یک‌شنبه 4 آذر 1403

ناگفته هایی از مقاطع حساس انقلاب در کتاب «حجره شماره دو» منتشر شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ناگفته هایی از مقاطع حساس انقلاب در کتاب «حجره شماره دو» منتشر شد

قم - کتاب «حجره شماره دو» خاطرات حجت‌الاسلام ابوالقاسم اقبالیان، اثری در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس است که به قلم رضا یزدانی و به همت حوزه هنری قم و انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

قم - کتاب «حجره شماره دو» خاطرات حجت‌الاسلام ابوالقاسم اقبالیان، اثری در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس است که به قلم رضا یزدانی و به همت حوزه هنری قم و انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام ابوالقاسم اقبالیان یکی از شاهدان عینی است که در بسیاری از مقاطع حساس تاریخ انقلاب و دفاع مقدس حضور داشته و نقش‌آفرینی کرده‌است. وی با شخصیت‌های مهم تاریخ انقلاب ارتباط داشته و خاطرات دست اول و شنیده نشده‌ی فراوانی از آن‌ها دارد که تا کنون نقل نشده‌است و برای نخستین بار است که در کتابی منتشر می‌شود.

در مطالعه خاطرات ایشان احساس می‌شود دستی غیبی وی را از روزهای اول زندگی وارد جریان پر پیچ‌وخم مبارزه با رژیم شاهنشاهی کرده و او با افرادی آشنا می‌شود که هر یک در این راه طلایه‌دار بودند. اقبالیان چه در دوران دبستان و دبیرستان چه در دوران طلبگی دست از مبارزه و اعتقاداتش برنداشته و نه‌تنها تا پیروزی انقلاب اسلامی، بلکه پس از آن هم در مسیر جهاد و مبارزه می‌ماند. او در مبارزات انقلابی خود حضرت امام خمینی (ره) را پیش روی ود قرار داده و معیار شناخت افراد را میزان ارادتشان به ایشان می‌داند. خود او نیز سعی کرده با همین نشانه در مسیرش حرکت کند.

حجره شماره دو تنها خاطرات شخصی یک مبارز انقلابی نیست، بلکه خلاصه‌ای است از تاریخ انقلاب و دفاع مقدس قم. زیرا راوی این کتاب در بیشتر اتفاقات مهم انقلاب در قم نقش مؤثر داشته و بعضی از روایت‌های او مکمل روایت‌های ناقصی است که پیش از این دیگران نقل کرده‌اند. با کنار هم قرار دادن این برش‌های تاریخی، مخاطبان به روایتی کامل دست خواهند یافت.

اگر چه اهالی جبهه و جنگ در قم او را به خوبی می‌شناسند اما شاید جوان‌ترها ندانند که راوی این کتاب چه نقش مهمی در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس داشته و سال‌های سال بی‌نشان مانده‌است. نام «شیخ اقبالیان» با بسیج قم و اعزام بسیجی‌ها به جبهه گره خورده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

تجربه ثابت کرده بود وقتی بچه‌ها عالم یا مسئولی را در جبهه می‌دیدند شور و شوقشان بیشتر می‌شد. احساس نمی‌کردند تنها هستند. گاهی وقت‌ها حرف یک عالم تا ماه‌ها بچه‌ها را روی پا نگه می‌داشت. از سوی دیگر، بسیاری از روحانیون و بزرگان هم خودشان از من می‌خواستند که به منطقه بروند. آیتالله غیوری، سیدمحمد سعیدی، و بسیاری دیگر را نیز چند بار با خود به منطقه بردم. آیت‌الله مشکینی و آیت. الله بهاءالدینی را هم بچه‌های دیگر آورده بودند. با این حال عده‌ای از روحانیون بودند که طاقت یک شب ماندن در منطقه را نداشتند. یکبار دوسه تا از فضلای حوزه علمیه را به جبهه بردم. شب در مقرمان در اهواز مستقر بودیم. یکی از آن‌ها که خیلی ترسیده بود، با اصرار و التماس به من گفت: «شما رو به خدا ما رو همین امشب برگردون.»

به او گفتم: «بزرگوار، این بچه‌هایی که شب و روز زیر آتیش گلوله و خمپاره‌ان، جونشون رو از سر راه نیورده‌ان. یک شب هم اینجا بمون تا بفهمی این بسیجیا چه سختی‌هایی رو دارن تحمل می‌کنن.»

جواب داد: «آقای اقبالیان، اینا وظیفه‌شونه که بجنگن. من هم وظیفه‌م اینه که درس بخونم. آقای منتظری گفته در آینده مجتهد می‌شم.»

کتاب «حجره شماره 2» در قطع رقعی و در 344 صفحه تدوین و منتشر شده‌است و علاقمندان می‌توانند این کتاب را در قالب طرح «روشنای خاطره» با 20 درصد تخفیف از غرفه مجازی کتاب دفاع مقدس انتشارات سوره مهر خریداری نمایند.