وقتی بازار کوچکترها داغ میشود
در جریان دادوستدهای بورس تهران طی ماه چند ماه اخیر، نماگرهای هموزن و قیمت هموزن بازار سرمایه در سطوح مطلوبی قرار گرفتهاند؛ این در حالی است که بررسیهای تکنیکالی نیز حکایت از این دارد که هر دو نماگر یادشده در بیشترین سطح از اواخر مرداد سال99 قرار دارند. با درنظر گرفتن این نکته که در محاسبه شاخص هموزن اندازه شرکتها تاثیری ندارد و همه شرکتها یکسان درنظر گرفته میشوند؛ میتوان چنین...
مرتضی کاظمی، کارشناس بازارها به تحلیل روند معاملات بازار سهام پرداخت و گفت: «همواره یکی از چالشهای افراد در بحث مقایسه، بازدهی سبد خود نسبت به کلیت بازار بودهاست. گاهی افرادی که سبد خود را بهدست شرکتهای سبدگردانی میسپارند بعد از مدتی میگویند شاخصکل برای نمونه 10درصد رشد کرد ولی سبد شخصی بنده 5درصد رشد کردهاست؛ در نتیجه این سبدگردان ضعیف عمل کرده، بههمیندلیل ابتدا بهتر است کمی بحث شاخصکل را شفاف کنیم. دو نکته اساسی در شاخصکل وجود دارد که بر این اساس میتوان گفت شاخصکل نمیتواند معیار مناسبی برای سنجش کلیت بازار باشد. شاخصکل فقط مختص سهام بورسی است و بالا و پایینشدن سهام فرابورسی هیچ تاثیری در این شاخص ندارد؛ این در حالی است که بر این اساس تعداد قابلتوجهی از افراد فکر کنند که فرابورس نقش چشمگیری ندارد اما در فرابورس شرکتهایی وجود دارند که از شرکتهای بورسی بسیار بزرگ تر هستند؛ برای مثال ارزش بازار بپاس در روز نگارش این متن (27دی 1401) تقریبا 115هزارمیلیاردتومان است و پانزدهمین شرکت بزرگ درمیان تمام شرکتهای بورسی و فرابورسی است، آریا با حدودا 110هزار میلیاردتومان رتبه نوزدهم و زاگرس نیز چهلو هفتمین شرکت بزرگ بازار ما با ارزش بازار تقریبا 32هزارمیلیارد تومانی هیچ تاثیری در شاخصکل بورس ندارند؛ این در حالی است که تقریبا 30درصد شرکتهای ما فرابورسی هستند. علاوهبر این نحوه محاسبه شاخصکل به شکلی است که بسیار متاثر از سهام شرکتهای بزرگ است؛ برای نمونه برای مثبت نگاهداشتن شاخصکل می توانید فقط شرکتهای بزرگی مثل فارس، فولاد، شبندر، فملی و... را سبزپوش کنید و کلیت بازار نیز منفی باشد، بههمیندلیل است که گاهی میشنویم که مردم زیادی به موضوع شاخص سازی اشاره میکنند؛ در واقع شاخصکل عدد غیرواقعی را نشان نمیدهد اما فرمول محاسبه آن بهنحوی است که میتوان با کنترل چندنماد بزرگ، رشد و افت آن را کنترل کرد.» وی ادامه داد: «در نتیجه بهتر است شاخصکل مبنای مقایسه سود و زیان سبد با کلیت بازار و رشد یا عقبماندگی از بازار نباشد. از طرف دیگر شاخص هموزن نیز مشکلاتی دارد اما به هر حال به تمام شرکت ها وزن یکسان میدهد و شاید برای سنجش سبد گزینه بهتری باشد، اما بهطور کلی اگر بازار حرکتی ساید داشته باشد و نقدینگی خوبی نیز در بازار وجود نداشته باشد؛ علاوهبر آن، فرد دنبال سود خوب باشد به اجبار باید برود سمت سهام کوچکی که بازیگر یا سهامدار عمده خوبی دارد و با دقت زیاد در آن نمادها ورود و خروج داشته باشد، ضمن اینکه اگر سیل نقدینگی به سمت بازار سرازیر شود، معمولا این سیل نقدینگی سهام بزرگ را نیز موردتوجه قرار میدهد و فرد می تواند با حجم پول بیشتری در آنها وارد شده و عایدی کسب کند، اما چالش اصلی همچنان باقی است! بهطور کلی روند معاملات طی سالهای اخیر ثابت کردهاست که سهام کوچک چابکی بیشتری دارند و اگر فرد بتواند پای تابلوی نمادهای بازار بنشیند، رفتار بازیگر را شناسایی کند و از طرف دیگر تسلط نسبی روی بحث تکنیکال داشته باشد، میتواند سودی فراتر از تورم در بازار کسب کند. البته این مساله منوط به این است که فرد بتواند با رصد چندنماد یک سبد خوب برای خودش تشکیل دهد و از تک سهمشدن بپرهیزد.»
بخت با سهام کوچک بورسی
کاظمی تشریح کرد: «البته قابلکتمان نیست که بازیگران بازار نیز بر نمادهای کوچک و متوسط بازار فعال هستند که چندین دلیل دارد: 1. شناوری این نمادها کم است و بازیگر میتواند بعد از بهاصطلاح خشککردن نماد، با مدیریت خودش سهم را بالا ببرد که این رفتار در بازار ما معروف به پروژه کردن یکنماد است. 2. افرادی هستند که قصد دارند عضو هیاتمدیره شرکتهای بورسی و فرابورسی شوند. یکی از راه های موجود برای فرد یا گروهی که نقدینگی خوبی دارند، جمعکردن سهام از کف بازار برای افزایش حقرای در مجمع است تا از این طریق بتوانند صندلیهای هیاتمدیره شرکت مدنظر را تصاحب کنند. همین جمعکردننماد باعث رشد قیمتی در سهم میشود. البته لازم به ذکر است با تمام مزایایی که سهام کوچک برای کسب سود خوب و فراتر از تورم دارند دارای کمینه یک ایراد بزرگ نیز هستند؛ اگر گروه یا بازیگر خاصی وارد نمادهای کوچک شود (حالت اول که به موضوع پروژهشدن یک سهم اشاره شد) و سپس از سهم خارج شوند، احتمال دارد ماههای زیادی شاهد صففروش بدون حتی پرکردن حجم مبنا باشیم، در نتیجه فعالان بازار سهام باید بهدقت جریان ورود و خروج نقدینگی به سهام مدنظرشان را چک کنند که بعد از یک رشد بسیار زیاد، صرفا با حرف دیگران وارد هیچ سهامی نشوند تا تجربه های تلخ ریزش سالهای اخیر مجددا برایشان تکرار نشود. اگر هم افراد تسلط کافی در بررسی نمادها ندارند بهتر است به سرمایهگذاری غیرمستقیم روی بیاورند. برای نمونه اگر اعتقاد دارند شاخص هم وزن رشد میکند میتوانند بخشی از سبد خود را به صندوق هم وزن اختصاص دهند، اما در مجموع فعالان بازار سهام صرفا نباید نگاهشان به شاخصکل باشد و بهتر است جریان نقدینگی موجود در سهام موجود در سبد خودشان را رصد کنند و اگر زمانی سهم کوچک و چابکی در موقعیت مناسب خرید رویت شد که جریان نقدینگی خوبی در آن واردشدهاست، میتوانند بخشی از سبد خود را به آننماد خاص اختصاص دهند و از روند صعودی آن عایدی کسب کنند، فقط مراقب باشند که بازیگران، روی سقف قیمتی از سهم خارج نشوند و فرد روزهای زیادی در صففروش نباشد یا در صورت عدمتسلط کافی، به سمت سرمایهگذاری غیرمستقیم یا حتی شرکتهای خوب سبدگردانی بروند.»
سقف تاریخی نماگر هم وزن
ابراهیم ساجد، دیگر کارشناس بازار سرمایه ضمن بررسی عملکرد نماگرهای بازار، تحلیل تکنیکالی از روند نماگرهای بازار سهام ارائه کرد و گفت: «برای بررسی وضعیت بازارهای مالی و میزان تغییرات آن عموما از شاخص یا نماگر استفاده میشود. شاخص نشاندهنده تغییرات در جامعه موردنظر در بازههای خاص است که بسته به نوع محاسبه آن میتواند متغیرهای تشکیلدهنده آن دارای وزن یا اثر یکسان باشد.
دو شاخص پرکاربرد در بورس اوراقبهادار تهران شاخصکل و شاخص هموزن هستند. از طرفی شرکتهای حاضر در بورس اوراقبهادار تهران دارای ارزش بازار متفاوتی هستند که شرکتهای بزرگ دارای ارزش بازار 300هزار میلیاردتومانی و شرکتهای کوچک دارای ارزش بازار هزارمیلیاردتومانی هستند.
این موضوع از آنجایی اهمیت پیدا میکند که بدانیم در محاسبه شاخصکل اثر سایر شرکت لحاظ می شود و هر شرکت به نسبت اندازه بازار شرکتی که دارد در شاخصکل اثر میگذارد، لذا رشد 5درصدی یک شرکت 300هزارمیلیاردتومانی تاثیر بسیار متفاوتی نسبت به تغییر 5درصدی شرکت هزارمیلیاردتومانی در شاخصکل دارد. از آنجاییکه این موضوع بعضا تغییرات وضعیت قیمت سهام و وضعیت بازار سرمایه را از سایر جوانب انعکاس نمیدهد، از شاخصکل هموزن نیز استفاده می شود که در آن اثر سایر شرکتها درنظر گرفته نشده و تغییرات قیمت تمامی شرکتها اثر برابری در نماگر یادشده دارد.»
این کارشناس ادامه داد: «یک موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت بازدهی شرکتهای با سایز کوچک در مقایسه با شرکتهای با سایز بزرگ است. بیشتر تحقیقات انجامشده حوزه مالی و همچنین بررسی ضرایب قیمتی از جمله نسبتP/ E نشان میدهد که شرکتهای کوچک عموما بازدهی بالاتری نسبت به شرکتهای بزرگ دارند، لذا این موضوع بررسی شاخصکل هموزن که شاید مقصد اولیه بسیاری از پولهای خرد سرمایهگذاران باشد را مهمتر میکند. در بررسی شاخص هموزن و شاخصکل بورس اوراقبهادار تهران میبینیم که شاخص هموزن نزدیک به سقف مقداری تاریخی خود بودهاست، درحالیکه شاخصکل همچنان فاصله 25درصدی با سقف خود دارد که این موضوع نشاندهنده بازدهی بهتر شرکتهای کوچک نسبت به شرکتهای بزرگ در بورس اوراقبهادار تهران است.»
ساجد تشریح کرد: «همانطور که در نمودار فوق مشاهده میشود پس از بازگشت بازار از اوایل آبان و رشد قیمتی سهام شاهد آن هستیم که شاخص هموزن به سقف تاریخی خود نزدیک شده که همزمان با آن الگوی ABCD نیز تشکیل شدهاست. بر این اساس، انتظار میرود برای شکست مقاومت منتظر اخبار مثبت و تکانهای در راستای ایجاد تقاضا و گذر از این محدوده باشیم که با توجه به قرارگرفتن اندیکاتور RSI در محدوده اشباع خرید و شرایط کلی اقتصاد کشور و نزدیکشدن به انتهای سالمیتواند مشکل باشد. درنظرگرفتن سناریویی که با برخورد به سقف قیمتی، رشد قیمتی دوباره و شکست مقاومت در ابتدای سالبعد بهنظر سناریوی محتملتری خواهد بود که با وضعیت اقتصادی و کلی کشور نیز همسویی خواهد داشت. احتمال تامین کسریبودجه از محل انتشار اوراق و گزارشهای نهچندان جالب تولید و فروش مقداری بهخاطر قطعی گاز از جمله دلایل بنیادی است که عدمشکست پر قدرت سقف تاریخی را تا قبل از اتمام سالپشتیبانی میکنند و افزایش نرخ در سالبعد و برطرفشدن مشکل و محدودیتهای انرژی از ابتدای سال و رشد دور جدید دلار از جمله دلایل بنیادی هستند که شکست سقف تاریخی شاخص هموزن را در سالبعد پشتیبانی میکنند.»
--> اخبار مرتبط