هشدارهای امیرالمؤمنین به مسئولی که گرفتار غرور و ظلم به رعیت است
![هشدارهای امیرالمؤمنین به مسئولی که گرفتار غرور و ظلم به رعیت است](https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/02/16/1397021612080625814052824.jpg)
امیرالمؤمنین علیهالسلام در فرازی از این نامهی خویش به مالک اشتر، توصیههایی در «نهی از خودپسندی و عدم ظلم به رعیت» ارائه میکنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از مفصلترین نامههای امیرالمؤمنین علیهالسلام در زمانی که حکومت ظاهری مسلمین را بر عهده داشتند، نامهای خطاب به مالک اشتر بود، آن زمان که ایشان را به فرمانداری مصر منسوب کرد. محتوای کلیِ این نامه که به «عهدنامه مالک اشتر» شهرت دارد، در مورد آئین حکمرانی و وظایف اُمرا نسبت به مردم است. از این جهت ضروری است که هر مسئولی در جامعه اسلامی به ویژه آنها که تعامل بیشتری با مردم دارند، هر از گاهی محتوای این حدیث را مورد مطالعه و دقت قرار دهند تا به این ترتیب از مسیر اصلی که همان «خدمت به مردم» و روحیه «خادمی» است، خارج نشوند که به تعبیر قرآن، تذکر و یادآوری برای مؤمنان مایه منفعت است «وَ ذَکِر فَاِنَ الذِکری تَنفَعُ المُؤمِنین» (ذاریات 55)
امام در فرازی از این نامه، ضمن توصیههایی در «نهی از خودپسندی و عدم ظلم به رعیت» فرمود
* بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او بدانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خوار و هر خود پسندی را بیارزش میکند؛ اِیَاکَ وَ مُسَامَاهَ اللَهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَشَبُهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَاِنَ اللَهَ یُذِلُ کُلَ جَبَار وَ یُهِینُ کُلَ مُختَال * با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی؛ وَ أَنصِفِ النَاسَ مِن نَفسِکَ وَ مِن خَاصَهِ أَهلِکَ وَ مَن لَکَ فِیهِ هَوًی مِن رَعِیَتِکَ فَاِنَکَ اِن لَا تَفعَل تَظلِم * و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند؛ مَن ظَلَمَ عِبَادَ اللَهِ کَانَ اللَهُ خَصمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَن خَاصَمَهُ اللَهُ أَدحَضَ حُجَتَهُ وَ کَانَ لِلَهِ حَرباً حَتَی یَنزِعَ وَ یَتُوب
* و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون و کیفر او را نزدیک نمیکند که خدا دعای ستمدیدگان را میشنود و در کمین ستمکاران است؛ لَیسَ شَیء أَدعَی اِلَی تَغیِیرِ نِعمَهِ اللَهِ وَ تَعجِیلِ نِقمَتِهِ مِن اِقَامَه عَلَی ظُلم فَاِنَ اللَهَ [یَسمَعُ] سَمِیع دَعوَهَ المُضطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَالِمِینَ بِالمِرصَاد
در فراز اول، پرهیز دادن از هماوردی با خداوند در عظمت و همانندی در شکوه و جبروت خداوند مطرح است. در فراز دوم، امام از انصاف در قبال خدا، مردم و خویشاوندان و رعیت سخن میگویند و اینکه در غیر رعایت انصاف، افراد جزو ظالمان محسوب میشوند. در فراز سوم، دشمنی خدا با ظالمانی که بندگان را مورد ظلم قرار دادند مطرح میشود تا آن زمانی که توبه کنند. طبق فراز چهارم، بنا نهادن ظلم دو تبعه دارد: 1. تغییر نعمت 2. تعجیل نقمت. جالب است که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل از این گناهان برای مؤمنان طلب استغفار میکنند، آنجا که میفرماید «اللهم اغفر لی الذُنُوبَ التی تنزل النقم؛ اللهم اغفر لی الذُنُوبَ التی تُغَیر النعم.» یعنی خدایا گناهانی که سبب نزول نقمت و تغییر نعمت میشود، بیامرز. مقام معظم رهبری در تفسیر این فراز از دعای کمیل و در معنای تغییر نعمت میفرماید: «این تغییر نعمت، یعنی سلب نعمت، چیزی است که ناشی از اراده است. ما بایستی به شدت مراقبت میکردیم و مراقبت بکنیم که به این حالت دچار نشویم (99/03/14) وقتی نعمت خدا را که تفضل کرده است، افضال کرده است، انعام کرده است نشناختیم، شکرگزاری نکردیم، این نعمت را کفران کردیم، خب خدای متعال هم رفتار خودش را با این ملت تغییر خواهد داد؛ لَم یَکُ مُغَیِرًا نِعمَهً اَنعَمَها عَلی قَوم حَتی یُغَیِروا ما بِاَنفُسِهِم ... (انفال53) وقتی خودمان، خودمان را خراب کردیم، خودمان ایجاد اختلاف کردیم، خودمان علیه هم توطئه کردیم، خودمان با هم دستبهیقه شدیم، خدای متعال نعمتش را برمیدارد؛ خدا با کسی قوموخویشی ندارد. ذلِکَ بِاَنَ اللهَ لَم یَکُ مُغَیِرًا نِعمَهً اَنعَمَها عَلی قَوم حَتی یُغَیِروا ما بِاَنفُسِهِم؛ نعمتی را که به شما داده، این نعمت را خدا از شما نمیگیرد تا وقتی خود شما زمینه را خراب کنید؛ وقتی زمینه را خراب کردید، نعمت سلب خواهد شد.» (94/05/31)
اینها همگی در وهله ی اول توصیههای امیر مؤمنان به رهبران و متولیان جامعهی اسلامی و در وهلهی بعد به عموم مردم است. مسئولی که در مقام اجرای امور قرار میگیرد، به جای تکبر باید روحیهی خدمت به مردم را در خود تقویت کند، چه اینکه مقام کبریایی از آن خداست. انصاف در قبال خداوند، مردم و خویشاوندان به معنای عدالتورزی بر رعایت مساوات و برابری در رفتار با آنها و پرداخت حقوق مردم بدون تبعیض است. انصاف در برابر خداوند هم به این معنا است که از تمام دستوراتش اطاعت کند، به ویژه که دستورهایش همواره به مصلحت و نفع انسان است؛ چنانچه امیرمؤمنان علی علیهالسلام در یکی از خطبههای خود خطاب به مردم میفرماید: «فَهَلُمَ اَیُهَا النَاسُ اِلَی التَعَاوُنِ عَلَی طَاعَهِ اللَهِ عَزَوَجَلَ وَالقِیَامِ بِعَدلِهِ وَالوَفَاءِ بِعَهدِهِ وَ الاِنصَافِ لَهُ فِی جَمِیعِ حَقِهِ فَاِنَهُ لَیسَ العِبَادُ اِلَی شَیء اَحوَجَ مِنهُم اِلَی التَنَاصُحِ فِی ذَلِکَ؛ ای مردم بیایید به یاری هم اطاعت خدا کنیم، عدالتش را بپا داریم به عهدش وفا کنیم و درباره او در تمام حقوقش انصاف داشته باشیم، چرا که بندگان خدا به چیزی بهاندازه تناصح و خیرخواهی برای یکدیگر در این امور محتاج نیستند.»
نهجالبلاغه | چند ویژگی برای تقویت تقوا در انسان / دو مصداقِ عفت کلام نهجالبلاغه | شگفتیهای قلب و روح انسان نهجالبلاغه | چرا خداوند انسانها را گرفتار بلا میکند؟ نهجالبلاغه | ریشه شهوات در بیان امیرالمؤمنین + فیلم نهجالبلاغه | اهمیت کوچک نشمردن کار خیر نهجالبلاغه | خودشیفتگی در برابر تعریف و تمجید مردم نهجالبلاغه | راهکاری برای بهبود رابطه با مردم نهجالبلاغه | روش پاسخ دادن به ستایشها و نیکیهای دیگران نهجالبلاغه | پیامدهای شوم عُجب و خودپسندی نهجالبلاغه | صفتی که جامع تمام عیبهاستانتهایپیام /