هنگامی که نیشکر به زبان مردم سخن میگوید / جشنوارهای که مرز میان فرهنگ و صنعت را بازتعریف میکند

دنیای اقتصاد: خوزستان، سرزمینی که نیشکر نهتنها محصول اقتصادی آن، بلکه زبان فرهنگی مردمش شده است، امروز شاهد نمونهای کمنظیر از پیوند میان صنعت و فرهنگ است.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد، جشنواره «شکرستان»، به ابتکار شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی، جلوهای از این همزیستی اصیل است؛ جایی که هنر، روزنامهنگاری و کار صنعتی در چهارچوبی انسانی و اجتماعی به گفتوگو مینشینند. این رخداد، از منظر آیین گفتوگو و کنش فرهنگی، مصداقی روشن از «دیپلماسی فرهنگی در مقیاس بومی» به شمار میرود.
در نظریه ارتباطات فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی مفهومی است که با انتقال معنا از سطح اقتصادی به سطح نمادین تعریف میشود. صنعت نیشکر، در تجربه شکرستان، از حالت یک تولیدکننده صرف خارج شده و بهمثابه یک کنشگر فرهنگی ظاهر میشود. این صنعت نهتنها کالا تولید میکند، بلکه معنا، اعتماد و سرمایه فرهنگی نیز میآفریند. چنین فرایندی، بر بنیاد نظر بوردیو، به تبدیل «قدرت اقتصادی» به «اعتبار نمادین» میانجامد؛ اعتباری که سبب نزدیکی ذهنی میان کارخانه و جامعه میشود و در ادامه، اعتماد عمومی را تقویت میکند.
برگزاری کارگاههای آموزشی در حاشیه برگزاری جشنواره شکرستان با محورهای فارسی، عربی و انگلیسی، نشانگر درک عمیق شرکت توسعه نیشکر از ماهیت چندفرهنگی خوزستان است. این تنوع زبانی، خود بنیانی است برای ساخت «سرمایه فرهنگی میانزبانی».
هنرمندان میتوانند مرزهای محلی را به فراملی پیوند زنند و از نیشکر نهتنها بهعنوان محصول، بلکه بهعنوان تمثیل فرهنگی بهره بگیرند. بدینگونه، صنعت بومی از جایگاه تولید مادی به سطح دیپلماسی فرهنگی ارتقا مییابد و در گسترش پیام انسانی و اخلاقیِ توسعه، سهم موثر میگیرد.
رویکرد تازه شرکت توسعه نیشکر مبتنی بر انتقال از تبلیغ مستقیم به تعامل فرهنگی است. این تغییر جهت، خود نوعی مسوولیت اجتماعی نو محسوب میشود؛ زیرا ارتباط میان کارخانه و مردم از رابطهای اقتصادی به گفتوگویی اجتماعی و فرهنگی مبدل شده است. در چنین بستر تازهای، هنر به ابزار درک جامعه از صنعت بدل میگردد و صنعت نیز تجسمی از خلاقیت فرهنگی پیدا میکند.
حضور استادان دانشگاه و هنرمندان برجسته در کنار جوانان شهرستانها، فرصت شکلگیری فضای میانرشتهایِ اندیشه و عمل را فراهم آورده است؛ فضایی که در دیگر جشنوارههای صنعتی کمتر مشاهده میشود.
در روزگار کنونی، که خوزستان با چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی فراوان روبهروست، این همنوایی میان هنر و صنعت ضرورتی حیاتی یافته است. کارگاههای چندزبانه شکرستان در ظاهر آموزشیاند، اما در لایه ژرف خود پیامی اخلاقی را منتقل میکنند: توسعه پایدار، بیشناخت زبان، فرهنگ و احساس مردم معنا نمیپذیرد. از اینرو، اگر این برنامهها با حمایت دانشگاهها، انجمنهای هنری و گروههای فرهنگی گسترش یابند، میتوان «شکرستان» را الگویی برای مدل «توسعه فرهنگی صنعتی ایرانی» دانست؛ مدلی که سه وجه هنر، آموزش و اقتصاد را در شبکهای همافزا به هم پیوند میزند.
جشنواره فرهنگی شکرستان فراتر از یک رویداد هنری است؛ این رخداد تجلی گفتوگوی انسانی میان زمین و انسان، میان تولید و معناست. نیشکر در این روایت، از مادهای شیرین به نمادی فرهنگی بدل شده است؛ تجسمی از توان ایرانی برای آفرینش گفتوگو میان صنعت و ارزشهای اجتماعی.
پرسش پایانی آن است که آیا خوزستان، با چنین تجربهای، خواهد توانست بنیانهای یک مدل تازه همزیستی فرهنگی صنعتی را در جنوب ایران استوار سازد؟
بیگمان، اگر این مسیر با استمرار و اندیشه علمی و فرهنگی همراه شود، دیپلماسی فرهنگی نیشکر، گام ارزندهای در جهت ساختن جامعهای گفتوگومحور و همدل در افق توسعه ملی خواهد بود.
ولید آلبوناصر