نجفی: سینما مولود مدرنیته و معجزه قرن بیستم است
تهران - ایرنا - کارگردان سریال «سربداران»، گفت: دو نوع حرکت جمعی وجود دارد که در عین جمعی بودن فردیت خود را درمییابید. نماز جماعت که فردیت را در جمع همچنان دارید و دیگری سالن سینما که همه یک فیلم را تماشا میکنند اما هرکس فیلم خودش را میبیند. سینما مولود مدرنیته و معجزه قرن بیستم است.
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا به نقل از روابط عمومی کانون کارگردانان سینمای ایران، مراسم بزرگداشت محمد علی نجفی به همت کانون کارگردانان سینمای ایران و با مشارکت موزه سینما و فیلمخانه ملی ایران در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار شد.
در ابتدای این مراسم که اجرای آن را علیرضا غفاری برعهده داشت، کلیپی از محمد علی نجفی روی پرده رفت که در آن نجفی از شروع فعالیت خود و راه اندازی آیت فیلم و مسوولیتاش در معاونت امور سینمایی و ساخت سریال سربداران گفت.
سپس محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان سینمای ایران روی سن آمده و ضمن تشکر از حاضران و وحید موسائیان که دبیری این شبها را برعهده دارد، خطاب به محمد علی نجفی گفت: دوست داشتم از دوران مسوولیتتان در وزارت ارشاد در اوایل انقلاب صحبت کنید و تلاش هائی که به ثمر نشست یا ناکام ماند. دوست داشتم از سریال ماندگار سربداران و دقت نظری که روی ساخت و طراحی و لباس و فیلمنامه و... داشتید، بگویید. دوست داشتم در مورد فعالیتهای صنفی ماندگار شما در دهه شصت صحبت کنم و خصوصا نمایندگی فعلی کانون کارگردانان در خانه سینما و ریاست هیات مدیره خانه سینما حرف بزنید و از بحران هایی بگویید که با درایت شما حل شده یا فروکش کرد.
در ادامه این مراسم عبدالله اسفندیاری که برای خواندن نامه سید محمد بهشتی روی سن آمده بود، گفت: مفتخر هستم که در مراسم بزرگداشت اولین معلم خودم شرکت کردم. در نمایش چون با ادب و تمیز باشی که محمد علی نجفی کارگردانی میکرد بسیاری از سینماگران شناخته شده فعلی از جمله برادرم امیر اسفندیاری و محمد آلادپوش بازی میکردند. در تئاتر سربداران هم همین طور بود و مرحوم مهرزاد مینویی، شهسوار خجسته و... حضور داشتند.
وی با بیان این که سیدمحمد بهشتی به دلیل حضور در کلاس امکان شرکت در این مراسم را نیافت نامه این سینماگر را خواند. در این نامه بهشتی به تاریخچه دوستی خود با نجفی اشاره کرده و بخشی از خاطرات قبل از انقلابش با وی را مرور کرده بود. در بخشی از این نامه آمده بود: در جوانی، همه ما رستم زندگیمان بودیم، رستمی که ماجراجویی میکند، مبارزه و فداکاری میکند، رستمی که تا دوران پیری میتوان به آن فخر فروخت.
در بخش دیگری از این نامه بهشتی با اشاره به دوران پیش از انقلاب نوشته بود: «دوران سرگیجه آوری بود، درست مثل اینکه به خروسها که آوازشان حجت طلوع خورشید بود بگوییم با صدای زنگ ساعت بیدار شوند. برای ما که مبارزه را در فعالیتهای فرهنگی یافته بودیم شعر، فیلم و عکس مستمسک هایی برای ساختن جهانی روایی بود. جهانی که ما رستمش بودیم و مبارزات این رستم در آن جهان سخت ولی همیشه توام با پیروزی بود.»
در ادامه این مراسم فرصت در اختیار علیرضا رئیسیان قرار گرفت تا از محمد علی نجفی بگوید. این فیلمساز با بیان این که این شانس را داشته است که اوایل دهه 60 با سه تن از بزرگترین فیلمسازان پس از انقلاب همکاری کند، گفت: در جادههای سرد مسعود جعفری جوزانی، آن سوی مهمنوچهر عسگری نسب و گزارش یک قتل ساخته محمدعلی نجفی به عنوان دستیار کارگردان حضور داشتم. چنین فرصتی کمتر برای کسی پیش بیاید به ویژه در آن دوران که همه وارد کره دیگری در سال 57 میشدیم که ناشناخته بود اما در سینما یک مسئله مهم دیگر اتفاق افتاد و آن اینکه افرادی تحصیلکرده با منش و با اصالت وارد چرخه سینما شدند و بر آن تاثیر شگرف گذاشتند.
وی افزود: در حوزه مدیریت میگویند که باید هر مدیری یا هنرمند باشد، یا هنرشناس یا علاقمند به هنر. مدیران آن دوران از جمله انوار، اسفندیاری، نجفی و دیگران حتما یکی از این خصیصه ها را داشتند که توانستند در این حوزه موثر باشند. حدود یک دهه با ایشان از نزدیک در ارتباط بودم و جملهای ایشان دارند که سینما مولود مدرنیته است و میخواهم اندیشمندانهتر نگاه ایشان را توضیح دهم. نجفی از یک خانواده به شدت سنتی و مذهبی وارد رشته معماری دانشگاه ملی میشود و در کنشهای سیاسی، نزدیکترین شخص هنرمند به دکتر شریعتی بود. پس از پیروزی انقلاب اولین مدیر سینمایی بعد انقلاب میشوند و در کمتر از یک سال و اندی این پست را ترک میکند.
رئیسیان با اشاره به اقدامات مهمی که نجفی در دوران مدیریت خود انجام داده، تصریح کرد: یکی از اقدامات مهم او سپردن امور به سینماگران بود. پس از آن مشغول ساخت سربداران که سریالی امروزی است، شد که حرفهای بسیاری در زمینه مذهب و مدرنیته دارد. جریان منقطع سینما و تلویزیون را دوباره متصل میکند آن هم با سریالی که هفتاد درصد بازیگران آن تازهکار هستند.
این فیلمساز با بیان این که پس از سریال سربداران و در سال 64 برای فیلم کوتاه لوحه صفورا به نجفی معرفی شده، گفت: فیلمی که کنشگری اجتماعی و تفکر در اثر هنری را به تصویر میکشید. این فیلم مقدمهای برای دریافت پیشنهاد همکاری از سید جمال ساداتیان شد و سناریویی از حسن هدایت به نام «گزارش یک قتل» خریدیم. از آن سناریو فقط اسم فیلم و نام کیمرام کاراکتر فیلم باقی ماند و بقیه سناریو توسط آقای نجفی تغییر کرد. فیلمی که نگرش یک معمار را در یک موضوع سیاسی و خانوادگی با تصویری کاملا سینمایی نشان میداد.
سپس اصغر هاشمی صحبتهای خود را با این جمله که درباره ابعاد معماری و شهرسازی، مدیریتی، سینمایی و سیاسی نجفی دیگران حرف خواهند زد، آغاز کرد و گفت: میخواهم از زاویه یک دستیار کارگردان حرف بزنم. در سربداران نجفی فضایی را خلق کرده بود که در کنار کار، آموزش غیرمستقیم هم میدیدیم گفتمان با عوامل گروه و مشاوره با آنها باعث میشد فکر کنیم سهمی در تولید داریم که زیبا و سازنده بود.
وی ادامه داد: نجفی هر پلان را طراحی و چیدمان میکرد و در ادامه بازیگران با محتوایی که در هر پلان بیان میکردند، فرمی را میساختند که هر پلان گیرهای برای بیان اندیشه میشد. افتخار میکنم که جزء کوچکی از سربداران بودم و پس از آن احساس کردم دانشام چون دانههای تسبیح بهم متصل شد و حس کردم قدرت اداره یک گروه را دارم.
ابوالحسن داودی هم با ابراز تاسف از این که فرصت همکاری مشترک با نجفی را نداشته است، اظهار کرد: با این وجود نجفی نقشی اساسی در سرنوشت کاری من داشت. شروع کارم از سال 52 بود و به عشق رسیدن به سینما کار خود را با نقدنویسی و ساخت برنامه تلویزیونی شروع کرده بودم. بخشی از برنامه تلویزیونی ما درباره پشت صحنه فیلمها بود و در اولین برنامه به پشت صحنه «سربداران» رفتیم و در آن جا طبق گفتههای اصغر هاشمی با کارگردانی که ساختارشکنی بنیان رفتاری او را تشکیل میداد، مواجه شدم. در ابتدای انقلاب فضای تلویزیون چندان باز نبود و زبان سختی را برای هنر انتخاب کرده بودند که ادامه راه را دشوار میکرد اما مهندس نجفی و بهشتی در جلساتی که با آنها داشتیم ترس و واهمه ما برای ساخت فیلم را از بین برد. وارد دنیای جدیدی شدیم که در آن امید به کار و بهتر شدن وجود داشت.
وی در ادامه گفت: تصورم این بود که پس از درخشش سریال «سربداران» باید مانند بسیاری از فیلمسازان همان مسیر را ادامه دهد اما او با جسارت این موفقیت را تکرار نکرد و با ساخت «گزارش یک قتل» وارد فضایی متفاوت شد.
داودی افزود: حضور نجفی در اولین مدیریتهای سینمایی و طرز فکری که داشت باعث شد شاهد چهره ای از تفکر اسلامی منطق بر عقل و دیالوگ باشیم. در ادامه متوجه شدیم بهشتی هم در بسیاری از موارد همین فضا را دارد و همین باعث ورود ما به فضایی شد که از آن میترسیدیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: دو نفر برای من و مجموعهای که در سینما باعث فکر کردن من شد تاثیرگذار بودند محمد علی نجفی و مرحوم سیف الله داد. امیدوارم سایهشان مستدام باشد و ایشان با مدیریت جذاب و حرفهایشان در کنارمان باشند.
سخنران بعدی مراسم فریدون جیرانی بود که با اشاره به پیوندهای تاریخی اش با محمد علی نجفی گفت: سال 49 بود که رضا دانشور براساس کتاب «ابوذر خداپرست سوسیالیست» نمایشی نوشت که آن کتاب را دکتر شریعتی ترجمه کرده بود. این نمایش را آقای ارجمند با بازی ایرج ثقیلی در تماشاخانه رازی مشهد اجرا برده بود و تنها بازیگر اصلی نمایش هم ثقیلی بود اما عده ای به عنوان سیاه پوش در آن نمایش ایفای نقش میکردند. من و غلامرضا موسوی جزء این سیاه پوشان بودیم در نمایش بعدی ابوذر، عبدالله اسفندیاری سیاه پوش نمایش بود. سال 51 این نمایش به کارگردانی نجفی در حسینیه ارشاد روی صحنه رفت. سال 56 من خبرنگار روزنامه اطلاعات شدم و یکی از دوستان به من گفت من در فیلمی بازی میکنم که کارگردان آن نماز میخواند و بازیگر زن روسری دارد. برایش عجیب بود و این دومین بار بود که اسم نجفی را شنیدم.
وی ادامه داد: انقلاب شد و نجفی رییس قسمت اداره ترویج نمایش شد و من اولین خبرنگاری بودم که به وزارت ارشاد رفتم، یک روز پس از مصادره سینماهای شهر فرنگ و... من با انتقاد پیش ایشان رفتم که شما این جا چه کار میکنید. با مردی مهربان مواجه شدم که برخوردی خوب با من داشت این مصاحبه خرداد 57 چاپ شده است که آقای نجفی گفت دیگر در این اداره ممیزی وجود نخواهد داشت و تمام فیلم های خوب در سینماهای مصادره شده نمایش داده خواهند شد. اما متاسفانه مصادره کنندگان ممانعت کردند و دو قطبی ای ایجاد شد و نجفی در پایان مرداد ماه از آن اداره رفت.
این کارگردان تاکید کرد: جنگ اطهر شهریور ماه در سینما شهر قصه نمایش داده شد و در این فیلم معلم قصه نماز میخواند و عکس نیمایوشیج پشت او بود. نماز خواندن در فیلم ها کار تازه ای نبود اما در هیچ فیلمی فردی از طبقه متوسط نماز نخوانده بود. بعدها فهمیدم که نجفی و دوستان دیگری که همدیگر را در دانشگاه یافته بودند سعی بر آشتی دادن تفکر مدرن با تفکر دینی داشتند. سینمای مدرن ایران شکل نمیگرفت اگر امثال نجفی، انوار و بهشتی از تفکر مدرن در مقابل سنت آن روزها حمایت نمیکردند. یکی از بانیان این سینما محمد علی نجفی است.
در ادامه این برنامه دو پرده از نسخه ترمیم شده فیلم گزارش یک قتل نمایش داده شد که پیش از نمایش آن محسن امیریوسفی توضیح داد: ضمن تشکر ویژه از فیلمخانه ملی ایران که زحمت نمایش تمام فیلم های شب کارگردانان را برعهده دارند دو پرده از این فیلم مرمت شده است. ویژگی این مرمت نظارت محمد آلادپوش بر ترمیم این نسخه بوده است که در آن سال ها برای مدیریت فیلمبرداری این فیلم از جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفتند. امیدوارم این شیوه برای تمام فیلم ها اتفاق افتد.
در پایان این مراسم از محمد علی نجفی دعوت شد تا روی سن بیاید و این سینماگر گفت: من حرف های بسیاری برای گفتن دارم اما تحملش را ندارم چون با این سخنها یک بار دیگر باید خودم را بشناسم. سپاس از همه برای این مراسم و تنها یک خاطره برای حسن ختام تعریف میکنم.
وی افزود: فروردین 58 مسوول امور سینمایی شدم و میدانستم قرار است سینما ماندگار شود و باید تلاش میکردم. فراز و نشیبهای بسیاری وجود داشت. یک اتفاق افتاد و آن این بود که کسی که سالها درگیر سینما بود و ارباب رجوع من بود و البته فامیلی دوری با مهندس بازرگان داشت باوجود تفاوت فکری مراوداتی با من داشت روزی گفت میخواهم شخصیت دیگری را با تو آشنا کنم. شخصیتی که بسیار تحت تاثیرش بود یعنی انوار را به من معرفی کرد. مدتی بعد احساس کردم که محمد علی نجفی ای که میشناختم نیستم و به همین دلیل استعفا دادم. با مرحوم شهید بهشتی ملاقاتی در قوه قضاییه داشتم و پس از چندبار پذیرفته نشدن استعفایم به همسرم گفتم اگر بمانم با یک مجنون رو به رو میشوی و او هرچند پا به ماه بود، پذیرفت که من به لندن بروم. پس از برگشت تا یکسال حتی به بهارستان هم نرفتم. سراغ ساخت سربداران رفتم و در یکی از سکانسها دکتر کمال خرازی که مسوول تبلیغات جنگ بود به پشت صحنه آمد و گفت تو تنها کسی هستی از بچههای قبل از انقلاب که کار خودت را انجام میدهی.
وی خاطرنشان کرد: سینما باعث شد کسی که راهش را گم کرده بود پیدا کند. دو نوع حرکت جمعی وجود دارد که در عین جمعی بودن فردیت خود را درمییابید. نماز جماعت که فردیت را در جمع همچنان دارید و دیگری سالن سینما که همه یک فیلم را تماشا میکنند اما هرکس فیلم خودش را میبیند. سینما مولود مدرنیته و معجزه قرن بیستم است.
در پایان این مراسم هدیه ریاست سازمان سینمایی و موزه سینما توسط سید صادق موسوی مدیرکل دفتر امور جشنواره ها و همکاری های بین الملل سازمان سینمایی به محمد علی نجفی اهدا شد.
اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران هم لوح و هدیه خود را به این کارگردان اهدا کردند و مهندس مهدوی از دوستان نجفی هم هدیهای را به این فیلمساز اهدا کرد.
حسن فتحی، علی روئین تن، مهرداد خوشبخت، وحید موسائیان، محمدرضا عرب، قدرت الله صلح میرزایی، فریدون جیرانی، پژمان مظاهریپور، منیر قیدی، حبیب اسماعیلی، احمد امینی، بهمن کامیار، نادر مقدس، کامران ملکی، لادن طاهری و سهیل رحیمی از جمله میهمانان حاضر در این مراسم بودند.
*س_برچسبها_س*