌سابقه فرورفته بود و فریادهای سیاسیِ له و علیه بسیاری روانه حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی روانه شد. در این بین موضع‌گیری‌های سیاسی و عقیدتی بسیاری شفاف شده و با سرعت بیشتری از سوی طرفداران مورد پیگیری قرار گرفت و فضایی را فراهم آورد تا کلیشه تکراری و تاریخ مصرف گذشته «سکولاریسم سیاسی» با ادبیات و توجیهاتِ جدید دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بازیافت شود و در صحنه درگیری‌های بی سر و تِه رسانه‌ای خودی نشان دهد.

بیان موضوع از سوی این افراد، با هر رویکرد و جهان‌بینی یک چیز است: «وضع موجود تقصیر حکومت و رویکرد دینی به حکمرانی است». در نظر این افراد ناکارآمدی اقتصادی، معضل ابتذال فرهنگی، شکاف‌های موجود بین مردم و حاکمیت، بی‌نتیجه بودن مذاکرات و چه بسا شکست تیم‌ملی فوتبال در برابر انگلستان یک عامل دارد و آن هم «حاکمیت دینی» است که از سوی طیف‌هایی از اجتماع ایرانی مثل «روحانیون» و قشر موسوم به «حزب‌الله» حمایت می‌شود؛ بنابراین اگر قرار است این معضلات خاتمه پیدا کند واجب است که اصلاح کلان در ساختار سیاسی رخ دهد و بیش از این نه سیاست و اجتماع را درگیر کنیم و نه دین را با سیاسی کردن لکه‌دار!

برای تبیین بهتر وضعیت حال حاضر و بررسی چنین ادعاهایی تصمیم گرفتیم با سیدحمیدرضا میررکنی بنادکی، قائم‌مقام مرکز رسانه‌ای سلوک، عضو تحریریه مجله «سوره،» محقق و پژوهشگر حوزه اندیشه و علوم‌انسانی، مترجم و مؤلف آثاری نظیر: آنچه باید پیش از آموختن فلسفه بدانیم، ملاحظاتی درباره منطق سنجش حدیث، یادِ استاد و ملاحظاتی بر مکتب تربیتی علامه گپی برنیم که در ادامه حاصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

سید حمیدرضا میررکنی

اتفاقی که آن را «بلوا» نام‌گذاری کردیم

درمورد اتفاقات و اوضاع حال حاضر جامعه حرفی از سوی چپ های مذهبی و سکولار مطرح می‌شود که ناخوشایندی‌ها و ناکارآمدی‌های موجود تأثیر حکومت دینی است. این تحلیل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

طی اتفاقات اخیر که ما نام آن را «بلوا» می‌گذاریم یک امرِ بسیار مهم و درعین حال دیدنی وجود داشت و آن اوج گرفتن سوءتفاهمات درباره «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» است. تا پیش از این هم افرادی که معمولاً نظر می‌دهند و در فضای تحلیل و بررسی فعال هستند این سوءتفاهم در رابطه با انقلاب اسلامی را به خوبی نمایان کرده بودند و الآن هم در امتداد همان خط اظهارات خود را بیان می‌کنند.

پیش شماره جدید سوره به موضوع بلوای 1401 پرداخت

سنجه فهم کارآمدی درباره جمهوری اسلامی عمدتاً یک سنجه ناکارآمدی است

در مورد جمهوری اسلامی، به عنوان یک نظام سیاسی که درقبال مردم وظیفه‌ای دارد و حقوقی را باید ادا کند، بحث و گفت‌وگو شدنی است تا کارآمدی و ناکارآمدی آن را بررسی کنیم، منتها سنجه فهم کارآمدی درباره جمهوری اسلامی عمدتاً یک سنجه ناکارآمد است. در طول تاریخ چهل و اندی ساله انقلاب اسلامی بحران‌ها و شرایط به شدت حساسی از سر گذرانده شده، که در دنیا بی‌سابقه است، شاید یکی از معروف‌ترین و دم‌دستی‌ترین این شرایط، جنگ هشت‌ساله و دفاع مقدس است، یعنی شرایطی که یک کشور و نظام سیاسی بحرانی‌ترین شرایط ممکن را سپری کرد، اما نکته مهم این است که «مردم و جمهوری اسلامی ایستادند». این حرف را نه از باب شعار بلکه با تجربه تاریخی بیان می‌کنم، به طور مثال شهر دزفول به عنوان یک شهری شناخته می‌شود که در طول جنگ بارها مورد موشک‌باران متجاوزان بعثی قرار گرفت، در اسناد مربوط به دفاع مقدس می‌بینیم خانواده هایی هستند که 5 بار خانه‌شان به دلیل موشک‌باران خراب و هربار آن را بازسازی کردند. چه عزمی این مردم را به این سمت می‌کشاند تا اینگونه استقامت کنند؟

انقلاب اسلامی واقعی‌ترین امر موجود در عرصه اجتماع ایرانی است

این امور را نمی‌توان با سنجه‌های متداول کارآمدی یا ناکارآمدی تحلیل و بررسی کرد. اساساً گفتمان‌های موجود درباره کارآمدی جمهوری اسلامی در نهایت بتواند نقطه‌نظراتی را درباب قوت و ضعف بیان کند، اما ابداً قدرت و توانایی بیان و تبیین «هویت» و «جوهره» اصلی انقلاب اسلامی را ندارد. انقلاب اسلامی واقعی‌ترین امر موجود در عرصه اجتماع ایرانی است، شما شاید به موضوعات صنفی و یا اقتصادی معترض باشید اما وقتی مسیر به سمت انقلاب اسلامی و اصل آن می‌رود گویی یک امر هویتی در میان است.

سنجه فهم کارآمدی درباره جمهوری اسلامی عمدتاً یک سنجه ناکارآمد است. در تاریخ انقلاب اسلامی بحران‌ها و شرایط به شدت حساسی از سر گذرانده شده، شاید یکی از معروف‌ترین و دم‌دستی‌ترین این شرایط، دفاع مقدس است، یعنی یک کشور و نظام سیاسی بحرانی‌ترین شرایط ممکن را سپری کرد، اما نکته مهم این است که «مردم و جمهوری اسلامی ایستادند»

انقلاب اسلامی یک انقلاب تمام ایدئولوژیک نیست! 

به چه علت مقاومت مردم و ایستادگی ایشان در طول جنگ هشت ساله را ذیل «جمهوری اسلامی» تحلیل می‌کنید، آیا نمی‌توان چنین اقداماتی از سوی مردم ایران را در راستای «وطن‌دوستی» تعریف کرد؟

پاسخ به این سؤال به ما مدد می‌رساند تا گفتارهای رقیب جمهوری اسلامی را بازشناسی کنیم، برای تفهیم بهتر باید بگویم بسیاری از افراد از جمله تحلیل‌گران انقلاب اسلامی را یک حرکت «ایدئولوژیک» تصور می‌کنند. یعنی یک زمینی به نام ایران بوده است و مردمی در آن زندگی می‌کردند و دین رایج که اسلام باشد انقلاب کرده است! به راحتی این تفکیک را قائل می‌شوند و متوجه نیستند که این روند انقلاب اسلامی با مکانی به نام ایران و آن مردم چه رابطه تنگاتنگی داشته است و اساساً نمود و تبلور آن دیانت در همین ملت رخ داده است. به تعبیری آن تفکیک انتزاعی از مردم، دین و دولت را در سطح واقع هم تعمیم می‌دهند و این اشتباه است.

جمهوری اسلامی یعنی همان عزم ظهور یافته مردم ایران

من انقلاب اسلامی را کاملاً مردمی می‌دانم که از دل آن نظام جمهوری اسلامی پدید آمد. وقتی می‌گوییم مردم ایران، تصوراتی از مناسک ملی، مذهبی، فرهنگی و... در اذهان شکل می‌گیرد و همین فرایند بود که انقلاب اسلامی را ایجاد کرد، یعنی یک امر آماده نبوده که در مبارزات انقلابی تبلور پیدا کرده باشد. مثلاً در خاطرات مرحوم خسروشاهی آمده وقتی امام خمینی (ره) تبعید شدند، این مردم بودند که با اصلی‌ترین عنصر مولد که امام باشد ارتباط برقرار کردند، این یعنی «عزم» ملت و جمهوری اسلامی این عزم است نه فقط یک ساختار. تاکنون بارها سعی شده نظام جمهوری اسلامی ساقط شود اما این اتفاق نیفتاده چرا که عزم مردم جوهره اصلی سرپا ماندن آن است و این عزم ضربه‌پذیر نبوده، این یعنی خودانگیخته بودن انقلاب اسلامی.

در مقام جدل احسن در پاسخ به کسانی که ناکارآمدی را سرتاسر به گردن حکومت دینی می‌اندازند باید گفت، مگر در ساختارهای سیاسی غرب که نشأت گرفته از عزم مردم و دولت است سراسر کارآمدی است؟ غرب سر همین قضایا و ضعف‌ها سخت‌ترین شرایط مثل جنگ و بحران اقتصاد را از سر گذراند، پس باید بین ساختار و عزم مردم که همان جمهوری اسلامی است فرق قائل شد. برخی تصورشان از جمهوری اسلامی حکومت فقهی و فقاهتی است در صورتیکه در واقعیت عینی جامعه آنچه که تصور مردم است همان موضوعی است که می‌بینیم پیر و جوان زیر تابوت شهدا را می‌گیرند، چیزی که استقلال و آزادی خود را در آن جست‌وجو می‌کنند. منحصر کردن جمهوری اسلامی در نظریاتی مثل نظام فقهاتی و حکمرانی روحانیت ایده کسانی است که اساساً با واقعیت جامعه بیگانه‌اند.

من انقلاب اسلامی را کاملاً مردمی می‌دانم که از دل آن نظام جمهوری اسلامی پدید آمد. وقتی می‌گوییم مردم ایران، تصوراتی از مناسک ملی، مذهبی، فرهنگی و... در اذهان شکل می‌گیرد و همین فرایند بود که انقلاب اسلامی را ایجاد کرد، چارلز کورزمن نویسنده کتاب «ناگهان انقلاب»، رویداد سال 57 را مردمی‌ترین انقلاب معرفی می‌کند چون بیش از 10 درصد مردم حضور فعال در فرایند انقلاب داشتند، چیزی که در انقلاب فرانسه که کبیر (!) می‌خوانندش فقط 2 درصد است.

جمهوری اسلامی قدرت ملت‌سازی دارد، چون ارزش‌های محوری آن این قدرت را دارند

در چنین رویکردی به انقلاب اسلامی جنبه «فراملی» بودن آن چگونه تعریف می‌شود، به هرحال ما سخن از صدور انقلاب می‌زنیم این صادر کردن بر چه محورهایی استوار است؟ 

به عقیده من جمهوری اسلامی در نقطه‌ای پای خودش را محکم کرده که آن بالذات فراملی است و این به معنای بی‌اهمیتی به ملت نیست، بلکه خود تفکر و فرایند توانایی خلق ملت را دارد. ملت ما توانست ملت باشد، زمانی‌که توانست از اساس انسان دفاع کند. ملت‌سازی انقلاب اسلامی نه از روی شاخصه‌های پوزیتویستی مثل نژاد بلکه از روی سنجه‌های دیگر است، به بیان رهبری معظم (حفظه‌الله) جمهوری اسلامی بر جایی ایستاده که یک‌سری ویژگی دارند، ازلی و ابدی بودن، آزادی‌طلبی، میل به زیر بار زور نرفتن؛ حرکت برای رسیدن به این ارزش‌ها است که ملت را می‌سازد و الا من و شما مگر به طور عادی باهم ارتباط خاصی داریم ولو اینکه نژاد و دینمان یکی باشد؟ پس عزم مردم به چیزی است که در ذیلش ملت می‌سازد و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی توانست به این مهم دست یابد. چارلز کورزمن نویسنده کتاب «ناگهان انقلاب»، رویداد سال 57 را مردمی‌ترین انقلاب معرفی می‌کند چون بیش از 10 درصد مردم حضور فعال در فرایند انقلاب داشتند، چیزی که در انقلاب فرانسه که کبیر (!) می‌خوانندش فقط 2 درصد است.

مردم مولد انقلاب اسلامی هستند، نه این‌که انقلاب اسلامی و نظام سیاسی آن مولد مردم باشد، جمهوری اسلامی همان مردم و ظهورِ عزم ایشان است و برای همین وقتی پای هویت آن به میان می‌آید همگی بر سر قولی متفق‌القول می‌شوند، شهادت حاج قاسم و تشییع پیکر ایشان گواهی بر این مدعاست که پای هویت جمهوری اسلامی که همان عزم و اراده مردم است به میان بود برای همین چپ و راست، که شاید در حالت عادی درباره جنگ با آمریکا اختلاف نظر داشتند، پس از شهادت سردار سلیمانی یکسره فریاد «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا سر دادند».

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید جمهوری اسلامی سکولاریسم سید حمید رضا میررکنی میررکنی انقلاب اسلامی حاج قاسم مردم و دولت این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟ 2
میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟ 3
میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟ 4
میررکنی: بحران‌هایی که انقلاب اسلامی داشته در دنیا بی‌سابقه است / جمهوری اسلامی چگونه پایش را محکم کرد؟ 5