ناکارآمدی و تحریم انتخابات از ما؛ پذیرش مسئولیت با دیگران!/ "بنیصدر و آشوب"؛ رؤیای چپها برای تکرار حوادث دهه60
متأسفانه دیده میشود که مقامات دولت به جای پذیرش اشتباهات خود و ارائه توضیحات لازم به مردم، صرفا مشغول فرافکنی و مقصرتراشی هستند. گاه کرونا، گاهی تحریم و برخی اوقات هم اصولگرایان و مقامات ارشد کشور!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ناکارآمدی و تحریم انتخابات از ما؛ پذیرش مسئولیت با رهبری!
مرتضی مبلغ، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با اعتمادآنلاین اظهار کرده است: متاسفانه فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه اصلا مطلوب نیست که این مساله دلایل متعددی دارد. در واقع اتخاذ تصمیمهای نادرست در طول دهههای گذشته، میدانداری تندروها در عرصههای مختلف آن هم در حالی که اندیشهشان به گذشتههای دور نزدیک است و همچنین فشارهای واردشده از سوی دشمنان خارجی فضای کشور را به سمت و سویی برده که نارضایتی گسترده ملموس است.
او میافزاید: به هر حال باید شرایطی پیش آید تا مردم به این باور برسند که قرار است درباره برخی از رفتارها و سیاستگذاریها تجدید نظر شود و کشور به سمت گشایشهای سازنده و امیدبخش در حال حرکت است. در اسفند سال گذشته همه دیدند که پایینترین مشارکت در انتخابات به ثبت رسید، اتفاقی که قطعا باید خطرناک و هزینهساز تلقی شود.
مبلغ همچنین گفته است: به نظر من تمام مقامات نظام از جمله رهبری و سران سه قوه باید سیاستهای جدیدی را ملاک قرار دهند تا مردم به این باور برسند که همه سلیقهها میتوانند در فضای رقابتی شرکت کنند. اگر به این مهم دقت شود، مردم به اثرگذاری رأیشان ایمان پیدا میکنند و در انتخابات حضوری پرشور خواهند داشت![1]
*این اظهارات مبلغ در حالی است که شرایط فعلی کشور خاصه در امر سیاست و اجرائیات، تماما دستپخت اصلاحطلبان است.
زیرا آقای روحانی گزینه انتخاباتی آنها در 2 دوره ریاست جمهوری بود و ایضا این آنها بودند که انتخابات مجلس یازدهم را در رفتاری شریرانه تحریم کردند و موجب کاهش مشارکت کسانی از مردم در انتخابات شدند.
در واقع کسانی که به دلیل نارضایتی از مشکلات کشور یا به دلیل تشویقهای تحریمی اصلاحطلبان، در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکردند؛ در هر دو حالت بایستی سؤالات خود را از ستاد جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان بپرسند نه از دیگران!
و در این میان حتما غیر منطقی است که افرادی از همین ستاد اصلاحات برخیزند و بگویند اکنون نوبت رهبری است که سیاستهای جدیدی را ملاک قرار دهند تا مردم چنین و چنان رفتار کنند!
این در حالی است که سیاستهای کلی کشور حکما در مسیر درست قرار دارند که اصلاحطلبان پس از اعتراضاتی که به انتخابات 88 داشتند بار دیگر در 2 انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند.
پس این نیروهای سیاسی هستند که بایستی اشتباهات خود را مسئولانه بپذیرند و درباره آنها بصورت شفاف با مردم صحبت کنند.
آشکار است که اگر چپها درباره اشتباهات بزرگ خود در انتخابهایی که در دامن رأی مردم گذاشتهاند با مردم صحبت کنند و توضیح بدهند که چگونه میتوان با رأی خوب به رقیب در انتخابات آینده، بخش زیادی از مشکلات را حل کرد؛ آنگاه اعتماد مردم بیش از این جلب خواهد شد.
***
"پرش طول" ربیعی از چالهای که دولت حفر کرد
علی ربیعی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی دولت به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری ایسنا آنها را منتشر کرد، گفته است: برخی افراد در داخل کشور به خاطر برخی مقاصد سیاسی همسو با دشمن شدهاند و بر طبل ناامیدی میکوبند و اعلام میکنند که دولت از شرایط سخت زندگی مردم بیخبر است؛ در حالی که دولت رنج و سختی مردم را در شرایط فعلی اقتصادی کاملا درک میکند و نسبت به آن آگاه است.
او سپس اظهار میکند: در شوک نخست کرونا، دستکم یک میلیون و 600 هزار شغل دچار آسیب شد و یک میلیون و 300 هزار شغل در معرض تهدید قرار گرفت و در پی آن یک میلیون و 500 هزار نفر هم از کار بیکار شدند!
ربیعی این نکته را هم اضافه کرده است که: هماکنون دستکم یک میلیون و 200 هزار نفر تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گرفتهاند و به محض تغییر وضعیت کرونا از حالت قرمز به عادی و گشایشهای اقتصادی، این تعداد نیرو آمادگی دارند به محل کارشان بازگردند.[2]
*منظور ربیعی از شوک نخست کرونا؛ تصمیم بدون پیوست دولت آقای روحانی مبنی بر "قرنطینه پلیسی" در اسفند و فروردین گذشته بود.
تصمیمی که همچون جریان گرانی بنزین در آبان 98، هیچیک از پیوستهای لازم اجتماعی، اقتصادی و امنیتی را در نظر نگرفت و منجر به بیکاری بیش از 1 میلیون نفر شد!
جالب است که دولت و شخص آقای روحانی بعدا به غلط بودن آشکار این تصمیم پی بردند و در تصمیمات بعدی خود پیرامون کرونا صراحتا ابراز کردند که دیگر کسب و کار مردم را تعطیل نخواهیم کرد و "باید به زندگی با کرونا عادت کرد."
"تصمیم غلط" نیز بخشی از فرایند مدیریتهای خرد و کلان است که همواره امکان بروز دارد اما گویا آقایان برنشسته در ستاد دولت نمیدانند که "عذرخواهی" و تلاش برای رفع اثرات یک اشتباه نیز بخشی از همین فرایند است که نمیتوان با "پرش طول" از آن عبور کرد.
در این میان البته برنامهریزی دولت برای اعطای بیمه بیکاری به آسیبدیدگان از تصمیم غلط دولت، امری مطلوب اما ناکافی ارزیابی میشود و تلاش بیشتر برای ایجاد زمینههای کسب و کار بهتر مردم همراه با رعایت پروتکلهای بهداشتی هم ضرورتی است که باید بصورت شبانه روزی در ستاد دولت پیگیری شود.
سؤال پایانی در قبال پرش طول آقای ربیعی از روی اشتباهات دولت نیز اینست که دولتی که آقایان ادعا میکنند از مشکلات مردم باخبر است چطور و چگونه حاضر شد در شرایطی که مردم دچار مشکلات اقتصادی بودند؛ به یکباره و بدون هیچ پیوستی تصمیم به قطع کسب و کارهای مردم بگیرد؟!
این سؤالیست که پاسخ آن میتوان از تکرار رخدادهایی مثل آبان 98 جلوگیری کند و دغدغه کسانی مثل علی ربیعی که معتقدند "حکایت آبان 98 همچنان باقیست"! را مرتفع سازد.
***
روحانی برای اعتراض به اصولگرایان استعفا کند!
بنیصدر و آشوب؛ رؤیای چپها برای تکرار حوادث دهه60
فردی به نام حسین انصاری راد، در بخشی از یک مصاحبه با شماره پنجشنبه گذشته روزنامه اعتماد اظهار کرد: روحانی اگر نمیتوانست شعارهایش را پیاده کند و شرایط انجام آنها فراهم نبود و موانعی وجود داشت که روحانی قادر به عبور از آنها نبود، حق این بود که همان ابتدا استعفا میکرد. در این شرایط هم امید و اراده مردم حفظ میشد و هم اعتبار حسن روحانی اما اینکه الان روحانی استعفا بدهد هم قابل تامل است. در واقع هر جا که جلوی ضرر را بگیریم، منفعت است. اگر روحانی استعفا بدهد، در اعتراض به اینکه موانعی وجود داشته که نتوانسته به شعارها عمل و مردم را امیدوار و خواست آنها را محقق کند، به حق و بجاست؛ بنابراین به نظر من آنچه عباس عبدی مطرح کرده، درست است.
او همچنین رئیسجمهور روحانی را ضعیفالنفس میخواند و در پاسخ به سؤال خبرنگار اعتماد که میپرسد: "وقتی پیشنهاداتی از جمله استعفا مطرح میشود، جریانی با وجود اینکه مخالف سرسخت روحانی است اما با این رویکردها هم موافق نیست. تحلیلتان از علت مخالفت این جریان چیست؟" گفته است:
"این جریان هر نوع استعفایی را اعتراضی به نوع مدیریت فعلی کشور میدانند. نمیخواهند مدیریت خودشان با کوچکترین اعتراضی مواجه شود یا مورد سوال قرار گیرد. به هر حال استعفای آقای روحانی به هر شکلی که باشد اعتراضی است به نوع مدیریت جناح راست که اعمال کرده است؛ بنابراین هیچ نوع اعتراضی را برنمیتابند؛ چراکه هرگونه استعفا با هر نیتی و با هر معنایی، اعتراضی است به نوع مدیریتی که در کشور اعمال میشود.[3]
*دقت شود که این "روحانی ضعیفالنفس"! همان "روحانی از ما بهتران" اصلاحطلبان است که چپها میگفتند ما فدائیان او هستیم و همه وظیفه داریم دست روحانی و ظریف را ببوسیم![4]
و این تناقضات به روشنی نشان میدهد که مردم ایران با یک ابنالوقتی سیاسی و بوقلمون صفتی مواجهاند که بایستی منبعد در هیچ انتخاباتی به صاحبان آن اعتماد نکنند.
در بحث استعفای آقای روحانی نیز البته که درخواست استعفا از اجازههایی است که قانون به رئیسجمهور و هر مقام مسئول دیگری داده است و در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز نه ولی فقیه و نه مردم از استعفای هیچکس هراسی به دل ندارند.
چه از استعفای رئیسجمهوری که اهل کار و خدمتگزاری باشد و چه از استعفای دولت و رئیسجمهوری که به ناکارآمدی شهرهاند!
اما این بیهراس بودن دلیلی بر یلگی فضای کشور و رها بودن آن نیست.
و دلیلی بر رواج سخنانی بیمبنا و اظهارات سیاسیون بیمسئولیت هم نیست.
رئیس جمهور روحانی اگرچه طبق قانون میتواند استعفا بدهد اما از حیث منطق و عقلانیت بایستی شأنیت رأی مردم را حفظ کند و تا انتها در مصدر کار بماند و از بابت کرده و ناکردهاش پاسخگو باشد.
تز استعفای ایشان و "بنیصدریزاسیون" نیز البته از سر دلسوزی برای آقای روحانی نیست که صرفا به دلیل بیمسئولیتی پیشنهاد دهندگان و فرار آنها از پاسخگویی به مردم است.
ضمن اینکه به نظر میرسد نگاه آنها به آقای روحانی به مثابه پلی است برای رسیدن به خواستههای خود! همانطور که مجاهدین خلق نیز به بنیصدر به مثابه یک پل مینگریستند!
خاصه اینکه تحلیلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه هسته سخت جریان اصلاحات قصد به آتش کشیدن کشور و ایجاد اغتشاش را نیز دارد.[5][6]
در این زمینه البته تودهنی زدن آقای روحانی به این پروژه شوم و نه قاطع ایشان نیز رافع دغدغهها خواهد بود.
منطق استعفای روحانی و ربط دادن آن به اصولگرایان همچنین به شدت ضعیف است.
چه اگر اصولگرایان استیلایی بر "دولت ائتلافی آقای روحانی و اصلاحطلبان" داشتند حکما وضع بازار و معیشت این نبود و یا مثلا برجام دارای اینهمه خلل و فرج نبود.
ضمن اینکه آقایان اگر نظری بر استیلای اصولگرایان داشتند پس چرا کاندیدای انتخابات شدند و 2 دوره هم به پیروزی دست یافتند و آنهمه وعده و وعید به مردم دادند؟!
***
1_ https://etemadonline.com/content/435745
2_ https://www.isna.ir/news/99071007915/
3_ http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/155874
4_ http://fna.ir/a1hzoo
5_ mshrgh.ir/1124288
6_ mshrgh.ir/1119442