نوبل فیزیک و شیمی 2020 احتمالا به کدام دانشمندان خواهد رسید؟
مراسم اعلام برنده یا برندگان جوایز نوبل فیزیک و شیمی سال 2020 فردا و پس فردا در استکهلم سوئد برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، برندگان جایزه نوبل فیزیک ساعت 13:15 ظهر امروز (سه شنبه) به وقت تهران و برندگان جایزه نوبل شیمی ساعت 13:15 ظهر فردا (چهارشنبه) اعلام خواهند شد.
پیش بینیهایی که چند منبع علمی درباره افرادی که شانس برنده شدن دو نوبل فیزیک و شیمی امسال را دارند، به شرح زیر است.
پیش بینی جوایز نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی، فیزیک و شیمی به یک سرگرمی علمی سالانه در سایت "اینساید ساینس" تبدیل شده است. این سایت در این باره نوشت: ما در سالهای گذشته موفقیت هایی کسب کردهایم. به عنوان مثال، در سال 2018 ما توانستیم پیش بینی درستی درباره ایمنی درمانی سرطان که میتواند موضوعی برای بردن جایزه نوبل پزشکی به خانه باشد، انجام دهیم.
جایزه نوبل پزشکی سال 2018 به طور مشترک به "جیمز پی. آلیسون"(James P Allison) ایمنیشناس آمریکایی و "تاسوکو هونجو" (Tasuku Honjo) ایمنی شناس ژاپنی به خاطر کشف یک روش انقلابی درمان سرطان از طریق مهار پسرفت سیستم ایمنی بدن به این دو دانشمند تعلق گرفت. سرطان هر ساله جان میلیونها انسان را میگیرد و یکی از بزرگترین چالشهای سلامت بشریت است. این دو دانشمند با تحریک توانایی ذاتی سیستم ایمنی بدن برای حمله به سلولهای تومور، یک اصل کاملا جدید برای درمان سرطان ایجاد کردهاند. ما همچنین درباره باتریهای لیتیوم یونی که سبب برنده شدن جان بی گودیناف، ام. استنلی ویتینگهام و آکیرا یوشینو برای نوبل شیمی 2019 شد، درست پیش بینی کردیم. در سال 2019 برای نوبل فیزیک نیز پیش بینی ما درست از آب درآمد و ما به درستی موضوعات سیارات فراخورشیدی را برای جایزه فیزیک انتخاب کردیم. امسال نیز نکات نهفته در دادهها را جستجو کردهایم و همچنین به شهود غیرعلمی خود اعتماد کردهایم تا بهترین پیش بینی خود را برای برندگان جوایز نوبل 2020 انجام دهیم.
نوبل فیزیک 2020- زمان اعلام برندگان 6 اکتبر
نخستین تصویر از یک سیاه چاله
بالاخره سالها تلاش دانشمندان به ثمر نشست و در سال 2019 آنها با کمک تلسکوپ "افق رویداد" برای نخستین بار توانستند تصویر واقعی یک سیاه چاله را ثبت کنند. دهمین روز آوریل سال 2019 رویدادی بینظیر در نجوم به وقوع پیوست و دانشمندان که سالیان متمادی برای ثبت یک تصویر از سیاه چاله تلاش میکردند، بالاخره موفق شدند. اختر شناسان برای نخستین بار در تاریخ، تصویری از یک سیاهچاله را اکنون نام آن را "Pwehi" نامیدهاند با دوربین تلسکوپ "افق رویداد" شکار کردند. نام این سیاه چاله در زبان هاوایی به معنای "منبع تاریکی زینت داده خلقت بی پایان"(embellished dark source of unending creation) است. سیاه چاله Pwehi چهل میلیارد کیلومتر قطر داشته و در یک کهکشان دور قرار دارد. اکنون انسانها به لطف تلسکوپ "افق رویداد" قادر به دیدن نخستین تصویر از افق رویداد یک سیاه چاله که در 500 میلیون تریلیون کیلومتری کرهزمین قرار دارد، هستند. سیاهچاله "Pwehi" یا کمان ای * در کهکشانی به نام " M87 " قرار دارد که 55 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد. از آنجا که این موضوع در ماه آوریل اعلام شد بنابراین این میتواند یکی از دلایلی باشد که نتوانست برای نوبل فیزیک 2019 نامزد شود چرا که ثبت نام تا اواخر ژانویه بود.
اولین کشف امواج گرانشی نیز با یک جدول زمانی مشابه روبرو شد چرا که این کشف در 11 فوریه 2016 اعلام شد و دیگر دانشمندان آن شانس خود را برای دریافت جایزه نوبل 2016 از دست داده بودند. سه دانشمند پشت این کشف، کیپ تورن، راینر ویس و باری باریش بلافاصله سال بعد جایزه دریافت کردند. جایزه نوبل فیزیک 2017 به طور مشترک به راینر ویس، بری سی بریش و کیپ اس تورن اعطا شد. این سه دانشمند نوبل فیزیک 2017 را به دلیل تلاشهای خود در زمینه آشکارساز "لایگو"(LIGO) و مشاهده امواج گرانشی دریافت کردند. در فیزیک، موج گرانشی موجی است که توسط میدان گرانشی تولید میشود. وجود این نوع از امواج توسط آلبرت اینشتین در سال 1916 از طریق نظریه نسبیت عام به طور نظری پیشبینی شد و صد سال بعد، در سال 2015 و 2016 به کمک تأسیسات لایگو به طور تجربی مشاهده گردید. این امواج برای اولین بار در سپتامبر سال 2015 توسط سیستمهای رصدخانه امواج گرانشی مشاهده شد. موج گرانشی به طور نظری انرژی تابش گرانشی را منتقل میکند. منابع موجهای گرانشی قابل آشکارسازی شامل سیستمهای ستاره دوتایی است که یکی از اعضای آن کوتوله سفید، ستاره نوترونی یا سیاهچاله باشد. مشاهده چنین امواج گرانشی، پیش بینی قرن بیستم آلبرت اینشتین را به نمایش گذاشت و راهی جدید را برای اکتشافات فضایی باز کرد و امروز، سه نفر از افرادی که در رسیدن به این کشف مهم نقش رهبر و پیشرو را داشتند، جایزه نوبل فیزیک را دریافت کردند. اما این افتخار نصیب "رونالد درور" که در مارس 2017 درگذشت، نشد. درور در پیشرفت تکنیک های تجربی که تشخیص امواج گرانشی را امکان پذیر میساخت، نقش اساسی داشت.
نظریه تابعی چگالی
نظریه تابعی چگالی نظریهای در چارچوب مکانیک کوانتومی برای بررسی ساختار الکترونی مواد در سیستمهای بس ذرهای است. در این نظریه، با معرفی تابعی جهان شمول انرژی و وردش گیری از آن، ویژگیهای الکترونی ماده (در اینجا چگالی الکترون) بدست میآید. از میان مشهورترین و همه کاره ترین نظریه ها در علوم مواد و فیزیک محاسباتی و شیمی، نظریه تابعی چگالی (DFT) در کشف بسیاری از مواد کاربردی مورد استفاده در ابزارهای مدرن، مهم بوده است.
این نظریه ارتباط نزدیکی با معادله شرودینگر دارد. این معادله برای توصیف و پیش بینی رفتار یک سیستم کوانتومی استفاده میشود. معادله شرودینگر (Schrodinger equation)، معادلهای است که چگونگی تغییر حالت کوانتومی یک سامانه فیزیکی با زمان را توصیف میکند. این معادله در اواخر سال 1925 فرمول بندی شد و در سال 1926 توسط فیزیکدان اتریشی اروین شرودینگر منتشر شد. با این حال، محاسبه معادله برای سیستم هایی مانند یک تکه فلز حاوی تریلیون بر تریلیون الکترون، بسیار دشوار میشود. این نظریه راهی برای تجدیدنظر در مسئله ایجاد میکند و تخمینهای موثری را برای این سیستم ها ایجاد میکند و امکان محاسبه ساختارهای الکترونیکی و هسته ای مواد را فراهم میکند. یکی از پیشگامان این نظریه "والتر کن" (Walter Kohn) برنده جایزه نوبل شیمی در سال 1998 است که به همراه "جان پوپل"که پیشگام روش های محاسباتی در شیمی کوانتوم بود، اهدا شد. با این حال، با توجه به رشد روز افزون در علوم مواد، به ویژه در رابطه با فناوری اطلاعات و تولید انرژی پاک، بعید نیست که کمیته نوبل از افرادی که در توسعه نظریه تابعی چگالی مشارکت داشته اند تقدیر کرده و جایزه را به آنها اهدا کند.
یکی از افرادیکه این سایت پیش بینی میکند، فردی به نام "جان پردو" (John Perdew) است. کار در چندین موسسه وی را به یکی از دانشمندان نامی درباره نظریه تابعی چگالی و فیزیک تبدیل کرده است. فرد دیگر "لو ژئو شام" (Lu Jeu Sham) از دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو که است با والتر کن در معادله کن - شام کار کرده است. کن - شام یک فرم اختصاصی از نظریه تابعی چگالی است که از آن به طور گسترده ای در علوم مواد و شیمی کوانتوم استفاده میشود.
برتری کوانتومی
ما قبلا پیش بینی کرده بودیم که دانشمندانی که روی فناوری ارتباطات کوانتومی کار میکنند ممکن توسط موسسه به عنوان برندگان جایزه نوبل انتخاب شوند. به طور خاص ما سه نفر به نامهای "آلیان اسپکت"، "جان کلاسر" و "آنتون زیلینگر" را که در سال 2010 به دلیل مشارکتهای بنیادی مفهومی و تجربی خود در مبانی فیزیک کوانتوم و بررسی موضوعات پیچیده از آزمونهای بل موفق به دریافت جایزه ولف شده بودند، انتخاب کردیم.
در زمینه تحقیقات اطلاعات کوانتومی، رایانههای کوانتومی سال پرباری را سپری کرده اند. در مقاله ای که در مجله Nature منتشر شده، گوگل ادعا کرد که آخرین رایانه کوانتومی آنها به نام Sycamore میتواند محاسبه خاصی را در مدت زمان 200 ثانیه انجام دهد و انجام این محاسبه برای یک ابررایانه مانند ابررایانه "سامیت" IBM این امر 10 هزار سال طول میکشد. IBM البته گفت سامیت احتمالا میتواند این محاسبات را در نزدیک به دو و نیم روز انجام دهد. صرف نظر از نبرد بین این دو، این موفقیت یک نقطه عطف قابل توجه برای محاسبات کوانتومی بود.
مسابقه دستیابی به "برتری کوانتومی"(quantum supremacy) در حال برگزاری است. شرکتها و دولتها به طور یکسان مشتاق هستند که بتوانند روی یک کامپیوتر کوانتومی کاملا کاربردی دست پیدا کنند. اما چرا؟ محاسبات کوانتومی میتواند پیامدهای بسیار شگرفی در هر چیز دنیای دیجیتال امروز از هوش مصنوعی گرفته تا توسعه داروها داشته باشد. با این حال به نظر میرسد این رقابت برای دستیابی به برتری کوانتومی، یک رهبر پیدا کرده است. گزارشها و ادعای خود گوگل نشان میدهد که این غول فناوری به "برتری کوانتومی" رسیده است. ممکن است اصطلاح محاسبات کوانتومی را شنیده باشید و تصور کنید که این موضوع مربوط به فیلمهای علمی - تخیلی باشد. اما محاسبات کوانتومی یک چیز واقعی است و مردم از به حقیقت پیوستن آن هیجان زده خواهند شد. به طور خلاصه، محاسبات کوانتومی از پدیده گیج کننده مکانیک کوانتومی برای تأمین نیروی محاسباتی فوق العاده خود بهره میبرد. یک رایانه کوانتومی میتواند به راحتی از برخی از ابررایانههای برتر جهان پیشی بگیرد و این قدرت پردازش را مدیون کیوبیتهای عجیب و غریب است. رایانههای کنونی از بیتها استفاده میکنند که جریانی از پالسهای الکتریکی یا نوری نمایانگر 1 یا 0 هستند. در پردازش کوانتومی یک کیوبیت یا بیت کوانتومی واحد پایهای پردازش کوانتومی و رمزنگاری کوانتومی بوده و مشابه بیت در رایانههای کلاسیک میباشند که کوچکترین واحد ذخیره اطلاعات و معیاری از مقدار اطلاعات کوانتومی است.
"سرژ هاروش" و "دیوید واینلند" جایزه نوبل 2012 را به دلیل روشهای آزمایشی پیشگامانه که امکان اندازه گیری و دستکاری سیستمهای کوانتومی منفرد را فراهم میکرد اهدا شد. با این وجود، هر سال که کاربردهای عملی فناوریهای اطلاعاتی کوانتوم بیشتر آشکار میشود، موسسه نوبل ممکن است تصمیم بگیرد بار دیگر کانون توجهات را در این زمینه جلب کند. حال سوال این است که اگر در این مورد باشد آنها چه کسی را در این زمینه انتخاب خواهند کرد؟
نوبل شیمی 2020- زمان اعلام برندگان 7 اکتبر
ساختن پلیمرهای جدید، قطعه قطعه
از شیشههای پلاستیکی شیر گرفته تا رزین اپوکسی که در به هم پیوند دادن صفحات مدار کمک میکند، پلیمرهای مصنوعی در همه جای زندگی روزمره وجود دارند. این مواد بسیار متنوع از رشتههای طولانی واحدهای کوچکتر به نام مونومر تشکیل شدهاند. پلیمرها میتوانند مانند اسفنج ظرفشویی پلی اورتان نرم و انعطاف پذیر یا مانند آجر لگو سفت و سخت باشند. ممکن است جایزه نوبل شیمی 2020 به دانشمندانی تعلق گیرد که راهی جدید برای ساخت پلیمرهای سفارشی به روشی کاملا کنترل شده، کارآمد و اقتصادی اختراع کردهاند. در سال 1995،"کریشتوف ماتیاشفسکی " شیمی دان دانشگاه کارنگی ملون و همکار وی "جین شان وانگ" مقاله ای در مورد روشی به نام پلیمریزاسیون رادیکال انتقال اتم منتشر کردند. با استفاده از این روش میتوان قطعه قطعه پلیمرهای پیچیده ای ساخت و با کمک کاتالیزور مخصوص مونومرها را به زنجیره در حال رشد اضافه کرد. با کنترل دما و سایر شرایط واکنش میتوان روند را شروع و متوقف کرد. نکته مهم این است که همه اینها با استفاده از تجهیزات صنعتی قابل تحقق است. این فناوری توسط شرکتهای تجاری مورد تایید قرار گرفته است ود صنعت لوازم آرایشی، جوهر چاپگر، چسب، درزگیر و موارد دیگر استفاده میشود. محققان همچنان به کشف روشهایی میپردازند که میتوانند از آن برای ساختن مواد جدید با خواص متناسب، مانند پوششهای دستگاههای زیست پزشکی و پلاستیکهای تجزیه پذیر استفاده کنند.
شیمی پشت "قانون مور"
امروزه یک تلفن هوشمند متوسط میلیونها برابر حافظه بیشتری نسبت به رایانه تعبیه شده در آپولو 11 دارد که در سال 1969 فضانوردان را به ماه منتقل کرد. جایزه شیمی امسال ممکن است به محققان برخی از تحقیقات خلاق شیمیایی که یافته هایشان به افزایش قابل توجه این توانایی محاسبات کمک کرده است، برسد. مغز رایانههای مدرن از تراشههای سیلیکون ایجاد شده است. برای ایجاد الگوهایی روی این تراشه ها، تولید کنندگان تراشه ها را با ماده ای به نام لاک نوری که در برابر نور واکنش نشان میدهد، میپوشانند. سپس الگوهای مورد نظر را به تراشهها میتابانند. این نور تغییرات شیمیایی در لاک نوری در برابر نور ایجاد میکند که حذف مواد زیرین را آسان یا سخت می کند. لاک نوری (photoresist) یک ماده حساس به پرتو است که در طرحنگاری نوری، به خصوص در فناوری میکرو و میکروالکترونیک برای تولید ساختارهای میکرو یا کوچکتر، همچنین تولید مدارات چاپی، به کار میرود. قدرتمندتر شدن رایانه ها معمولا مستلزم کوچکتر کردن الگوهای تراشهها است. در اواخر دهه 1970 تولیدکنندگان تراشه با محدودیتهایی روبرو بودند و اگر میخواستند تراشههایی با جزئیات دقیق تر بسازند، باید از طول موج نور کمتری استفاده میکردند. مشکل این بود که منابع نوری که این طول موجهای کوتاهتر را تولید میکردند بسیار ضعیف بودند و عملکرد خوبی نداشتند. محققان در IBM شروع به بررسی چگونگی ایجاد مقاومت بیشتر لاک نوری که بتواند با نور کم هم کار کند، کردند. آنها بر ایده یک واکنش زنجیرهای شیمیایی متمرکز شدند که در آن تغییرات کوچکی در نور تبدیل به ایجاد تغییرات بزرگ در مواد میشد. بنابراین در نتیجه لاکهای نوری تقویت شده شیمیایی ایجاد شدند. چندین سال طول کشید تا فرمول ها کامل شود و روند حل این مشکل حل شود. دو نفر از محققان اصلی که ممکن است امسال برنده نوبل شیمی شوند ممکن است "سی گرنت ویلسون" و "جین فرچت هیروشی ایتو" باشند. محقق دیگری هم است اما دیگر این شانس را نخواهد داشت چرا که در سال 2009 درگذشت.
ابزارهای بهتر برای درک عناصر سازنده زندگی
"فریمن دایسون"، فیزیکدان فقید، در کتاب خود به نام "جهانهای تصور شده" (Imagined Worlds) نوشت: جهتهای جدید در علم توسط ابزارهای جدید بسیار بیشتر از مفاهیم جدید عرضه میشود. تأثیر یک انقلاب مفهوم محور، توضیح موضوعات قدیمی به روشهای جدید است. تأثیر یک انقلاب ابزار محور کشف چیزهای جدیدی است که باید توضیح داده شوند. جایزه نوبل شیمی در سال 2020 ممکن است به محققانی که ابزارهایی را ساختهاند که به ایجاد انقلابی در درک و دستکاری عناصر شیمیایی در زندگی کمک میکند، برسد. در دهههای 1970 و 80، محقق "لی هود" (که در آن زمان در موسسه فناوری کالیفرنیا کار می کرد) و همکارانش دستگاههایی برای تعیین توالی و سنتز پروتئینها و دی. ان. ای تولید کردند. همکاران اصلی هود شامل "ماروین کاروترز" در دانشگاه کلرادو و "مایکل هونکاپیلر" در موسسه فناوری کالیفرنیا بودند. ابزارهای جدید سرعت و حساسیت بیشتری به محققان میدهد. آنها دستیابی به موفقیت در مطالعه زیست شناسی و بیماریها را ایجاد کرده و منجر به تولید داروهای جدید و درمان های پزشکی شدهاند. به عنوان مثال، ترتیب سنج خودکار دی. ان. ای و ماشین آلات پیشرفته تری که به دنبال آن ایجاد شدند، پروژه ژنوم انسانی را ممکن ساختند و سنتز کننده پروتئین به شرکت دارویی "مرک"کمک کرد تا یک قسمت اصلی از ویروس HIV را شناسایی کرده، ساختار آن را تعیین کند و دارویی برای مبارزه با ویروس طراحی کند. مقالهای که بنیاد لاسکر در سال 1987 به دلیل کار لی هود در مورد پروتئین های اصلی سیستم ایمنی بدن به نام "آنتی بادی" منتشر کرد، به ماهیت بین رشته ای کار هود اشاره کرده است. هود در آنجا گفته که اولین تغییر مهم در حرفه اش آوردن مهندسی به زیست شناسی بود. حالا ممکن است او برنده جایزه نوبل شیمی امسال شود.
فیزیکدان نادیده گرفته شده از نگاه "فیزیکس ورلد"
سایت "فیزیکس ورلد" نیز از بحث داغ پیش بینی برندگان جایزه نوبل فیزیک سال 2020 جا نمانده است و مقالهای کوتاه اما جالب در این باره منتشر کرده است که در ادامه به آن پرداختهایم.
این سایت چنین نوشته است: جایزه نوبل فیزیک 2020 سه شنبه 6 اکتبر اعلام خواهد شد. در آستانه اعلامیه، سردبیران سایت " Physics World" برخی از افرادی را که فکر میکنند در گذشته برای گرفتن جایزه نوبل نادیده گرفته شدهاند را انتخاب کردهاند.
در سال 2008، سه فیزیکدان جایزه نوبل فیزیک آن سال را به دلیل کشف منشأ تقارن شکسته و اثبات وجود حداقل سه دسته از کوارکها در طبیعت، به خانه بردند."ماکوتو کوبایاشی" (Makoto Kobayashi) از آزمایشگاه KEK و "توشیهید ماسکاوا" (Toshihide Maskawa) از دانشگاه کیوتو ژاپن که به همراه "یوایچیرو نامبو"برنده جایزه نوبل فیزیک سال 2008 شدند.
ماکوتو کوبایاشی" و "توشیهید ماسکاوا" به دلیل کشف منشأ تقارن شکسته و اثبات وجود حداقل سه دسته از کوارکها در طبیعت و نامبو به دلیل کشف مکانیسم شکست خود به خود تقارن در ذرات زیراتمی موفق به دریافت نوبل فیزیک 2008 شدند. نامبو از دانشگاه شیکاگو در آمریکا در سال 2015 درگذشت.
شکست تقارن به دنبال تبیین تفاوتهای ظریف در فیزیک است که ماده را قادر می سازد با ضد ماده در جهان تعادل را حفظ کند. تقارن سی (C) شامل ذراتی است که مانند ذرات باردار مخالف خود رفتار میکنند، در حالی که تقارن "پاریته" (P) به این معنی است که هنگام لغو سه مختصات مکانی x، y و z، حوادث باید یکسان باشند. در دهه 1950، فیزیکدانان کشف کردند که تقارن سی در تعامل ضعیف که بر پوسیدگی بتا رادیواکتیو حاکم است، شکسته میشود. این موضوع چند سال بعد با مشاهدات شکست پاریته در تعامل ضعیف مورد بررسی قرار گرفت. یک دهه بعد و با کمک نقض سی پی نشان داده شد آنها در طی پوسیدگی کائونها شکسته شدهاند. نقض سیپی (CP violation) به نقض تقارن مزدوج بار و پاریته اطلاق میشود. تقارن، حاصل ضرب مقادیر تقارن دو ذره برای بار مزدوج است که ذره را به پادذره تبدیل میکند. در این تقارن، C نماد پیوند بار و P نشانه زوجیت ذره هستند. در فیزیک ذرات بنیادی کائون (که به نام مزون کا هم شناخته میشود) به مزونهایی اطلاق میشود که از یک کوارک شگفت (یا پاد آن) و یک کوارک دیگر تشکیل شده باشد. این نظریه توضیح دهنده نقض سی پی است که جایزه نوبل 2008 را به کوبایاشی و ماسکاوا اعطا کرد. در سال 1972، در حالی که این دو در دانشگاه ناگویا بودند، یک ماتریس با 3 ضربدر 3 فرمول بندی کردند که شرح میدهد چگونه کوارک شگفت و کوارک پایین درون یک کائون میتواند در جهت ضد ذرات خود حرکت کنند و با این کار، گاها تقارن سی پی را بشکنند. بعدا ماتریس پیشگامانه کوبایاشی و ماسکاوا ماتریس" CKM " نام گرفت که این نام از حروف نخست دانشمندان تشکیل شده بود که نام یکی از دانشمندان که اسمش با حرف سی آغاز میشد در نظر گرفته نشد و او شخصی نبود جز" نیکولا کابیبو" (Nicola Cabibbo). کابیبو یک نظریه پرداز ایتالیایی از آزمایشگاه فیزیک ذرات سرن در نزدیکی ژنو بود که در سال 1963 یک ماتریس مخلوط سازی کوارک 2 ضربدر 2 کوچکتر ایجاد کرد که در نهایت تقریبا یک دهه بعد زمینه را برای کشف کوبایاشی و ماسکاوا ایجاد کرد.
متأسفانه بخت با کابیو یار نبود چرا که بر اساس اساسنامه بنیاد نوبل، حدود سه سال پس از خواندن وصیت نامه آلفرد نوبل، که در سال 1900 وضع شد یک نوبل نمیتواند هر سال به بیش از سه نفر برسد. در حالی که برخی معتقد بودند که کابیبو میتواند سال آینده مورد احترام قرار گیرد و جایزه به وی تعلق گیرد اما وی در سال 2010 در سن 75 سالگی درگذشت و قانون دیگر نوبل تصریح کرد که جوایز را نمیتوان پس از مرگ اهدا کرد. برخی اظهار داشتند که کمیته میتوانست جایزه را در سال 2008 به کابیبو، کوبایاشی و ماسکاوا دهد و نامبو را در آینده مورد تقدیر قرار دهد.
"روبرتو پترونزیو" (Roberto Petronzio)، رئیس انستیتوی ملی فیزیک هستهای ایتالیا در آن زمان گفت که در نظر نگرفتن کابیبو برای دریافت جایزه خیلی برایش تلخ بود. بنابراین، در یک جهان دیگر، کابیبو، کوبایاشی و ماسکاوا میتوانند نوبل 2008 را به اشتراک بگذارند.
انتهای پیام