چهارشنبه 7 آذر 1403

ناگفته‌هایی از تیم محافظان سردار سلیمانی

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
ناگفته‌هایی از تیم محافظان سردار سلیمانی

مهدی حجت‌پناه کارگردان مستند «یه روز جمعه» عنوان کرد که این فیلم روایت عاشقانه‌ای از زندگی سرتیم محافظان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است.

به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، مهدی حجت‌پناه کارگردان مستند «یه روز جمعه» در آستانه سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی درباره این مستند توضیح داد: این مستند داستانی عاشقانه از زندگی شهید شهروز مظفری‌نیا سرتیم حفاظت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است. شهید مظفری‌نیا در روز 13 دی‌ماه در همان وسیله نقلیه همراه حاج قاسم بود که به‌دست آمریکایی‌ها در فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند. در طول مستند «یه روز جمعه» روایت عاشقانه‌ای از زندگی همسر شهید پس از شهادت و شرح حال خود شهید داشتیم.

وی در ادامه درباره دریافت خود از شخصیت شهید مظفری‌نیا گفت: این شهید، سرتیم حفاظت سردار سلیمانی بود و این به معنای آن است که همه مسئولیت برای حفاظت از شخصیت را برعهده داشته، تمام برنامه‌ریزی‌ها برای سفر و جابه‌جایی‌ها را انجام می‌داده است. حاج قاسم سلیمانی هم همواره یکی از شخصیت‌های خط‌شکنی بود که در بسیاری مناطق همواره نفر اول بوده است. حال حساب کنید چه فشاری روی سرتیم حفاظتی چنین شخصیتی وجود داشته است. تصور کنید که این فرد چقدر باید دقت و نظارت دقیق در کار خود می‌داشت تا اتفاقی رخ ندهد.

این مستندساز افزود: شهید مظفری‌نیا نزدیک 4 سال سرتیم حفاظتی سردار سلیمانی بود و وظیفه سختی را هم برعهده داشت. حتی در یکی از سفرهایی که اطراف حاج قاسم شلوغ می‌شود، شهید مظفری خود را سپر بلای سردار کرد، خودش دچار دیسک کمر شد و چند ماه به دلیل این اتفاق در خانه خوابید.

حجت‌پناه در ادامه گفت: درباره محافظان شخصیت‌ها به‌خصوص افرادی مانند شهید مظفری‌نیا که سرتیم حفاظتی بودند، هیچ سند و مدرکی در دست نیست. ما برای این مستند تنها چند قطعه عکس و چند ویدئوی کوتاه به‌دست آوردیم. هیچکس هم در این زمینه حاضر به مصاحبه و همراهی نشد؛ به دلیل شرایط امنیتی‌ای که شغل ایشان داشته است.

وی افزود: بچه‌های فعال در حوزه حفاظت از شخصیت‌ها، سال‌های سال دوره‌های مختلف دیده‌اند و مسئولیت‌های مختلفی هم در موقعیت‌های مختلف داشته‌اند. به همین دلیل نه دوستان این افراد می‌توانند درباره داستان زندگی و رشادت‌های آن‌ها گفتگویی داشته باشند و نه عکس و فیلمی از آن‌ها می‌توان گرفت و استفاده کرد. به همین دلیل است که هیچ سند و مدرکی درباره این افراد در دست نیست. خانواده شهید برای این مستند لطف کردند و چند قطعه عکس را با هماهنگی سپاه قدس در اختیار ما قرار دادند. عکس‌ها هم کاملا برش خورده و ادیت‌شده بود تا دیگر افراد حاضر در تصاویر مشخص نباشند.

این مستندساز در ادامه توضیح داد: به دلیل همین شرایط ما در مستند «یه روز جمعه» داستان عاشقانه‌ای را محور قرار دادیم که همسر شهید راوی آن است. به نوعی به وضعیت زندگی این شهید در روزهای پس از شهادتش پرداختیم. به تعبیر دیگر بحث «جهاد اکبر» از سوی همسران شهدا را مطرح کردیم. کار اصلی در زمینه پیدایش و تربیت نسل آینده انقلاب را مادران و همسران شهدا برعهده دارند و این همان جهاد اکبر است.

حجت‌پناه درباره حس و حال همسر شهید مظفری‌نیا در این مستند تأکید کرد: قطعا اگر کسی به معنای واقعی عاشق نباشد، نمی‌تواند این شرایط را تحمل کند. همسر شهید مظفری‌نیا از سال‌ها قبل از محافظت حاج قاسم خبر داشته و نسبت به حساسیت شغل همسر خود آگاه بوده، در تمام این سال‌ها هم حتی یک بار همسر خود را از این کار منع نکرده است. خودش در مستند ما خطاب به همسر شهیدش می‌گوید گاهی من مشتاق‌تر از تو بودم برای رفتنت و شهادت تو را هم پیش‌بینی کرده بودم. این خانواده‌ها به نوعی از خود گذشته‌اند.

این کارگردان درباره روابط حاج قاسم سلیمانی با محافظان شخصی خود گفت: تا جایی که من متوجه شده‌ام، حاج قاسم هیچگاه محافظ نمی‌خواسته و این افراد بیشتر همراهان حاج قاسم بودند. سردار سلیمانی همواره تأکید داشته که من تیم حفاظت نمی‌خواهم، تأکید داشته که نمی‌خواهم با فاصله در اطرافم باشید و ایجاد دافعه کنید. با این مسائل و تأکیدات حساب کنید که کار تیم محافظان چقدر دشوار بوده است. در تمام عکس‌ها و ویدئوهایی که به ندرت به دست آوردیم، همه محافظان با فاصله نسبت به سردار حضور داشته‌اند. این افراد به نوعی فرزندان و برادران سردار سلیمانی بودند؛ این آن حس و رابطه‌ای است که من از گفته‌های این عزیزان استنباط کرده‌ام.

این مستندساز درباره ویژه‌ترین نکته در زمینه رابطه همسر شهید مظفری‌نیا با او هم گفت: اصلی‌ترین دغدغه این همسر شهید این بود که فرزندانش را به گونه‌ای تربیت کند که شبیه به پدرشان شوند. این دست خانواده‌ها، خانواده‌های عجیبی هستند که خداوند به آن‌ها صبر عطا کرده و گویی جهاد در خون‌شان جریان دارد.

کارگردان «یه روز جمعه» درباره جذاب‌ترین تجربه خود در مسیر ساخت این مستند توضیح داد: اوایل بهمن‌ماه پس از شهادت سردار سلیمانی و همراهانشان بود که سفارش این مستند را به بنده دادند اما هرچه پیگیری و تلاش کردیم، خانواده شهید به دلیل شوک ناشی از حادثه بسیار تحت فشار بودند و حاضر به مصاحبه نشدند. حوالی اسفند و آغاز فراگیری پاندمی کرونا بود که کار تولید این مستند برای نزدیک به چهارماه خوابید. دیگر هیچ دسترسی‌ای نداشتیم و همسر شهید مظفری‌نیا هم فرزندی را باردار بودند. همه چیز کار ما را به تعلیق کشاند و به معنای واقعی گیر کرده بودیم. گذشت تا خردادماه سال بعد که موج اول کرونا کمی سبک شد و ما از خانواده شهید دعوت کردیم که قراری برسر مزار شهید مظفری‌نیا داشته باشیم. آنجا توانستیم صحبتی با خانواده داشته باشیم و علیرضا، فرزند شهید هم به تازگی به دنیا آمده بود که تصاویری هم از او در کنار مزار پدرش ضبط کردیم.

وی ادامه داد: با تمام این احوال خیلی حالم گرفته بود که چرا این کار شکل نمی‌گیرد. از مادر شهید خواستم از فرزند شهیدش بخواهد اجازه ساخت این مستند را به ما بدهد و به تعبیری ما را به داخل زندگی‌اش راه بدهد. مادرش همان‌جا رو به مزار پسرش کرد و خواست که این اجازه را به ما بدهد. همان‌جا برای ما دعا کردند و همین دعا گره کار ما را باز کرد. تنها ظرف مدت 20 روز ما همه تصاویر و گفتگوهای لازم را گرفتیم و هماهنگی‌های لازم هم انجام شد. زیباترین تصویری که در خاطر دارم هم مربوط به زمانی می‌شود که کار ما تمام شده بود و داشتیم آخرین خروجی را می‌گرفتیم، برادر شهید تماس گرفت و گفت چند عکس جدید پیدا کردیم که یکی از آن تصاویر معروف‌ترین تصویر شهید مظفری‌نیا همراه با حاج قاسم سلیمانی است که سوار بر موتور هستند و چهره هر دو هم خندان است. بسیار تصویر عجیبی بود که تعبیر ما از پیدا شدن این عکس در آخرین مرحله این بود که کارمان مورد رضایت شهید هم قرار گرفته است.

کارگردان «یه روز جمعه» درباره قرابت تصویر ارائه شده از یک محافظ در فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا با آنچه در واقعیت می‌توان از زندگی این افراد روایت کرد، گفت: به نظرم فیلم آقای حاتمی‌کیا شخصیتی را به تصویر کشید که از نظر چهره و کاراکتر شباهت ویژه‌ای با شخص حاج قاسم سلیمانی داشت. این فیلم مطرح کرد که این افراد خود را محافظ شخصیت نظام و ارزش‌ها می‌دانند نه محافظ اشخاص. «بادیگارد» می‌گفت ما محافظ اشخاصی هستیم که آرمان‌ها انقلاب را حمل می‌کنند.