وقتی پلیس آمریکا به موعظه جهان مینشیند!
از قدیم الایام گفتهاند که برای آدم بهانه گیر همیشه بهانه وجود دارد.
از قدیم الایام گفتهاند که برای آدم بهانه گیر همیشه بهانه وجود دارد. حالا حکایت این جماعت است. جماعتی که نشسته اند در یک خزانه داری دستهایشان مدام در حال نوشتن یک عبارت است. عبارتی به نام «تحریم»...
حکایت این است که 31 شهریور ماه بود که وزارت خزانهداری آمریکا پلیس امنیت اخلاقی کشورمان را به قول خودش به «خشونت علیه زنان» متهم کرده و این نهاد را در فهرست تحریمها قرار داده است. آمریکا در این بیانیه، بدون اشاره به هیچ مستنداتی پلیس امنیت اخلاقی را بابت مرگ خانم «مهسا امینی» مسئول دانسته است.
مطابق این بیانیه، وزارت خزانهداری علاوه بر این، هفت نفر از مقامهای ارشد سازمانهای امنیتی ایران - شامل پلیس امنیت اخلاق، وزارت اطلاعات و امنیت، نیروی زمینی ارتش، نیروی مقاومت بسیج و نیروی انتظامی ایران - را نیز در فهرست سیاه مربوط به دفتر کنترل داراییهای خارجی این وزارتخانه قرار داده است.
موضوعی که شاید برای بسیاری جای تعجب داشته باشد و بعضیها را نیز به تعجب وادار کند، اما چرا؟
حکایت گرگی که دلش برای گوسفندان سوخت!
بگذارید از زبان خودشان روایت کنیم. مثلا از زبان "بلیر اندرسون" رئیس پلیس آمریکا که در گفتوگویی گفته بود بعد از 26 سال سابقه کار در پلیس، هنوز هم از مواجهه با پلیس بسیار هراس دارم! چرا که در تجربیاتی که داشته ام، پلیس حتی با من نیز بدرفتاری کرده است.
او در ادامه گفته است که نه تنها او بلکه اکثر مردم با دیدن پلیس آمریکا دچار تپش قلب میشوند.
طبق آمارهای رسمی خود آمریکا، روزانه بیش از سه نفر با تیر مستقیم پلیس آمریکا کشته میشوند و سالانه بیش از 1000 نفر
سکات ریتر یکی از افسران اطلاعاتی سابق نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و بازرس تسلیحاتی سازمان ملل در بازه زمانی 1998-1991 میلادی طی یادداشتی در خبرگزاری راشاتودی نوشته است: فرقی ندارد که در افغانستان باشد یا در خیابانهای شهرهای آمریکا، نیروهای نظامی و نیروهای پلیس این کشور هیچ نتیجهای جز بیعدالتی و خشونت در مواجهه با کسانی که بنا بوده است از آنها محافظت شود نداشته است.
این افسر سابق ارتش آمریکا با اشاره به اینکه نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان که ابتدا به بهانه حفاظت از جان انسانهای بیگناه ماندگار شدند و سپس بسیاری از مردم بیگناه افغانستان را به بهانههای واهی امنیتی و تروریستی به قتل میرساندند عنوان کرد که نیروهای پلیس آمریکا نیز با همین دکترین در خاک آمریکا با شهروندان آمریکایی برخورد میکنند و پرونده قتل جورج فلوید یکی از همین نمونههای بارز این رویکرد نظامیگرانه است و افزود: با این وجود، هرگونه تحقیقاتی پیرامون قتل آقای جورج فلوید نمیتواند علاجی باشد برای بیماری نظامیکردن که امروزه به جزئی از فرهنگ پلیسی آمریکا بدل شده است. افسران پلیس اغلب حوزههای گشتی خود را بهعنوان یک منطقه جنگی تلقی میکنند، و ساکنان آن نواحی را بهعنوان دشمن خود میدانند. نیروهای پلیس آمریکا طوری لباس میپوشند که گویی قرار است به جنگ بروند، اغلب از یونیفرمهای سبک نظامی استفاده میکنند، سلاحهای نظامی زیادی با خود دارند، و از خودروهای نظامی نیز استفاده میکنند. این ذهنیت «ما در مقابل آنها» باعث شکافی میشود که شبیه به همان شکافی است که در زمان اشغال افغانستان روی داد، و بهطور مشابه مواجهه پلیس نظامی با مردمی که تا حد زیادی تحقیر شدهاند سبب تشدید خشونت میشود.
«نمیتوانم نفس بکشم.»
جورج فلوید فردی که رتر به آن اشاره کرد به نحوی توسط پلیس آمریکا به قتل رسید که ناخودآگاه تا مدتها بسیاری را غرق تعجب کرده بود. ماجرا مربوط به عصر روز 25 سال 2020 بازمیگردد. زمانی که ایالات آمریکا غرق در فضای انتخاباتی و رقابت جمهوری خواهان و دمکوکراتها بودند د رشهر "مینیاپولیس" ایالت مینه سوتا اتفاق متفاوتی رخ داد. مردی 46 ساله سیاه پوست درحالی که زانوی پلیس بر روی گردنش قرار داشت برای زنده ماندن التماس میکرد، اما در هیاهوی التماس مردم پلیس همچنان فشار خود را ادامه میداد تا زمانی که در نهایت مرگ به سراغ فلوید آمد.
پس از این اتفاق بود که شهرها و ایالتهای مختلف آمریکا به یک صحنه متحد برای اعتراض به نژاد پرستی بدل شد.
اما آخرین عبارت جورج فلوید یعنی جمله نمیتوانم نفس بکشم مردم آمریکا را یاد یک خاطره تلخ دیگر انداخت.
در 17 ژوئیه 2014 مرد 43 سالهای به نام اریک گارنردر تامپکینسویل کنتاکی محلهای از استیتن آیلند نیویورک ابتداظن پلیس را برانگیخت که در حال فروش سیگار است و با اینکه به پلیس اعلام کرد که در حال فروش سیگار نیست، اما فریادهای او نتوانست پلیس را قانع کند و برای دستگیری اش اقدام کردند. در فیلم درگیری او نشان داده شده است که وی توسط چهار پلیس احاطه شده و روی پیادهرو انداخته شده است. او چندین بار فریاد کشید که نمیتوانم نفس بکشم و در نهایت هم نفسش قطع شد. پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد گارنر به علت فشار به گردن کشته شده است.
وقتی قانون محدودیت پلیس به مذاق رئیس جمهور آمریکا خوش نیامد
پس از این شیوههای فجیع قتل توسط پلیس آمریکا قانونگذاران ایالت مینهسوتا در اعتراض به مرگ جورج فلوید به اتفاق آرا بستهای اصلاحی را تصویب کردند که پلیس را از استفاده از روش فشار روی گردن منع میکند.
قانونی که البته به مذاق دونالد ترامپ خوش نیامد و اعلام کرد که استفاده از تکنیک فشار بر گردن به موقعیت بستگی دارد و گاهی لازم است. البته این تمام ماجرای خشونت پلیس آمریکا نیست برای مثال چند ماه گذشته بود که «جیلند واکر» جوان 25 ساله ساکن شهر آکرون ایالت اوهایو، به دست پلیس این کشور کشته شد. ماجرا هم از این قرار بود که این فرد که راننده یک شرکت تحویل غذا بوده از دستور پلیس مبنی بر توقف سر باز زده و در جریان تعقیب حداقل 60 بار هدف شلیک گلولههای پلیس قرار گرفت.
سال گذشته هم مدرسهای در «ویسکانسین» آمریکا شاهد یک خشونت دیگر از پلیس آمریکا بود. ماجرا هم از این قرار بود که در ساعت ناهار در بین دانش آموزان صورت میگیرد و «شاون گوچو» افسر پلیس خود را وارد درگیری دانشآموزان میکند و سپس با دختر 12 ساله درگیر میشود و سپس او را روی زمین میاندازد و سر وی به میز برخورد میکند. سپس به دستانش دستبند میزند و او را از سالن غذاخوری مدرسه خارج میکند.
طبق اعلام نیویورک تایمز از سال 2013میلادی و بنابر داده های «نظارت بر خشونت پلیس» (Mapping Police Violence) سالانه یکهزار و 100 شهروند آمریکایی در خشونت های پلیس به قتل می رسند، افرادی که به مانند جورج فلوید فاقد هرگونه مقاومت در برابر پلیس و یا داشتن سلاح گرم هنگام به قتل رسیدن توسط پلیس بوده اند.
نشریه آمریکایی واشنگتن پست هم در گزارشی نوشته است که «ماموران پلیس در سال گذشته میلادی تنها 985 شهروند آمریکایی را کشته اند که درهیچ یک از این موارد نیروهای پلیس مجرم شناخته نشدند، پلیس آمریکا به قتل می رساند اما محکوم نمی شود.»
در پایان باید گفت که اینها تنها گوشههایی کمرنگ از دفتر هزار برگ خشونت پلیس در آمریکاست کشوری که حال به قول ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خاجه کشورمان با آن سابقه ننگین حقوقبشری به موعظه جهان نشسته است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی