شنبه 3 آذر 1403

نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون»

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون»

عملیات خیبر یکی از رویدادهای خاص دفاع مقدس است که هنوز درباره ابعاد مختلف و دستاوردهای آن مباحثه و مجادله وجود دارد، و از این رو، برای یک کارگردان فیلم‌اولی هم به لحاظ فنی و هم محتوایی چالش بزرگی بود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- مهدی شامحمدی، به عنوان یک مستندساز نسبتا با تجربه، این بخت بلند را داشته که به عنوان نخستین اثر سینمایی خود، سراغ یک پروژه‌ی بزرگ جنگی برود و همکاری با سازمان هنری - رسانه‌ای اوج را تجربه کند. «مجنون» در دنباله‌ی پروژه‌های چندساله‌ی اخیر سازمان اوج در جهت معرفی فرماندهان و شخصیت‌های برجسته‌ی دفاع مقدس، مقطعی از زندگی و عملکرد شهید بزرگوار «مهدی زین‌الدین» را دستمایه‌ی خود قرار داده است.

این مقطع مهم، نقش‌آفرینی شهید زین‌الدین و لشکر تحت امر او، لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) در عملیات «خیبر» در اسفندماه سال 1362 است. عملیات خیبر یکی از رویدادهای خاص دفاع مقدس محسوب می شود که هنوز درباره ابعاد مختلف و دستاوردهای آن در بین فرماندهان و رزمندگان حاضر در ان عملیات و پژوهشگران دفاع مقدس مباحثه و حتی مجادله وجود دارد. هنوز بر سر نام‌گذاری این عملیات به عنوان «فتح» یا «عدم‌الفتح» یا ترکیبی از هر دوی این‌ها، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. از همین رو، ورود به عرصه‌ی ساخت نسخه‌ی سینمایی از این رویداد (یا بخشی از این رویداد) یک چالش سخت و پیچیده برای کارگردان فیلم‌اولی بوده است.

بنا بر گزارش‌ها و تحلیل‌هایی که در مجموعه‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دست‌کم می توان این رای را مطرح کرد که خیبر در تحقق اهداف اولیه‌ی خود، ذیل «عدم الفتح» های دفاع مقدس قرار می گیرد. طبق گزارش تفصیلی عملیات خیبر در مجله «نگین ایران» (شماره 7، تابستان 1382) که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر می شود، این عملیات، به واسطه‌ی ضعف در طراحی، عدم شناسایی عقبه‌ی دشمن و لایه‌های دفاعی آن، تدارکات و پشتیبانی ضعیف، ناهماهنگی‌های بعضا جدی بین قرارگاه‌های بالادستی و لشکرها، ضعف یا در واقع فقدان پوشش هوایی و توپخانه‌ای و چندین دلیل عمده‌ی دیگر، جزو پرتلفات‌ترین عملیات‌های بود که اهداف راهبردی خود را نیز تامین نکرد...

فرماندهان بزرگی چون ابراهیم همت، مهدی و حمید باکری در این عملیات به شهادت رسیدند، شهید حسین خرازی در این عملیات یک دست خود را از دست داد و شهید احمد کاظمی دچار مجروحیت و قطع انگشتان شد و البته بسیاری از فرماندهای میانی تیپ‌ها و گردان‌های ما نیز در این عملیات به شهادت رسیدند.

عملیاتی که سنگین‌ترین تسلیحات نیروهای خودی در آن آرپی 7 و مسلسل دوشکا بود و تازه همان هم از اواسط عملیات نایاب شد. از سوی دیگر، به دلیل زمین‌گیر بودن هواگردهای نیروی هوایی و هوانیروز ارتش به واسطه‌ی تحریم قطعات و تسلیحات، عملا نیروهای خودی هیچ پشتیبانی هوایی نداشتند. به بیان دیگر، دو جزء اصلی برای موفقیت یک عملیات آفندی در این حجم و گستره، یعنی پوشش توپخانه و پوشش هوایی وجود نداشت و همین باعث شد که پاتک نیروهای دشمن در ابعاد جهنمی، تلفات بسیار سنگین و بی‌سابقه‌ای از نیروهای خودی بگیرد.

این همان عملیاتی است که شهید رضا دستواره، قائم مقام لشکر سرافراز 27 محمد رسول‌الله (ص) درتوصیف آن گفت:

"ایمان و توکل و باورهایی از این دست یک طرف، تدبیر و تدبر و اندیشه و اصولی از این دست یک طرف. در عملیات خیبر هیچ تاکتیک و اصول عملیاتی نداشتیم تا بتوانیم مقاومت کنیم. "(«دستواره سخن می گوید»، ص 170)

او در روایت تکان‌دهنده‌ی خود به مقاطعی از عملیات اشاره می کند که فضا برای جنگیدن و پیشروی به 30 ساانتیمتر میرسید یعنی نفر پشت سر، وقتی میتواند به سوی دشمن تیراندازی کند که نفر جلویی اش بر زمین بیفتد.

خب در نظر بگیرید وقتی در فیلم «مجنون» می بینیم که کل استعداد لشکر 17 را جا شده در یک آیفای ارتشی و در حدود 20 یا 30 نفر می بینیم (صحنه‌ی پریدن داخل رود کارون به دستور شهید زین‌الدین) که تازه بخش عمده‌ی همان‌ها هم یک دسته از برگشت‌خورده‌ها و طردشده‌ها هستند که با دستخط زین‌الدین در خط ماندگار شده‌اند، معلوم است که چنین یگانی در این سطح از نیرو و آمادگی، در جریان عملیات چگونه قرار است عمل کند.

آن سکانس تخیلی سوار بالگرد شدن آقا مهدی و منور بر دست گرفتن که البته بیشتر شبیه یک حرکت استشهادی از جانب فرمانده لشکری است که باید نیروهای خود را در ادامه‌ی عملیات هدایت کند، بیشتر از آن که دستاوردی برای ترسیم چهره شهید زین‌الدین باشد، خود، چالش‌برانگیز است.

فیلم، که شاید اولین و آخرین اثر هنری باشد که با این هزینه و پشتیبانی و لجیستیک در باب عملیات خیبر ساخته شد، به این سوال بسیار مهم (به خصوص برای نسل‌های جوان امروزی) پاسخ نمی دهد که اصولا چرا «جزایر باید به هر قیمت حفظ می شد»؟ چرا زین‌الدین به نیروهایش می گوید که «حتی اگر تانک‌ها از روی جنازه ما رد شوند، عقب نمی نشینیم»؟ البته در جایی از فیلم شهید زین‌الدین چیزی درباره‌ی ذخایر نفتی مجنون به نیروهایش می گوید. اما واقعا روشن نیست که آیا حتی آن میزان نفت مورد اشاره، ارزش این میزان شهید و زخمی از مخلص‌ترین نیروهای سازمان رزم سپاه را داشت؟ و این که حتی با همین دید مادی و چرتکه‌اندازی مالی، آیا اصلا حفظ جزایر با این هزینه انسانی، آیا منجر به دستیابی ایران به نفت مجنون و استفاده از آن در جهت اهداف بعدی شد؟ روشن است که جواب منفی است.

کاش آن بخش‌های تلخ و سوزناک مکالمات میان زین‌الدین و باکری و همت و کاظمی هم سهمی از بیگ‌پروداکشن «مجنون» می داشت. کاش از استدلال‌ها و محاجه‌ها و محاکات این فرماندهان رشید و برومند، این فرزندان شجاع و مخلص ایران، که در کنار هنر رزم، به دلیل و برهان و استدلال و تحلیل هم مجهز بودند، با فرماندهان بالادستی نیز پرداخته می شد.

کاش به خون دل‌هایی که زین‌الدین بزرگ، همت مجاهد، کاظمی دلاور و باکری اسطوره‌ای برای حفظ و تلف نشدن نیروهای خود خوردند نیز گریزی زده می شد. از یاد نبریم که شهید زین‌الدین یکی از اولین فرماندهان سپاه بود که بعد از عملیات خیبر بحث لزوم تغییرات اساسی در نحوه‌ی رزم سپاه و داشتن استراتژی برای ادامه جنگ را در نامه به فرماندهی سپاه مطرح کرد. راز به دست آوردن دل نسل‌های جوان کشور و ایجاد علقه در آنان نسبت به ارزش‌های عظیم دفاع مقدس و شخصیت‌های بی‌بدیل و بی‌تکراری چون زین‌الدین، همت، باکری، کاظمی، سلیمانی و... در همین «صداقت» و «شفافیت» است.

وقتی فیلم به چنین سوال مهمی، پاسخی نمی دهد و همه تمرکز و هم خود را بر تصویر کردن صحنه‌های تیراندازی با کلاش و شلیک آر پی جی (آن هم به سبکی که در بهترین حالت رجوعی به «پرواز در شب» سال 1365 است و حتی به هماوردی دیگر فیلم ساخته شده درباره‌ی خیبر یعنی «حماسه مجنون» هم نمی رسد)، یعنی عملا فلسفه‌ی ساخت آن زیر سوال است.

اگر خود را به وجه شخصیت‌شناسی «مجنون» هم منحصر کنیم، فیلم مهدی شامحمدی دقیقا به کدام سوال درباره مهدی زین‌الدین پاسخ می دهد؟ کدام بخش از برجستگی شخصیتی این فرمانده شهید که او را در قامت یک فرمانده لشکر (در 23 سالگی) استوار ساخت، به تصویر کشیده می شود؟ از نخبگی نظامی و نبوغ فرماندهی و بن‌بست‌شکنی در موقع بحران چه چیز از او می بینیم؟

مصادیق این برجستگی‌ها در فیلم (سوار شدن بر بالگرد با منور روشن در دست یا انفجار خاکریز برای سرازیر کردن آب در میدان برای زمینگیری تانک‌ها) هم برامده از تخیل است و نه واقعیت عملکرد آن شهید در جریان خیبر. بگذریم از این که آن حرکت بالگردی هم از نظر فنی و نظامی محل چند و چون است. در جریان سکانس‌های خانوادگی، که وقت زیادی هم از فیلم گرفته، کدام وجه دراماتیک جذاب و سینمایی از شهید روایت شده است که او را به عنوان یک فرمانده لشکر در اوایل دهه بیست زندگی متمایز کند؟ به هر حال کسی که در این سن به فرماندهی لشکری منصوب شد که از لحاظ گستره جغرافیایی و شهرهای مختلفی که در شمول آن بودند، در بین همه لشکرهای سپاه یگانه بود، حتما به لحاظ کاریزما، اقتدار، بیان و کردار وجوه تمایزی داشت که ما هیچ اثری از این وجوه تمایز در زین الدین «مجنون» نمی بینیم. دیالوگ‌ها بسیار سطحی، محافظه‌کارانه و «بچه مثبتی» است و حتی یک دیالوگ ماندگار در کلیت فیلم در ذهن مخاطب نمی ماند.

ما از اقتدار شخصیتی زین‌الدین، چه در زندگی خانوادگی و چه در برخورد با کادر لشکر تحت امر هم چیز خاصی نمی بینیم و چه بسا در بسیاری از مواقع یک نوع انفعال هم در سکنات و رفتارهای این شهید زین‌الدین بازنمایی‌شده به چشم می آید. آخر کدام فرماندهی برای تعیین میزان آشنایی نیروهایش با شنا، به انان دستور می دهد از بالای یک پل خود را در یک رودخانه بیاندازند. اگر در این میان کسی یا کسانی به واسطه ندانستن شنا در کارون غرق می شدند، چه؟ آیا شیوه‌های عقلانی‌تری برای چنین محکی وجود نداشت؟

استفاده از شخصیت رزمنده آذری و مزه‌های او به زبان ترکی و به اصطلاح «لوطی‌مسلک» هم بیش از پیش گرته‌برداری از اخراجی‌هاست. یک فرمانده نظامی، نیروهای خود را بر اساس کارآمدی و ورزیدگی انتخاب می کند، نه این که از راه نرسیده و بدون شناخت، به آنان دستخط بدهد. این انتقادات را از این رو مطرح می کنیم که بیش از ان که ریشه در واقعیت داشته باشند، محصول دراماتیزه‌کردن شخصیت شهید زین‌الدین به روشی نه چندان دلچسب و عقلانی است.

در زمینه‌ی طراحی و اجرای صحنه‌های رزم و جلوه‌های ویژه و بصری فیلم (که این روزها اظهارات مداهنه‌آمیز بسیار مبالغه‌آمیزی درباره آن مطرح می شود) هم باید گفت «مجنون» ارزش افزوده‌ی چندانی از نظر طراحی سکانس‌های جنگی ندارد. شات‌ها و پلان‌ها کاملا معمولی و رفع تکلیفی است و از لحاظ مستندنمایی از صحنه‌های رزم و واقعی‌سازی شرایط میدان نبرد با هدف تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، فیلم بسیار عقب‌تر از نمونه‌ای چون «تنگه‌ی ابوقریب» است (که خود آن از ناحیه‌ی فیلمنامه و ضعف داستان و روایت ضربه‌های اساسی خورده ولیکن صحنه‌های جنگی بدیعی رقم زده است).

اگر بنای بزرگواران تصمیم‌گیر در این حوزه، صرفا تصویر کردن «پیروزی» ها در دفاع مقدس است، پس بر تصمیم خود استوار بمانند و از عملیات‌های موفق و «فتح» ها فیلم بسازند. اما اگر بناست درباره‌ی «عدم‌الفتح» ها هم پروژه‌های سینمایی عظیم خلق شود، پس باید با جسارت و شهامت وارد عمل شوند و بر حقایق متعهد باشند، چرا که هر نهادی که با بودجه عمومی برای عموم اثر هنری تولید می کند، هم به «حقیقت» و هم به «تاریخ» متعهد و پاسخگوست. پرداختن به شکست‌ها و عدم‌الفتح‌ها از باب عبرت‌ها و درس‌ها برای آینده، هم به نزدیکی مخاطب به سینمای دفاع مقدس کمک شایانی می کند و هم ابتکار عمل روایت را از دستان «بی بی سی» و «اینترنشنال» و... بیرون می آورد.

بدون جسارت و شهامت برای پرداختن به حقیقت (هم وجوه سلبی و هم ایجابی)، آن‌گاه تضادها و تناقض‌هایی در روایت سر برمی آورد که مصداق «نقض غرض» است. در ابتدای «مجنون» از زبان شهید علی هاشمی خطاب به شهید زین‌الدین می شنویم که حدود یک سال تمام روی شناسایی همه نقاط و معابر هور و ابعاد مختلف عملیات از این منطقه کار شده است. اما در اواسط فیلم شاهدیم که نیروهای تحت امر زین‌الدین هیچ برآوردی از خطوط دفاعی دشمن و استعداد نیروها و امکانات آنان ندارند و تازه در دل عملیات، شهید مجید زین‌الدین از خط خودی پیش‌تر می رود تا به شناسایی خطوط دشمن و تعداد توپخانه‌ها بپردازد! یا این که برای این دستاورد نظامی خیبر را برجسته کنیم به صدور قطعنامه از سوی سازمان ملل به فاصله 3 ما بعد از انجام عملیات اشاره می شود!

معلوم نیست که عملیاتی که هدف تعیینی آن قطع جاده راهبردی بصره و در نهایت در محاصره قرار دادن بصره بود، چگونه به صدور قطعنامه آتش‌بس سازمان ملل ربط پیدا می کند. آیا سازندگان محترم این احتمال را به ذهن خطور نداده‌اند، که وقتی نتیجه‌ی این حد از فداکاری و ایثار نیروهای خودی را در خیبر به صدور قطعنامه سازمان ملل در سال 63 محدود می کنیم، آیا برای مخاطب جوان و کنجکاو این سوال ایجاد نمی شود که اگر آن قطعنامه دستاورد بود، پس چرا پذیرش آن 4 سال به تاخیر افتاد؟ وقتی از «نقض غرض» می گوییم، اشاره به همین موارد داریم. بگذریم از این که تنها قطعنامه‌ای که در خرداد سال 63 درباره جنگ ایران و عراق صادر شد (قطعنامه 552 در 11 خرداد 1363)، مربوط به هدف قرار گرفتن کشتی‌های عربی در خلیج فارس بود که روح و کلیت آن از قضاء ضدایرانی بود!

یا در فیلم مرتب بر این تاکید می شود که نیروهای شهید همت باید برای الحاق با نیروهای لشکر 17 برسند، اما نمی رسند. تو گویی قصور و فتور از جانب لشکر 27 بوده است، در صورتی که طبق مدارک و گزارش‌های رسمی، اصولا ماجرا برعکس است. یعنی اصولا لشکر 17 باید خود را برای الحاق به لشکرهای عاشورا و نجف اشرف می رساند، اما بدلیل سرگردان شدن چند ساعته نیروهای لشکر 17 در 24 ساعت حیاتی نخست، از برنامه عقب می ماند و در انجام ماموریت‌های محوله دچار تاخیر تاثیرگذار می شود.

در واقعیت امر، لشکر 27 و خود شهید همت بزرگوار، بار همین تاخیرها و عقب‌ماندن از برنامه‌ی عملیات را بر دوش می گیرد و مجبور می شود در روز روشن، ستون‌کشی کند و علی‌رغم روشن بودن عدم توفیق این روش، با اصرار قرارگاه‌ها بارها به خط بزند و بخش عمده سازمان رزم خود را از دست بدهد و سرانجام خود او در راه تامین یک گروهان نیرو از لشکر 14 ثارالله، بر ترک موتور آسمانی می شود.

بخش‌هایی از گزارش راوی عملیات خیبر از مشکلات لشکر 17 در انجام ماموریت‌های محوله

«مجنون» اگر می خواست به رسالت خود عمل کند و بعد از 35 سال از پایان جنگ، برای نسل امروز روایتگر «خیبر» باشد، باید در کنار ترسیم دلاوری‌های عاشورایی رزمندگان، به دلایل واقعی همین تاخیرها و دیررسیدن‌ها و سرگردانی‌های لشکر 17 و لشکر 27 و مصایب و کمبودها و آشفتگی‌هایی که شهیدان بزرگوار مهدی زین‌الدین و همت و کاظمی با آن مواجه بودند، می پرداخت.

فیلم البته در بادی امر، نگاهی گذرا و سرسری به برخی از این مشکلات می اندازد (از جمله کمبود نیرو در سازمان رزم لشکر، آماده و آزموده نبودن نیروها و...) اما خیلی زود از روی آن‌ها می پرد و باز بر همان تصویرسازی‌های همیشگی، مکرر و آشنا از رزم در سینمای دفاع مقدس که از اولین نمونه‌های سینمای جنگ ما تا به امروز تقریبا ثابت مانده است، متمرکز می شود. جالب این‌جاست که مهدی شامحمدی در همین زمینه هم به اندازه‌ی جمال شورجه و فیلم او «حماسه مجنون» (1371) به نحوه‌ی پرداخت جنگ روی آب و در دل نیزارها نزدیک نمی شود.

نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 2
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 3
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 4
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 5
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 6
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 7
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 8
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 9
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 10
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 11
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 12
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 13
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 14
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 15
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 16
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 17
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 18
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 19
نگاهی به فیلم «مجنون» / در جا زدن در «پرواز در شب» و فروماندن از «حماسه مجنون» 20