نقشآفرینی تروریسم رسانهای در جنایت شاهچراغ
مطابق معمول بسترسازیهای پیشینی و فضاسازیهای پسینی جنایاتی همچون جنایت شاهچراغ برای تحریف و وارونهنمایی اصل ماجرا نزد افکار عمومی، غالبا در بستر رسانههای پشتیبان صورت میگیرد.
به گزارش مشرق، نورنیوز نوشت: حادثهی تروریستی و جنایتکارانهای که یکشنبهشب در حرم حضرت شاهچراغ (ع) در شیراز رخ داد متاسفانه به شهادت و زخمی شدن چند شهروند انجامید تا مظلومیت جمهوری اسلامی و ملت ایران به عنوان یکی از بزرگترین قربانیان ترور در جهان آشکارتر شود.
در پی این حادثه، مسؤولان کشور در عالیترین سطح بر پیگیری هر چه سریعتر و بازداشت و مجازات عاملان و آمران این جنایت تروریستی تأکید داشتند که نشان از اهتمام و نگاه فراگیر نظام در مقابله با هرگونه عامل ناامنی و مختلکننده زندگی مردم دارد.
این جنایت البته از ابعاد مختلف قابل بررسی است اما از آنجا که مطابق معمول بسترسازیهای پیشینی و فضاسازیهای پسینی چنین جنایاتی برای تحریف و وارونهنمایی اصل ماجرا نزد افکار عمومی غالبا در بستر رسانههای پشتیبان صورت میگیرد، در این فقره نیز نکات مهمی از این حیث وجود دارد که میتواند به شفافسازی موضوع کمک کند.
نخست؛ واکنش رسانههای معاند فارسیزبان به این جنایت تروریستی چنانچه در کارنامه سیاه آنان مشهود است نشان از ماموریتی تعریف شده در راستای بر هم زدن امنیت روانی جامعه ایران برای تکمیل قطعات یک پازل کلانتر دارد.
این الگوی رفتاری که باید از آن با عنوان «تروریسم رسانهای» یاد کرد با بهرهگیری از انواع ترفندهای تبلیغاتی و عملیات روانی، ابتدا میکوشد در گام اول نظام را عامل جنایت معرفی کند (مانند حادثه قبلی شاهچراغ و ماجرای ایذه) و در گام بعدی با مشروعیتبخشی به تحرکات خشونتبار و تروریستی، به تحریک افکار عمومی در جهت تقویت دوگانهی جعلی مردم - نظام بپردازد.
اجرای چنین الگویی بدون کموکاست در حوادث پاییز گذشته قابل مشاهده است، آنجا که نظام سلطه با به خدمت گرفتن تمام ظرفیتهای خود، در چارچوب یک جنگ تمامعیار موج چهارمی و ترکیبی با محوریت جنگهای شناختی - ادراکی و ذیل راهبرد کلان فروپاشی از درون تلاش کرد ملت ایران را به زانو درآورد.
در همین راستا؛ رسانههای معاند مانند بیبیسی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، منوتو، رادیو فردا، دویچهوله، رادیو فارسی اسرائیل و... بیش از 3 ماه است که بخش مهمی از برنامههای خود را به زمینهسازی برای ایجاد اغتشاش در ایران اختصاص دادهاند تا شاید از این رهگذر بتوانند رخدادهای پاییز گذشته را در اُشکال جدید بازتولید کنند.
دوم؛ در فرامتن چنین اقداماتی باید به ایجاد و تشدید یأس و ناامیدی که مولفه اصلی فروپاشی ذهنی و عملی هر ملت و جامعهای است اشاره کرد، چه، معمولا به محض ورود کشور به ریل آرامش و ثبات اقتصادی که میتواند نویدبخش آیندهای امیدوارکننده برای مردم باشد، این الگو مجددا فعال میشود.
بر این اساس؛ اقدام تروریستی اخیر در شاهچراغ را باید در راستای پیگیری همین خط روانی ارزیابی کرد که به زعم دشمنان باید بستر نقشههای شوم آنها طی روزها و ماههای آینده را با توجه به فرارسیدن سالگرد اغتشاشات سال گذشته فراهم کند.
سوم؛ حمایت رسمی و علنی این رسانهها از تروریسم تکفیری و تجزیهطلب علیه ملت ایران وجه غالب دیگری از این رویکرد است که با عبور از تمام مرزهای اخلاقی و حرفهای رسانه بروز و ظهور یافته است و جالب اینکه صدای هیچ به اصطلاح حامی حقوق بشری در محکومیت آن بلند نمیشود!
رسانههای تروریستیِ معاند با ادعای انگیزه نداشتن تروریستهای تکفیری برای این جنایت تروریستی به دنبال القاء جدا بودن این گروهکها از ساختار جهانی نظام سلطه هستند، حال آنکه این عناصر تروریستی مانند آنچه در داعش و امثالهم متبلور شد، اساسا ساخته و پرداخته نظام سلطه برای انجام دستورات آنها هستند و به شهادت اسناد و مدارک بسیار و البته اذعان برخی مقامات غربی - صهیونیستی، بدون دستور کاری انجام نمیدهند.
چهارم؛ رسانههای معاند ملت ایران که عموما در آمریکا و انگلیس مستقر بوده و بودجه خود را از مستقیما از این دولتها دریافت میکنند در حالی به حمایت آشکار از تروریسم و تطهیر امثال داعش میپردازند که چنین رفتارهایی مصداق بارز نقض قوانین آمریکا و اروپا و حقوق بینالملل در مبارزه با تروریسم است.
استاندارد دوگانه و سیاست یک بام و دوهوای غرب در قبال تروریسم البته مسبوق به سابقه است و هر زمان در چارچوب منافع آنها باشد تروریسم خوب و هر زمان تهدیدی برای منافع غرب تلقی شود، تروریسم بد عنوان میگیرد، چنانچه «باراک اوباما» در سال 2014 گفته بود که هدف آمریکا نابودی داعش نیست بلکه مدیریت آن در جهت منافع آمریکاست!